close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

نمایش؛ زبان بدن برای آموزش برابری جنسیتی به کودکان

۲۷ بهمن ۱۴۰۱
شادیار عمرانی
خواندن در ۶ دقیقه
بازی، نه تنها پیام‌رسان قدرتمندی از مفاهیم برابری به ذهن آماده یادگیری کودکان است، بلکه با شرکت دادن آن‌ها در خلق نقش‌های مختلف، به بالا بردن مهارت‌های عملی کودکان در به‌کار‌گیری این مفاهیم در زندگی کمک می‌کند
بازی، نه تنها پیام‌رسان قدرتمندی از مفاهیم برابری به ذهن آماده یادگیری کودکان است، بلکه با شرکت دادن آن‌ها در خلق نقش‌های مختلف، به بالا بردن مهارت‌های عملی کودکان در به‌کار‌گیری این مفاهیم در زندگی کمک می‌کند
«نیلوفر بیضایی»، نویسنده، کارگردان تئاتر و پژوهشگر فمینیست
«نیلوفر بیضایی»، نویسنده، کارگردان تئاتر و پژوهشگر فمینیست

 «کنترل-زِد» مجموعه‌ای از گفت‌وگوهای زنده و گزارش‌هایی درباره موارد متعدد جنسیت‌زدگی در نظام آموزشی رسمی و غیررسمی در ایران است. در این مجموعه، از منظر جنبش زنان و جنبش‌های دیگر مدنی در پیوند با مبارزات برای برقراری برابری جنسی و جنسیتی، به بررسی روش‌های مختلف مبارزه برای لغو این نظام جنسیت‌زده می‌پردازیم. این مجموعه، پروژه ضمیمه را به‌عنوان آلترناتیوی در برابر نظام آموزشی و منابع درسی آموزشی مدارس، به آموزگاران، والدین، کنشگران و دغدغه‌مندان پیشنهاد می‌کند. برای دستیابی به منابع آموزشی آلترناتیو و پژوهش‌ها در این زمینه، به وبگاه ضمیمه مراجعه کنید. 

مجموعه گفت‌وگوهای کنترل-زد، جمعه هر هفته ساعت ۸ شب به وقت ایران در لایو اینستاگرام «ایران‌وایر» برگزار می‌شود. 

«نیلوفر بیضایی»، نویسنده، کارگردان تئاتر و پژوهشگر فمینیست، یکی از مهمانان این برنامه بود. با او درباره نقش نمایش، هنر فمینیستی و ساختارشکنی در آموزش برابری جنسی و جنسیتی به کودکان و نوجوانان، به گفت‌وگو پرداختیم.

***

سال ۱۳۸۸، در میانه خیزش گسترده مردم ایران، در آلمان نمایشی بر روی صحنه رفت که برای خیلی‌ها تازگی داشت. پرفورمنس بود یا تئاتر؟ موزیکال بود یا درام؟ مستند بود یا داستان؟ هنر بود یا انقلاب؟ این‌ها پرسش‌هایی بود که تماشاگران این اثر نمایشی منحصربه‌فرد مطرح می‌کردند؛ به‌ویژه آن‌هایی که نخستین بار بود خود را در معرض ساختارشکنی نیلوفر بیضایی می‌یافتند. این کارگردان شهیر، بار دیگر اثری به‌روی صحنه برده بود که قواعد منجمد شده را می‌شکست و شاهکاری نو خلق می‌کرد.

«یک پرونده، دو قتل»، نمایشی مستند بود از یکی از جنایات بسیار جمهوری اسلامی؛ قتل «پروانه اسکندری» و «داریوش فروهر.» المان‌های نمایشی با موسیقی، پرفورمنس بدن، تصاویر مستند و تماشاگران درآمیخته بودند و صحنه‌‌ای خلق کرده بودند که تعریف تازه‌ای از هنر نمایش ارائه می‌داد. هنری که به هنر فمینیستی معروف شده است، یعنی علاوه‌بر سوژه، محتوا، متن و دیالوگ‌ها، در ساختار و شیوه اجرا نیز انقلاب می‌کند.

دیری نپایید که با وجود قاره‌ای فاصله، سبکی که نیلوفر بیضایی با تمام قدرت، مقاومت و صبوری‌اش در برابر دیدگان شگفت‌زده مخاطبانش می‌آورد، در نمایش‌خانه‌های ایران به‌روی صحنه خودنمایی کرد. جوانانی که گویی زبان نسل خود را یافته بودند، با وجود سرکوب، تهدید، تعطیل شدن و شاید از همه سهمگین‌تر، مورد انتقادات تند قرار گرفتن، رو به ساختارشکنی‌هایی انقلابی آوردند.

این نسل که حالا خود آموزگاران و تربیت کنندگان نسل جوان انقلابی امروزند، هم‌چنان سرکوب می‌شوند و مقاومت می‌کنند. آن‌ها هنوز جایی در رسانه‌ها، مرکز دوربین‌هایی که روی سلبریتی‌ها زوم است، و روایت‌های تاریخی فرهنگ و هنر نیافته‌اند؛ اما، در حال پرورش نسلی هستند که هنجارشکنی اصل زندگی‌شان شده و مفاهیم برابری جنسی و جنسیتی از دغدغه روزانه‌شان فراتر رفته است، تا آن جایی که حاضرند بی‌تردید جان خویش را هزینه دستیابی به حقی بکنند که در آن حقانیتش تردیدی ندارند.

جنبش‌های زنان، کوییر و برابری‌طلبان جنسی و جنسیتی در ایران نوپا نیستند. نزدیک به دو قرن از مبارزه بی‌امان‌شان می‌گذرد و در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ورود کرده‌اند. این جنبش‌ها مانند هر جنبش دیگر در تاریخ تمدن بشری، مسیری را رو به تعالی و گسترده شدن طی کرده‌اند. این مسیر که در فمینیسم به چند «موج» تقسیم می‌شود، با وجود ریشه‌های محلی و بومی‌اش، زیر آسمانی جهان‌گستر به دیگر جنبش‌های نظیرش پیوند می‌خورد. اگر آغاز مسیر هدف دستیابی به‌حق شهروندی و به رسمیت شناخته شدن به‌عنوان صاحبان اختیار در مشارکت‌ها و نقش‌آفرینی‌های اجتماعی و سیاسی بود، در موج دوم، علاوه‌بر اهمیت کمی حضور زنان، محتوا و مساله زنان به‌عنوان سوژه، نقطه تمرکز فعالیت این جنبش شدند. موج‌های سوم و چهارم که فضای جنبشی نیم قرن گذشته را به تدریج در خود جای دادند، گستره فعالیت خود را به تقاطعات متکثر و گوناگون ستم‌ها بردند و برای این سطح رشد، ساختارشکنی را در پیش گرفتند.

این سرعت پیشروی کم‌نظیر جنبشی، موجب شد جهان‌بینی اجتماعی نسل‌های جوان روز‌به‌روز از کادرهای بسته ایدئولوژیک در نظام آموزشی اسلامی ایران بیشتر بیرون بزند. امروزه فاصله بسیار ارزش‌های کودکان و نوجوانانی که در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مبارزه را امر خود می‌داند و آنچه در کتاب‌های مدارس تدریس می‌شود، به وضوح می‌توان دید. 

این نسل که سرکشی و طغیان برایش ارزش است و گویی خیلی زودتر از عرف سنی بالغ شده است و مسوولیت اجتماعی خود را پذیرفته، آیا پذیرای شکل و فرم‌های پدرسالارانه آموزشی است؟ یعنی آیا می‌پذیرد معلمی به‌عنوان دانای کل و دارای اختیارات و قدرت مطلق با کتابی نوشته شده بر همین مبنا، به او بگوید «ساکت؛ دست به سینه؛ گوش کن و از روی هر درس و جمله‌ای که گفتم چندین بار مشق کن؟» 

نظام آموزش رسمی در جمهوری اسلامی اما، هنوز بر همین مبنا تنظیم شده است. علاوه‌بر مفاهیم به‌شدت جنسیت‌زده که در کتاب‌هایش درس می‌دهد، در ساختار و فرم آموزش نیز جنسیت‌زده، مستبد و پدرسالار است. پروژه ضمیمه، در کنار پژوهش پیرامون جنسیت‌زدگی در کتاب‌های درسی، علاوه‌بر ارائه دادن محتوایی آلترناتیو برای آموزگاران، روش‌های آموزشی از جمله بازی و تمرین‌هایی را معرفی می‌کند که معلمان و والدین بتوانند در برابر ساختار جنسیت‌زده، مستبد و هرمی آموزش به‌کار بندند.

نیلوفر بیضایی، با حضور در کنترل_زد از تجربه‌های خود در زمینه شکستن تابوهای ساختاری در هنر فمینیستی، و نقش موثر نمایش‌هایی از این دست در آموزش برابری جنسی-جنسیتی و ارزش‌های برابری‌طلبانه به کودکان به‌طور مستقیم با مخاطبان سخن گفت. او از تجربه بیش از سی و شش سال فعالیت هنری خود و مراحلی که در خلق آثار هنری ساختارشکن طی کرده گفت، و بر این مبنا تعریفی از هنر و نقش آن در آموزش کودکان ارائه داد. 

به عقیده او، هنر «از واقعیت گفتن در فضایی فراواقعی است»؛ فضایی که «جدا از باید و نبایدهای موجود، پرسش‌های خود را با استفاده از نیروی تخیل و بازتاب زندگی و آنچه در گذر امروز و دیروز است، مطرح کند.» نیلوفر بیضایی تاکید می‌کند که هنر حتی اگر در این مسیر نتواند مستقیما تغییری بنیادین را سبب شود، اما می‌تواند «به واقعیات تلنگر بزند.»

از دید و روشی که نیلوفر بیضایی دارد، تئاتر «هنری زنده و پر از نشانه‌گذاری» است و از این رو، مانند بازی، نه تنها پیام‌رسان قدرتمندی از مفاهیم برابری به ذهن آماده یادگیری کودکان است، بلکه با شرکت دادن آن‌ها در خلق نقش‌های مختلف، به بالا بردن مهارت‌های عملی کودکان در به‌کار‌گیری این مفاهیم در زندگی کمک می‌کند. او تاکید می‌کند که فرم و ساختار در کنار محتوا و سوژه، در تولید اثری منطبق با ارزش‌های برابری جنسی و جنسیتی اهمیت دارد و تنها شرکت زنان در تولید اثر هنری کافی نیست. به گفته او، هنر فمینیستی به تولید محتوا توسط زنان محدود نمی‌شود و «هر هنری که توسط زنان تولید شود، الزاما فمینیستی نیست.»

از زمره ساختارهایی که می‌توان به‌عنوان فرمی فمینیستی در نمایش از آن نام برد، هنر پرفورمنس است. به گفته نیلوفر بیضایی، پرفورمنس از آن رو یکی از هنرهای فمینیستی است، که از بدن زن که تحت سلطه و ستم نظام مردسالار است برای نمایش و زبانی برای بیان خود استفاده می‌کند. او معتقد است که نسل امروزی بر این مهم واقف است و تجلی آن را در هنرهایی که در خیزش زن، زندگی، آزادی تولید شد می‌توان دید. او توضیح داد که هنر تولید شده در پرفورمنس بدن زنان، تنها در آثار هنری این پنج ماه خلاصه نشد، بلکه در روش اعتراضی آن‌ها در خیابان‌ها اعلان موجودیت کرد؛ از گیس بریدن و روسری از سر برداشتن، تا در خیابان دیگران را به آغوش کشیدن.

نیلوفر بیضایی، در ادامه از فراز و نشیب سالیان فعالیتش در ساختارشکنی و خلق آثار هنری فمینیستی‌اش، از درد مشترک فضای جنسیت‌زده و مرد/پدرسالار جامعه هنری ایران و مقاومت‌هایش در برابر انتقادات و تهدیدات گفت، و پیشنهاداتی به معلمان، مربیان و هنرمندانی کرد که در پی به‌کاربستن روش‌های آموزشی برابری جنسی و جنسیتی، در فضای سرکوب و اختناق ایران هستند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

اینترنت طبقاتی؛ خواب جمهوری اسلامی برای آینده اینترنت در ایران

۲۷ بهمن ۱۴۰۱
رقیه رضایی
خواندن در ۸ دقیقه
اینترنت طبقاتی؛ خواب جمهوری اسلامی برای آینده اینترنت در ایران