شایا گلدوست
«اگر بخواهم از دوره بچگی خود بگویم، اولین چیزی که به خاطر میآورم، علاقه بیاندازهام به مکانیکی است. دوست داشتم کار کنم و خرج خانه و خانواده را بدهم. خانوادهام فقیر نیستند اما خب کارکردن و نانآور خانواده بودن حس خوبی به من میداد؛ حسی که در دنیای واقعی تحربهاش نمیکردم.»
اینها بخشی از روایت زندگی «سعیده» هستند؛ روایتی از سردرگمی و درد؛ روایت فرار از حقیقت خود و زندگی در پیلهای که خود واقعی او نیست؛ روایت احساس دوگانهای که از گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود دارد و سردرگمی که روزانه آن را زندگی میکند.
میگوید: «دوران مدرسه معمولا دوستهایم از دستم ناراحت میشدند. شوخیهایم به اصطلاح پسرانه بودند و این موضوع دخترها را در آن سن و سال ناراحت میکرد. برای آنها عجیب بود. همیشه جمعهای پسرانه برایم هیجانانگیزتر بودند و بین دخترها حوصلهام سر میرفت. دخترهای همسن و سالم که میگفتند فلان پسر چهقدر خوشگل است، در دلم میگفتم کاش من هم جای آن پسر بودم تا انتخاب دخترها میشدم. هیچوقت هیچ پسری برایم جذاب نبوده است، از این نظر که بخواهم با او رابطه عاطفی و جنسی داشته باشم.»
کلیشههای سفت و سخت جنسی و جنسیتی که معمولا در جوامع با فرهنگ و تعصبات مذهبی و سنتی بیشتر پررنگتر هستند، بسیاری از افراد را با جدالی در مقابل تمایلات و خواستههای جنسی و جنسیتی خود روبهرو میکنند. عدم دسترسی به اطلاعات و همچنین نبود آموزش اصولی درباره موضوعات جنسی و جنسیتی میتواند افراد را در شناخت آنچه هویت جنسی و جنسیتی آنها تعریف میشود، دچار مشکل کند.
گرایش جنسی طیفی گستردهای است و به تمایلات عاطفی و جنسی افراد به جنس و جنسیتهای دیگر گفته میشود و از آن به عنوان «هویت جنسی» نیز نام میبرند. افراد مختلف برای شناختن ابعاد جنسی و عاطفی و تعریف هویت جنسی خود معمولا نیاز به بازههای زمانی متفاوت دارند و ممکن است در سالهای زندگی به شناخت و درک متفاوتی از گرایش جنسی خود دست پیدا کنند.
هویت جنسیتی به درک و تعریفی که فرد از جنسیت خود دارد، گفته میشود. در دو سر این طیف، هویت زنانه و مردانه قرار دارد و افراد میتوانند هویت جنسیتی خود را در نقاط مختلف روی این طیف تعریف کرده و یا این که بر روی آن در حرکت بوده و هویت جنسیتی سیال داشته باشند.
البته برخی از افراد خود را در هیچ کدام از این دوگانه زنانه و مردانه تعریف نکرده و هویت جنسیتی خود را «غیردوگانه» یا «نانباینری» میدانند. هویت جنسیتی افراد میتواند با جنس یا جنسیت منتسب به آنها همسو بوده یا در تضاد باشد.
سعیده میگوید سال اول دانشگاه خانوادهاش مجبورش کردهاند ازدواج کند و از وقتی ازدواج کرده و باید نقش یک زن را زندگی میکرده، دچار دوگانگی شخصیت شده است و این موضوع بسیار آزارش میدهد.
میگوید پنج سال هر کاری که دوست نداشته را انجام داده است؛ هر چیزی که دخترها انجام میدهند و او هیچوقت مایل به انجام آنها نبوده است؛ از آرایش و زدن لاک گرفته تا گذاشتن موی بلند. ولی وقتی باز برای بار دوم دانشگاه قبول شده و به دانشگاه رفته است، احساسات مردانهاش مجددا بروز کردهاند: «در آن پنج سال فکر میکردم که احساس مردانهام توهمی بیش نیست. به خود میقبولاندم یک زنم و همسرم با یک زن ازدواج کرده است و میبایست زنانه رفتار کنم. همین چند سال پیش بود که با گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی آشنا شدم. راستش هنوز مطمئن نیستم همجنسگرا هستم یا ترنس اما بعد از آن دیگر سعی نکردم تظاهر کنم.»
گاهی مرز باریک بین گرایش جنسی یک فرد و هویت جنسیتی، او را دچار سردرگمی میکند. کلیشههای جنسی و جنسیتی تعریف شده برای دوگانه زنانه و مردانه در بسیاری از جوامع، افرادی که گرایش عاطفی و یا جنسی به همجنس در خود احساس میکنند را دچار دوگانگی میکنند؛ دوگانگی نسبت به این احساس که آیا هویت جنسیتی آنها متفاوت با چیزی است که به آنها نسبت داده شده است یا این که این تنها کلیشهها است که آنجا را مجبور میکنند تا فرد دیگری باشند؟ مانند سعیده که نمیداند یک زن همجنسگراست یا یک مرد ترنس. علایق و تمایلاتش این حس را در او ایجاد کردهاند که میبایست یک مرد باشد، چون زنها با چنین تمایلات و گرایشهایی پذیرفته شده نیستند.
به فردی که گرایش جنسی و یا عاطفی به جنس و یا جنسیت مشابه با خود دارد، همجنسگرا گفته میشود. معمولا به همجنسگرایان مرد «گی» (Gay) و به همجنسگرایان زن «لزبین» (Lesbian) گفته میشود. افراد با جنسیت غیردوگانه میتوانند از واژههای مشابه و یا متفاوت برای بیان گرایش جنسی خود استفاده کنند.
به افرادی که هویت جنسیتی خود را متفاوت با جنسیتی که به آنها نسبت داده شده است تعریف میکنند، «ترنس» یا «ترنسجندر» گفته میشود. به بیان سادهتر، ترنسبودگی یک ناهمگونی مستمر بین جنسیت نسبت داده شده در زمان تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی با جنسیتی است که فرد برای خود تعریف میکند.
زن ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده و جنسیت مردانه به او نسبت داده شده است، در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خود را زنانه تعریف میکند.
مرد ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده شده است، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف کرده و خود را یک مرد میداند.
ترنسها میتوانند هویت جنسیتی غیردوگانه یا نانباینری نیز داشته باشند و جنسیت نسبت داده شده به خود را نپذیرفته اما خود را متعلق به هیچ کدام از دو گروه زنان و مردان ندانند.
ازدواج اجباری برای سعیده نه راه درمان که خود دردی بر درهای او افزود؛ تحمل زندگی و رابطهای که به او تحمیل شد: «همسرم اهل شهر ما نیست و فقط آخر هفتهها میآمد. در این پنج سال، دو سال اول را با یک زن در رابطه بودم. بعد از تمام شدن آن رابطه، دو سالی با هیچکس رابطه نداشتم. به هیچ عنوان نمیتوانستم با همسرم به ارگاسم برسم. بعد از دوسال، مجدد با خانم دیگری وارد رابطه شدم. تابستانی که گذشت، عروسی گرفتیم و دیگر نتوانستم رابطه پنهانی خود را ادامه دهم. همسرم سردی مرا احساس میکرد اما درک نمیکرد. من هم جوری رفتار نمیکردم که متوجه موضوعی شود. یک بار گفت وقتی تو را بغل میکنم، انگار پسری را در آغوش گرفتهام. حالا حدود ۲۳ سالهام. نه خودم از نظر روحی آمادهام و نه خانوادهام که این موضوع را مطرح کنم. برای داشتن این احساس مردانه عذاب میکشم. همیشه از خود برای دیگران و مخصوصا خانوادهام گذشتهام. برای این که مادرم اذیت نشود، همیشه گذشتهام و حالا مطرح کردن این موضوع ممکن است برای آنها بهای سنگینی داشته باشد. اما با با پنهان کردن آن، خودم بهای سنگینی را میپردازم. نیاز دارم بیشتر فکر کنم، تحقیق کنم و خودم و خواستههایم را بیشتر بشناسم. همانطور که گفتم، روی مرز همجنسگرا بودن و ترنس بودن ماندهام و این نامطمئن بودن خود آزار دهنده است. کاش فضا و شرایطی داشتم که میتوانستم آزادانه خود را امتحان و خواستههایم را زندگی کنم تا بدانم هویت و گرایش حقیقیام چیست. اما متاسفانه در برزخی دردناک زندگی میکنم.»
ثبت نظر