سینا قنبرپور
بررسی کتابهای درسی در ایران نشان میدهد مردان در همه جنبههای زندگی بیشتر به نمایش درآمدهاند؛ از صف اول نماز و صف نخست جهاد و جبهه گرفته تا حضور در راهپیماییها، عرصههای سیاسی و میدانهای ورزشی و همه صندلیهایی که مسوولیتی به همراه دارند؛ خواه وزیر و مدیر یا نماینده مجلس و قاضی یا پلیس. در همه جا این مردان هستند که بیشتر دیده میشوند.
این وضعیت، پرسشی را در ذهن پررنگ میکند که آیا مردان میخواهند تا این اندازه در معرض همه چیز باشند یا آن که بودن در همه عرصهها به آنها تحمیل شده است؟
***
آیا شما هم با این گزاره مواجه شدهاید که به پسربچهها میگویند: «تو دیگه برای خودت مردی شدهای و باید حواست به خانواده باشه؟»
به نظر میرسد ناخودآگاه با چنین جملهای، مسوولیتی ناخواسته به پسران تحمیل میشود که باید ناظر و مراقب خانواده باشند. آیا یک مادر به تناسب سن و تجربهاش، توانایی مراقبت از خانواده را ندارد که بار چنین مسوولیتی را با پسربچهای تقسیم کند؟
در کتابهای درسی عموما این مردها هستند که به عنوان نانآور خانواده و تامین کننده نیازهای اقتصادی تعریف میشوند. فارغ از آن که در اوضاع بد اقتصادی چند دهه اخیر در ایران چهگونه میتوان یک تنه از پس هزینههای اداره یک زندگی برآمد، این پرسش هم مطرح میشود که طبق چه قاعدهای همه بار مسوولیت تامین مالی یک زندگی باید بر عهده مردان نهاده شود؟
پرسشهایی از این دست وقتی کنار هم قرار میگیرند، سوالی محوری را برجستهتر میکنند؛ الگوهای مرد بودن چهگونه زندگی را سختتر کردهاند؟
به نظر میرسد آنچه جامعه، مدرسه، کتابهای درسی، شرع، عرف و حکومت به مردان به عنوان الگوهای مرد بودن تحمیل میکنند، علاوه بر آن که ستمی به مردان، زنان و دیگر جنسیتها است، خود به بازتولید جامعهای پر از نابرابری کمک میکند.
کتابهای درسی چه الگویی برای مرد بودن ارایه میکنند
براساس پژوهشی که «ضمیمه» از محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی تهیه کرده است، میتوان دید که چهگونه مردان در همه شاخصهای تعریف شده برای این پژوهش، چند برابر زنان در متن و تصاویر دیده میشوند. پروژه ضمیمه دستکم ۸۰ مولفه را در کتابهای درسی دوره شش ساله ابتدایی بررسی کرده است.
نتایج این پژوهش نشان میدهند به طور کلی در کتابهای دوره ابتدایی چهار هزار و ۸۷ تصویر از پسران منتشر شده، در حالی که در همین دوره فقط دو هزار و ۷۴۰ تصویر از دختران به چاپ رسیده است. کتابهای درسی دوره ابتدایی پنج هزار و ۳۲۱ تصویر از مردان در خود دارند که در همین دوره فقط یک هزار و ۶۵۳ تصویر از زنان به چاپ رسیده است.
در شاخصی دیگر اگر محتوای کتابهای درسی را بررسی کنید، خواهید دید که در دوره ابتدایی یک هزار و ۷۱۱ تصویر در آنها به چاپ رسیده که فقط مرد در تصویر دیده میشود و در مقابل، فقط ۶۱۴ تصویر منتشر شده است که در آنها فقط زن به چشم میخورد.
اگر شاخصهای دیگر پژوهش ضمیمه را نیز بررسی کنیم، میبینیم که این حضور بیشتر مردان چهگونه در «میزان مشارکت سیاسی»، «میزان مشارکت اقتصادی»، «میزان حضور در فعالیتهای خانوادگی»، «میزان حضور در خانه و بیرون از خانه»، «میزان فعالیت مذهبی» و حتی «میزان حضور در بازی و تفریح» نمایانده شده است.
از سوی دیگر، آنچه در تصاویر دیده میشود که مردان در حال انجام هستند، توصیفی از آنها میدهد که با صفاتی چون «قدرت»، «تسلط»، «هوشمندی»، «توانمندی»، «مدیریت» و نظایر آن قابل بیان است؛ برای نمونه، در کتابهای علوم دوره ابتدایی، در تعریف «نیرو»، مردان برای جابهجایی جسمی سنگین در حال وارد کردن فشار به آن هستند. برای هل دادن ماشین هم از همین الگوی تصویری استفاده شده است. در نمونه دیگری در کتاب علوم، مردان از نردبان بالا رفته و در حال انجام کار نصب رشتهچراغ برای برپایی جشن هستند. در مواردی دیگر نیز استفاده از ابزار فنی با مردان تصویر شده است که میتواند نشان «توانمندی» و «قدرت» بدنی باشد.
مثالهای دیگری از کتاب فارسی شش سال دوره ابتدایی میتوان برشمرد؛ برای نمونه، در کتاب فارسی اول دبستان بستن تاب توسط پدر انجام میشود و بر انجام کار فنی دلالت دارد. در درسی که به بحث سر و صدا و آلودگی صوتی پرداخته شده است نیز فعالیتهایی که فاعلیت خشن دارند، به مردان نسبت داده شدهاند.
در نمونه دیگری که شخصیتهای اصلی یک داستان پرندههایی در یک مزرعه هستند، صفت «شجاعت» به پرنده نر و صفت «ترس» به پرنده ماده نسبت داده شده است. مجموع چنین توصیفهایی موجب ساخت الگوها و تصاویری از مرد بودن در ذهن دانشآموزان میشود.
یکی دیگر از توصیفهایی که با آن مردانگی را ترسیم کردهاند، کار با وسایل نقلیه سنگین نظیر لودر و گریدر در کتاب علوم و به طور مشخص، در کتاب علوم پایه پنجم دبستان است.
به همین دلیل است که دکتر «رضوان مقدم»، جامعهشناس در نقد رفتارهای خشن مردان، به ویژه در قتلهای ناموسی در گفتوگو با «کنترل-زد» گفته است: «عمده مشکل ما در مورد قتلهای ناموسی و ناموسپرستی، مردان جامعه هستند. این ذهنیت ناشی از رسوبات فکری، سالها و قرنها از شکلهای مختلفی باعث شده است تا مردان را چنین تربیت کنند.» با این وصف، این پرسش مطرح میشود که اگر قرار به تعریف مردانگی باشد، با صفتهایی که در کتابهای درسی مردان را تصویرسازی کردهاند، مردانگی تعریف میشود یا اساسا مفهوم مردانگی از منظر علمی، چیستی دیگری دارد؟
مردانگی آلترناتیو راهی برای کاهش نابرابری جنسیتی
برخلاف رسوبات فکری که از گذشتهها تا به حال در کلیت ذهن بشر رخنه کردهاند، در دوره معاصر بحث درباره مردانگی در مقابل زنانگی محدود نمیشود. بنابراین باید در مفهوم بسیاری از صفتها و توصیفهایشان نیز تجدیدنظر شود؛ برای مثال، وقتی در کتابهای درسی و دل ادبیات کلاسیک واژههایی چون «مردانگی»، «بزرگمردی»، «نامردی» و مواردی از این دست به کار برده میشود، با دستاوردهای شناختی دوره معاصر همخوانی ندارد.
دکتر «مهرداد درویشپور»، جامعهشناس، استاد ارشد و پژوهشگر مددکاری اجتماعی در آکادمی بهداشت، مراقبت و رفاه در دانشگاه «ملاردالن» سوئد یکی از کسانی است که درباره مفهوم مردانگی و تئوریهای مرتبط با تحلیل آن پژوهش کرده است.
او در گفتوگو با کنترل-زد در «ایرانوایر»، به تعریف مردانگی، به ویژه بر پایه تفکر دگرجنسخواهی و دستهبندی این تعاریف پرداخته است.
درویشپور با تکیه بر تئوری مردانگی که نخستینبار توسط «ریوین کانل»، جامعهشناس استرالیایی ارایه شد، چهار دسته الگوی مردانه را مرور کرده است.
این جامعهشناس همچنین از شناسایی دو الگوی دیگر در تعریف مردانگی علاوه بر آنچه کانل معرفی کرده، یعنی «مردانگی آلترناتیو» و «مردانگی نوستالژیک» پرداخته و رفتارهای کنونی مردان را در قالب این دستهبندیها تحلیل کرده است.
به گفته درویشپور، مهمترین الگوی مردانگی، مردانگی اقتدارگرا است و واژهای چون «دولتمرد» از دل چنین تفکری متولد شده است.
براساس تعریف کانل، الگوی دیگری از مردانگی با عنوان «مردانگی تحت ستم یا طرد شده» شناخته میشود. الگوی دیگر، «مردانگی مشارکتی» است که نوعی مردانگی ناپایدار بوده و همچنان در آن ایدهآل، همان مردانگی اقتدارگرایانه است. الگوی دیگری از مردانگی نیز با عنوان «مردانگی به حاشیه رانده شده» تعریف میشود.
درویشپور در گفتوگو با کنترل-زد، به تعریف الگوی دیگری در مردانگی با عنوان «مردانگی نوستالژیک» پرداخته و گفته است: «دونالد ترامپ و محبوبیت او نمونهای از الگوی مردانگی نوستالژیک است.» «طالبان» نمونه دیگری از این الگوی مردانگی به شمار میرود. اسلامی شدن افراطی برخی افراد در غرب یا فاشیسم و روی آوردن به راست افراطی، نمونههایی از بروز و ظهور الگوی مردانگی نوستالژیک هستند.
این استاد دانشگاه در سوئد در بخش دیگری از تحلیل خود و تعریف الگوی دیگری از مردانگی، به «الگوی آلترناتیو» اشاره کرده است. براساس تعریف او، الگوی مردانگی آلترناتیو نقش سنتی مردانگی را در هم میشکند و مدام در حال شالودهشکنی است.
دروریشپور توجه به مثلثی از سه مولفه «سلطهگری»، «آسیبدیدگی» و «متفاوتبودن» را فرصتی برای وداع با کلیشهسازیهای سنتی از مردانگی و ترسیم تصویر واقعیتری از مرد بودن توصیف کرده و در گفتوگو با کنترل-زد توضیح داده است: «مولفههای درهمتنیدهای از مردانگی، هم امتیاز محسوب میشوند و هم هزینهبر و نقطه ضعف هستند؛ مثل همان مقوله اقتدار و سلطهگری. زیرا شاهد هستیم که چهگونه مردان خود بیشتر از زنان قربانی خشونتی هستند که با آن در مردانگی سنتی تعریف میشوند. بیشترین قربانیان خودکشی موفق، مردان هستند و بیشترین مردان به قتل رسیده توسط مردان کشته شدهاند. از سوی دیگر، مردانی که تنها میمانند یا به دلیل فشارها و آسیبهای روحی روانی به دلیل همان الگوی سنتی اقتدار، نمیتوانند نزد روانشناس و روانپزشک بروند و آسیب بیشتری متحمل میشوند.»
این جامعهشناس در بخش دیگری از گفتوگوی خود به توصیفی از «سیمون دوبووار» استناد کرده که گفته است: «مردان با مردسالاری قفسی آفریدند که خودشان هم زندان آن قفس هستند.»
او در ادامه تاکید کرده است: «اگر میخواهیم بر نابرابری غلبه کنیم یا میزان آن را کاهش دهیم، فقط نیازمند تغییر منابع قدرت زنان نیستیم بلکه باید رُل مردان هم تغییر کند. نباید به واسطه رشد قدرت در زنان، مردان به الگوی مردانگی نوستالژی روی بیاورند. پس هرچه ما بتوانیم با مردانگی آلترناتیو خودمان را تطبیق بدهیم، دستکم خود مردان میتوانند خودشان به عنوان یک انسان آزادهتر زندگی کنند.»
از نانآور خشن و خسته تا پدری مهربان
به نظر میرسد بازتعریف مردانگی، بهویژه با اشاره به شش الگویی که در این مبحث به آنها اشاره شد و مطالعه درباره آنچه «مردانگی سمی» خوانده و بر پایه سه ویژگی «سرسختی»،«قدرت» و «ضد برابری با زنان» توصیف میشود، به دانشآموزان کمک میکند تا بار مسوولیت نابهجا و نادرستی به دوش نکشند و سبک بالانهتر کودکی و نوجوانی را طی کنند. از سوی دیگر، در بازتعریف مردانگی، یکی از مهمترین خلاءهای آموزشی، یعنی «بابا» بودن و نه صرفا «پدر» بودن قابل رفع است.
دکتر درویشپور در مصاحبه با کنترل-زد، یکی از مزایای فاصله گرفتن از الگوهای مردانگی سنتی را رها شدن مردان توصیف کرده و گفته است: «میگویند باید کاری کنیم که زنان به اجتماع و مردان به خانه راه پیدا کنند. این وضع میتواند به بهبود رابطه عاطفی پدران با فرزندان نشان تبدیل شود. در مدل کنونی، بسیاری از مادران حکم سفیر در رابطه بین فرزندان و پدر را دارند و پدر در جبروت پدرسالاری دور از دسترس است. در عین حال به نظر میرسد بخش قابل توجهی از کودکآزاریها با این تغییر الگو میتواند کاهش پیدا کند.»
ثبت نظر