شایا گلدوست
تا چند دهه گذشته، هویتهای جنسی و جنسیتی مختلف در بسیاری از کشورهای دنیا جرمانگاری و یا بهعنوان یک بیماری روانی شناخته میشدند و اغلب مورد پیگرد قانونی دولتها قرار میگرفتند. بسیاری از اعضای جامعه رنگینکمانی تا چندی پیش مجبور بودند همیشه گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود را پنهان کرده و در سایهای از ترس زندگی کنند. بیشمار انسانهایی که بهدلیل آشکار شدن هویت جنسی و جنسیتیشان، مورد اذیت، آزار، شکنجه و قتل قرار گرفتهاند. در میان این انسانها، افراد زیادی بودهاند که در تغییر مسیر پیشرفت و ارتقای علم، فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و غیره، نقش بهسزایی را در جوامع مختلف ایفا و چه بسا جهان را از حضور خود متاثر کردهاند.
****
«جان مینارد کینز» (John Maynard Keynes)، متولد پنج ماه جون ۱۸۸۳ در بریتانیا، فیلسوف و اقتصاددان برجسته قرن بیستم، بنیانگذار مکتبی در علم اقتصاد است به نام «اقتصاد کینزی» (Keynesian economics).
نظریه اقتصادی کینزی به رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ مربوط میشود که تحلیل خود را در خصوص آن بحران نوشت.
اقتصاد کینزی در واقع نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای جان مینارد کینز بنا شده است. «کینزگرایی ملی» نوعی سیاست اقتصادی سیاسی است که در تلاش است در درون نظام سرمایهداری، با ارایه مجموعهای از خدمات رفاهی-اجتماعی و کنترل نسبی اقتصاد توسط دولت، از بروز بحرانهای ادواری و غیرادواری نظام اقتصادی سرمایهداری جلوگیری کند.
کینز از خانوادهای از طبقه متوسط جامعه و پدرش، «نویل کینز» (Neville Keynes) نیز از اقتصاددانان مشهور و استاد اقتصاد و منطق «دانشگاه کمبریج» بود.
جان مینارد کینز در رشته ریاضی تحصیل میکرد ولی به دلیل آشنایی با آثار «برتراند راسل» (Bertrand Arthur William Russell) و «آلفرد نورث وایتهد» (Alfred North Whitehead)، فیلسوفان و ریاضیدانان به نام آن زمان، کار کردن در این رشته را کنار گذاشت تا فرصتی یابد در باب اقتصاد، ایدههای خود را مطرح کند.
با توجه به استعداد بالای کینز در رشته ریاضی، او نسبت به همکلاسیهای خود در سطح بالاتری بود و به دلیل همین استعداد توانست در «کالج ایتون» بورس شود. به دلیل حضورش در این کالج، فرصتی پیش آمد که در رشتههای فلسفه و تاریخ نیز استعدادهایش را پرورش و ارتباط خود را با اشراف و اعیان افزایش دهد.
کنیز از آنجا در سال ۱۹۰۲ به دانشگاه کمبریج رفت. پس از اتمام تحصیلات خود در کمبریج، در اداره هندوستان وزارت دفاع بریتانیا بهعنوان کارمند جزء مشغول به کار شد. حاصل کار و فعالیتهایش در هندوستان، کتاب ارزنده «پول و مالیه هند» بود.
کینز بعدها به خاطر ویرایش این کتاب، به عضویت کمیسیون پادشاهی برای بررسی مساله پول هند درآمد.
او در سال ۱۹۰۹ به کمبریج بازگشت و بهعنوان دانشیار ارشد کالج، کار خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۱۱ سردبیری یک مجله اقتصادی را پذیرفت.
کینز در زمان جنگ جهانی اول در خزانهداری بریتانیا مشغول به کار شد و پس از جنگ، ریاست هیات نمایندگی خزانهداری بریتانیا در «کنفرانس صلح پاریس» را برعهده داشت.
در سال ۱۹۱۹، نماینده وزیر دارایی در «شورای عالی اقتصاد» بریتانیا شد اما خیلی زود از این سمت کنارهگیری کرد به این دلیل که توصیههایش در مورد نحوه دریافت غرامت جنگی از دولت آلمان مورد پذیرش مقامات بریتانیایی واقع نشد.
کینز پس از استعفا به نوشتن کتاب پیامدهای اقتصادی صلح مشغول شد که در مدت کوتاهی پس از انتشار، به فروش فوقالعادهای دست یافت و تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین کتابهای قرن بیستم شد. او در این کتاب به انتقاد از سیاستهای رهبران متفقین در قبال آلمان جنگزده پرداخت.
همچنین رییس دو روزنامه «منچستر گاردین» و «نیشن» بود و ریاست «بیمه عمر» را برعهده داشت.
در سال ۱۹۲۱، کتابی درباره احتمالات نوشت که مورد ستایش برتراند راسل، فیلسوف، ریاضیدان و همهچیزدان آن زمان قرار گرفت.
در سال ۱۹۲۳ نیز رسالهای درباره اصلاح پولی نوشت و با بازگشت بریتانیا به پایه طلای پیش از جنگ مخالفت کرد.
کینز در سال ۱۹۳۶ کتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» را منتشر کرد که یکی از تاثیرگذارترین کتابهای اقتصادی قرن بیستم به حساب میآید.
سال ۱۹۴۰، در طی جنگ جهانی دوم کتاب «چگونه باید هزینه جنگ را بپردازیم» را منتشر کرد. او در این کتاب استدلال کرده بود که هزینه جنگ میبایست از طریق مالیاتهای بالاتر و بهویژه پسانداز اجباری تامین شود تا کشور دچار تورم نشود.
در سال ۱۹۴۲ به ریاست «شورای تشویق هنر و موسیقی» درآمد و به طبقه «نجبا» ارتقا یافت و لقب «لُرد» گرفت.
در هفتم جولای همین سال به عنوان «بارون کینز» از «تیلتون» در «ساسکس» شناخته شد و در مجلس اعیان برروی نیمکت حزب لیبرال نشست. او همچنین به سمت ریاست بانک بریتانیا نیز منصوب شد.
پس از جنگ جهانی دوم، کینز علیرغم وخامت وضعیت سلامتی خود، به نماینده بریتانیا در مذاکرات بینالمللی ادامه داد. او موفق شد شرایط ترجیحی را از ایالات متحده برای بدهیهای جدید و معوق به دست آورد تا بازسازی اقتصاد بریتانیا را تسهیل کند.
کینز عموما با مردان در رابطه بود. از کسانی که با او رابطه داشتند، میتوان به «دیلی ناکس» (Dilly Knox)، دانشمند، رمزشکن و پاپیروسشناس انگلیسی و «دنیل مکمیلان» (Daniel MacMillan)، ناشر و بنیانگذار «انتشارات مکمیلان» اشاره کرد. او هرگز در زمینه روابطش چیزی را مخفی نمیکرد و بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۵ در دفترچه خاطراتش شرح روابط جنسی خود را به تفصیل نوشته است.
رابطه کینز و بعدها دوستی نزدیک او با مک میلان برایش بسیار خوب بود، زیرا شرکت مکمیلان برای اولین بار رساله او را با عنوان «پیامدهای اقتصادی صلح» منتشر کرد.
اما هنرمندی با نام «دانکن گرانت» (Duncan Grant) از مهمترین عشقهای زندگی کینز بود، تا آن جا که از او به عنوان عشق برتر زندگی کینز یاد شده است. رابطه جنسی آنها از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۵ ادامه یافت. متاسفانه گرایش جنسی او عاملی برای همه مخالفانش بود و آنها از تمایلات جنسی کینز برای حمله به آثار آکادمیکش استفاده میکردند.
او سپس در سال ۱۹۲۵ با «لیدیا لوپوکووا» (Lydia Lopokova) ازدواج کرد. لیدیا یک بالرین روس بود و تحصیلات بسیار کمی داشت اما به عقیده کینز، از روحی آزاد بهرهمند بود.
دوستان کینز از ارتباط او با زنان و ازدواجش تعجب کردند؛ روابطی که نشان میدهند کینز یک دوجنسگرا بوده است.
او در طول زندگی برای منافع عمومی و کمک به دوستانش تلاشهای فراوانی کرد. حتی زمانی که سلامتی کینز ضعیف بود، برای سر و سامان دادن به امور مالی دانشکده قدیمی خود تلاش میکرد.
کینز از سال ۱۹۳۷ به بیماری قلبی ابتلا یافت. در سال ۱۹۴۶، دچار یک سری حملات قلبی شد که در نهایت به مرگ او انجامید.
چند هفته پس از بازگشت از ایالات متحده، کینز در ۲۱ آوریل ۱۹۴۶، در سن ۶۲ سالگی بر اثر حمله قلبی در تیلتون، خانه مزرعه خود در نزدیکی «فرل» در شرق ساسکس بریتانیا درگذشت. برخلاف میل او که میخواست خاکسترش در دخمهای در «کینگز» گذاشته شود، خاکسترش در بلندیهای تیلتون پراکنده شد.
پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاددانان بر آن بود که نوسانهای اقتصادی، عدم تعادلهایی هستند که در کوتاهمدت توسط مکانیزم بازار اصلاح میشوند و شرایط اشتغال کامل مجددا احیا میشود اما کینز معتقد بود که این چرخههای مخرب ممکن است در بلند مدت برگشتناپذیر باشند و لذا دولت میبایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت کند.
کینز برخلاف نظریات اقتصاد کلاسیک، منتقد رویکرد به اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به نیروهای بازار بود. او این نظریه را که جامعه در حالت تعادل به اشتغال کامل میرسد، رد کرد و اعتقاد داشت که سطح اشتغال با میزان تولید و میزان تولید با میزان تقاضای موثر، یعنی میزان خرید کالاها و خدمات ارتباط مستقیم دارد. بنابراین معتقد بود که برای کاهش بیکاری، دولت وظیفه ایجاد اشتغال دارد، هرچند که این اشتغال غیرمولد باشد.
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای گزارشنویسی و پرداخت به اخبار رنگینکمانیها
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر