close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

پس از ۴ سال فهمیدم همسرم هم‌جنس‌گرا است

۱۵ دی ۱۳۹۹
رنگین کمان ایران
خواندن در ۶ دقیقه
پس از ۴ سال فهمیدم همسرم هم‌جنس‌گرا است

شایا گلدوست

پیامش را با دقت خواندم. برایم درد دل کرده بود. کمک می‌خواست و نیاز به راهنمایی داشت. می‌خواست از این احساسی که درگیرش است، راحت شود. می‌خواست بتواند با واقعیت کنار بیاید و به زندگی برگردد؛ بتواند غم بزرگ تنهایی که همه زندگی‌ او را تحت تاثیر قرار داده است، از خود دور کند. می‌گفت عاشق است؛ عاشق زنی که تمایلی به او ندارد: «من و همسرم چهار سالی است که ازدواج کرده‌ایم. کنار هم بسیار خوب و خوشحال بودیم. البته همیشه نسبت به رابطه جنسی‌ بی‌تمایل بود اما من فکر می‌کردم شاید سرد مزاج است و انسان گرمی در رابطه جنسی نیست. اما از اوایل امسال کم‌کم تغییراتی را در رفتارش احساس کردم. کنجکاو شدم و رفتارش را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که با دوستش که خانمی هم‌سن و سال خودش است، در ارتباط است. مانده بودم چه‌طور درباره این موضوع صحبت کنم. خلاصه یک ماهی طول کشید که با گوشه و کنایه‌هایی که در حرف‌هایم بود، خودش اعتراف کرد و گفت "لزبین" است (زن هم‌جنس‌گرا). می‌گفت خودش هم مطمئن نبوده اما رفته رفته خودش را شناخته و به این نتیجه رسیده و حالا دیگر از گرایش جنسی‌ خود مطمئن است.»

«گرایش جنسی» یک طیف بسیار گستره است و افراد می‌توانند هر کجای این طیف باشند و هویت جنسی خود را تعریف کنند. حتی در طول زمان روی این طیف حرکت کنند و خود و تمایلات عاطفی و جنسی خویش را بهتر و بیشتر بشناسند. انسان‌ها می‌توانند به جنس و جنسیت مشابه و یا متفاوت با خود گرایش عاطفی و جنسی داشته باشند. می‌توانند هم به جنس و جنسیت مشابه و هم متفاوت با خود و یا هر فردی با هر جنس و جنسیتی تمایلات عطفی و جنسی داشته باشند.
ممکن است فردی هیچ گرایش عاطفی و جنسی در خود احساس نکند و یا این‌که از لحاظ عاطفی به جنس و یا جنسیتی تمایل داشته باشد اما احساس نیاز جنسی نکند و یا برعکس. در هر صورت، مقوله گرایش جنسی در انسان‌ها بسیار پیچیده و گسترده است و نمی‌توان برای آن مرز و محدوده خاصی را در نظر گرفت. اما گاهی عدم آگاهی درباره این موضوعات می‌تواند مسایل را پیچیده کند.

مخاطبی که برایم پیام گذاشته، نوشته است: «عاشق همسرم هستم. درک و پذیرش این موضوع برایم خیلی خیلی دشوار بود اما به واسطه همین عشق که به او داشتم و دارم، سعی کردم او را بفهمم و بپذیرم. با خانواده خودم و خانواده او صحبت کردم و موضوع هم‌جنس‌گرا بودنش را شرح دادم. از خانواده‌اش خواستم که دخترشان را درک و حمایت کنند و در کنارش باشند؛ با این‌که می‌دانستم درک این موضوع برایشان محال است. خانواده من راحت‌تر این موضوع را پذیرفتند اما خانواده او مدام در مقابل من احساس شرمندگی و گناه می‌کنند. خودم هم بسیار تحت فشار هستم و زندگی‌ برایم بی‌معنا شده است. وقت‌های تنهایی این ماجرا را با خودم مرور می‌کنم. احساس می‌کنم به زندگی و احساسم خیانت شده است. احساس می‌کنم قربانی شده‌ام اما می‌دانم من تنها قربانی این اتفاق نیستم.»

در جامعه‌ای با فضای بسته فرهنگی اجتماعی که صحبت از موضوعات جنسی و جنسیتی همیشه تابو و ممنوعه است، آموزش درستی درباره این مسایل داده نمی‌شود و افراد به منابع و اطلاعات صحیح دسترسی ندارند، تنها به فردی که خود و گرایش جنسی و یا جنسیت خود را متفاوت با هنجار موجود تعریف می‌کند، آسیب نمی‌رسد بلکه ممکن است در مسیر اشتباهی که انتخاب می‌کند و یا این‌که به اجبار در آن قرار می‌گیرد، به فرد یا افراد دیگر نیز آسیب بزند و زندگی آن‌ها را نیز تحت تاثیرات قرار دهد. در یک رابطه و یا ازدواج اشتباه، نه تنها خود شخص در موقعیتی آزار دهنده قرار می‌گیرد بلکه می‌تواند زندگی فرد مقابل و یا فرزندان احتمالی آن رابطه را نیز تباه کند.

راوی می‌گوید: «می‌دانم او همه این سال‌ها عذاب کشیده است. با گرایش جنسی خود بیگانه بوده است و من این موضوع را درک می‌کنم. برایم گفت که همیشه این احساس را داشته اما با خودش فکر می‌کرده که گذرا است و می‌تواند کنترلش کند و شاید ازدواج با یک مرد بتواند به او کمک کند تا خودش و احساسش را تغییر دهد. می‌گفت با اجبار و با این طرز فکر اشتباه که وظیفه دارد به عنوان یک زن در زندگی مشترک‌مان با من رابطه جنسی داشته باشد، تن به این کار می‌داده، وگرنه تمایلات جنسی ‌او متفاوت بوده است. با وجودی که هنوز هم عاشقانه دوستش دارم اما چند ماه است که جدا زندگی می‌کنیم و در حال انجام مقدمات برای طلاق هستیم. ولی تصمیم گرفتیم برای هم دوستان خوبی باشیم. گاهی تمرین دوستی می‌کنیم. سعی می‌کنیم بتوانیم شکل این رابطه را تغییر دهیم؛ البته از دیدگاه من. دلم می‌خواهد به عنوان یک دوست هم که شده، همیشه کنارش باشم. نگران آینده‌اش در این جامعه هستم؛ در این محیط، این فرهنگ. ولی هر کاری که برای خوش‌بختی و آرامش‌ او لازم باشد را انجام می‌دهم.»

بسیاری از افراد با گرایش‌های جنسی و هویت‌های جنسیتی مختلف به دلیل بیگانگی با احساسات و تمایلات خود و برای فرار از تفاوتی که با دیگران احساس می‌کنند و البته سردرگمی درباره گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود، تن به روابط و ازدواج‌هایی می‌دهند که ممکن است نتایج جبران ناپذیری داشته باشد. در این موارد، به غیر از فشاری که شخص از درون احساس می‌کند، خانواده، جامعه، مذهب، قانون و... همه و همه فشارهای مضاعفی هستند که باعث می‌شوند شخص واقعیت خود را انکار کند و یا در صدد تغییر خود به هر روشی برآید.

افراد زیادی به دلیل نداشتن اطلاعات کافی درباره گرایش‌های جنسی در مواجهه با تمایلات جنسی و عاطفی خود دچار سردرگمی بسیار شدید می‌شوند و برای فرار و خلاصی از آن، دست به هر کاری می‌زنند. این ممکن است ازدواج با جنس و جنسیتی باشد که خانواده، جامعه، فرهنگ و قانون برای آن‌ها تعیین می‌کند و آن را هنجار می‌داند.

علاوه بر این‌ها، جامعه پزشکی و روان‌پزشکی نیز در موارد بسیار زیادی از این عدم آگاهی و فقر اطلاعات رنج می‌برد یا این که خود نیز دچار فوبیا و هراس نسبت به قشر رنگین‌کمانی است. این موضوع باعث می‌شود که وظیفه حرفه‌ای خود را به درستی انجام ندهد و از روش‌های غیر انسانی برای به اصطلاح «درمان» افراد با گرایش‌های جنسی و یا هویت‌‌های جنسیتی مختلف استفاده کند.

یکی از روش‌هایی که روان‌شناسان و روان‌پزشکان نا‌آگاه به مراجعان خود پیشنهاد می‌کنند، این است که برای تغییر گرایش جنسی خود، رابطه با جنس و جنسیت متفاوت با خود را تجربه کنند یا حتی آن‌ها را تشویق به ازدواج می‌کنند. این پیشنهاد تشویقی بدون در نظر گرفتن رنجی که فرد در یک رابطه ناخواسته دچار آن می‌شود و بدون در نظر گرفتن تبعاتی که این اتفاق برای افراد آن رابطه دارد، داده می‌شود.
متاسفانه در چنین فضایی، شنیدن روایت‌های مشابه خیلی دور از انتظار نیست اما آموزش صحیح و آگاهی‌رسانی می‌تواند در تغییر این فضا بسیار‌ موثر‌ واقع شود.

 

مطالب مرتبط:

این‌جا جهنم است؛ روایت مهسا، زن ترنس ساکن تهران

داستان‌های تلخ و واقعی؛ خشونت و زنان جامعه رنگین‌کمانی

من یک ترنسجندر اچ‌آی‌وی مثبت هستم، لطفا مرا قضاوت نکنید

فرهنگ‌سازی یا نفرت‌پراکنی؟ حرف‌های بی‌اساس«علیرضا امیرقاسمی» درباره دوجنس‌گرایان

آیا جامعه رنگین‌کمانی به اندازه کافی در رسانه‌ها حضور دارند؟

مسبب رنج پیدا و پنهان ترنس‌ها کیست؟

تجربه ناخوشایند یک ترنس؛ هویت جنسیتی‌ مردانه‌ام بازیچه نادانی ماموران پلیس شد

ثبت نظر

گزارش

صنعت قاسم سلیمانی و هزینه آن؛ از «برنج هسته‌ای» تا قاب داشبورد

۱۵ دی ۱۳۹۹
احسان مهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
صنعت قاسم سلیمانی و هزینه آن؛ از «برنج هسته‌ای» تا قاب داشبورد