close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ شعار "مصادره اموال" مسئولان جمهوری اسلامی

۱۱ دی ۱۳۹۵
عزت تائب
خواندن در ۲۱ دقیقه
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/  شعار "مصادره اموال" مسئولان جمهوری اسلامی

چهار شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۲۹/ ۱۷ اوت ۲۰۵۰

همزمانی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری باعث شده تا اولی تحت الشعاع دیگری قرار بگیرد. با وجود این در بسیاری از بخش های کشور، به ویژه در جاهایی که رقابت های منطقه ای وجود دارد، بازار انتخابات مجلس هم به اندازه ریاست جمهوری داغ است. بعضا، حتی داغ تر است.

دیشب در اهواز، میتینگ انتخاباتی "ائتلاف جمهوری اسلامی" به درگیری کشیده و ۱۵ – ۲۰ نفر زخمی به جا گذاشته. درگیری وقتی شروع شده که حامیان "جبهه حقوق شهروندی" تلاش کرده اند جلوی برگزاری میتینگ را بگیرند. گروهی از زندانیان زمان جمهوری اسلامی و اعضای خانواده هایشان و همچنین تعدادی از بستگان اعدامی های خوزستان هم آنها را همراهی کرده اند. پلیس در نهایت توانسته درگیری را کنترل کند و میتینگ، با یک ساعت تأخیر از سر گرفته شده. اما همین که پلیس ناچار به درگیری با دو طرف و از جمله با برخی از اعضای خانواده های اعدامی ها و زندانی ها شده، اعتراض شدید فعالان محلی را به دنبال داشته. خیلی از آنها پلیس را به جلوگیری از اعتراض "فعالان عرب" متهم کرده و صحنه های درگیری معترضان با ماموران را به طور گسترده منتشر کرده اند.

در طرف مقابل هم، حامیان جمهوری اسلامی تصاویر هجوم فعالان جبهه حقوق شهروندی به تریبون خود را به طور گسترده پخش کرده و دولت را به زمینه سازی برای فعالیت "تجزیه طلبان" متهم کرده اند. گزارش وزارت کشور حکایت دارد که در کمال تعجب، بسیاری از فعالان ملی گرا، همان عکس هایی که در رسانه های حامی ائتلاف جمهوری اسلامی توزیع شده را بازنشر کرده اند و علیه "تحرکات تجزیه طلبان" در خوزستان موضع گرفته اند. در بخشی از گزارش وزارتخانه آمده است: "ظاهراً برای بخش قابل توجهی از مخالفان حکومت سابق، شکاف قومیتی مهم تر از شکاف جمهوری اسلامی – دولت سکولار است و این رویکرد، می تواند بر الگوی مشارکت انتخاباتی آنها هم تأثیر بگذارد."

در واکنش به ماجرای اهواز، بیش از ۲۵۰ نفر از شخصیت ها و فعالان معروف استان خوزستان بیانیه ای را امضا کرده ونسبت به گسترش مرزبندی های قومیتی در استان هشدار داده اند. امضا کنندگان بیانیه،  جمعی از شناخته شده ترین زندانیان سابق و همچنین بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و استادان معروف عرب و غیرعرب خوزستان هستند. اعلام کرده اند "تمام قد در مقابل متعصبینی که در صددند فضای فعالیت سیاسی – اجتماعی استان را به میدان جنگ عرب و عجم تبدیل کنند خواهند ایستاد" و "اجازه نمی دهند ارتجاعی ترین نیروهای خوزستان فضای افکار عمومی را به دست بگیرند". نامه شان باعث امیدواری است، اما باید اعتراف کرد که کنترل بخش قابل توجهی از افکار عمومی، به دست فعالانی در فضای مجازی افتاده که مخاطبانشان، از چهره های شناخته شده سیاسی و اجتماعی تاثیر نمی گیرند. بعضی از این فعالان عمدتاً جوان، حتی شخصیت های منتقدی که تا همین اواخر در زندان های جمهوری اسلامی بوده اند را به "ساز شکاری" – مثلا برای آزاد شدن – متهم می کنند. از طرف دیگر، به آنهایی که مدت زمان طولانی تری زندانی بوده اند می گویند که در "متن جامعه" نبوده اند و از مطالبات مردم خبر ندارند.

جمعی از کاندیداهای انتخابات مجلس، به وضوح دارند برای جذب آرای همین اقشار تلاش می کنند و وعده های عجیب و غریب می دهند. مثلاً عده ای از کاندیداها دارند وعده جلوگیری از تشکیل مجالس ایالتی را می دهند، در حالی که این موضوع در قانون اساسی جدید ذکر شده و اجرا نکردن آن غیرممکن است. یا در همین تهران، حداقل ۱۰ نفر از کاندیداهای معروف دارند شعار "مصادره اموال" تمام مسئولان سابق جمهوری اسلامی را می دهند، با این وعده که تمام درآمد حاصل از این کار به اقشار محروم جامعه داده شود. چند روز پیش یکی از همین کاندیداها در مصاحبه ای گفته حتی اموال مدیران میانی هم باید مصادره شود. خبرنگار پرسیده یعنی مثلا باید خانه شخصیِ معاون اداره محیط زیست بابل در زمان رژیم سابق را هم باید گرفت؟ آقای کاندیدا جواب داده: "بله! با پول آن خانه می شود ۵ - ۶ خانواده محروم را سر و سازمان داد."

در بعضی از استان های کشور که چند شهر دارای یک نماینده مجلس هستند هم، خیلی از کاندیداها وعده تغییر حوزه انتخاباتی برای مستقل شدن شهر خود را می دهند که نشدنی است ولی در بین رأی دهندگان طرفداران زیادی دارد. مثلاً مطابق قوانین موجود از زمان جمهوری اسلامی، تفرش و آشتیان دارای یک نماینده در مجلس هستند و این موضوع باعث شده تا در هر دو شهر، تعدادی از کاندیداها وعده بدهند که شهر خودشان را از داشتن کاندیدای مشترک با دیگری بی نیاز می کنند. در حالی که بعید است ندانند که امکان اختصاص یک نماینده به هر یک از دو شهر قطعا ممکن نخواهد بود، چون جمعیت هیچ کدام به تنهایی در حدی نیست که در یک مجلس ۳۵۰ نفری نماینده جداگانه داشته باشد.

مشابه این فضاها، در بسیاری از دیگر نقاط کشور هم وجود دارد و متاسفانه باعث شده تا وعده های غیرواقعی، در خیلی از جاها مقدم بر مطالبات جدی سیاسی و اجتماعی قرار بگیرند. با وجود تمام این مشکلات، البته وضعیت رقابت هنوز به مراتب از زمان جمهوری اسلامی بهتر است. در آن زمان، کیفی ترین نیروهای متخصص استان ها نمی توانستند از سد شورای نگهبان بگذرند و اگر در مواردی می گذشتند هم، از امکانات تبلیغاتی و سیاسی کاندیداهای جریان های سیاسی اصلی برخوردار نبودند و به جایی نمی رسیدند.

در شرایط فعلی، سطح افرادی که در هر حوزه کاندیدا شده اند، به هیچ وجه با زمان سابق قابل مقایسه نیست. با وجود این به خاطر تغییر حکومت، این تصور وجود دارد که انگار "همه چیز" باید به طور نامحدود تغییر کند و این فضا، بازار وعده های انتخاباتی عجیب و غریب را داغ تر کرده است.


سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۲۹/ ۱۶ اوت ۲۰۵۰

کناره گیری آقای امینی به شدت بر فضای تبلیغات انتخاباتی تأثیر گذاشته است. حامیان خانم حافظی به طور محسوس از انتقاد به عملکرد دولت دست کشیده اند و حتی خود او دیشب در یک سخنرانی در ارومیه، بر لزوم "حفظ دستاوردهای ارزشمند دولت" تأکید کرد.

تا وقتی که رئیس جمهور کاندیدای انتخابات ۲۸ مرداد بود، تیم خانم حافظی رقیب اصلی را او می دانستند و اختلافات میان خط مشی کاندیدای خودشان و آقای امینی را برجسته می کردند. اما الان که هر دو در یک جبهه قرار دارند، لبه تیز حملاتشان را متوجه رقیب باقی مانده یعنی ملی گرایان افراطی کرده اند. از طرفی آدم از کناره گیری رئیس جمهور از رقابت لجش می گیرد، و از طرف دیگر باید اذعان کرد که تحلیل او در مورد تأثیر انصرافش بر فضای رقابت انتخاباتی درست بوده است. به نظرم اگر آقای امینی باقی می ماند، امکان نداشت حامیان خانم حافظی ناچار شوند به این روشنی با ناسیونالیست ها مرزبندی کنند.

البته حامیان جمهوری اسلامی، کماکان کناره گیری آقای امینی را به عنوان یک پیروزی بزرگ برای خود تبلیغ می کنند. شبکه تلویزیونی "مقاومت"، از صبح در حال پخش تصاویری از ستادهای انتخاباتی "ائتلاف جمهوری اسلامی " است که در آنها، شیرینی توزیع می شود. محسن نجفی کاندیدای ائتلاف جمهوری اسلامی، امروز صبح در یک سخنرانی تبلیغاتی در اصفهان اعلام کرده "کسی که مأموریت تغییر حکومت در ایران را انجام داد، تنها یک سال توانست در قدرت بماند" و وعده داده: "عمر سیاسی سایر کسانی که به حکومت بعد از جمهوری اسلامی امید بسته اند هم، بلندتر از این نخواهد بود." نجفی همچنین گفته "اگرچه در دوران جمهوری اسلامی بعضاً مشکلاتی در اداره کشور دیده می شد، اما کشور ثبات داشت" و بعد، مجموعه ای از اتفاقات یک سال اخیر را که نشان دهنده "بی ثباتی" ایران سکولار دانسته ردیف کرده است. عجیب آنکه مجموعه اقدامات تروریستی ماه های اخیر را هم که عمدتاً از طرف  فداییان اسلام انجام شده اند در این فهرست جا داده. انگار نه انگار که این اقدامات، از طرف مدافعان رژیم سابق انجام شده.

چند ساعت بعد از صحبت های محسن نجفی، خانم حافظی در بندرعباس سخنرانی انتخاباتی دارد و در همان ابتدا، جواب تندی به نجفی می دهد. می گوید: "حامیان رژیم سابق، از یک طرف علیه دولت قانونی کشور اقدامات تروریستی انجام می دهند و از طرف دیگر می گویند تغییر رژیم باعث شده امنیت کشور از بین برود." هشدار می دهد: "امنیت وقتی برقرار می شود که امثال اینها به سزای اعملاشان برسند و خواهند رسید. فکر نکنند تا ابد با آنها مدارا خواهیم کرد." جمعیت حاضر در میتینگ انتخاباتی، با صحبت های خانم حافظی از شدت هیجان منفجر می شوند. شعار می دهند: "حافظی، حافظی، اقتدار، اقتدار"؛ که انگار انتقادی تلویحی هم به دولت آقای امینی است که چرا در برخورد با حامیان جمهوری اسلامی، اقتدار لازم را به خرج نداده.

هنوز میتینگ انتخاباتی خانم حافظی تمام نشده که آقای مرندی دبیر شورای عالی امنیت ملی تماس می گیرد. از بابت حرف های خانم حافظی به شدت عصبانی است. می گوید او دارد صراحتاً فعالان سیاسی حامی جمهوری اسلامی را به همدستی با تروریست ها متهم می کند، در حالی که باید از حضور این فعالان در عرصه سیاست استقبال کرد. تاکید می کند: "همین که بخش بزرگی از حامیان رژیم سابق گروه و حزب تشکیل داده اند و در انتخابات مشارکت فعال دارند یک پیروزی بزرگ برای دولت است. چون مشارکت رسمی در روند سیاسی به معنی به رسمیت شناختن نظام حکومتی جدید است." به عقیده آقای مرندی "خانم حافظی دارد فضایی را به وجود می آورد که انگار اگر رئیس جمهور شود، فرقی بین فعالان سیاسی حامی جمهوری اسلامی و تروریست ها قائل نخواهد بود. نگران است که "اگر بعد از به قدرت رسیدن بخواهد بر همین مبنا عمل کند، خیلی از این حامیان را به سمت همکاری با تروریست ها سوق دهد."

به آقای مرندی می گویم  که در دغدغه هایش شریکم ولی شخصاً بیشتر نگران این هستم که خانم حافظی بدون در دست بودن مدارک اثبات کننده ارتباط فعالان ائتلاف جمهوری اسلامی با فداییان اسلام، به این فعالان اتهام همدستی با تروریست ها را می زند.  مرندی می گوید: "من هم شوکه شدم، اگر قرار باشد دولت ایشان بدون رعایت مسیر قانونی با مظنونان امنیتی برخورد کند، پس فرقش با حکومت سابق چیست؟ ما که نمی توانیم به هر کس مدافع جمهوری اسلامی بود اتهام ارتباط با تروریسم را بزنیم." ادامه می دهد: "من مطمئنم که اگر خانم حافظی بخواهد چنین رویه ای را در پیش بگیرد، به شدت طیف تندروی حامی رژیم سابق را تقویت خواهد کرد که از همان ابتدا ورود همفکرانشان به عرصه رقابت انتخاباتی را غلط می دانستند. اساسا از خدایشان است که حامیان جمهوری اسلامی به قول آنها 'دندان لق' شرکت در انتخابات سکولار را برای همیشه بکنند."

صحبت هایش را با گفتن این موضوع به پایان می برد که می داند خانم حافظی کسی با دیدگاه های او را در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی نگه نخواهد داشت و قصد دارد خودش استعفا بدهد. در عین حال خبر می دهد که می خواهد قبل از کناره گیری، هشدارهایش را در مورد تبعات ناامید کردن حامیان جمهوری اسلامی از فعالیت سیاسی، در نامه ای به اطلاع رئیس جمهور و خانم حافظی برساند. به او توصیه می کنم تا قبل از اینکه برکنار شود، خودش استعفا ندهد. می گویم شاید بخشی از حرف های خانم حافظی به خاطر حال و هوای تبلیغات انتخاباتی باشد اما اگر خودش رئیس جمهور شود با احتیاط بیشتری رفتار کند.

آقای مرندی در این خودش بینی شریک نیست ولی قبول می کند که بیشتر در مورد استعفا فکر کند.

قبل از خداحافظی بدجنسیم گل می کند و می گویم: "یادتان هست به آقای امینی انتقاد می کردید که به اندازه کافی قاطع نیست؟" می گوید: "من دوست داشتم که رئیس جمهور یک کم قاطع تر باشد، ولی دیگر نه این قدر! خانم حافظی دارد هیچی نشده دارد اعلام جنگ می کند!"


دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۲۹/ ۱۵ اوت ۲۰۵۰

نصفه شب فداییان اسلام مجدداً عملیات انجام داده اند. با انفجار بمب در مقابل یک ساختمان تجاری شش طبقه که طبقه اولش تبدیل به ستاد انتخاباتی حامیان آقای امینی شده بوده، بخشی از ساختمان را خراب کرده اند. در زمان واقعه، در ساختمان تنها دو نگهبان حضور داشته اند که هر دو زخمی شده اند ولی خوشبختانه حمله تلفات جانی نداشته است.

عامل حمله بعد از پارک کردن ماشین حامل بمب، از آن خارج شده و به صورت انتحاری عمل نکرده است. به عملیات قبلی فداییان اسلام شباهت زیادی ندارد ولی به هر حال، با صدور اطلاعیه مسئولیت آن را قبول کرده اند.

خبر تصمیم رئیس جمهور برای کناره گرفتن از رقابت به بیرون درز کرده و احتمالا فداییان اسلام هم از آن مطلع شده اند. در این صورت، بعید نیست خواسته باشند به هر صورت که شده، در آخرین فرصت های باقی مانده تا اعلام رسمی کناره گیری آقای امینی، یک عملیات – هر چند کوچک – انجام بدهند. آن هم در شرایطی که مشخص نیست که بعد از دستگیری هفته پیش ۲۷ نفر از اعضای فداییان اسلام، حداقل تا مدتی امکان انجام عملیات بزرگ را داشته باشند.

ساعت ۹ صبح، بالاخره اطلاعیه رسمی آقای امینی منتشر می شود که در آن، رسماً تصمیم خود را برای انصراف از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری به نفع خانم حافظی اعلام کرده است. تأکید کرده که این تصمیم را با اعضای ائتلاف ایران سکولار، هیأت دولت و شخص خانم حافظی در میان گذاشته است. در تشریح دلایل تصمیم خود، از جمله نوشته که "برای جلوگیری از ایجاد شکاف در ائتلاف ایران سکولار که جریان سیاسی اصلی مدیریت کننده گذار از رژیم سابق به حکومت فعلی بوده" از نامزد شدن صرف نظر می کند. در بخشی از اطلاعیه هم، بسیار برای خانم حافظی مایه گذاشته و او را یکی از "مصمم ترین" و "قوی ترین" سیاستمدارانی توصیف کرده که تاکنون دیده است. در نهایت اعلام کرده که تا مدت باقی مانده تا انتخابات، برای کمک به پیروزی خانم حافظی هر چه لازم باشد را انجام خواهد داد و از تمام هواداران خود خواسته است که همین کار را انجام بدهند.

بلافاصله بعد از اطلاعیه رئیس جمهور، پیام خانم حافظی منتشر می شود که در آن، برای اولین بار به شدت از آقای امینی تمجید کرده و او را "مرد تصمیم های بزرگ در بزنگاه های تاریخی" داشته است. با یادآوری نقش آقای امینی در گذار تدریجی کشور به حکومت سکولار، تصمیم او به کناره گیری را یک "فداکاری تاریخی" و نشان دهنده "ترجیح دادن مصالح کشور به منافع شخصی" دانسته است. با توجه به تعداد بیشتر هواداران آقای امینی، طبیعتا خانم حافظی در پیام امروز، نهایت تلاش خود را برای کسب نظر مساعد حامیان رئیس جمهور انجام داده است.

اعلام کناره گیری آقای امینی از رقابت، از همان ابتدا با واکنش گسترده مدافعان او رو به رو می شود که عمدتاً  از این تصمیم ابراز نارضایتی می کنند. عده ای از حامیان او، حتی به صراحت اعلام می کنند که خانم حافظی را، به خاطر تلاش های قبلیش برای جذب آرای ملی گرایان افراطی، شایسته ریاست جمهوری نمی دانند. امیدوارم در چهار روز باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری، ائتلاف "ایران سکولار" بتواند حامیان آقای امینی را متقاعد کند که در انتخابات از رقیب سابقش حمایت کنند. از طرف دیگر، اعضای "ائتلاف جمهوری اسلامی" به شدت از بابت انصراف رئیس جمهور ابراز شادمانی می کنند. این انصراف را یک پیروزی بزرگ برای خود می دانند چون به گفته آنها نشان می دهد فردی که جمهوری اسلامی را پایان داده، تنها یک سال بعد از روی کارآمدن ناچار به کناره گیری از قدرت شده است. این کناره گیری را "اعتراف به ناکارآمدن نظام سکولار در اداره کشور" و نشانه "از بین رفتن ثبات سیاسی در ایران" بعد از دوران جمهوری اسلامی دانسته اند.

از همکاران دفتر می خواهم از مجموعه واکنش های کناره گیری رئیس جمهور یک گزارش تهیه کنند. احساسم این است که بعضی از مدیران دفتر به اندازه سابق دست و دلشان به کار نمی رود، احتمالا به این خاطر که مطمئن نیستند در دفتر رئیس جمهور آینده پُست قبلی را خواهند داشت یا نه. البته اگر خانم حافظی رئیس جمهور شود احتمالا بیشتر کارکنان دفتر را عوض نخواهد کرد چون زمانی که معاول اول بوده بسیاری از این کارکنان را خودش سرکار آورده. با وجود این، می توان حدس زد که گروهی از مدیران و از جمله شخص من را تغییر بدهد. من به این اشتهار دارم که آدمی مذهبی هستم و اگرچه این موضوع شخصی است و ربطی به کارم ندارد، ولی تصور نمی کنم خانم حافظی با توجه به موضع سخت گیرانه خود در مقابل مذهب، تمایل داشته باشد که مسئولیت دفترش با چنین آدمی باشد.

شب در حال ترک دفتر به سمت خانه هستم که اطلاعیه غیر منتظره "جبهه اصلاحات" منتشر می شود. اعلام کرده اند که سینا انصاری کاندیدایشان از ادامه رقابت انصراف داده و این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدایی ندارد، اگرچه همچنان برای انتخابات مجلس رقابت خواهد کرد. در عین حال، تأکید کرده اند که جبهه اصلاحات بر سر حمایت از کاندیدای دیگری در انتخابات ریاست جمهوری به توافق نرسیده و اعضای جبهه "به تشخیص خود عمل خواهند کرد". در حال جستجوی اطلاعات بیشتر در مورد تصمیم جبهه اصلاحات هستم که آقای تجلی معاون سیاسی وزیر کشور تماس می گیرد و خبرهای بیشتری می دهد. می گوید بعد از اعلام خبر کناره گیری آقای امینی، جبهه اصلاحات از اعضای شورای مرکزی خواسته تا امروز بعد از ظهر در یک جلسه فوق العاده حاضر شوند و اطلاعیه اخیر، نتیجه همین جلسه بوده است. به نقل از یکی از افراد حاضر، دلیل اصلی کنار کشیدن جبهه اصلاحات از انتخابات ریاست جمهوری را تقویت امکان حذف کاندیدای "جبهه ایران" در دور اول انتخابات می داند.

قبل از کناره گیری آقای امینی، آرای "ائتلاف ایران سکولار" به عنوان پرطرفدارترین جریان سیاسی موجود، در حدی پراکنده بود که امکان نداشت سرنوشت انتخابات در دور اول مشخص شود. اما با منسجم شدن مجدد ائتلاف ایران سکولار پشت سر خانم حافظی، این امکان وجود دارد که او در همان مرحله اول انتخابات پیروز شود و مهم ترین رقیب باقی مانده یعنی کاندیدای جبهه ایران را شکست دهد. به گفته آقای تجلی جبهه اصلاحات می داند که کاندیدایش شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارد و هدف اصلی خود را جلوگیری از پیروزی جبهه ایران تعیین کرده که با اصلاح طلبان بیشتر از هر جریان سیاسی دیگری دشمن است -چون آنها را به خاطر گرایشات مذهبی و نیز سابقه حضورشان در مناصب حکومتی جمهوری اسلامی، خطر اصلی در احیای نوعی حکومت مذهبی در ایران ارزیابی می کند.

درنهایت آن طور که منبع خبری آقای تجلی روایت کرده، اعضای جبهه اصلاحات به این جمع بندی رسیده اند که اگرچه نامزدهای ایران سکولار و جبهه ایران، هر دو با اصلاح طلبان مخالفند، اما از بین آن دو، کاندیدای جبهه ایران بدتر است و انصراف کاندیدای اصلاح طلب می تواند به شکست این کاندیدا در مرحله اول انتخابات کمک  کند. به قول آقای تجلی: "ظاهراً سرنوشت اصلاح طلبان این است که همیشه در انتخابات مجبور به انتخاب بین بد و بدتر باشند." 

دلیل انصراف کاندیدای اصلاح طلب ها هر چه باشد، برای خانم حافظی خبر خوبی است.


یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۲۹/ ۱۴ اوت ۲۰۵۰

خبر جلسه دیروز ریاست جمهوری به بیرون درز کرده و تقریباً همه اعضای هیأت دولت در جریانند. آنهایی که نیستند هم، قبل از جلسه از بقیه اعضا مطلع می شوند. اغلب، این را شنیده اند که من هم در جلسه بوده ام و طبیعتاً پرس و جو می کنند. به همه این جواب تکراری را می دهم که رئیس جمهور امروز توضیح خواهد داد و خود من هم قبل از جلسه دیروز مطلقاً در جریان تصمیم او نبوده ام.

عده ای از اعضای کابینه از دست رئیس جمهور عصبانیند که چرا بدون مشورت با هیأت دولت چنین تصمیمی گرفته و عده ای هم در مورد آینده کشور بعد از آقای امینی ابراز نگرانی می کنند. همه شان حق دارند ولی احتمالا ناراحتی خیلی ها یک دلیل مهم دیگر هم دارد: تا حالا تصور اعضای کابینه این بوده که آقای امینی در انتخابات پیروز می شود و همچنان در دولت خواهند بود. حالا، یک دفعه در مقابل این واقعیت تلخ قرار گرفته اند که احتمالاً به زودی از سمت خود برکنار می شوند.

رئیس جمهور جلسه هیأت دولت را، مانند جلسه دیروز شروع می کند. بدون مقدمه چینی از "تصمیم قطعی" خود برای کناره گیری از رقابت های انتخاباتی خبر می دهد، و بعد به تفصیل در مورد دلایل این تصمیم توضیح می دهد. چون همه از قبل ماجرا را شنیده اند، بعد از اعلام خبر مجبور نیست وقتی را هم صرف سر و کله زدن با "غافلگیری" بقیه بکند. توضیحاتش همان بحث های جلسه شنبه است. می گوید اگر در صحنه رقابت باقی بماند، خانم حافظی در مقابل او به کاندیدای ملی گرایان افراطی نزدیک می شود و احتمالا آن دو در مرحله دوم انتخابات متحد خواهند شد. در مرحله دوم هم، حامیان ائتلاف جمهوری اسلامی و برخی جریان های دیگر هم به خاطر مخالفت با رئیس جمهور به کاندیدای رقیبش رأی می دهند و او را به پیروزی می رسانند. بعد تاکید می کند که در صورت کنار نکشیدن او، نزدیک شدن خانم حافظی به ملی گرایان افراطی باعث می شود تا انتخابات به صحنه درگیری رأی دهندگان غیرفارس و غیرفارس تبدیل شود و یکپارچگی ملی به خطر بیفتد.

توضیحانش را به خوبی ارائه می کند ولی به نظر نمی رسد تأثیر زیادی ر روی جو مخالف جلسه گذاشته باشد. با وجود این، اولین کسی که وقت صحبت می گیرد و حرف می زند، آقای مسعودی رئیس هیات مشاوران است که از قضا به شدت از رئیس جمهور تقدیر می کند! استدلال های رئیس جمهور برای کاندیدا نشدن را "قابل تأمل" می داند و می گوید او با "فداکاری" خود "نامش را به عنوان کسی که منافع ایران را بر ماندن در قدرت ترجیح داده در تاریخ ثبت خواهد کرد". صحبت های آقای مسعودی ظاهرا خانم اشتری وزیر مسکن و شهرسازی را برافروخته می کند که با "عذر خواهی از بابت لحن خود" می گوید: "به عقیده من نام آقای امینی در تاریخ ثبت خواهد شد؛ اما به عنوان کسی که از ابتدا برای حضور در عرصه سیاست مصمم نبود." خانم اشتری معمولاً در جلسات کابینه بسیار کم صرف است و این طرز حرف زدنش برای همه تازگی دارد. ادامه می دهد: "شما پارسال که کاندیدا شدید باورتان نمی شد رئیس جمهور بشوید. بعد از تغییر حکومت، از همان ابتدا اصرار داشتند که انتخابات پیش از موعد ریاست جمهوری برگزار شود. الان هم ۵ روز مانده به انتخابات دارید کناره می گیرید و برایش هزار دلیل می تراشید. ببخشید اما شما از اولش هم آدم عرصه سیاست نبودید." بعد از گفتن این حرف ها، بی سرو صدا کیفش را بر می دارد و از جلسه هیأت دولت بیرون می رود! همه از رفتار خانم اشتری متعجب می شوند. مدت ها در کابینه حرف نزد، نزد، وقتی که زد مانند آتشفشان فوران کرد!

وزیر اطلاعات می گوید: "ای کاش خانم اشتری می ماندند و حرف بقیه را هم می شنیدند، من با کناره گیری رئیس جمهور به شدت مخالفم و به صراحت عرض می کنم از اینکه ایشان در مورد  تصمیمشان با دستگاه اطلاعاتی کشور مشورت نکردند هم گله مندم، ولی نگرانی های رئیس جمهور را کاملاً درک می کنم." ادامه می دهد: "قابل انکار نیست که استان های محل زندگی قومیت های مختلف ایران، مانند اسفند روی آتش هستند. جمهوری اسلامی در طول هفت دهه به زور مطالبات این مناطق را سرکوب کرده و حالا که فرصتی برای دستیابی به خواسته هایشان فراهم شده، موضوع دارد به دعوای فارس و غیرفارس، ترک و کرد، عرب و لر و امثال آن تبدیل می شود." حرف نهاییش این است که کناره گیری رئیس جمهور، احتمالاً به کاهش تنش های قومی کمک می کند، ولی ضررهای این کناره گیری، بیشتر از منافع آن است، چون روی کار آمدن خانم حافظی به تغییرات گسترده در سرتاسر مجموعه مدیریتی کشور می انجامد و "بی ثباتی برای دولت یک ساله سکولار خطرناک است".

خانم آبادی وزیر آموزش و پرورش در تأیید صحبت وزیر اطلاعات، به مخالفت جدی خانم حافظی با رویکرد مداراجویانه مدارس سکولار با مذهب اشاره می کند و می گوید: "وزارتخانه ما بعد از تغییر حکومت، کار عظیمی را برای نظام آموزش و پرورش کاملاً ایدئولوژیک زمان جمهوری اسلامی انجام داده که هنوز هم به پایان نرسیده. اگر خانم حافظی روی کار بیاید، قطعاً بخش های مهمی از سیستم موجود را مجدداً تغییر خواهد داد. واقعاً این همه تغییر در ساختار آموزش و پرورش کشور در چنین مدت کوتاهی به صلاح مملکت نیست."

بعد از خانم آبادی، ۵-۶ نفر دیگر هم، عمدتاً در مخالفت با تصمیم رئیس جمهور صحبت می کنند. تنها کسی که تا حدی با تصمیم رئیس جمهور موافقت می کند، آقای بحرینی وزیر دادگستری است که آن هم بیشتر از جهت علاقه زیاد به شخص رئیس جمهور است چون ظاهرا می ترسد اگر در انتخابات شرکت کند، شکست بخورد!

بعد از تمام صحبت ها، رئیس جمهور صحبت آخر را می کند. از همه عذرخواهی می کند که به خاطر کاندیدا شدن غیرمنتظره خانم حافظی، مجبور شده به طور ناگهانی تصمیم بگیرد ولی تأکید می کند که تصمیمش برای انصراف از کاندیداتوری، قطعاً نهایی است.

در نهایت، از همه می خواهد فقط ابعاد منفی وضعیتی که پیش آمده را نبینند و "به جنبه های مثبت ماجرا هم فکر کنند". می گوید: "به این موضوع فکر کنید که اگر خانم حافظی انتخاب شود، اولین رئیس جمهور زن کشور ما خواهد بود. به نظرم اتفاق مهمی است که در اولین انتخابات ریاست جمهوری دوران سکولار، یک زن رئیس جمهور شود. خیلی از نظام های با سابقه سکولار دنیا، هنوز اولین رئیس جمهور زن خود را انتخاب نکرده اند."

حرف های خوش بینانه اش را با ذکر این موضوع به پایان می برد که قصد دارد بعد از جلسه، تصمیم خود را به طور رسمی به خانم حافظی اطلاع بدهد و فردا هم موضوع را رسانه ای کند.


برای مطالعه فصل های ۱ تا ۲۰ کتاب "ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹" اینجا را کلیک کنید.


 

ثبت نظر

بلاگ

خودسانسوری، فرصت حضور در جامعه

۱۱ دی ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۴ دقیقه
خودسانسوری، فرصت حضور در جامعه