close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

رویکردی زنانه از فروغ

۳۱ فروردین ۱۳۹۶
بلاگ میهمان
خواندن در ۸ دقیقه
در بخش هاي ديگري از كتاب خانم ميلاني از بي ثباتي وضع روحي فروغ ،افسردگي و"بيماري شاد" ياد مي كند.
در بخش هاي ديگري از كتاب خانم ميلاني از بي ثباتي وضع روحي فروغ ،افسردگي و"بيماري شاد" ياد مي كند.

نقدي بر كتاب "زندگي نامه ادبي فروغ فرخزاد "

 

 

ناهيد مطيع

سركار خانم ميلاني اخيرا كتابي منتشر كرده اند كه به نوعي زندگينامه شاعر نوپرداز و نامدار ايراني، فروغ

 فرخزاد است. اين كتاب پانصد و پنجاه صفحه اي از دو بخش عمده تشكيل شده است. بخش اول كه زندگي نامه فروغ به قلم ايشان است دويست و شصت صحفه از كتاب را تشكيل مي دهد و باقيمانده كتاب يعني دويست وچهل صحفه نامه هاي فروغ است كه در كنار دستخط اصلي خودش آورده شده است.

 خانم ميلاني نثر شيريني دارند كه در جاي جاي آن مي توان عشق و حمایت زنانه نويسنده را به فروغ احساس كرد. اين عشق و شوق نوشتن درباره فروغ آنچنان قوي و عميق است كه مطمئن هستم نه تنها من را كه مدت ها بود كتابي به اين خوبي نخوانده بودم، بلكه بسياري را به خواندن ـ-آنهم سريع خواندن كتاب ـ- ترغيب مي كند.

علاوه بر اين ساختار كتاب يا ترتيب فصل ها هم بسيار هوشمندانه و با تبحر كنار هم قرار گرفته است. به طوري كه خواننده را به ترتيب با رشد فكري و عمري فروغ آشنا مي كند. عناوين هر فصل برداشته از شعرها و گفته هاي فروغ است كه درضمن بازتابي از زندگي شخصي او هم هست.  

نكته ديگر قابل توجه در اين كتاب برجسته كردن "وجه  شخصي شعرهاي فروغ "است.  يعني آنچه فروغ را در زمانه اي كه مي زيسته متفاوت مي كند، همين جسارت او در بيان زنانه تجارب خصوصي اش است كه حتي تا امروز هم از نظر هنجارهاي مرسوم منع و منكوب شده است.

و شايد به همين دليل است كه نمي توان آنطور كه خانم ميلاني نام گذاري مي كنند، اين كتاب را " زندگي نامه ادبي فروغ" ناميد. شعرهاي فروغ انچنان به تجارب روزمره اش به عنوان زني پيشرو و "غيرعادي"وابسته اند كه سخن گفتن از كارنامه ادبي او  بدون توجه به آنچنان كه مي زيسته را غير ممكن مي كند.

خانم ميلاني اما گرچه بارها اتفاقات زندگي خصوصي فروغ را با شعرهاي فروغ قياس كرده و توضيح مي دهند، اما گويي سعي دارند با برخي اتفاقات و خصوصيات بسيار مهم شخصي زندگی فروغ با نوعي پرده پوشي و احتياط زنانه برخورد كنند. در اين زمينه به چند نمونه اشاره مي كنم.  

اول اينكه در تمام كتاب، خانم ميلاني از فروغ فرخزاد كه در ميان همه دوستدارانش به فروغ شهرت دارد ، با نام فرخزاد ياد مي كنند.  اين امر ضمن اينكه باعث آشفتگي خواننده مي شود- چون شخصيت هاي ديگري هم به اين نام در كتاب وجود دارند- بيشتر از اين نظر سوْال بر انگيزاست كه چرا تنها شاعري كه بيش از نام فاميلي اش با اسم كوچكش در ميان مردم شناخته مي شود- يعني« فروغ»- در اين كتاب  فرخزاد خوانده مي شود.

البته بي دليل نيست كه دوستداران فروغ او را با اسم كوچكش خطاب مي كنند، چون فروغ با شعرهايش همه ما را به زندگي خصوصي اش، ان هم بسيار صميمانه و بي پيرايه دعوت كرده است.  

فرخزاد خواندن فروغ همچنين با ساخت "رمان گونه نويسي " خانم ميلاني در تضاد است. اين چنين است كه نويسنده در شرح زندگي نامه ديگر به مستندات كفايت نمي كند و در خلق لحظه ها و وقايع از قلم شيواي خيال پرداز خويش هم براي جذاب كردن داستان مايه مي گيرد.١

 دوم اينكه درفصل اول كتاب، نويسنده از دشوارى يافتن حقيقت زندگي فروغ، يك واقعه يعني دوستي و زندگي با گلستان و نظر گلستان نسبت به فروغ را مثال آورده و روايت هاي متضادي را از زبان آدم هاي مختلفي بيان مي كند و بعد خواننده را با اين سوْال روبرو مي كند كه " كدام يك حقيقت دارد؟"

خانم ميلاني البته بهتر از همه مي دانند كه در تاريخ نويسي ما با دو نوع روايت يا منبع روبرو هستيم. منابع يا روايت هاي دست اول كه از دل ميدان اوليه و زبان راوي حاضر و قايد به موضوع به دست مي آيد و منابع دست دوم كه روايت ديگرانند كه نه در آن ميدان حاضر بوده اند و نه در آن اتفاق سهيم. و مسلما منابع دست اول بسيار معتبرترند تا دست دومي ها. اما در اين مورد خاص با اينكه روايت خود فروغ از واقعه وجود دارد:" به من گفت ديگران مثل آب روانند ولي تو مثل ريگ ته جويي. هميشه مي ماني"، خانم ميلاني باز هم روايت هاي ديگران را شاهد مي گيرند تا به دشوارى كار جمع آوري اطلاعات اشاره كنند.  

موضوع سوم بر مي گردد به اتفاق ظاهرا بسيار بدي كه در كودكي فروغ اتفاق افتاده ولي روشن نمي شود كه چيست. از خود فروغ  به عنوان راوي دست اول نقل مي شود كه " اگر مادرم بيشتر مواظب من بود" اين اتفاق نمي افتاد. خواهر فروغ در گفتگويي از بيانش پرهيز مي كند و ديگران هم به همين ترتيب. اين پرده پوشي ها با ناتمام گذاشتنش توسط نويسنده، ذهن خواننده را بسيار در گير مي كند تا جايي كه ميرود به سمت حدس زدن هاي ناجورو قضاوت هاي خود ساخته. گرچه خانم ميلاني بر اثرات مخرب چنين واقعه أي در زندگي فروغ تأكيد كرده و سخن مي گويند ولي بدون آنكه خواننده بداند كه اين اتفاق واقعا چه بوده است، وي را به سمت خيال پردازي هايي مي برد كه نه واقعيت دارند و نه شناخت اش را از فروغ  بيشتر مي كنند.   

در بخش هاي ديگري از كتاب خانم ميلاني از بي ثباتي وضع روحي فروغ ،افسردگي و"بيماري شاد" ياد مي كند. اين اشاره هاي متعدد بالاخره با مصاحبه أي با پسر فروغ ظاهرا به يك نتيجه مي رسد كه از زبان پسر فروغ بيان مي شود: " من بيماري مادرم را دارم. ...دو قطبي ام". خانم ميلاني در اينجا برخلاف ساير بخش ها كه بسيار موشكافانه جزيئات را با استناد به منابع مختلف بازبينى مي كنند، از ارائه هر نوع تحليل و بررسي اجتناب مي كنند و به نوعي چنين برچسب مهمي را به فروغ مسكوت مي گذارند. مسلما ابتلا فروغ به اختلال رواني دو قطبي موضوع بسيار مهمي است و حتي طرح آن مي تواند مسيله ساز باشد. چنان كه شد و بسياري را به واكنش وا داشت. اين واكنش ها تا جايي پيش رفت كه يك نفر خودرا كاشف اين اختلال در فروغ معرفي كرد و ديگري آنرا به مثابه مخدوش كردن چهره فروغ از طرف جمهوري إسلامي تلقي كرد.۲ به هرحال مقصودم اين است كه كاش خانم ميلاني در اينجا هم به جاي سكوت كه به نوعي مي تواند به منزله تاييد هم باشد، چنين مطلب مهمي را بيشتر مورد توجه و مو شكافي قرار مي دادند.

گرچه در دوره أي كه فروغ مي زيست، اطلاعات كمي درباره اين بيماري موجود بوده  و شوك درماني براي درمان بيماري هاي رواني شيوه رايجي بوده است ولي خوشبختانه امروزه اطلاعات ما از بيماري هاي رواني بسيار وسيع تر است. متاسفانه يك باور غلط درباره اين بيماري آن است كه مبتلايان به آن مي توانند در دوره هايي كه به شيدايي، فعاليت شديد و برانگيختگي- دچار مي شوند به نوعي نبوغ برسند.

آيا فروغ به اين بيماري مبتلا بوده است؟ سوالي كه گر چه مستقيما از نظر نويسنده در كتاب طرح نمي شود ولي در جاي جاي كتاب به طور غير مستقيم بدان اشاره مي شود و در نهايت با إظهار نظر پسر فروغ به نتيجه مي رسد. بدون شك اين باور غلط يا درست  درباره فروغ نمي بايست مسكوت مي ماند. حداقل نويسنده مي توانست با بيان اينكه اطلاعات ما در اين زمينه براي قضاوت كردن كافي نيست، اين شايبه را از ميان ببرد.

مطلب قابل بحث بعدي در مصاحبه خانم ميلاني با إبراهيم گلستان مطرح مي شود و آن هم اشاره آقاي گلستان است به اينكه فروغ "هرويين مي كشيد" و به خصوص در روز تصادف و مرگ فروغ به اين موضوع اشاره مي شود: " به چشم هايش كه نگاه كردم متوجه شدم هرويين كشيده". واكنش خانم ميلاني به اين مورد هم خيلي كوتاه و مختصر است: مي پرسند " هرويين مي كشيد"؟. سوالي كه مصاحبه گر از مصاحبه شنونده  مي پرسد و در آن نوعي بي خبري و حيرت از خبردارشدن وجود دارد. و آقاي گلستان پاسخ مي دهند: " بله البته دور از چشم من". حال سوْال اينجاست كه آيا استفاده از اين مواد در روز حادثه كه منجر به فوت وي شده نمي تواند دليلي باشد براي خانم ميلاني كه اين موضوع را بيشتر بررسي كنند؟ بخصوص که در مورد مرگ فروغ و علت آن فرضیه ها و حدس و گمان هایی زیادی از خودکشی تا قتل، ما را احاطه کرده است.  وقتي خانم ميلاني می گویند که سال هاست روي نوشتن اين زندگي نامه كار كرده اند، مسلما خواننده كتاب هم انتظار دارد با كنكاش بيشتري درباره اين موضوع از سوي نويسنده روبرو شود.

نكته آخر چاپ نامه هاي شخصي فروغ به آقاي گلستان است كه سروصداي زيادي هم به پا كرد. من واقعا برايم  حيرت برانگيز است كه چرا خانم ميلاني كه به تحليل نامه هاي ديگر فروغ به ديگران از جمله همسر سابقش- مي پردازند، درمورد اين نامه ها از تحليل محتوي آنها پرهيز مي كنند. و آن تيتر فرعي روي جلد كه مي گويد: همراه با نامه هاي چاپ نشده موجب شگفتي بيشتري است.  به نظرم اين عنوان و تأكيد مي تواند چنين اثر وزيني را بازاري و كاسبكارانه جلوه دهد.

به هر حال اثر خانم ميلاني را تحقيق بسيار برجسته أي مي دانم كه با قلمي شيوا، با شور و شوقي عاشقانه و پيگيري هوشمندانه أي نوشته شده است. و اميدوارم اين اثر همانطور كه خود نويسنده آرزو مي كند راه را براي شناخت بيشتر وعميقتر از فروغ باز كند.

پانويس ها:

١ـ-در اين باره نگاه كنيد به نقد آقاي كدخدايي از اين اثر در:https://www.radiozamaneh.com/324011

٢ـ-نگاه كنيد به گلايه أي درباره كشف دو قطبي بودن فروغ در اين مقاله

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

نماینده آذربایجان غربی در مجلس خبرگان خواهان ردصلاحیت کاندیداهای «قوم گرا» در...

۳۱ فروردین ۱۳۹۶
خواندن در ۲ دقیقه
نماینده آذربایجان غربی در مجلس خبرگان خواهان ردصلاحیت کاندیداهای «قوم گرا» در انتخابات شوراها شد