• این روزها که حرفهای سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه در باره حضور این نیرو در بوسنی زیر پوشش نیروهای هلال احمر بحثبرانگیز شده و بی بی سی هم پی ماجرا را گرفته و به تهیه گزارش در باره حضور قبلی و فعلی ایران در بوسنی رفته است، بد نیست به این نکته هم اشاره شود که رابطه جمهوری اسلامی با صربستان، به عنوان حامی اصلی صربهای بوسنی از متناقضترین روابط است. به عبارتی، جمهوری اسلامی منبعث از ایدئولوژی اسلامی و در چارچوب رقابت با سایر کشورهای اسلامی (عربستان و ترکیه و ...) حضوری نسبتا فعال در جنگ بوسنی- هرزهگوین داشت و کمکهای قابل اعتنایی به مسلمانهای درگیر با صربهای بوسنی کرد، هر چند که بر خلاف عربستان و ترکیه سهم چندانی از این کمکها نبرد، نه در عرصه اقتصادی، نه در عرصه سیاسی و نه در عرصه فرهنگی.
طرفه این که در جریان جنگ بوسنی، آمریکا و آلمان و اتریش و ... همراه با نیروهای القاعده و کمکهای مستشاری و غیرمستشاری و نظامی ایران و عربستان و ترکیه و ... کنار مسلمانها علیه صربهای بوسنی میجنگیدند، صربهایی که حامی اصلیاشان در جنگ صربستان بود و بعد هم روسیه و چین. شایعات قریب به صحتی هم در دست بود که خود بن لادن هم با پاسپورت اتریشی در کنار نیروهای عزت بیگویچ، رهبر مسلمانها در بوسنی حضور دارد و نیروهای ایران هم. این که قاسمی گفته است که پاسداران در بوسنی با القاعدهایها مناسباتی نزدیک داشتهاند دور از واقعیت احتمالا نیست.
القصه حالا که سر جمهوری اسلامی در بوسنی نسبت به سایر رقبا کمی بیکلاه مانده، رابطه با آن سوی جبهه، یعنی صربستان، که روزی غیرمستقیم با هم درگیر بودند یکی از بهترین روابط در سطح اروپاست، هم به سبب مناسبات تاریخی صربستان با روسیه که دستکم تا این اواخر در تبعیت از سیاستهای آمریکا و اروپا پیوسته اعوجاج و ملاحظات خاص خود را داشته و در دورهای به ایران برای دورزدن تحریمها کمک کرده یا حتی به عنوان معدود کشور اروپایی ویزا را برای ایرانیها لغو کرد (تا همین اواخر) ، هم به سبب سوابق تاریخی مناسبات میان یوگسلاوی سابق و ایران. ایران هم در مقابل «معرفت» نشان داده و تا حالا حاضر نشده استقلال کوسووو از صربستان را به رسمیت بشناسد. این رابطه دوگانه ایران در سی سال گذشته علیه صربهای بوسنی از یک سو، و دوستی با صربستان را، هم شاید بتوان بازی زیرکانه تهران با کارتهای مختلف تعبیر کرد و هم تناقضی از تناقضات مزمنی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی به تبع مناسبات ناساز و مشکلدارش با غرب به آن دچار است.
• بر خلاف ایتالیا و فرانسه و آلمان که سوسیال دمکراسی به بحرانی مزمن دچار شده، در کشورهای اسکاندیناوی کمی تا قسمتی روند بر عکس است و طرفه این که این مصونیت نسبی سوسیال دمکراسی از بحران یا موفقیت نسبی در مهار بحران تا حدود زیادی به این برمیگردد که احزاب یادشده عملا سیاست راست پوپولیست در زمینه مقابله با پناهجویی را از آن خود کردهاند.
حزب سوسیال دمکرات دانمارک که تا کنون در اپوزیسیون بود و انتخابات امروز را برد سیاست دو گانهای را در پیش گرفته است. از یک سو به همه تدابیر و تصمیماتی که با فشار یا ابتکار راست پوپولیست در زمینه مقابله با پناهجویی و فشار بر پناهجویان در پیش گرفته شده لبیک گفته و قول داده است که آنها را که بعضا فراتر از تصمیماتی برای ممانعت از سوَاستفادههای پناهجویان هستند، حفظ و بعضا در صورت لزوم تشدید کند، مثل اجبار قبولشدگان به پناهندگی به کار تا ۳۷ ساعت در هفته تا بتوانند از خدمات اجتماعی بهرهمند شوند، مثل اعزام پناهجویان غیراروپایی به کمپهای مخصوص (مثل سیاست استرالیا)، مثل این که متقاضی پناهندگی باید در همان کشور خودش تفاضا بدهد و نباید ابتدائا به دانمارک بیاید، مثل تعهد به قبول شمار معدودی پناهجو آن گونه که در سهمیهبندی اتحادیه اروپا مقرر شود و نه بیشتر، مثل گرفتن پول و جواهر پناهجو برای صرف آن در راه تامین پناهجو، مثل ...
به این ترتیب حزب پوپولیست مردم دانمارک که از سال ۲۰۰۱ با کارت مقابله با پناهجویان و پناهجویی در سیاست دانمارک نقش بازی کرده عملا همه احزاب را به تبعیت از سیاست خود واداشته، حتی سوسیال دمکراتها که پیروزی امروزشان را با رهبری خانم مته فردریکسن، مدیون همین چرخش هستند. منتهی خود حزب مردم که تا کنون بدون شرکت در دولت حامی دولت اقلیت راستگرای این کشور بوده عملا با این وضعیت فاقد موضوعیت میشود و رای از دست میدهد، در همین انتخابات امروز سهمش از ۲۱ درصد به زیر ده درصد افتاده است.
این که ضعف پوپولیستها با به میدانآمدن دو حزب پوپولیست افراطیتر جبران شود هنوز مورد مناقشه است.یکی از این دو حزب جدید قول داده که مسلمانها را از دانمارک، داوطلبانه یا به اجبار اخراج کند، رهبر یکی از این دو حزب (خط سخت* گفته است که ۵۱ کشور مسلمان وجود دارد و آنها میتوانند آنجا بروند، این که حال و اوضاع این ۵۱ کشور خوب نیست و مسلمانهای دانمارک تمایلی به رفتن به این کشورها ندارند، مسئله ما نیست و خودشان باید موضوع را حل کنند!
رویکرد دیگر سوسیالدمکراتهای دانمارک بازگشت به مکانیزمهای دولت رفاه است، از جمله کاهش دوباره سن بازنشستگی، از جمله قول سرمایهگذاری در آموزش که مثلا در ۱۰ سال گذشته بیست درصد مدرسهها بسته شده یا از هر ۴ بیمارستان یکی تعطیل.
در چارچوب همین سیاست دوگانه (راستگرایی در مسئله مهاجرت و پناهجویی و چپگرایی در بازگشت به دولت رفاه) خانم فردریکسن، رهبر ۴۱ ساله حزب سوسیال دمکرات و احتمالا جوانترین نخستوزیر تاریخ دانمارک، میخواهد دولتی اقلیت تشکیل دهد و در هر موضوع با حزبی که در آن موضوع یار و یاور است همسو شود و رای بگیرد... باید دید که این مشی تا کی جواب میدهد.
هر چه که هست صرفنظر از مسئله محیط زیست و اقلیم و دولت رفاه همچنان کارت پناهجویی و مهاجران کارتی قوی در معادلات انتخاباتی اروپاست و عملا این راست پوپولیست است که با یا بدون شراکت در دولت سیاست خود را به برنامه همه احزاب چپ و راست وارد کرده است، چه به اعتبار برخی رویکردهای خود پناهجویان از جمله در امر انتگرهشدن یا در تلاشی که شده که ترورها و خشونتهای داعش و ... به پای همه آنها گذاشته شود و چه به اعتبار منحرفکردن اذهان از مشکلات واقعی مربوط به جهانیشدن اقتصاد و سیاست و ... که پوپولیستها از ترامپ و اروبان و ...همه را سر پناهجویان خالی میکنند و چه ...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر