close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

سفر جام جهانی؛ تصرف سن پطرزبورگ با سه پرچم ملی

۲۵ خرداد ۱۳۹۷
اهالی ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
احتمالا ایران تنها کشوری است که پرچمی با نشان واحد ندارد
احتمالا ایران تنها کشوری است که پرچمی با نشان واحد ندارد
ایران ایران که داد زده می شود، کسی حاشیه ها را یادش نمی ماند
ایران ایران که داد زده می شود، کسی حاشیه ها را یادش نمی ماند
بوقچی ها می گویند لیدر باید یک نفر باشد وگرنه بازی را به مراکشی ها می بازیم
بوقچی ها می گویند لیدر باید یک نفر باشد وگرنه بازی را به مراکشی ها می بازیم

رضا حقیقت نژاد


با پرتغالی ها که می خواستیم عکس یادگاری بگیریم، پرچمی که دست دوست مان بود، نشان «الله» داشت، بعضی ها دوست نداشتند با این پرچم عکس بگیرند، به پرچم می گفتند «خرچنگ نشان»، یک نفر درست وسط پرچم ایستاد که آرمش معلوم نباشد، یکی گفت «الله اکبر»های دورچین پرچم را چه میکنی. دنبال پرچم با نماد شیر و خورشید بودند، برخی هم که گیر فلسفی و سیاسی با سلطنت طلب ها داشتند، دنبال پرچم بدون آرم بودند. فکر می کنم تنها کشوری هستیم که در جام جهانی سه پرچم داریم.

وضع تشویق کردن که بدتر است. نفری که بوق دارد یا تمپو می زند یا شعار می دهد، مرتب داد می زند که آقا، لیدر باید یک نفر باشد، وگرنه بازی را به مراکشی ها می بازیم. این دو سه روز، ایرانی ها و مراکشی ها خیلی کل کل داشتند در خیابان های سن پطرزبورگ. جمع مراکشی ها مردانه تر است و سرود خواندن شان هماهنگ تر، سلاح ایرانی ها هم بوق است و تمپو، بندری خواندن و رقصیدن هم جواب می دهد. سن پطرزبورگی ها خیلی آدم های سرد و عبوسی هستند، حتی قدبلندهای قشنگش هم نگاه شان یخ زده است. خیلی هم اهل فوتبال و جام جهانی نیستند. روز اول که آمدیم، راننده تاکسی و یکی دو نفر دیگر سوال می کردند که برای سفر آمده ایم یا کار، اصلا خبر نداشتند که اینجا بازی برگزار می شود. خیابان هایشان هم رنگ و بوی جام جهانی ندارد. گوشه و کنارش بساط موسیقی خیابانی پهن است ولی خبر خاصی از فوتبال نیست. مسافران جام جهانی اما زحمتش را کشیده اند و کوچه به کوچه خیابان نووسکی – مشهورترین و زیباترین خیابان شهر- را تصرف کرده اند.

از میان آدم هایی که رد می شدند، می دیدیم که همدلی با ایرانی ها بیشتر است. گاهی ایران ایران می گفتند، شاید تلفظ مراکش برای شان سخت بود،‌ شاید چون دانشجوی ایرانی اینجا بیشتر است و با ما آشناتر هستند و شاید هم پوتین دستور داده است. پوتین اینجا آدم محبوبی به نظر نمی رسد. وقت افتتاحیه که سخنرانی کوتاهش را در Fan Fest – جایی که مردم برای تماشای بازی ها جمع می شوند- پخش شد، علاقه و هیجانی در میان مردم نبود و وقتی جیانی اینفانتینو، رئيس فیفا اسمش را برد هم مردم واکنشی نشان ندادند. با آدم های زیادی درباره پوتین حرف نزدم. کلا اینقدر با ایرانی ها درباره سیاست حرف می زنم که وقتی به خارجی ها می رسم، دوست دارم درباره یک موضوع دیگر حرف بزنم. با یک دختر دانشجوی فرهنگ روسیه در دانشگاه سن پطرزبورگ که حرف می زدم، از زنده بودن و زیبایی های شهر می گفتم، گفتم اینقدر که می بینی، شاد نیست. خودش می خواست برود ایتالیا با دوست پسرش زندگی کند. مثالش جالب بود. می گفت شب های روشن را می بینی، آسمان روشن است ولی شب است، وضع خیلی از مردم و اوضاع شهر اینطوری است. این شب های روشن که البته عبارت درست ترش شب های سفید است، عجیب ترین پدیده روز اول ورودم به اینجا بود. ساعت ۱۱ شب به آسمان خیره شده بودم که چرا تاریک نمی شوی پس، ساعت ۳ بامداد که می خواستم بخوابم، دیدم روشن تر شده است. خود شهر اما اینطوری گیج کننده نیست، معماری بی نظیر و هماهنگ و چشم نوازش، انبوه بناهای تاریخی باشکوه، لب آب و کافه ها و نایت های کلاب های بسیار، می تواند مسافر را روزهای متوالی غرق خودش کند، شاد و مبهوت.

ایرانی ها برای هماهنگی و لذت بردن بیشتر از این روزها کلی گروه در واتس اپ راه انداخته اند و چت می کنند. بیشتر گروه ها البته از طرف کسانی هدایت می شود که می خواهند بلیط کنسرت های خوانندگان ایرانی را بفروشند. تجمع های الکی هم راه می اندازند. یک روز تبلیغ می کنند که میدان فلان محل تجمع بزرگ ایرانیان است، همراه با بزن و بکوب. بعد که می رویم آنجا، متوجه می شویم که کلک گروه فروش بلیط کنسرت امید بوده تا مردم را یکجا جمع کنند، شاید بشود بلیط بفروشند. بازار فروش بلیط بازی ها هم در گروه ها داغ است. قیمت تا ۱۰۰۰ دلار هم شنیدم. جالب اینکه در سایت فیفا بلیط های ۲۱۰دلاری موجود بود ولی چون ایرانی ها کردیت کارت ندارند، مجبورند نقدی خرید کنند و احتمالا بیشتر هم پول بدهند. یک مشکل دیگر گروه ها اطلاعات غلط است، تقریبا درباره همه چیز، از صرافی تا استادیوم، اطلاعات غلطی وجود دارد که ساعت ها وقت تلف می کند. با این حال، این همه از سه پرچم بودن، درباره سیاست حرف زدن، بی نظمی و کلک و دروغ گفتم و نق زدم، یک چیزی را نمی شود کنار گذاشت. نام ایران و عشق به وطن، مثل یک رنگ می پاشد روی همه این حاشیه ها، ایران ایران که داد زده می شود، کسی یادش نمی ماند این چیزها را، شادتر از همه هواداران می آیند گوشه و کنار خیابان، پیرمردها و زن ها هم سرحال تر و میدان دارتر هستند. این همان لحظه ای است که مثل یک چینی بندزن، جان می دهد به قوری شکسته ایران، خاطره می سازد و دلتنگی و شکوه.

ثبت نظر

آن سوی خبر

آن سوی خبر؛ پیگیر کشتار اسب های کاسب کاران مرزی باشید

۲۵ خرداد ۱۳۹۷
میلاد پورعیسی
خواندن در ۳ دقیقه
آن سوی خبر؛ پیگیر کشتار اسب های کاسب کاران مرزی باشید