close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چگونه با حجاب شدیم - پنج

۱۸ فروردین ۱۳۹۶
مهرانگیز کار
خواندن در ۸ دقیقه
چگونه با حجاب شدیم - پنج

 

پیشگفتار

نسل های ما نتوانسته اند تجربه های خود را درباره چگونگی پذیرش حجاب اجباری بعد از انقلاب به نسل های بعدی منتقل کنند. انگیزه انتشار یک سلسله مقاله که در آن تاریخ و خاطره و مشاهدات در هم تنیده شده، جبران اهمالی است که ما مرتکب شده ایم و به سبب آن بسیاری از افراد نسل های جوان به خطا تصور می کنند زنان بی حجاب ایرانی، روزهای آغازین پیروزی انقلاب، یک شب خوابیدند و صبح که بیدار شدند بی چون و چرا و بلافاصله در اجرای فرمان رهبر انقلاب اسلامی حجاب اجباری را سر کردند. حال آن که روند پذیرش حجاب اجباری روندی پر تنش، پیچیده و پر ماجرا بوده و سیر تحولات آن را فقط در تهران نمی شود دنبال کرد. در سطح کشور زنان با ابراز نارضایتی از حجاب اجباری و تبعات آن مانند از دست دادن شغل، برآشفته شده و به هر شگردی برای رویاروئی با حاکمان وقت دست زده اند. نیروی بزرگ زنان شاغل در سطح کشور، همزمانی فرمان حجاب اجباری با از دست دادن بسیاری از حقوق کسب شده خود در عصر پهلوی ها را، این گونه داوری کردند که حجاب فقط یک تکه پارچه نیست و بلکه نشانه ای است روشن از سیاست های کلان حکومت اسلامی نسبت به ساز و کار زنان در این نظام ارزشی و ارتجاعی. تا یک روز پیش از این فرمان زنان بی حجاب و حتا بخشی از زنان با حجاب، به گونه ای دیگر می اندیشیدند.

تا انقلاب هر چند راهی باقی نمانده بود، ولی رویدادهائی اتفاق می افتاد که تصاویری از آینده زنان را پس از انقلاب پیش رو می گذاشت. یکی از این رویدادها جریان تعدی و خشونت وچاقوکشی و اسید پاشی روی زنان بی حجاب یود. در این باره ابتدا زنان  سازمان مجاهدین خلق که خود پایبند به حجاب (نه لزوما چادر) بودند به انتشار بیانیه ای پرداختند و یادآور شدند افرادی روی زنان بی چادر اسید می پاشند و آن ها را تهدید می کنند. به طور کلی زنان پیکره انقلاب را تنومند کرده بودند و تا پیش ار پیروزی انقلاب، ترس از این بود که زنان بی حجاب آزرده خاطر شده و صحنه را ترک کنند.

در پی این بیانیه "سازمان ملی دانشگاهیان ایران" در دی ماه 1357 به صورت وسیع افشاگری کرد و بیانیه ای به این شرح انتشار داد:

" انتشار بیانیه افشاگرانه زنان مجاهد در رابطه با برخی حرکات ناآگاهانه گروه های پراکنده، همانند تهدید زنان و دختران بی چادر و آتش زدن و چاقوکشی و اسید پاشی که در حقیقت ناشی از عدم آگاهی آنها و تاثیر تبلیغات خائنانه عناصر مزدور می باشد زنگ خطر تازه ای را به صدا در آورد. نقش زنان ایران در مبارزات ملی علیه استبداد و استعمار، از آغاز جنبش مشروطیت تا به امروز که جریان های گوناگون مبارزاتی را شاهد بوده ایم، انکارناپذیر است. جمع بیشماری از زنان ایران با شکل، لباس و دیدگاه های متفاوت همگام با برادران خود در سالهای سیاه اخیر دلیرانه شهید شده و یا رنج زندان و شکنجه را به جان خریدند. بنابراین سعی در دور نگاه داشتن این نیروی عظیم از صحنه مبارزات ملت ایران با بهانه های تعصب آمیز قشری، عملی نادرست و در جهت منافع استبداد و استعمار است.

سازمان ملی دانشگاهیان(دانشگاه آزاد ایران) ضمن تقبیح چنین حرکات ارتجاعی و تایید بیانیه زنان مجاهد، از تمام گروه های مبارز ملی، احزاب و سازمان های مترقی به ویژه روحانیون آزادی خواه و پیشرو و متعهد انتظار دارد با محکوم کردن این گونه انحرافات، به ارشاد عناصر ناآگاه پرداخته و از ایجاد هرگونه تفرقه در صفوف مبارزان راستین ملت جلوگیری کنند".

 

رهبر انقلاب به این گونه تعدی نسبت به زنان اهمیت داد و پیام خود را که همواره در جای فرمان و امریه شنیده و ترجمه می شد، مبنی بر پایان بخشیدن به این حمله ها منتشر کرد. به این ترتیب که ضمن مصاحبه ای با روزنامه "السفیر" چاپ بیروت به طرح خواسته های زنان پرداخت. او در باره موقعیت زنان در اسلام چنین گفت:

"زن باید دارای حقوق مساوی با مرد باشد. اسلام بر تساوی زن و مرد تاکید کرده و به هر دوی آنها حق تعیین سرنوشت خویش را داده است. یعنی این که باید از همه آزادی ها بهره مند باشند: آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی آموزش خویشتن و کار کردن و مبادرت به هر نوع فعالیت های اقتصادی."

آیت الله خمینی در مورد این سوال که آیا در جمهوری اسلامی آینده ایران، پوشیدن چادر برای زنان ایرانی اجباری خواهد بود یا نه، جواب داد: "زن مسلمان به دلیل تربیت اسلامی خود پوشیدن چادر را انتخاب کرده است، درآینده زنان آزاد خواهند بود که در این باره خود تصمیم بگیرند. ما فقط لباس های جلف را ممنوع خواهیم کرد."  منبع: / روزنامه کیهان 1 /11/1357

 

دستجات و گروه هائی که در امر زمینه چینی پیروزی انقلاب اسلامی فعال بودند و روزهای نزدیک به پیروزی را تدارک می دیدند، پس از رویاروئی با تعدی نسبت به زنان و انتشار مصاحبه آیت الله خمینی با روزنامه السفیر، دفتر و دستک بحث و جدل بر سر حقوق زنان و اسیدپاشی و آتش افروزی را بستند و تا پیروزی انقلاب، پرسشی در باره حقوق زن منتشر نشد. این دستجات که لابد از یک ستاد مرکزی فرمان می بردند ترجیح دادند در مورد جزء جزء مسائل در پیوند با حقوق زن پرسش و پاسخی مطرح نشود. این ها در سایه فرو رفت و همین که رهبر انقلاب گفته بود"در آینده زنان آزاد خواهند بود که در این باره{ منظور پوشیدن چادر است}، خود تصمیم بگیرند، کافی بود تا کلی بافی شعاری در متن خبرهای هیجانی غلیظ بشود و از هرگونه آینده نگری بر پایه مصادیق پرهیز شود. پیدا بود مدیران پشت پرده انقلاب بیش از پیش متوجه شده اند که تا پیش از پیروزی نباید وارد مصادیق شد و نباید پرسش و پاسخ راه انداخت. آن ها به درستی درک کرده بودند که ایجاد فضا برای پرسش به خصوص در باره زنان، هیجان انقلاب را ممکن است به سوی پرسش های عقلائی و منطقی هدایت کند که به سود انقلابیون نبود.

بازتاب مصاحبه آیت الله خمینی به صورت راه پیمائی سازمان های کوچک و تازه تاسیس زنان انقلابی، اغلب وابسته به جریان های چپ دینی و غیر دینی، عینیت پیدا کرد و گرایش آنها به مخالفت با انتزاعی شدن بحث حقوق زن که همواره در دوران شاه و به صورت زیرزمینی تبلیغ می شد، در پناه مصلحت وقت و با هدف پیشگیری از تضعیف شالوده انقلاب، توجیه شد.

انبوهی از زنانی که احساس خطر می کردند، همپای مردانی با نگرانی های مشابه تصمیم گرفتند جوهره و هویت اصلی انقلاب را که عبارت بود از "شاه باید سلطنت کند، نه حکومت" احیا کنند. تظاهرات ملی پس از خروج شاه از کشور بی رنگ و لعاب شده بود. روز پنجم بهمن ماه 1357 ، توسط ناراضیان از روند انقلاب، تظاهراتی به طرفداری از اجرای دقیق قانون اساسی مشروطه راه اندازی شد. حاضر و شاهد بر این رویداد بودم. جمعیت به تدریج وزن پیدا می کرد. زنان با حجاب و بی حجاب در آن حضور داشتند. به روایت روزنامه های طرفدار رهبری آیت الله خمینی "یکصد و پنجاه هزار نفر در تظاهرات شرکت داشتند که سه پنجم تظاهر کنندگان زن بودند. هنگامی که به دروازه دولت رسیدند، از سوی عده ای از مردم که روی پشت بامها به تماشا ایستاده بودند به سوی طرفداران قانون اساسی سنگ پرتاب شد و بر اثر این عمل سر عده ای شکست و چند نفر مجروح شدند." منبع:/ روزنامه کیهان 5 /11 /1357

اما واقعیت چیز دیگری بود.  طرفداران حکومت دینی و دستجات تشکیلاتی آنها که از فراخوان خبر داشتند، کیسه های انباشته از سنگ را بر کناره پل حافظ چیده بودند. مردانی هم در انتظار تا پیش از رسیدن راهپیمائی به مقصد و انتشار قطعنامه، با پرتاب سنگ، راهپیمائی را در هم بریزند. چنین کردند. خبرمنتشره تحریف شده بود. به چشم خود دیده بودم که مردم عادی دخالتی در موضوع نداشتند و زمینه چینی پیشاپیش از سوی دستجات متصدی سازماندهی شده بود.  این آخرین حرکت از روی استیصال زنان و مردانی بود که می خواستند تا کار از کار نگذشته، مردم را به سوی ذات و جوهره انقلاب بازگردانند. در این آخرین تلاش جمعیت زنان افزون بر مردان بود و مطبوعات شیفته انقلاب اسلامی و رهبری آن، روی این واقعیت مکث کردند. حضور زنان در این راهپیمائی که به نوشته روزنامه انقلابی کیهان سه پنجم مردان بود، حاکی از آن است که زنان شاغل و بی حجاب بیش از مردان از روز واقعه ترسیده بودند و به عمد بدون حجاب در این تظاهرات اعتراضی که اعتراض به روند انقلاب بود حرکت می کردند.

 

خطر این راهپیمائی در محافل متصل به رهبری و سازمان های چپ و ملی مدافع او جدی گرفته شد. این بار آیت الله طالقانی که آن روزها کلام و پیامش بسیار خریدار داشت و بر دل نجبگان تحصیلکرده می نشست و زنان روشنفکر هم مجذوب او شده بودند، وارد میدان شد. او با عاقبت اندیشی هوشمندانه ای، اعلامیه رسمی منتشر کرد و به روشنی حتا تماشای تظاهرات قانون اساسی را تکفیر کرد و نوشت:

"به تماشای تظاهرات ضد مردمی نروید. زیرا:

1 – شرکت افراد خانواده های ارتشی در تظاهرات ضد اسلامی و مردمی که رژیم این روزها در گوشه و کنار شهر به راه انداخته دور از موازین اسلامی و خلاف شرع انور است.

2 – مردم بدانند که اکثر این افراد از خانواده های محترم ارتشی بوده که به زور آنها را به این گونه تظاهرات وا می دارند.

3 – بر ملت مسلمان لازم است در عین حال که هر لحظه خود را در سنگر دفاع از انقلاب اسلامی ببینند، به تماشای این گونه تظاهرات ضد مردمی نرفته و از هر گونه مقابله توام با عصبانیت فردی و دور از خویشتنداری بپرهیزند."

 

به این ترتیب با دو ابزار سرکوب که هنوز پس از 38 سال بر ضد منتقدین و مخالفان کار می کند، یکی سنگ پرانی و دیگری فتوای شرعی، محبوب ترین روحانی انقلابی، مانع شد تا طرفداران قانون اساسی مشروطه که با تاخیر متوجه خطر بزرگی شده بودند، بتوانند کار را ادامه دهند و بتوانند نفرگیری کنند. در این تلاش ناکام و البته دیرهنگام فزونی زنان بر مردان نمادی است از درک خطری که تمامیت انسانی زنان را بیش از مردان تهدید می کرد. یا دست کم این گونه به نظر می رسید.

 

ادامه دارد

چگونه با حجاب شدیم - چهار

چگونه با حجاب شدیم - شش

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

آموزش مکالمه زبان انگلیسی برای تاکسی ران های تبریز

۱۸ فروردین ۱۳۹۶
خواندن در ۱ دقیقه
آموزش مکالمه زبان انگلیسی برای تاکسی ران های تبریز