close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

زبان یک موجود زنده است

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
فارسی‌ ورزی
خواندن در ۶ دقیقه
زبان یک موجود زنده است
زبان یک موجود زنده است

ف.م.سخن
 

با دیدن این تیتر٬ اولین نکته ای که به نظر ویراستار اهل فن خواهد رسید٬ کلمه ی «یک» است و جای گزین کردن حرف «ی» به جای آن [زبان موجودی زنده است]. اما نگارنده با آگاهی کامل٬ و بدون شک و دو دلی٬ از کلمه ی «یک» استفاده کرده است چرا که آن را خوش آهنگ تر می یابد. اما دلیل نگارش این یادداشت مطلب «زبان مثل نمد است» سرکار خانم فروغ روشن زاد است که در سایت ارجمند «ایران وایر» منتشر شده. آنچه خانم روشن زاد بر آن انگشت نهاده اند در واقع ادامه ی بحث «غلط ننویسیم» استاد ابوالحسن نجفی ست که بحث های بسیاری را در حلقه ی اهل زبان و ادب موجب شده است. این بحث در واقع بحثی ست میان دو گروه ادیبان و اهل ادب٬ و زبان شناسان و اهل زبان که به دلیل زاویه دید متفاوتی که هر یک از این دو٬ به موضوع زبان دارند هرگز به نتیجه ی واحد نخواهد رسید. لذا بحث این جانب به قصد هم عقیده کردن خانم روشن زاد با خودم نیست و آن چه مد نظر است فقط ارائه ی دیدگاه از زاویه دیگر است با این امید که شاید عده ای موافق آن باشند. 
از نظر اهل ادب٬ آن چه فاقد سابقه در گذشته ی ادبی زبان فارسی ست نادرست است. به بیان دقیق تر٬ اگر فرمی قدیمی برای فرم جدیدی  که در زبان امروزی ارائه می شود وجود داشته باشد فرم قدیمی مورد پذیرش اهل ادب قرار می گیرد.
اما اهل زبان٬ که به زایش زبان به عنوان یک موجود زنده عقیده دارند قدم فرم نورسیده را گرامی می دارند و استفاده از آن را جایز می شمارند. در این خصوص می توان به اختلاف نظر دانشمندانی چون دکتر محمد رضا باطنی و ابوالحسن نجفی اشاره کرد. دکتر باطنی با شعار «اجازه بدهید غلط بنویسیم» این شجاعت را به اهل زبان داد که از آنچه ادبا آن را غلط می شمارند نهراسند و آن گونه بنویسند که زمانه ی خودشان حکم می کند و نه زمانه ی حافظ و سعدی.
من شخصا موقع نوشتن٬ بسیاری نکات را رعایت می کنم تا نوشته هایم کم غلط تر شود ولی موقع سخن گفتن بنا بر عادت قدیم٬ کلمات و عباراتی به کار می برم که چندان فصیح نیست و ممکن است اهل لغت را بیازارد. روزی با یکی از دوستان صاحب نظر گفت و گو می کردم  که اصطلاح «در این رابطه» به زبان ام آمد. اصلا توجه نداشتم که من این اصطلاح را زیاد به کار می برم. ناگهان مخاطب من به خروش آمد که آقا در این رابطه یعنی چه؟ شما می توانید بگویید در باره ی٬ در زمینه ی٬ و امثال اینها. البته «در این رابطه» اصطلاحی ست که این روزها زیاد به کار می رود و اگر گرته برداری از زبان خارجی هم باشد٬ در نزد مردم عادی گوش آزار نیست. باری٬ آن روز تلاش کردم موقع صحبت کردن هر جا که «در این رابطه» به زبان ام می آمد آن را حذف کنم و به جای اش «در این زمینه» بنشانم. تلاش من عبث بود. کلمات٬ موقع جاری شدن بر زبان٬ به من فرصت تصحیح به موقع نمی دادند. نتیجه این شد که آن روز سعی کردم کم تر سخن بگویم! بحث من همین جاست. درست گویی و درست نویسی نباید آن چنان تبدیل به وسواس شود که گوینده از خیر گفتن بگذرد و نویسنده نوشته اش را از نشاط و سرزندگی تهی کند.
خدا بیامرزد علامه قزوینی را. ایشان که خود دچار وسواس بیمارگونه بود٬ نتوانست معلومات وسیع اش را مکتوب کند چرا که از اشتباه کردن می ترسید. او طبق آن چه در خاطرات اشخاص مختلف آمده به خاطر یک کلمه ی غلط یا نابجا که از دهان کسی بیرون می آمد حتی حاضر بود دوستی و رابطه اش را قطع کند. آیا چنین روشی صحیح است؟ به گمان من خیر! درست آن است که ابتدا ما بخواهیم و بتوانیم آن چه را که در سر داریم بر زبان یا بر روی کاغذ بیاوریم. درست گفتن و درست نوشتن در مرحله ی دوم کار قرار می گیرد. 
زنده یاد دکتر خانلری در مقاله ای از مقالات کتاب گران قدر «زبان شناسی و زبان فارسی» به موضوع «یک»ی که من در بالا به کار بردم پرداخته و استفاده از آن را که به نوعی گرته برداری از زبان انگلیسی ست نادرست خوانده. اما واقعا استفاده از «یک» نادرست است و باید حتما با چسباندن یک «ی» به ته کلمات درست سخن بگوییم؟ نمی توانم و نمی خواهم پا را از گلیم خود درازتر کنم و روی حرف استاد بزرگ مان حرف بزنم ولی حقیقتا قادر به حذف کلمه ی «یک» در جملات ام نیستم و به کار بردن گهگاهی و نه افراطی آن را درست می پندارم. درست پنداشتن من البته ارزشی ندارد. ارزش٬ بهره ای است که مردم اهل فرهنگ از این کلمه ی به ظاهر نادرست می برند و صد البته به ذهن شان هم خطور نمی کند که این کار گرته برداری از زبان بیگانه است. 
به اعتقاد من به جای حساسیت بیش از اندازه نشان دادن به استفاده از الگوهای گرته برداری شده٬ ما برای پیرایش و پالایش و درست نویسی و درست خوانی و مفهوم رسانی و مبارزه با کژتابی های ناگزیر زبانی کارهای مهم تری می توانیم انجام دهیم. اگر موفق به انجام این کارها شویم به مراتب موثرتر از به کار نبردن مثلا «روی تو حساب می کنم» و این گونه عبارات است. به عنوان نمونه می توانیم حواس مان را روی کلماتی که به خاطر ساختار خط فارسی بد و غلط خوانده می شوند متمرکز کنیم. می توانیم روی جدا و بی فاصله نویسی و اعراب گذاری روی کلمات مشکل و استفاده ی گهگاهی از حروف لاتین موقعی که اعراب گذاری هم دردی از غلط خواندن کلمه درمان نمی کند و علامت گذاری و مسائلی از این دست بحث کنیم. البته بحث بر سر این ها جلوی بحث بر سر درست نویسی را نخواهد گرفت ولی حقیقت آن است که بحرانی که بسیاری گمان می کنند زبان به خاطر عدم توجه به دقایق درست نویسی دچار آن شده٬ به این شدت هم نیست و می توان با آن کنار آمد.
زنده یاد دکتر غلامحسین مصاحب این شجاعت را داشت که در عرصه ی مطالب علمی کلمات را بشکند و با هم ترکیب کند و کلمه ی جدید بسازد. این قدمی بود مبارک که تنی چند از دانشمندان اهل زبان آن را ادامه دادند. زیباترین و ابتکاری ترین کاری که تاکنون دیده ام در «ذیل فرهنگ بزرگ سخن» است که استاد دانشمند دکتر حسن انوری به کلماتی اجازه ی ورود به زبان فارسی داده که حقیقتا انقلابی و نوگرایانه و در برخی موارد باور نکردنی ست. این که ایشان مثلا به فعل «چتیدن» به معنای چت کردن اجازه ی ورود به فرهنگ شان را داده اند کار کوچکی نیست. ایشان با این کار حتما خواهان بسط دامنه ی زبان فارسی امروزی برای بیان مسائلی هستند که گفتن و نوشتن شان جز از کوره راه های پر پیچ و خم زبانی ممکن نیست.
بحثی که سرکار خانم روشن زاد آغاز کرده اند بحثی ست مفصل و دراز دامن که با یک مقاله و دو مقاله نمی توان پرونده اش را بست و نیاز به مقالات متعدد دارد. امیدوارم بتوانم در آینده به نکات دیگری در این زمینه اشاره کنم.
خدا بیامرزد علامه قزوینی را. ایشان که خود دچار وسواس بیمارگونه بود٬ نتوانست معلومات وسیع اش را مکتوب کند چرا که از اشتباه کردن می ترسید. او طبق آن چه در خاطرات اشخاص مختلف آمده به خاطر یک کلمه ی غلط یا نابجا که از دهان کسی بیرون می آمد حتی حاضر بود دوستی و رابطه اش را قطع کند. آیا چنین روشی صحیح است؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اچپیناتور
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲

گل بود به سبزه نیز آراسته شد...‏

داش غلوم
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲

بیچاره فارسی

بلاگ

تونس نتونست

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
جهانشاه جاوید
خواندن در ۳ دقیقه
تونس نتونست