close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

«منشه امیر» صدای رادیو اسرائیل

۱۷ مهر ۱۳۹۲
جهانشاه جاوید
خواندن در ۳۱ دقیقه
«منشه امیر» صدای رادیو اسرائیل
«منشه امیر» صدای رادیو اسرائیل

گفتگو با منشه امیر در رادیو اسرائیل from Iranwire.com Vimeo on Vimeo.

وقتی به ساختمان شماره ۲۱ در خیابان «هلنی هملکا» در مرکز اورشلیم رسیدم فکر کردم اشتباه آمده ام. رادیو اسرائیل اینجاست؟ ساختمانی قدیمی است که در اوایل قرن بیستم بعنوان محل اقامت یکی از ملکه های آقریقایی حتما از زیبایی خاصی برخوردار بوده اما امروز با تصوری که از امکانات عظیم تبلیغاتی اسرائیل وجود دارد مطابقت نمی کند. از اتاق ها و دستگاههای استودیوهای داخل ساختمان هم چنین بنظر می رسد که مدت زیادی است مورد بی توجهی قرار گرفته و نسبت به رادیوهای دولتی دیگر از امکانات کمتر و قدیمی تری برخوردار است. اما رادیو اسرائیل با همین امکانات محدود یکی از پرشنونده ترین رادیوهای خارجی در ایران بوده و نام و صدای خاص «منشه امیر» برای بسیاری از ایرانی ها آشناست. با تشکر از امیر تقی زاده برای پیاده کردن متن این مصاحبه و ادیت ویدیو.

آقای امیر خیلی از آشنایی با شما خوشحالم. میخواستم بدانم شما ا چند سال است که در صدای اسرائیل هستید؟

بگویم واقعا؟ آن وقت مردم ممکن است ناراحت شود! من ۵۳ سال است که در رادیو اسرائیل هستم.

در این مدت چه سمتهایی داشته اید و چه کارهایی انجام داده اید؟

من در واقع می توانم بگویم که از ۸ سال پیش بازنشسته رادیو اسرائیل هستم ولی بیست سال پیش از بازنشستگی ریاست این بخش را بر عهده داشتم. از زمانی هم که ظاهرا بازنشسته شدم هیچوقت ارتباطم را با رادیو قطع نکردم و هفته ای ۳ روز می آیم و برنامه ها را اجرا میکنم و خوشحالم که تماس من با شنوندگان و با ایرانیان و با مسائل ایران حفظ شده.

در کنار آن در اسرائیل مشاور امور ایران هستم  و برخی از افراد، سازمانها و نهادها از من می خواهند که مقاله بنویسم. مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی بسیاری درباره ایران به زبانهای مختلف دارم. مشغول تدوین کتاب هستم. مشغول نوشتن یک فرهنگ سه زبانه فارسی عبری و انگلیسی هستم و در مجموع سرم شلوغ است و کارها بسیار است.

رادیو اسرائیل در تاریخ ایران به خصوص بعد از انقلاب نقش مهمی داشته. شما خودتان این نقش را چگونه ارزیابی میکنید؟

من برایم خیلی جالب است که برایم اتفاق می افتد که با  جوانهای ۲۰ ساله، ۲۱ ساله، ۲۵ ساله یا بیشتر برخورد میکنم که میگویند ما دو نسل در خانواده مان با صدای تو  بزرگ شدیم. میگویم یعنی چه دو نسل؟میگویند پدر ما و مادر ما شنونده دائمی برنامه های شما بودند و ما خودمان هم میشنیدیم و گوش میکردیم و با صدای شما آشنایی داریم. یادم می آید رفته بودم لندن آقایی را که خودش کار رادیویی میکند ببینم. یک خورده با هم صحبت کردیم بعدش گفت این صدای تو صدای واقعیه. من فکر میکردم که تو مصنوعی صحبت میکنی...

بسیار جالبه که می بینم برنامه های ما و صدای ما و گفته های ما روی ملت ایران تاثیر گذاشته و رهنمونی بوده برای مردم که بدانند که در کشور خودشان چه میگذرد. یادم می آید در دوران خمینی تمام تشکیلات رادیو تلویزیون اسرائیل سر بالا بردن دستمزدشان اعتصاب کرده بودند و برای اولین بار، و امیدوارم آخرین بار، بخش فارسی رادیو اسرائیل هم به اعتصاب کشانده شده بود. ما دو ماه تمام برنامه پخش نکردیم و در ایران جک ساخته بودند که خمینی پیام محرمانه ای فرستاده به اسحاق شامیر که نخست وزیر وقت اسرائیل بود و گفته بابا ما حاضریم که حقوق ماهانه کارمندانتان را بپردازیم چون میخواهیم بدانیم در ایران چه میگذرد. و این التبه جک است ولی خوب نشان میدهد که ما تا چه حد تاثیر گذار بودیم.

واقعا برای شخص من خیلی لذت بخش است که توانستیم پیامی را به ملت ایران برسانیم و این پیام از دو بخش تشکیل میشود. یکی اینکه ما میخواهیم دموکراسی را ملت ایران فرا بگیرد. من  شخصا بر این باور هستم که اگر در یک رژیمی دموکراسی باشد از ماجراجویی جنگی دوری میکند. از فتنه گری در کشورهای دیگر می پرهیزد و بودجه ها و توان مالی و انرژی مملکت صرف بهبود و نیکبختی مملکت میشود و نه در کارهای بد.

وقتی که می آیند و اعتراض میکنند که اسرائیل یک کشور جنگ طلبه است من قاطعانه رد میکنم به خاطر اینکه کشور اسرائیل یک کشور دموکرات است وجنگ را یک چیز بد میداند و اگر به جنگی کشیده شده و میشود تنها برای تامین امنیت مردم خودش هست در برابر افرادی که میخواهند اسرائیل را نابود کنند و بس. این  تمرین دموکراسی هست.

پیام دیگری که رادیوی ما دارد این است که ملت اسرائیل و ملت ایران دو ملت دوست بوده و هستند. ما اگر به پیشینه تاریخی دو ملت نگاه بکنیم میبینیم که اولین گروهای یهودی که به ایران رسیدند در ۲۷۰۰ سال پیش بود. در دورانی بود که ایران زمین هنوز شکل نگرفته بود. دوران مادها بود. بعد ۲۵۰۰ سال پیش کوروش آمد و یهودیان را از اسارت بابل آزاد کرد و به آنها اجازه داد تا برگردند و اورشلیم را و بیت المقدس را دوباره بنا کنند. ما در طول تاریخ می بینیم که مثلا داریوش بزرگ آمد و هزینه بازسازی بیت المقدس یهود را تقبل کرد. بازی روزگار را ببینید که در ۲۴۰۰ سال پیش داریوش بزرگ می آید و به یهودی ها پول میدهد که بروید  نیایشگاه خودتان و بیت المقدس خودتان را بنا بکنید  و بعد از ۲۴۰۰ سال رژیمی در ایران به روی کار می آید  که میخواهد این بیت المقدس یهود را نابود کند. امیدواریم که این موقت باشد و بگذرد.

نمیخواهم وارد بحث های تاریخی بشوم چون خیلی عمیق و طولانیست و دو ملت ایران و اسرائیل دو ملت شریک و سهیم هستند و در خوب و بد روزگار در این منطقه با هم سهیم بودند و ما میخواهیم این پیام را به ملت ایران برسانیم که در اسرائیل حساب ملت خوب ایران را از حساب رژیم بد ایران جدا میکنند و اگر سخنی از جانب رهبران اسرائیل گفته میشود این علیه مردم ایران نیست بلکه علیه رژیم ایران است. دعا بکنیم که روزی روزگاری این وضع موقتی به پایان برسد و آن دوستی باستانی بین دو ملت دوباره برقرار بشود.

یک اعترافی بکنم که من یکی از کسانی بودم که رادیو اسرائیل گوش نمیدادم و یکی از دلایلش این بود که فکر میکردم خیلی یکجانبه است. یعنی واقعا صدای اسرائیل بود تا صدای یک سازمان خبری مستقل.

ببینید من با اطمینان خاطر و با قاطعیت میتوانم بگویم که ما تلاش می کردیم که خیلی بی طرفانه خبر بدهیم و هیچیک از خبر های ما نه دروغ بود و نه تحریف شده بود بلکه خبر بود. ولی بیشتر سعی میکردیم از اخباری که از طرف خود حکومت و جنبه تبلیغات برای حکومت است دوری کنیم و واقعیت های دیگری را بگوییم. حالا اگر شما لطف کنید و یک مثال برای ما بیارید که ما چه گفتیم که این یکجانبه و تند رو بوده و از حقیقت به دور بوده خوشحال میشوم تا برای شما توضیح بدهم.

مثالی نمیتوانم بزنم ولی همینطور که گفتید جنبه هایی را میگفتید که منفی و مخالف حکومت بود و لزوما پیشرفت هایی که کشور و مردم داشتن را کمتر بها میدادید.

من با کمال تاسف باید بگم که در این سی و چهار پنج سال ایران نه فقط پیشرفت  نکرده بلکه آن چیزی که ایران در نظام پیشین بهش رسیده بود اینها ویران کردند.

من پیشرفتهایی را نمی گویم که ربطی به حکومت دارد بلکه پیشرفت های فرهنگی مردم چطور؟

آن را ما به تفسیل منعکس کردیم. منتها نه در برنامه های خبری بلکه در برنامه ای به اسم رنگین کمان که برنامه ای هنری علمی و فرهنگی بوده. ماهمیشه برای ملت ایران، پیشرفت های ملت ایران، احترام و ارزش قائل بودیم ولی همینطور که گفتم ما حساب ایران را با حساب رژیم ایران جدا میدانیم. بر این باور هستیم که این رژیم ایران را به ویرانی کشیده ولی امید داریم که ملت ایران بتواند آن وطن خویش را و آن تمدن باستانی را مجددا بنا کنند.

نظرتان درباره انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور و صحبتهایی که تا امروز داشته و گفتگوی تلفنی با آقای اوباما که (بعد از انقلاب) برای اولین بار با یک رئیس جمهور آمریکا بوده، چیست؟

ببینید باید نتایج را در دراز مدت سنجید. ولی چند تا واقعیت هست که موجب خوشبینی نمیشود. واقعیت اول این است که آقای حسن روحانی مهره ای از داخل حکومت است. واقعیت دوم این است که رئیس جمهوری در حکومت ایران اختیار چندانی ندارد. اختیار دست دیگران است. ما این موضوع را در ۸ سال ریاست جمهوری محمد خاتمی تجربه کردیم. واقعیت سوم این است که تندروهای حکومت میخواهند که این تنش و این تند روی ادامه پیدا بکند. حالا پرسش در این است که آیا آقای حسن روحانی میخواهد یا نمیخواهد؟

من در یکی از مصاحبه هایی که با یکی از تلویزیون های خارجی داشتم پرسیدند از من که آیا شما به آقای حسن روحانی باور دارید؟ و من پاسخم این بود که بله باور دارم. باور دارم که ایشان رسالت اولش را حفظ رژیم موجود میداند. باور دارم که آقای روحانی برای ادامه حفظ رژیم میخواهد که اقتصاد ایران را دگرگون بکند. باور دارم که برای دگرگون کردن اقتصاد ایران باید در دنیا یک چهره دیگری را عرضه کرد و در سیاست های اتمی رژیم تغییراتی داد که دنیا متقاعد بشود که اینها قصد استفاده جنگ طلبانه از انرژی هسته ای را ندارند بلکه میخواهند مسالمت آمیز باشد. ولی باور ندارم که آقای روحانی میخواهد برنامه های نظامی اتمی رژیم را کنار بگذارد. باور ندارم که ساختار حکومتی در ایران در وضع موجود خودش حاضر باشد که برنامه های اتمی را متوقف بکند و باور دارم که روحانی برخلاف احمدی نژاد میکوشد که با لبخندهایش و آن دولت اعتدالی که اعلام کرده یک چهره دیگری را برای حکومت بسازد. ولی این چهره ظاهری است. پشت این چهره همان سیاست ها و همان نیتهای قبلی حکومت وجود دارد یعنی بمب هسته ای، فتنه گری، ترور و سرکوب ملت ایران و پایمال کردن حقوق ملت ایران و صرف کردن پول و توان مالی ملت ایران در راه هایی که هیچ خدمتی به نیکبختی ملت ایران نخواهد کرد.

در مورد آقای نتانیاهو چطور؟ من دو روز پیش مقاله ای خواندم از دبیر روزنامه هاآرتز که خیلی انتقاد کرده بود از سخنرانی ایشان در سازمان ملل و به اعتقاد ایشان به نظر میرسد که دارند از ایران دشمنی خیلی بزرگتر از آن چیزی که هست به تصویر می کشند. آیا فکر میکنید اینطوره یا مواضع آقای نتانیاهو را تایید می کنید؟

ببینید اسرائیل یک دموکراسی است و انواع و اقسام روزنامه ها و دیدگاه ها در این کشور وجود دارد. روزنامه هاآرتز یکی از روزنامه هایی است که یک نوع دیدگاه خاصی را در اسرائیل ترویج میدهد و آن دیدگاه چپ و سیاه نمایی در اسرائیل است. آن چیزیکه در هاآرتز نوشته میشود عقاید یک گروه خیلی کوچکی را در اسرائیل بیان میکند.

ولی من هم بر این باورم که تاکتیک بنیامین نتانیاهو یک تاکتیک بزرگ نمایی خطر حکومت اسلامی ایران است. چرا؟ به خاطر اینکه نتانیاهو میبیند که دنیا نسبت به حکومت ایران و برنامه اتمی ایران … آن انرژی و قاطعیت را نشان نمیدهد. بنابراین نتانیاهو تصور میکند که از روی بزرگنمایی خطر حکومت ایران شاید بتواند دنیا را تکان بدهد.

ولی بین خودمان واقعا حکومت ایران یک حکومت وحشتناک و ترسناکی است. ببینید حکومتی که وقتی آیت الله علی مشکینی امام جمعه قم در اوایل جنگ با عراق وقتی از او انتقاد کردند و گفتند بابا به جنگ با عراق پایان بدهید چون نیم میلیون نفر ایرانی کشته شده اند، جواب داده بود آقایون از چه نگران هستید؟ در این مدتی که جنگ ادامه داشته ۳ میلیون به جمعیت ایران اضافه شده پانصد هزار نفر چه اهمیتی دارد! ببینید یک چنین حکومتی است. وای به وقتی که بمب هسته ای هم داشته باشند.

بنابر این هر اندازه هم که نتانیاهو اغراق بکند در مورد خطر اتمی شدن حکومت ایران، شما با یک حکومت دیکتاتوری استبدادی و تعصب گرای بسیار بسیار شدید آخرالزمانی [روبرو هستید] که جان انسان برایشان اصلا اهمیت ندارد و میگویند که زندگی واقعی در دنیای باقیست و هرکس که شهید شود به بهشت خواهد رفت. با این نوع حکومت روبرو هستیم بنابراین  باید به هر قیمتی، حتا بزرگ نمایی این خطر، دنیا را بیدار کرد و وضعی به وجود آورد که مردم دنیا دست به دست هم بدهند و این خطر اتمی ایران را بر طرف بکنند.

در کجای ایران به دنیا آمدید؟

من زاده تهران هستم و پدرم زاده همدان است. پدرم یک فرد ارتشی بود و در ارتش ایران خدمت میکرد . بسیار عرق ایران پرستی داشت، به شدت. حتی وقتی من به پدرم گفتم آیا میل دارید … چون من تنها به اسرائیل آمدم...

چه سالی آمدید؟

اواخر سال ۱۹۵۹.

برای درس؟

برای ادامه تحصیل در دانشگاه آمدم و بعد تصمیم گرفتم در اسرائیل بمانم و از دموکراسی اسرائیل خیلی خوشم آمد. وقتی پدرم از ارتش شاهنشاهی ایران  در آستانه بازنشستگی بود، رفته بودم ایران. گفتم پدر، شاید بعد از بازنشستگی تشریف بیاورید و در اسرائیل زندگی کنید. گفت نه. من وطنم ایران است و در ایران زاده شدم و در ایران خواهم مرد. خیلی خیلی متاسفم که این آرزوی پدرم برآورده نشد یعنی پدر من هم که بازنشسته ارتش بود ناچار شد بعد از به روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران وطنش را ترک کند و به اسرائیل بیاید و در اینجا…

چه مدت بعد از انقلاب؟

۳-۴ ماه بعد از انقلاب.

آیا مستقیما مورد تهدید قرار گرفته بودند یا احساس خطر میکرند؟

نه احساس میکردند دارد وضعی در ایران به وجود می آید که دیگر جای زندگی نیست و آمدند به اسرائیل و ۶ ماه بعد از انقلاب و در همین اسرائیل فوت کردند.

احساس شخصی شما در مورد ایران چیست؟ این همه سال است که آمدید به اسرائیل و در رادیو اسرائیل خدمت میکنید. الان چه احساسی در مورد ایران دارید؟

ببینید بارها و بارها در مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی به زبانهای مختلف در دنیا از من پرسیده اند تو که هستی؟ و من یک پاسخ خیلی ساده دارم. من در ایران زاده شدم، به ایران عشق می ورزم و ایران زادگاه من است و من در اسرائیل زندگی می کنم و به اسرائیل عشق می ورزم به خاطر اینکه سرزمین باستانی یهودیان است و سرزمینی است که دموکراسی را به من یاد داده است. و من هم ایران را دوست دارم و هم اسرائیل را دوست دارم. هر دو تخم چشم من هستند. و من امید دارم و وظیفه خودم می دانم که تلاشی بکنیم که بین دو کشور نه تنها جنگ نشود بلکه آن دوستی باستانی و همکاری که تا پیش از به روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران وجود داشت دوباره برقرار بشود. آرزو می کنم که در دوران زندگی من این هدف تامین بشود.  
 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان کهگیلویه و بویراحمد

دارو گران است، پدرسرگردان، پسر گرفتار سرطان

۱۷ مهر ۱۳۹۲
خواندن در ۲ دقیقه
دارو گران است، پدرسرگردان، پسر گرفتار سرطان