close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تآتری نزدیک تآتر شهر با ضمیه حرکات محیرالعقول!

۲۴ دی ۱۳۹۲
بهترین های شهروند خبرنگاری
خواندن در ۴ دقیقه
تآتری نزدیک تآتر شهر با ضمیه حرکات محیرالعقول!
تآتری نزدیک تآتر شهر با ضمیه حرکات محیرالعقول!

 می‌گویند وقتی که چراغ‌های عابر پیاده در آن چهارراه معروف در محله «شیبویا» در توکیو سبز می‌شوند، در کم‌تراز یک دقیقه بیش از 2هزار و 500 نفر آدم از خط‌ کشی‌های عابر پیاده عبور می‌کنند. بعد نوبت ماشین‌هاست و باز نوبت آدم‌ها، و هربار وسط آن چهارراه از آدم پر و خالی می‌شود. بد نیست دو کلیپ کوتاه از این تقاطع را ببینید (این‌جا و این‌جا).

 اسمش را گذاشته‌اند شلوغ‌ترین تقاطع دنیا، اما دریغ از یک پل هوایی، یک زیر‌گذر و یا دست کم چند سرباز نیروی‌انتظامی.

البته ترکیب حرکات موزون و ناموزون انسان و ماشین شکل‌های دیگری هم می‌تواند داشته باشد و حتی به نظر برسد خوب هم کار می‌کند؛ اگر تلفات انسانی، تصادفات و زمان هدر رفته را کنار بگذاریم. (این‌جا را ببینید!)

سوار تاکسی که می‌شوی، می‌فهمی به آخر گزارش یک رویداد رسیده‌ای و الان شاهد پس‌لرزه‌های آن هستی. همین قدر از مکالمه راننده و دو مسافر قبلی می‌فهمی که خدا رحم کرد؛ همین است که هر روز این همه آدم زیر ماشین می‌روند و کشته می‌شوند؛ چراغ قرمزعابرپیاده معنا ندارد و این که همین‌طور سرش را انداخته بود پایین و می‌آمد.

از این جا به بعد بازی شیرین و جذاب «پیدا کنید مقصر را!» شروع می‌شود که پایان هیجان‌انگیزی دارد؛ به جمله‌هایی مانند «فایده‌ای نداره»، «این مردم درست بشو نیستن»، «ما درست بشو نیستیم» و از این قبیل می‌رسد و دست آخرهم همیشه یک نفرباید پیدا بشود که بگوید «حکومت این مملکت مگه چیه که مردمش بخوان چی باشن». از آن جا به بعد، البته بسته به حوصله گروه، قضیه کاملا تخصصی و حرفه‌ای می‌شود و آمار و ارقام و نظریه‌های کارشناسی سیاسی ارایه می‌دهند که گاهی بسیارهم آموزنده است و داغ‌ترین خبر‌های روز مبادله می‌شود. البته این روزها تاکسی‌سوارها چندان دل و دماغ بحث‌های جدی و داغ را ندارند و خیلی‌ها هم از هدفون به عنوان تابلوی «ورود ممنوع» هم‌کلامی استفاده می‌کنند.

رقابت پیاده و سواره قصه هرروزه شهرهای بزرگ است. سواره که هستیم یاد حقوق مسلم خودمان می‌افتیم و با پیاده‌هایی سر و کار داریم که بی‌توجه به نشانه‌ها و چرا‌غ‌ها، جان خود را دست گرفته‌اند و لابه‌لای ماشین‌ها مانور می‌دهند. تنها قصد رسیدن به آن سوی خیابان کافی است که به خیابان بزنند و از هر جایی که بشود، قصد گذر از عرض آن را بکنند.

به آن پیاده‌ها که می‌پیوندیم و یکی از آن‌ها می‌شویم، خود را اسیر بی‌رحمی ماشین‌ها و سواره‌ها می‌یابیم. به قصد کشت می‌آیند که زیر بگیرند.

روشن است که هر شهری به عنوان یک اجتماع، مجموعه‌ای است از حقوق و مسوولیت‌ها. این‌ها که با هم چفت‌ می‌شوند،حریم آزادی افراد را مشخص می‌کنند. آن وقت است که شهر با نظم و قاعده کار می‌کند و تکلیف آدم‌هایش هم نسبت به خودشان و دیگران روشن است؛ حقوق و آزادی‌های خودشان را می‌شناسند و مسوولیت‌های خود نسبت به حقوق و آزادی‌های دیگران را هم درک می‌کنند. بدون این‌ها می‌شود آشفته بازاری که نامش بود چهارراه ولی‌عصر، نزدیک تآترشهر. گاهی وقت‌ها هم خیلی لازم نبود بروی تآتر. می‌توانستی سر همان چهارراه بایستی و تماشاگر یک نمایش بزرگ باشی.

چهارراه ولی‌عصر در تهران نمونه‌ای از نبود حقوق و مسوولیت‌های شهری بود و شاید هنوزهم هست. شاید اصلا مشکل این است که خیلی‌ها حق‌شان را از آن چهارراه می‌خواهند و اکراه دارند که بپذیرند مسوولیتی هم درقبال آن دارند. به زور پلیس و سرباز هم کار زیادی پیش نمی‌رود.

شهرداری تهران به تازگی تصمیم گرفت با صرف بیش از ۴۰ میلیارد تومان و بیش از یک سال کار، راه‌ حل صلح‌آمیزی برای جنگ هرروزه آدم‌ها و ماشین‌ها پیدا کند، مشکل را بپوشاند و آن را ببرد زیر زمین.

با ساخت یک زیرگذر، تردد عابران به یک طبقه پایین‌تر از چهارراه ولی‌عصر منتقل شد تا افزون بر ایمن‌سازی، از تعداد و زمان چراغ قرمزها هم کم شود. این زیرگذر3هزار و 700 متر مربعی ساخته شده از بتن، ۱۱ ورودی و خروجی و ۱۴ پله برقی دارد که امکان دسترسی به ایستگاه‌های مترو و خطوط  «بی‌آرتی» را فراهم می‌کند.

زیرگذری که شهردار تهران معتقد است «فضایی برای خاطره سازی است»! (این‌جا)

براساس آمار آقای شهردار، درهر ساعت 15هزارعابرپیاده، 6هزار خودرو و ۲۵۷ اتوبوس از این چهارراه گذر می‌کنند.

حالا زیرگذر نسبتا زیبایی ساخته‌ شده، در مورد بسیاری از جزییات مهندسی آن فکر شده و ده‌ها نفر در این پروژه کار کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند. پروژه افتتاح شد، ولی به نظر می‌رسد جزییاتی از قلم افتاده یا شاید هم آن‌ها را مسلم فرض کرده‌اند. اولین مشکل فنی‌ که پس از افتتاح پروژه، خود را نشان داده، این است که بسیاری از عابران پیاده برای سوار و پیاده شدن از تاکسی‌ها نیازبه قسمت خیابانی این چهارراه دارند! آیا طراحان پروژه این نکته مهم را فراموش کرده بودند؟

ولی آیا همه مشکل همین است؟ نقش ما به عنوان شهروندان چه‌طور؟ حق ما دسترسی آسان و راحت به این چهارراه است، ولی مسوولیت‌های‌ما به عنوان شهروند چه؟ بعضی مثل این که هنوز به هر ضرب و زوری است می‌خواهند حق‌شان را از این چهاراه بگیرند. قصه‌اش را عکاس خبرگزاری ایسنا با دوربینش نقل کرده، بدون هیچ توضیح اضافه! (این‌جا)

ثبت نظر

بلاگ

میهمانان تالاب میقان یخ زدند

۲۴ دی ۱۳۹۲
بلاگ تصویری
خواندن در ۱ دقیقه
میهمانان تالاب میقان یخ زدند