close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

محفل تریاک‌کشی انبیا و اولیا در خبرگذاری و یک سوال اختیاری!

۶ خرداد ۱۳۹۳
محمود وایر
خواندن در ۵ دقیقه
محفل تریاک‌کشی انبیا و اولیا در خبرگذاری و یک سوال اختیاری!
محفل تریاک‌کشی انبیا و اولیا در خبرگذاری و یک سوال اختیاری!

 

پیشترها، وقتی در وب‌سایت فرارو طنز سیاسی و اجتماعی روزانه می‌نوشتم، سوژه‌ی نابی بدستم رسید از حجت‌الاسلام شهاب مرادی. ایشان گلایه کرده بود از کلاه ‌قرمزی که چرا سنت حسنه صلوات فرستادن را بجا نمی‌آورد! شهاب مرادی آن زمان معمم خوش‌برورویی بود –کثرالله امثالهم- که باب طبع صدا و سیما افتاده بود و چپ و راست در برنامه‌های خانوادگی و جوان‌پسند ظاهر می‌شد. دوست داشتم چیزی بنویسم و سربه‌سرش بگذارم اما به سختی توانستم از ترکیب کلاه‌قرمزی و صلوات طنزی دربیاورم که دودمان خودم و همکارانم در آن وب‌سایت را به جرم تمسخر مقدسات اسلامی به باد ندهد. البته لابد متوجه هستید که منظورم از مقدسات "صلوات" است و "کلاه‌قرمزی" در آن زمان جزو مقدسات محسوب نمی‌شد (الان را نمی دانم. شاید در این چند سالی که در خارج از ایران هستم کلاه‌قرمزی هم به مدرسه علمیه رفته باشد و در تلویزیون جای شهاب مرادی را گرفته باشد و مثلا مرادی هم به شهرداری رفته باشد – والله علیم بذات الصدور و المغوز). به هر حال چیزی نوشتم اما نه آنکه دلم می‌خواست و شالوده‌اش اتفاقا نه بر شوخی و استهزاء که بر ارائه‌ی تصویری واقعی از طرح جناب ملا بود. فقط تصور کنید برق استودیو قطع می‌شود و بعد از چند ثانیه که دوباره وصل می‌شود کلاه قرمزی دست به سینه و با گردن کج با آن صدای نمکینش می‌گوید: اللهم... صل علی... محمد... و آل محمد... و عجل... فرجهم... و اهلک... اعدائهم... اجمعین!

از این دست شیرین‌کاری(عقلی؟)‌هایی که در قالب طرح و راهکار از علما و فضلایی به زور عبای نازک سفید پوشیدن و خط ریش حق النساء گذاشتن و غسل ترتیبی با ادکلن کردن و داشتن تبلت و بلد بودن گوگل ارث و وبلاگ نوشتن و فیس بوک داشتن مدرن شده‌اند، کم نیستند و البته تا وقتی صرفا باعث شوخی و خنده باشند هم اشکالی ندارد و می‌توانند به منزله ادخال سرور در قلب مومن محسوب شوند (یا به تعبیر بزرگی: طنز غیر عمد!)

اما اشکال آنجاست که این نوع ادخال سرور در قلب مومنین هم ظاهرا به طور انحصاری در دست کسانی است که وابستگی مستقیم به حکومت دارند. مثل خبرگزاری فارس که از هفت هشت ماه پیش تا هفت هشت روز پیش محفل پرفیض تریاک‌کشی برای انبیا و اولیا راه انداخته بود. ماجرا از این قرار بود که این خبرگزاری (به عقیده آگاهان: خبرگذاری) در خبری به مناسبت سالروز درگذشت شاعری به نام مفتون همدانی –که الهی دود به قبرش ببارد- شعری از او منتشر کرده‌بود که در آن شرح جانفزایی (و بلکه جانفضایی!) از تریاک کشی آدم و نوح و عیسی و زرتشت و خاتم و علی و حسین (ص و ع بر همه آنها باد) بدست داده بود. اما بعدا وقتی کار بالا گرفت- به عادت مالوف این وب‌سایت- بدون هیچ توضیح و احیانا آدم حساب کردن مخاطبان، صفحه مربوط به آن را تغییر داد. این در حالی بود که ما علاقه‌مندان دین و مذهب و خبرگذاری و تریاک‌کشی و سایر صور افیون توده‌ها، بیکار ننشسته بودیم و هم آن شعرِ تر را ذخیره کردیم و هم صفحه‌ی مربوطه را فریز! شعر مربوطه به نقل از فارس که در فریزر ما ماندگار شده :

محفل تریاک‌کشی انبیا و اولیا در خبرگذاری و یک سوال اختیاری!
آه از دمی که حقه وافور ما شکست                            
کروبیان به عرش گزیدند، پشت دست

آدم کشید یک دو سه بستی چو در بهشت                     
شد توبه‌اش قبول ز عصیان خویش رست

نوح نبی اگر دو سه بستی نمی‌کشید                       
برکشتی نجات، ز طوفان نمی‌گذشت

زردشت داشت نام و نشان از پیمبران                      
زیرا که داشت آتش وافور روی دست 

چوب صلیب به دسته وافور اگر نبود
عیسی بر آن ز چرخ چهارم نمی‌گذشت

احمد کشید یک دو سه بستی به عرش رفت              
با دست دوست در شب معراج عهد بست

در جنگ بدر یک دو سه بستی علی کشید                  
آن شد سبب که پشت همه کافران شکست

در کربلا حسین علی داد نشئه داد                               
چسباند و هی کشید و بزد بست روی بست

مقصود جذبه احدیت بود از این                                 
مفتون نه این عصاره مفلوک زشت و پست     


برای اینکه ریا نشود باید تاکید کنم که شخصا با تریاک‌کشی و وافورگردانی حضرات هیچ مشکلی ندارم. سهل است که فکر می‌کنم تریاک کشیدن در مقابل مباح کردن خون کفار و نفرین اقوام و جاری کردن سیل آب و سیل مجاهد بر روی سر مردم، فاضلترینِ عبادات محسوب می‌شود. ضمنا احتمال استفاده از این داروی گیاهی (با خاصیت افزوده‌ی جذبه احدیت!) توسط آن بزرگواران را هم به هیچ وجه از احتمال معجزات کمتر نمی‌دانم چرا که آن معجزه‌ی اولی توسط میلیون‌ها نفر در ایران کنونی در حال انجام و آزمایش است اما مثلا سخن گفتن بچه چند روزه و قاچ کردن ماه با انگشت و این‌ چیزها به سختی می‌گنجد؛ یا دست کم آزمایش‌پذیر و قابل اثبات نیست.

اما سوال اینجاست که آیا اجازه است ما هم از این خوان گسترده لقمه‌ای به بدن بزنیم؟ البته منظورم کسب اجازه از جمهوری اسلامی نیست. نظام مقدس که ثابت کرده روایت "انظروا ما قال و ما تنظروا من قال" (بنگر چه می‌گوید و نه آنکه که می‌گوید) را به صورت "انظروا من قال و ما تنظروا ما قال" (بنگر که می‌گوید و نه آنکه چه می‌گوید) به‌روز کرده و به خوبی به آن عمل می‌کند و شاهدش هم این همه رسانه مستقل یا اصلاح‌طلب است که به کوچکترین خطایی (خطا از دید حضرات البته) به توقیف و دردسرهای جدی‌تر افتادند. سوالم از رفقای روشنفکر، روشنفکران دینی، و بعضا هنرمندان و روزنامه‌نگارانی است که هیچ اعتقاد دینی (الحمدلله و المنه) ندارند اما تا پای "شوخی با مقدسات" به میان بیاید پیشاپیش مومنان و کف به‌دهن‌آوردگان به میدان سنگسار می‌آیند و اگر اسدالله هم ول کند اینها ول‌کن قضیه نیستند!

در همین رابطه.

 

ثبت نظر

استان فارس

یک قاضی در استان فارس بنیانگذار فیس بوک را برای "جبران مافات"...

۶ خرداد ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۳ دقیقه
یک قاضی در استان فارس بنیانگذار فیس بوک را برای "جبران مافات" احضار کرد