close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

کاپوهای ولایی و خشونت‌ علیه زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ

۱۳ دی ۱۴۰۰
روایت‌های زندان
خواندن در ۷ دقیقه
«کاپو» سرپرست‌های واحدهای کار در زندان‌های آلمان نازی بودندکه زندانیان آن‌ها را هم‌دستان نازی‌ها می‌خواندند.
«کاپو» سرپرست‌های واحدهای کار در زندان‌های آلمان نازی بودندکه زندانیان آن‌ها را هم‌دستان نازی‌ها می‌خواندند.
در زندان «فشافویه» هم کاپوهای ولایی جمهوری اسلامی در ضرب و شتم و شکنجه زندانیان کوتاهی نمی‌کنند.
در زندان «فشافویه» هم کاپوهای ولایی جمهوری اسلامی در ضرب و شتم و شکنجه زندانیان کوتاهی نمی‌کنند.

زیبا یاری

همان‌وقت که زندانیان یهودی از زندان‌های آلمان نازی آزاد شدند و فرصت یافتند تا خاطرات‌ خود را بنویسند، از افرادی با عنوان «کاپو» سخن گفتند؛ سرپرست‌های واحدهای کار که زندانیان آن‌ها را هم‌دستان نازی‌ها می‌خواندند. 

به روایت‌های بسیار، آن‌ها که خود از زندانیان عادی بودند، خشونتی گاه شدیدتر از نازی‌ها به زندانیان اعمال می‌کردند.
حالا به زندان تهران بزرگ یا همان «فشافویه» می‌رویم و به نقل از زندانیان و مرور چند واقعه، از کاپوهای ولایی جمهوری اسلامی می‌گوییم که دست در دست زندان‌بان‌ها، در ضرب و شتم و شکنجه زندانیان کوتاهی نمی‌کنند. 

کاپوها در آن زمان سرپرست گروهی از زندانیان بودند تا بر عملکرد آن‌ها نظارت کنند و اگر زندانی خلاف نظرشان رفتار می‌کرد، مورد برخوردهای خشونت‌بار کاپوها قرار می‌گرفت؛ زندانیانی علیه دیگر زندانیان. حالا در زندان‌های ایران هم انگار وضعیت به همان شکل است؛ تعدادی از زندانیان را به عنوان «وکیل بند» انتخاب می‌کنند که در هم‌دستی و هماهنگی با زندان‌بان‌ها، علیه زندانیان فشار اعمال می‌کنند. 

خلاف آن‌چه در «آیین‌نامه سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور» آمده است، اداره بندها، از امور اداری گرفته تا امور انتظاماتی و کارهای خدماتی، با اجیر کردن زندانیان انجام می‌شود. روسای بندها که همان وکیل بندها هستند، توسط اداره حفاظت اطلاعات زندان انتخاب و به کنترل زندانیان گماشته می‌شوند. 

پیش‌تر زندانیان بودند که وکیل بند خود را انتخاب می‌کردند تا در امور چانه‌زنی هم نماینده آن‌ها باشد اما حالا در زندان تهران بزرگ، این اداره حفاظت اطلاعات است که زندانی را علیه دیگر زندانیان می‌گمارد. 

تیم وکیل بندها، از جمله کمک وکیل‌بند و نیروهای انتظامات نیز توسط همین اداره تعیین می‌شود. به اصطلاح، یک تیم بند را در کنترل خود می‌گیرد و البته خبرچینی هم می‌کند. 

از میان ۵۰ وکیل بند زندان تهران بزرگ که اغلب دارای وابستگی‌های سیاسی به جمهوری اسلامی هستند، برخی هم وابستگی خانوادگی یا رابطه‌ای مالی با اداره حفاظت زندان دارند. بیشتر آن‌ها کارمندان سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا نیروهای بسیجی هستند که پرونده‌های‌شان مالی است. 

این نیروهای انتخابی حفاظت همه امور بندها را در اختیار دارند؛ از گرفتن آمار گرفته تا خبرچینی برای محرومیت از هواخوری یا هواخوری‌های اجباری، ضرب و شتم زندانیان با لوله و شلنگ و در نظر گرفتن تنبیهات درونی زندان. 

این تیم از لحاظ مالی بیشتر به سر حلقه‌های توزیع مواد مخدر در زندان وصل هستند و همین‌گونه تغذیه می‌شوند. در واقع، فروشندگان عمده مواد مخدر با انتخاب مستقیم وکیل‌بند و زیر نظر او می‌توانند فعالیت کنند. 

«آرش رمضانی» در کتاب خود به نام «نغمه‌های پشت دیوار» پیش‌تر در این‌ باره نوشته بود: «او برای کسب نظر مثبت زندان‌بان‌ها خیلی کارها می‌کرد. همیشه طوری با بقیه زندانی‌ها رفتار می‌کرد انگار خودش یک زندانی حبس کشیده نیست. در واقع ناصر برای فرار از فشار درونی زندانی بودن، با هم‌رنگ کردن خودش با زندان‌بان‌ها و تحقیر سایر زندانی‌ها، سعی می‌کرد هر چه بیشتر زندانی بودن را فراموش کند.» 

اما این تمام روایت واقعیت نیست، باید پای روایت‌های خود زندانیان هم نشست. 

«علی»، زندانی تیپ۴ زندان فشافویه برای «ایران‌وایر» از وکیل بند خود روایت کرد که او و تیمش را آدم حفاظت اطلاعات می‌دانند: «حفاظت آدم‌های دیگر هم در بند دارد که هم تلفنی و هم کتبی از دیگر زندانیان گزارش می‌کنند. ما به آن‌ها پشت دری می‌گوییم. آن‌ها با یک اشاره افسر نگهبان یا نیروهای حفاظت، بچه‌های مردم را به قصد کشت می‌زنند. وکیل بند قبلی‌ام خودش سپاهی بود و می‌گفت هنوز هم با سپاه کار می‌کند. عکس قاسم سلیمانی [فرمانده سابق نیروی قدس، شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران] را بالای تختش زده بود. فکر کنم پرونده‌اش مالی بود و از بالا سفارشش را کرده بودند. از روز اول که زندانی شد، جای وکیل بند نشست.» 

اگر کاپوها در آن زمان به تحلیل برخی از زندانیان، از روی ناچاری یا برای فراموش کردن زندانی بودن و یا حتی برای کسب امکانات بیشتر با زندان‌بان‌ها هم‌دست می‌شدند، این‌جا وضعیت متفاوت است. آن‌ها از میان خود نیروهای امنیتی یا وابسته به جمهوری اسلامی انتخاب می‌شوند تا معتمدان زندان‌بان باشند. 

در اختیار داشتن سلولی مجزا، امکان ملاقات شرعی مستمر، خروج از بند و تردد در تیپ و خرید از فروشگاه مرکزی، زندگی یک کاپوی ولایی را امن‌تر و بهتر از سایر زندانیان می‌کند. او برای از دست ندادن این امکانات، دست به هر کاری می‌تواند بزند. آن‌ها بازوهای اجرایی حفاظت اطلاعات در بندها هستند. 

از سوی دیگر، سیاست قوه قضاییه در قبال زندانیان سیاسی، اعم از معترضان دی ۱۳۹۶ یا آبان ۱۳۹۸، فعالان صنفی کارگری و معلمان، درویشان، اعضای «کانون نویسندگان ایران» و دیگر زندانیان که جمهوری اسلامی آن‌ها را «امنیتی» می‌خواند، ایزوله و دور کردن‌ آن‌ها از سایر زندانیان است. تشکیل بندهای کوچک امنیتی چند نفره، تبعید آن‌ها به شهرهای مختلف و نگه‌داری طولانی‌مدت در سوییت‌ها و انفرادی‌ها، روش‌های اجرایی این سیاست قوه قضاییه است. 

در هم آمیختن زندانیان سیاسی و عقیدتی با زندانیان جرایم دیگر می‌تواند تبعاتی داشته باشد، از جمله آگاه‌سازی آن‌ها؛ مثل کلاس‌های آشنایی با حقوق، زبان، کتاب‌خوانی و... که زندانیان سیاسی و عقیدتی برای دیگر زندانیان برگزار می‌کنند. برای همین است که قوه قضاییه با اعمال محدودیت‌های بیشتر، در نظر دارد تا آن‌ها را ایزوله‌تر کند، تردد زندانیان سیاسی به کتاب‌خانه‌ها حالا کنترل‌ شده‌تر از قبل است و گاه ورودشان به کارگاه‌ها ممنوع و ارتباط‌‌‌شان با دیگر زندانیان هم گزارش می‌شود. 

انتقال زندانیان سیاسی و عقیدتی جهت تنبیه به بندی عمومی گاه خبرساز می‌شود. اما واقعیت این است که بندی که آن‌ها به آن انتقال می‌یابند، توسط همین کاپوهای ولایی کنترل می‌شوند که امین‌ترین هم‌دستان زندان‌بان‌ها هستند. قرار است آن‌ها زندگی زندانیان را سیاه‌تر از پیش کنند. وقتی هم اعتراضی می‌شود، همین کاپوها هستند که گزارش می‌کنند و با افسران نگهبان و دیگر ماموران سازمان زندان‌ها علیه زندانی سیاسی و عقیدتی دست به کار می‌شوند. 

این نوع شکنجه‌ اگرچه خبرساز نمی‌شود، هزینه کم‌تری برای نهادهای امنیتی دارد اما روح و روان زندانی سیاسی و عقیدتی را به شدت مورد آسیب قرار می‌دهد. 

می‌توان به وقتی اشاره کرد که «غلامعلی حاج محمدی»، ریاست موقت سازمان زندان‌ها را بر عهده داشت و زندانیان سیاسی تیپ۲ زندان فشافویه مورد یورش کاپوها قرار گرفتند. 

او همان وقت در توییترش نوشت: «زندان محفل فرهیختگان نیست.» 

حاج‌محمدی این اعمال خشونت را طبیعت زندان دانست. 

در حالی‌ که مساله، آن طور که نهادهای جمهوری اسلامی اعلام می‌کنند، نزاع میان زندانیان نیست بلکه حمله‌ای سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی است که می‌توان نظیر آن را در حادثه بند ۳۵۰ سال ۱۳۹۳ یادآور شد یا تحصن درویشان در سال ۱۳۹۷ که حتی گاردهای زندان هم حضور پیدا نکردند و کاپوهای ولایی به جان آن‌ها افتادند. 

«امیر» از زندانیانی بود که در آن واقعه حضور داشت. او برای «ایران‌وایر» گفت: «ما را به تیپ۲ منتقل و یک نفر را به عنوان وکیل بند معرفی کردند. از همان ابتدا او با تیمش بین بچه‌های آبان اختلاف انداخت و دیوارهای کریدور را پر از عکس‌های علی خامنه‌ای [رهبر جمهوری اسلامی] کرد. علنا بچه‌ها را به نوشتن توبه‌نامه ترغیب می‌کرد و از هیچ آزاری فروگذار نبود تا این‌ که با تیمش به ما حمله کردند و سر و دست بچه‌ها را شکستند.» 

می‌توان به قتل‌ها هم اشاره کرد. قتل «شاهین ناصری»، شاهد شکنجه «نوید افکاری» در سوییت‌های تیپ ۵ زندان فشافویه رخ داد؛ همان‌جایی که مسوول سوییت‌ها خود از کاپوهای شناخته شده ولایی بود. او درست چند هفته بعد از این قتل آزاد شد، در حالی‌که زندانیان می‌گویند پنج میلیارد تومان رد مال داشت. 

جمهوری اسلامی همیشه از افشای حقیقت خشونتی که در زندان‌ها رخ می‌دهد، واهمه دارد و به دروغ‌گویی مشغول است اما زندانیان هر روز تحت خشونت‌های مختلف قرار می‌گیرند. 

«مرتضی» زندانی مالی تیپ۵ زندان فشافویه است که این کاپوی ولایی را می‌شناسد. او به «ایران‌وایر» گفت: «از آن کاپوهای ولایی دو آتشه بود. پدر بچه‌ها را در تیپ۲ درمی‌آورد. وکیل بند بود و هر روز برای بچه‌ها گزارش رد می‌کرد. یادم هست پیرمردی در بند بود که به او آقا شیرزاد می‌گفتیم. یک بار با هم درگیر شدند و وسط دعوا به رهبر و اسلام فحش داد. همان کاپو شبانه برایش گزارش رد کرد و فردا هم پی‌گیرش شده بود. برای آن پیرمرد تشکیل پرونده دادند و به اتهام توهین به مقدسات، حکم هم گرفت. عمرش اما به دنیا نبود، در زندان کرونا گرفت و مرد. همان کاپو را دادند به بند ما و مسوول انفرادی‌ها و سوییت‌ها کردند. معلوم نیست چه بر سر شاهین آمد اما او آن‌ جا مسوولیت داشت و آدم خود زندان‌بان‌ها بود.» 

این روایت‌ها تنها مروری هستند بر آن‌چه در زندان‌های جمهوری اسلامی علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی می‌گذرد. سال‌ها باید بگذرد تا حقیقت زندا‌ن‌های جمهوری اسلامی افشا شود و هم‌دستان با زندان‌بان‌ها به محاکمه و مجازات برسند. اما تا آن زمان، آسیبی که به جسم و روان زندانیان وارد می‌شود، جبران‌ناپذیر خواهد بود. 

ثبت نظر

استان‌وایر

آزادی موقت ۹ نوکیش مسیحی براساس رای شعبه دیوان عالی کشور

۱۳ دی ۱۴۰۰
خواندن در ۲ دقیقه
آزادی موقت ۹ نوکیش مسیحی براساس رای شعبه دیوان عالی کشور