close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

سریال هفت‎سنگ: از تهاجم فرهنگی تا تحقیر فرهنگی

۱۵ تیر ۱۳۹۳
در بلاگستان
خواندن در ۶ دقیقه
سریال هفت‎سنگ: از تهاجم فرهنگی تا تحقیر فرهنگی

«هفت‎سنگ» نام سریالی است که از آغاز ماه رمضان از شبکه 3 سیما پخش می‎شود.  کسانی که این سریال را دیده‎اند خیلی زود به شباهت آن با سریالی آمریکایی به نام «خانوادۀ مدرن» (Modern Family) پی برده‎اند.  سوای قسمتی‎هایی که کارگردان و فیلم‎نامه‎نویس مجبور به سانسور بوده‎اند، این شباهت به حدی است که بسیاری آن را کپیِ برابر اصل سریال آمریکایی می‎نامند.  در زیر نظر بعضی از وبلاگ‎نویس‎ها را درباره این «کپی‎برداری»، که حتی در نشریات معتبر جهان (از جمله تایمز) هم انعکاس یافته، می‎خوانیم.

*          *          *

سیدعبدالجواد موسوی در وبلاگ خود به تضاد شعارهای صدا و سیما با برنامه‎های تولیدی این سازمان اشاره می‎کند: آن ها که اندکی کار رسانه ها را با دقت دنبال می کنند خوب می دانند چشم مدیران رسانه ای ما همواره به بیگانه گان بوده. در ظاهر شعار ضد آمریکایی می دهند اما قبله باطنی آن ها همواره به سوی مغرب زمین است. اصلا معیاری جز غرب نمی شناسند. خوبی و بدی را غرب تعیین می کند. کاش در این شیفتگی و تمنای غربی شدن اندکی آگاهی وجود داشت. که ندارد. هنوز آن قدر بحت و بسیطند که گمان می کنند اگر در این ظرف- رسانه- محتوای دینی را با شکل و شمایلی غربی عرضه کنند کار تمام است. کاش کار این نوابغ فرهنگی صرفا تقلید بود. در ساحت تقلید، مقلد بدون هیچ چند و چونی جا پای مرجع خود می گذارد و اگر اهل مجاهدت و پایمردی باشد چه بسا به مقام و مرتبه ای دست یابد. اما ما در این جا می خواهیم با تصرفات لوس و خنکی که انجام می دهیم خود را از اتهام تقلید نیز برهانیم و نتیجه چنین تکاپوی رقت انگیزی معمولا فجایعی می شود که نمونه هایش فراوانند. مدام به شبکه های فارسی زبانی که آن ها را عامل بهایی ها و صهیونیست ها می دانیم بد و بیراه می گوییم اما از روی بفرمایید شام آن ها شام ایرانی می سازیم. موسیقی لوس آنجلسی را سخیف و کثیف می خوانیم اما مدام در کار تولید مشابه ابی و داریوش و ستار و سیاوش خودمان را به آب و آتش می زنیم. حتی سعی می کنیم اخبار رسمی صدا و سیما را که آیینه تمام نمای نظام جمهوری اسلامی باید باشد به شکل و شمایلی تدارک ببینیم که آن ور آبی ها می سازند. این حرف ها را قبلا هم گفته ام. هزار بار دیگر هم بگویم هیچ فایده ای ندارد. اما چه می توان کرد؟

 

ع.ایماگر در وبلاگ خود می‎نویسد: عاقبت یکی از کسانی که فقط به کپی‌بودن «هفت‌سنگ» پرداختند،‌ به نکته‌ی مهمتر اشاره کرد که "هفت سنگ" بیش از آن که دزدی هنری باشد، در واقع پرده‌برداری است از آنچه در صداوسیما می گذرد که هر ناظری را به تأمل وا می‌دارد که وقتی در موضوعی بدین وضوح که بر روی آنتن است چنین اتفاقی به راحتی آب خوردن می‌افتد، در پشت صحنه چه‌ها می‌گذرد؟!

ع.ایماگر با افزودن اینکه هرجا انباشت پول با فقدان نظارت همراه باشد،‌ فساد ریشه خواهد دواند، خاطره یکی از دوستانش را درباره کپی‌کاری در صدا و سیما نقل می‎کند: چندسال پیش یکی از ناصحان که وسواس و گزیده‌کاری بنده را می‌دید از سر خیرخواهی سرگذشت یکی از دوستانش را برایم تعریف کرد. دوست نویسنده‌ی این عزیز پس از ورود به عرصه‌ی حرفه‌ای، قوانین نانوشته و عرف حاکم بر آن را نمی‌پذیرفت، تن به هر کاری نمی‌داد و ارتباط و دوستی ویژه‌ای با کارچاق‌کن‌هایی که با نام دیگر فعّالیّت می‌کنند برقرار نمی‌کرد. طبیعی است که از جانب آنان پذیرفته نشد و از لحاظ مادّی در مضیقه قرار گرفت. کار به جایی رسید که از سر ناگزیری ماحصل تلاش و کوشش خود را به ثمن بخس در اختیار دیگران می‌گذاشت بی‌اینکه نامی از او در محصول نهایی آورده شود. دوستم یکی از سریالهای سیما را مثال زد و گفت که می‌دانی نویسنده‌اش کیست؟ گفتم فلانی. گفت نه خیر؛ نویسنده‌اش همین دوست من است که اصل کار را او نوشته و در برابر پانصدهزارتومان در اختیار دیگری گذاشته که او با کمی دستکاری و دریافت مبلغ زیادی آن را به نام خودش عرضه کند. این فقط بخش کوچکی از کپی‌کاری در سیماست.

 

نویسنده وبلاگ بودگی می‎گوید که کپی‎کاری پدیده جدیدی نیست و اتفاقا بعضی از کپی‎ها از اصل بهترند. اما در سریال هفت سنگ چند مشکل عمده هست: اول اینکه کپی از اصل بسیار بسیار بدتر و خام‌دستانه‌تر است. دومی این است که اصلِ جنس لایه‌ای دارد که کپی‌کار وطنی معمولا متوجهِ آن نیست. فرندز نقشه‌ای دقیق از مفهوم رفاقت و عشق و رابطه‌ی آمریکایی است. فرندز به جز کمدی بودنش، سریالی‌ست آموزشی برایِ فهمیدنِ اخلاقِ رابطه با جنس موافق و مخالف، از زاویه‌ی دیدِ انسانِ سفیدپوستِ متوسطِ نیویورک‌نشین. کدام کمدی تلویزیونیِ ما نظامی اخلاقی را آموزش می‌دهد؟ کمدی و طنزِ ما اساساً پشتِ سنگرِ احمقانه‌ی «هر چیزی نقدپذیر است» و «داریم نقد می‌کنیم خب» پنهان شده و حواسش نیست طنز هم بد نیست نظامی اخلاقی داشته باشد. این یکی تهوع‌آور است.

دیگر اینکه محصولاتی این چنین کُپی شده، نمونه‌ی دیگری است از پدری‌ای که دولت‌مان در حق ملت‌مان می‌کند. پدر می‌گوید آن جنسِ اصل بد است و برایِ جهاز هاضمه بیماری‌زا. ای فرزند! بشقاب‌ت را به زور از روی سقف‌ت برمی‌دارم و خودم چیزی زیر سقف‌ت می‌فرستم پاک، مغذی و مقوی. تبدیل شدن زوجِ همجنس‌گرای مدرن فمیلی به زوج معمولیِ هفت‌سنگ، تنها پرده‌ی کوتاهی از این نمایش پدر و فرزندیِ جاری بینِ دولت و ملّت است.

 

احمد نجمی کنایه می‎زند که: انقدر از این سریال هفت سنگ گلایه نکنید.  به احتمال زیاد مثل ماجرای اوشین اون سازنده اصلی مشتری نسخه ایرانی سریال بشه.

 

حکیم‌آرا این کپی‌کاری را نمونۀ حقارت فرهنگی می‎داند: اين جريان كپي برداري سازندگان مجموعه هفت سنگ از روي نمونه امريكايي اون، يعني خانواده متجدد (Modern Family)، فقط يك برداشت را در من بيدار نگه ميداره؛ نفوذ فرهنگي امريكا تا عمق ناف كارگزاران فرهنگي، از يكسو، و از سوي دیگه، بيداري مردمي كه آقايون تصور مي كنند خوابند!!!

اينو ديگه بهش نميگن تهاجم يا شبيخون فرهنگي، بهش ميگن، حقارت فرهنگي!  حالا اشكال داره بگم: خدايا، يكم از خداي خارجي ها ياد بگير، ببين به اونا چي ياد ميده!!!

 

به نظر سیاوش آقاجانی سریال «هفت‎سنگ» به فهم مردم توهین می‎کند:  داستان های تکراری، تقلیدی و ضعیفِ این سریال، جداً برای مخاطب فهیم ایرانی توهین آمیز تلقی می شود، ریختن یک لکه ی جوهر بر روی لباس امانت و پاک کردنی که با خراب و پاره کردن آن همراه می شود، ... و ساخت یک اثر تقلیدی و ضعیف از آن کلاه گشادی بر سر تلویزیون و صاحبان اصلی آن یعنی مردم تلقی می شود.

تأسف ما در خصوص سریال هفت سنگ آنگاه کامل تر می شود که متوجه می شویم قالب کار نیز به مانند محتوای آن تقلیدی تمام عیار از یک سریال خارجی است که قبلاً منتقدان دیگری با شرح و تفصیل با مقایسه پلان به پلان دو سریال به آن پرداخته اند.

چند روز پیش که از نگرانی جناب ضرغامی در خصوص آبکی ترتر شدن سریال “ستایش” و حتی احتمال توقف و تدوین مجدد آن خبردار شدم، کمی به اصلاح روند فعلی امیدوار شدم، لیکن گویا این نگرانی جناب ضرغامی نه تنها در مورد سریال ستایش مفید واقع نشد، بلکه اکنون شاهدیم که بهترین ساعت از بهترین ماه سال نیز در اختیار یکی از ضعیف ترین سریال های تلویزیونی قرار گرفته است حال وقتی این مسئله را در کنار افزایش کمی شبکه های تلویزیونی قرار می دهیم، متوجه می شویم که صدا و سیما نه فقط از ضعف بودجه، بلکه بیش از آن، از سوءتدبیر شدید رنج می برد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش چهاردهم )

۱۵ تیر ۱۳۹۳
عیسی سحرخیز
خواندن در ۷ دقیقه
هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش چهاردهم )