close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

درباره چهار ویژگی حفظ تعادل در رابطه چه می‌دانیم؟

۹ بهمن ۱۴۰۰
از روان‌شناس بپرسید
خواندن در ۸ دقیقه


آیدا قجر

هر هفته ساعت ۲۰:۳۰ به وقت ایران، با «شهرزاد پورعبدالله»، روان‌‌درمان‌گر درباره مسائل مربوط به «سلامت روان» صحبت می‌کنیم. این برنامه به شکل زنده از صفحه اینستاگرام «ایران‌وایر» پخش می‌شود.

به گفته شهرزاد پورعبدالله بیشتر مشکلات مراجعه‌کنندگان از هر حوزه و عرصه‌ای حول «روابط» می‌گردد. برای همین این بخش از برنامه را هم به همین موضوع اختصاص دادیم و البته چهار روشی که باعث ایجاد و حفظ «تعادل» در رابطه می‌شود. 

آن‌چه می‌خوانید خلاصه‌ای از این گفت‌وگو است.

***

«دیوید اشنارک»، روان‌شناس آمریکایی که درباره اصول «رابطه» کتاب‌های بسیاری نوشته است، یک تئوری دارد که اگر می‌خواهیم «تعادل» در رابطه‌مان داشته باشیم، بایستی به چهار ویژگی در این خصوص توجه کنیم. 

پیش از ورود به چهار ویژگی که اصل بحث ما است، شاید بهتر باشد در خصوص «تعادل در رابطه» صحبت کنیم. منظور از «تعادل» چیست؟ 

  • بحث امروز ما رابطه عاطفی است. هر سیستمی یک تعادلی دارد. وقتی سیستم متعادل باشد، انسان‌ها مشکلی در برقراری ارتباط ندارند. حالا هر سیستمی مثل خانوادگی، کاری و عاطفی، می‌تواند دچار مشکل شود. «دیوید اشنارک» معتقد است ما هر رابطه‌ای را می‌توانیم «متعادل» کنیم. این ویژگی‌هایی که برخواهیم شمرد، باعث می‌شود از بحران جلوگیری شود. یعنی هم مواظبت و مراقبت و رشد شخصی مطرح است و هم باعث می‌شود رابطه ما با آن دیگری که دوستش می‌داریم، رشد کند. ویژگی‌هایی که به آن اشاره می‌کنیم، من به عنوان تراپیست معتقدم که در روابط انسان‌ها موثر است. ما بارها درباره ارزش خود و ارزش دیگری صحبت کرده‌ایم. این‌که انسان‌ها چه‌قدر بایستی درباره خود بیاندیشند تا آن‌که قضاوت دیگران برای آن‌ها مهم باشد. یعنی انسان‌ها باید یک «من» قوی و البته انعطاف‌پذیر داشته باشند. در واقع خود را بهتر بشناسیم، چه‌طور جهان را می‌بینیم و ارزش‌ها و ضد ارزش‌های‌مان چیست. این تعریف ثابت نیست؛ چون آدم‌ها رشد می‌کنند و این تعریف از خود می‌تواند تغییر کند. 

به عنوان نمونه من در بچگی مجازات مرگ را زیر سوال نمی‌بردم. اما وقتی بیرون آمدم، معتقدم که تحت هیچ عنوانی نباید کسی را کشت. هر فردی که دچار تردید باشد، مثل این می‌ماند که به دنبال خودش می‌گردد؛ اما یک انسان سالم و پویا، همیشه سیستم عقیدتی خود را بازبینی می‌کند و باید رشد کند. اشنارک هم می‌گوید در عین این‌که باید یک «من» قوی داشته باشیم، باید انعطاف‌پذیر باشیم؛ چون به کسی اجازه نمی‌دهیم که کسی سیستم خود را به ما تحمیل کند. یعنی قرار نیست ما به آن‌چه تبدیل شویم که او می‌خواهد. بلکه با بیان تفاوت‌ها به طرف مقابل نشان دهیم که چه ویژگی‌هایی دهیم تا او ما را بهتر بشناسد. 

پس شناخت از خود اولین ویژگی است که شما برمی‌شمرید. این مساله چه‌قدر به اعتماد به نفس و عزت‌نفس برمی‌گردد؟ 

  • ارتباط مستقیم دارند. هرچه‌قدر عزت‌نفس بالاتری داشته باشیم، تعریفی که از خود داریم برای خود و دیگران مشخص‌تر است. 

این شناخت از خود، من را یاد سیستم آموزشی ایران می‌گذارد. یعنی قالب‌های تعریف‌شده برای کودکان. مثلا دخترها و پسرها هرکدام باید آموزش‌های تعریف شده دریافت کنند بر اساس جنسیت‌شان. در واقع عوامل محیطی و تربیتی روی این شناخت از خود تاثیر می‌گذارد. 

  • به نظر من هرچه‌قدر محیط ما دموکراتیک‌تر باشد، امکان خودشناسی بیشتر است. چون عوامل بیرونی باعث خفه کردن شخصیت او نیست. اگر ما نگران نباشیم که چیستیم و دیگران قرار نیست ما را سرزنش کنند یا به زندان بیاندازند، تا خانواده که اجازه بروز واقعی بدهند یا ندهند. بایدها و نبایدهای هر اجتماعی تعریف شده است. منظورم بدیهیات اجتماعی مثل آداب معاشرت نیست. مثلا به دانشگاه با مایو نمی‌روید. یا توی آب شنا کنید که با شلوار در آب نمی‌روید. منظورم از خود بودن این است که عقاید خود را بدون ترس از مجازات بیان کنید. 

ویژگی دوم چیست؟ 

  • در رابطه خیلی اتفا‌ق‌ها می‌افتد و کنش‌ها واکنش‌ها می‌آورد. خیلی اوقات افراد وقتی رفتارهایی انجام می‌دهند که هنگام بازبینی از آن منصرف شوند. مثلا بگویند شاید باید طور دیگری برخورد می‌کردم. مثلا در هر شرایطی، وقتی حال خودمان یا طرف مقابل‌مان خوب نیست، فشارهای زندگی روی ما یا شریک‌مان بیشتر شود، نیاز به انسجام ذهنی داریم. یعنی سعی کنیم که بحران ذهنی را آرام کنیم و به افکارمان نظم دهیم. وقتی ذهن آرام می‌شود، بلافاصله قلب آرام می‌شود. حتی تپش قلب آرام می‌گیرد. وقتی افکارمان را منظم می‌کنیم، تاب و توان‌مان هم بالاتر می‌رود. وقتی طرف مقابل مساله‌ای دارد، به جای قهر کردن یا جر و بحث و ترک محل، یا حتی خشونت‌هایی مثل شکستن اجسام، سعی کنید، خودتان را آرام کنید. آن‌چه به ذهن شما می‌آید تصور شماست و نه واقعیت ماجرا. اشنارک معتقد است هر انسان بالغی باید بتواند در شرایط بحران خودش را آرام کند و نیازی به دیگری نداشته باشد. مثلا به جای هول دادن یا کلام آزارگر یا شکستن اجسام، بتوانیم اول خودمان را آرام کنیم. یا در نمونه دیگر، افراد مقابل را مسئول حال بد خود ندانیم و بتوانیم این ناراحتی و حس را بیان کنیم. هر انسان بالغی باید بتواند روی زخم‌های خود مرهم بگذارد و بتواند خودش را درمان کند. به عنوان مثال، وقتی کودک درون شما ناآرام است، وجود بالغ شما باید بتواند شما را آرام کند. 

ما در جلسات قبل درباره کنترل خشم و مدیریت شرایط بحران صحبت کرده‌ایم. موقع عصبانیت شاید بهتر باشد افراد در رابطه تصمیم نگیرند. لازم نیست همان موقع مشکل حل شود. در ارتباط با طرف مقابل هم نباید دادگاه برپا کرد؛ بلکه باید هرکس حس خود را بیان کند. سومین ویژگی چیست؟ 

  • باید بتوانیم در شرایط بحرانی پاسخ مناسبی بیان کنیم. خیلی از افراد هستند که در رابطه همه چیزشان برای خودشان است تا وقتی که طرف مقابل همیشه در موضع تایید قرار دارد. ناراحتی‌های طرف مقابل نباید طرف دیگری را به اضطراب بیاندازد. اشنارک می‌گوید در این شرایط بایستی بتوانیم پاسخی منطقی و قابل قبول بدهیم. مثلا وقتی طرف مقابل ما در شرایط بدی است، باید توانایی شنیدن او را داشته باشیم. به عقیده اشنارک در زندگی مشکلات وجود خواهند داشت، تنها راه پختگی لازم است برای بیان مشکلات و هم درک طرف مقابل. 

گفتید توانایی شنیدن طرف مقابل را داشته باشیم. این توانایی شنیدن را چه‌طور می‌توانیم کسب کنیم. خصوصا که شنیدن با گوش دادن متفاوت است. 

  • یکی از مسائلی که در ایرانی‌ها وجود دارد، این است که وقتی یکی با شما مساله‌ای را مطرح می‌کند یا اصلا دوست ندارید بشنوید؛ یا سریع نسخه می‌پیچید یا سرزنش می‌کنید که من بهت گفته بودم فلان کار را نکن. خیلی وقت‌ها افراد می‌گویند با دوستان‌مان درد دل کردیم و پشیمان شدیم. طرف مقابل فکر کرده که من چه‌قدر ضعیف هستم. یا مثلا طرف مقابل سریع می‌خواهد راه حل پیدا کند؛ بدون آن‌که درک شویم. 

افراد لزوما دنبال راه حل نیستند؛ بلکه دنبال شنیده شدن هستند. ممکن است کسی راه حل بخواهد و می‌گوید. ولی لزوما این‌گونه نیست. 

خیلی‌ وقت‌ها این شنیدن و راه‌حل دادن را جنسیتی می‌کنند. مثلا می‌گویند که زنان دوست دارند بیشتر شنیده شوند و مردها دنبال راه حل هستند. آیا واقعا این‌گونه است؟ 

  • من فکر می‌کنم پذیرفته شده است که زنان درباره احساسات‌ خود راحت‌تر صحبت می‌کنند. وقتی از زنی می‌پرسم چه حسی داشتید، او راحت‌تر از یک مرد می‌تواند احساسات خودش را باز کند. خیلی اوقات سیستم تربیتی ما پسرها و مردها را تشویق نمی‌کند که بخواهند با احساسات خود در ارتباط باشند. اصلا مساله خشونت حول محور ارتباط با احساسات خود است. اگر کسی بداند چه احساسی دارد، شاید به مرحله خشونت نرسیم. در خشونت ما واقف نیستیم چه حسی داریم؛ ناامیدیم، مستاصلیم، به ما توجه نشده است. در سیستم‌های شرقی، وقتی آ‌قایان عامل خشونت هستند، همان‌زمانی است که عاجز است از کنترل طرف مقابل یا احساس تحقیر او. 

ويژگی چهارم چیست؟ 

  • ویژگی چهارم این است که یک انسان بالغ برای این‌که به رابطه خود و خودش کمک کند، باید تاب و تحمل مشکلات را در خودش بالا ببرد. زندگی بالا و پایین زیاد دارد و همه افراد یک جایی در زندگی خود به مشکل برخورد می‌کنند. یک جایی انسان باید از خودش بگذرد، چون احساس می‌کند به رابطه‌اش کمک می‌کند. انسان نمی‌تواند هم بخواهد بچه‌دار شود و هم روتین زندگی‌اش تغییر نکند. متاسفانه در فرهنگی هستیم که همه می‌خواهند با کم‌ترین تلاش در کوتاه‌ترین زمان به بیشترین خواسته خود از زندگی برسند. من معتقدم هیچ چیز آسان به دست نمی‌آید و خصوصا زندگی مشترک تاب و توان تحمل مشترک از سوی دو طرف می‌خواهد که از بیماری تا مشکلات کاری و دیگر مسائل را در بر می‌گیرد. انسان‌ها باید بتوانند با مشکلات طرف مقابل‌شان کنار بیایند. شما وقتی در رابطه‌ای وارد می‌شوید، فقط برای خوشی نیست و در سختی‌ها هم باید کنار هم باشید. مثلا مساله کرونا، زندگی‌های بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. بایستی توان و تحمل را در شرایط این‌چنینی بالا برد. 

چه‌طور این تاب و توان تحمل را بالا ببریم؟ 

  • ایثار با مهم بودن طرف مقابل نباید اشتباه گرفته شود. از خودگذشتگی نباید ما را در جایگاه قربانی بگذارد و از این قربانی بودن خشمگین شویم تا سر دیگری خالی کنیم. ما باید تا جایی‌که می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم و گفت‌وگو کنیم. این‌که کجا و زمان مناسب برای گفت‌وگو چیست، مهم است تا بتوان بهترین نتیجه را گرفت. به نظر من، مواظبت از خود یعنی به دیگری کمک کردن که من را بشناسی. کمک کردن به دیگری که ما را بشناسد یعنی بداند خط قرمزهای ما کجاست و خط و نشان کشیدن برای دیگری منظور نیست. بلکه تقلب رساندن است. برای این‌که خودمان را تعریف می‌کنیم و به دیگری هم اجازه می‌دهیم که خودش را به ما بشناساند. اگر همه‌چیز را بتوانیم در قالب کلام بیاوریم، از بسیاری دردها جلوگیری می‌کنیم. 

در واقع این چهار ویژگی برای ایجاد تعادل در رابطه، همان عواملی است که به حفاظت از خود و حفظ ایمنی ما کمک می‌کنند که بتوانیم رابطه را سالم پیش ببریم. هم باعث رشد فردی می‌شود و هم محافظت از رابطه را در پیش دارد.

ثبت نظر

عکس

تجمع مردم سیستان برای حقابه هیرمند

۹ بهمن ۱۴۰۰
ایران وایر
خواندن در ۱ دقیقه
تجمع مردم سیستان برای حقابه هیرمند