از میان بازیگران اصلی سپهر سیاسی جمهوری اسلامی٬ مهدی کروبی یکی از افرادی است که دو نسخه دارد: نسخۀ پیش از انتخابات سال ۸۴ و نسخۀ پس از آن. کروبی پیش و پس از آن انتخابات هرگز یکسان نبوده؛ او به دو شکل مختلف بازی کرده و دو کارکرد سیاسی متفاوت داشته است. برای معرفی کروبی دوم و تغییر منطق رفتار سیاسیاش٬ می توان به جملهای اشاره کرد که در مناظرههای مشهور سال ۸۸ بر زبان راند، جمله ای که در هیاهوی دیگر مسائل از یاد رفت. او در مناظره با احمدینژاد گفت:" ...من نیز روحانی هستم و اجازه هایی از امام دارم که هیچ کس این اجازه ها را ندارد". هرچند وی این عبارت را در پاسخ به اتهام مالی مربوط به پروندۀ شهرام جزایری بر زبان راند٬ اما معنای ضمنی آن بسیار فراتر از این بود: شخصی که با فعل مضارع، و نه ماضی، میگوید مجوزهایی از امام دارد که دیگران ندارند٬ در واقع به طور ضمنی به دیگر بازیگران صفحۀ شطرنج سیاست پیام می دهد که خود را شاه میداند و نه وزیر. کافی است که به یاد آوریم که مهدی کروبی تنها کسی بود که تغییر قانون اساسی و انجام اصلاحات بنیادین را ناممکن نمی دانست.
هر اصلاحطلب واقعی میداند که فساد موجود در ایران معلول ساختارهای کشور (از جمله قوانین اساسی و حقوقی٬ نهادها و سازمانهای عمدۀ سیاسی٬ روابط مالی و تجاری نهادینه شده ) است. به همین دلیل٬ میداند که ارادۀ معطوف به اصلاحات٬ سرانجام چاره ای جز تغییر ساختارها یعنی نقض یا تغییر قوانین ندارد. به عبارت دیگر٬ یک اصلاحطلب واقعی نمیتواند تا ابد مطیع نظامی باقی بماند که در آن فعالیت میکند و قصد اصلاحش را دارد. اصلاحطلب واقعی همچون جراح٬ پوست و گوشت نظام را پاره خواهد کرد تا ساختارهای بنیادین را ترمیم کند. برخلاف ادعای حاکمان ایران، اصلاح ساختارها٬ در این معنا٬ براندازی نیست زیرا اصلاح ساختارها ناگزیر به تغییر کل نظام نمی انجامد. میتوان گفت که مانند هر جراحی مهمی٬ کار اصلاحطلبی هم با خطر مرگ بیمار همراه است. با این حال٬ هیچ جراح حاذقی٬ درمان بیمار را به علت خطرات احتمالی٬ رها نمیکند.
بنابراین، بسیار مهم است که یک اصلاحطلب واقعی از فنون بلاغی (رتوریکی) بهره گیرد تا در بزنگاه مزبور٬ کار اصلاحات با سخنان پیشین و شعارهای اصلی تبلیغاتیاش معارض نیافتد. بسیار هوشمندانه است اگر او در سخنان خود به امکان تغییرات ساختاری اشاره کند. روش مهدی کروبی این بود: "من از امام اجازههایی دارم...". به عنوان یکی از نزدیکان بنیانگذار این نظام سیاسی، کروبی میتوانست به نحو معقولی از این ادعا دفاع کند و نه تنها برای تغییرات ساختاری به آن استناد نماید بلکه حتی "حکم حکومتی" رهبر فعلی را هم وتو کند. به عبارت دیگر، او می توانست همان چیزی را وتو کند که کروبی نسخۀ اول٬ با استناد به آن مجلس اصلاحات را متوقف کرده بود. بسیاری از رأیدهندگانی که به پایگاه اجتماعی تحولخواهان تعلق داشتند٬ به دلایلی که جداگانه قابل بررسیست٬ چنین وزن سیاسیای را برای کروبی قائل نبودند و با هدایت و تشویق محمد خاتمی به میرحسین موسوی اقبال کردند. موضوع این نوشتار نه بررسی وزن واقعی کروبی در چیدمان سیاسی آن روزها بلکه تأکید بر این نکته است که جهتگیری تبلیغاتی و شیوۀ بیانی او هوشمندانه و دقیقاً همان چیزی بود که باید از یک اصلاحطلب مصمّم انتظار داشت.
اهمیت این جمله زمانی معلوم میشود که آن را با شعارها و سیاستهای تبلیغاتی دیگر اصلاح طلبان مقایسه کنیم. از میان بازیگران بزرگ جمهوری اسلامی، تنها کسی که کم و بیش همرتبۀ کروبی است و عنوان اصلاحطلبی را بر خود نهاده٬ محمد خاتمی است (میرحسین موسوی خود را اصلاح طلب نمی داند). ترجیعبند شعارهای خاتمی، خواه در دوران ریاستجمهوری یا پس از آن٬ تاکید بر قانون و عمل به آن بوده است. استوار کردن سیاست تبلیغاتی خود بر ترجیعبندِ "عمل به قانون اساسی" به هیچوجه هوشمندانه نیست زیرا هرگونه امکان "توجیه" تغییرات ساختاری آتی را از سیاستمدار اصلاحطلب سلب می کند و او را اسیر حرف خود میسازد.
حتی اگر خاتمی در عمل هیچ اعتقادی به تغییرات ساختاری نداشت٬ باز از نظر تبلیغاتی برای او و دولتش بهتر بود که به جای تاکید بر پتانسیلهای قانون اساسی فعلی٬ بر پتانسیل "بزرگان انقلاب" تکیه کنند. "مشورت با بزرگان انقلاب که محضر امام را ادراک کردهاند"٬ نه تنها به اندازۀ کافی "انقلابی" و با فضای سیاسی کشور سازگار بود بلکه آینده را هم به روی ارادۀ اصلاحطلبی گشوده نگه میداشت. مقابله با اصلاحات با طرح اتهام "براندازی"، سیاست تبلیغاتی "موثر" محافظهکاران بود. طراحی یک گفتمان سیاسی، قواعد خاصی را دارد که به محتوای معرفتی آن منحصر نمی شود. در طراحی یک گفتمان سیاسی٬ اشتباه است که بپنداریم مخاطب فقط تحتتاثیر دلایل معرفتی قرار میگیرد. گفتگوی پنهانی با فرماندهان سپاه به منظور اقامۀ استدلال و اقناع آنها تنها از کسی برمیآید که فلسفه را ناقص خوانده یا بد فهمیده باشد.
هدف از طرح این نکته٬ نه ازسرگیری دعواهای انتخاباتی گذشته است و نه نکوهش کسی و ستایش فرد دیگری. هدف٬ فتح بابی برای تعمیقِ فهم سیاسی است. پرسش این است: فن بلاغی (رتوریکِ) مطلوب برای یک اصلاحطلب صادق و راسخ چیست؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر