close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چه بر سر بریزیم: سطلِ آب، خاک، یا کلوخ؟

۴ شهریور ۱۳۹۳
در بلاگستان
خواندن در ۷ دقیقه
چه بر سر بریزیم: سطلِ آب، خاک، یا کلوخ؟

قصد و غرض از به راه افتادن «چالش سطل آب یخ» بالابردن آگاهی عمومی از بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) و تشویق مردم به کمک مالی برای انجام تحقیق‎های علمی در زمینه این بیماری است.  شرکت‎کنندگان در این چالش با دعوت از سه نفر دیگر برای پیوستن به این کار خیر سطلی از آب یخ به روی خود می‎ریزند و یا مبلغی را برای کمک به بیماران ALS اهداء می‎کنند.  تاکنون بسیاری از شخصیت‎های سیاسی و ستاره‎های ورزش و سینما در این چالش شرکت کرده‎اند.  در ایران هم تاکنون چهره‎هایی مانند رضا عطاران، علی کریمی، علی دایی، رضا صادقی، عادل فردوسی پور، ترانه علیدوستی و ... در این کارزار شرکت کرده‌اند یا به آن دعوت شده‎اند.

در فضای مجازی همچنان که از این کارزار استقبال شده، از آن انتقاد هم شده است. آنچه در زیر می‎خوانید خلاصه‎ای است از نظر اهالی فضای مجازی درباره چالش سطل آب یخ.

*          *          *

یوم الفرج به اشاره می‎گوید که به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه باید برای ما مهم‎تر باشد از رنج و مرگ بیمارانِ ALS:  داشتم فکر می کردم حالا که این موضوع به ایران هم کشیده شدست  کاش می شد حمایت از کودکان غزه هم توسط شخصیت های هنری و ورزشی ما مطرح شود.  موضوعی که از فرط بارز بودن  دارد در اذهان عمومی عادی و کم رنگ  می شود.  ذبح کودک بی گناه و به خاک و خون کشیدن زن و مرد مسلمان و آوره شدن در خاک وخانه شان.  امروز وقتی  که به این قضیه فکر می کردم وبرای اطلاعات بیشتر در نت جستجو هایی انجام می دادم، دیدم کسایی  شهامت به خرج دادند راجع به این موضوع !

... یک (خبرنگار حاضر در غزه)  در کنار خرابه ها ی شهرش فیلمی گرفته است و می گوید:

من به ایده ی سطل یخ که همه آن را انجام می دهند علاقه مند شدم پس تصمیم گرفتم که نسخه ی فلسطینی آن را ایجاد کنم.  ما خیلی دنبال یک سطل آب گشتیم.  و حتی اگر آب هم در دسترس باش، منجمد کردن آن خیلی مشکل است.  بنابراین تصمیم گرفتم بجای آبِ یخ زده از خاکِ خانه های تخریب شده ی غزه استفاده کنم

این چالش برای عده ی خاصی از مردم نیست برای همه ی مردم است، آن هایی که با مردم فلسطین همدردی می کنند.  و بعد از ریختن سطلی از خاک روی سرش می گوید:  ما آب نداریم بلکه این چیزیست که ما داریم.

شاید من وقتی به خانه ام برگردم آب برای شستشو پیدا نکنم پس اگر در گزارش های بعدی مرا خاک آلود دیدید لطفا ببخشید...

 

سید عبدالجواد موسوی هم از بی‎غمی بیشتر کسانی که در چالش سطل آب یخ شرکت کرده‎اند شکایت می‎کند: اجرایی که قرار بود همدردی کسانی را که از یک نوع بیماری خاص نامطلع بودند برانگیزد و آن ها را به کمک و امدادرسانی وادارد به یک ماجرای لوس و بی مزه و مضحکی بدل شده که فقط می تواند موجب سرگرمی مشتی آدم میان مایه شود. آدم هایی که می توانند ساعت ها درباره واکنش فلان بازیگر درجه سه در برابر پروژه چالش سطل آب یخ ! با دوستانشان حرف بزنند. من خیلی اهل تئوری توطئه نیستم و مثل برخی از دوستان نمی خواهم بگویم این پروژه، پروژه ایست صهیونیستی و طراحان آن خواسته اند حواس مردم دنیا را از فجایع غزه و جنایات تکان دهنده داعشی ها پرت کنند. هرچند تصویری که آن کودک فلسطینی دارد سطلی از خاک را روی سرش خالی می کند چهارستون بدنم را به لرزه درآورد.آن تصویر طعنه تلخی بود به همه ما بی دردان عالم. به ما تماشائیان شرم که دیگر حتی تصاویر قتل و تجاوز و جنایت دل بی رحممان را به درد نمی آورد. بگذریم. من معتقدم حتی اگر بیخ گوشمان داعش و صهیونیست ها مشغول چنین جنایت هایی نبودند بازهم چنین حرکتی که فرجامی جز سرگرم کردن خلق الله- آن هم به سخیف ترین شکل ممکن- ندارد، قابل قبول نیست.

 

فؤاد شمس هم شاهد می‎آورد که این چالش آگاهی مردم را نسبت به این بیماری عصبی بالا نبرده بلکه فقط اسباب تفریح شده است:  دیشب تو یک جیگرکی اطراف میدان انقلاب 3 تا جوان داشتند در مورد "چلنج" حرف می زدند که بریم فلان جا آب یخ بریزیم تو سرم و این حرفا. کیا را دعوت کنیم؟ بعد نکنه ما را بگیرن. اون یکی هم می گفت بذار بگیرن معروف می شیم بعدش می ریم "اون ور" ! خلاصه هی از این حرفا می زدند. من هم به دلیل کمبود جا سر میز اونا نشسته بودم. ازشون پرسیدم دلیل این جریان چلنج آب یخ چی است؟ اونا هر 3 نفر تاکید داشتند کار خیلی با کلاسی است و یک خوش گذرونی خوب است و معروف می شیم از این حرفا. کوچکترین اشاره ای هم به داستان بیماری و تبلغات برای آن نکردند. قطعا هم اطلاعی نداشتند.

... خلاصه همه این ها را گفتم که جریان اصلی این بازی این بود که در مورد بیماری ای ال اس اطلاع رسانی بشود. به نظرم اگر واقعا می خواهید به اصالت این چلنج پایبند باشی اندازه همان زمانی که برای دیدن آب ریختن این و اون تو سرشون وقت می ذارید، وقت بذارید این سایت را بخوانید؛ به زبان فارسی هم است؛ راحت است.

 

اما ناصر کرمی معتقد است با توجه به خشکیدن ایران ما به کمپین کلوخ نیاز داریم.  او خود آغازگر این کمپین شده است و رئیس‎جمهورهای سابق ایران را هم به این کمپین دعوت کرده است:

هر طور که حساب می کنم سه نفر کافی نیست برای انجام کمپین کلوخ. (یعنی اجرای ما به ازای ایرانی آیس باکت چلنج و کوفتن یک کلوخ بر سر برای اطلاع رسانی در باره خشکیدن ایران و تبدیل همه اراضی آن به کلوخ). به همین خاطر در بسته های سه تایی چند پیشنهاد می دهم و برای هر کدام هم می گویم دلیل پیشنهادم چیست. پیشنهاد اول من سه رئیس جمهور سابق است. به این دلایل:

۱- هاشمی رفسنجانی: موج سد سازی ها در دوران سازندگی شروع شد. هاشمی خودش اهل کویر بود و مثل همه کویر نشینان توسعه را فقط در مهار آب می دید. از این جهت حرجی بر او نیست چون نمی شود گفت نیتش خیر نبود و واقع هم این است که فحول متخصصان حتی رشته های دانشگاهی مرتبط هم در آن زمان مثل او فکر می کردند. اما به هر حال ذهنیتی بدوی در باره توسعه کار ما را به اینجا کشاند که حالا هست.

۲- محمد خاتمی: او هم از کویر می آمد و دو لت اصلاحات هم موج سدسازی را تداوم داد. گفته می شود سدها سهم اقتصادی حزب مشارکت بودند. البته سندی برای این گفته من ندیده ام. به هر حال خاتمی اجازه تداوم توسعه بدوی را داد به این هوا که جامعه مدنی خواهد آمد و همه چیز را اصلاح خواهد کرد. سدها ماندند و جامعه مدنی مثل مسیح که هرگز به ایلویی نرفت، به اینجا نیامد!

۳- محمود احمدی نژاد: مملکت مثل باقلوا رفت توی دهان آن نهادی که کارفرمای اصلی احمدی نژاد بود. نهاد اسمشو نیار تتمه پولی را که از خوان یغما نجات یافته و صرف امور عمرانی شده بود بتون کرد و ریخت توی آبراهه ها و به این شکل مثل شمر راه را بر آبها بست. ضد توسعه جای توسعه بدوی را گرفت. از کویر آمده بود و تا توانست کویر را گستراند در ایران.

از این سه دولتمرد می خواهم برای جلب توجه مردم به خطر خشکسالی و سومالی شدن ایران به کمپین کلوخ بپیوندند. باشد که خداوند عاقبت همه ما را خیر بگرداند.

 

حسین باستانی می‎گوید بعید نیست عده‎ای در ایران به این نتیجه برسند که چالش سطل آب یخ توطئه‎ای جدید است:  تعداد شخصیت های ایرانی که در کمپین جهانی خالی کردن سطل آب یخ روی خود شرکت می کنند در حال افزایش است (حرکتی در اعلام همبستگی با مبتلایان یک بیماری عصبی به نام ALS). می ترسم آخرش برادران ارزشی به این نتیجه برسند که همه اینها یک توطئه پیچیده آمریکایی در حد آب بازی سازمان یافته در پارک بوده.

 

مانند حسین باستانی، ماتینه هم، روحیه توهم توطئه ما را مایه طنز کرده است:

پلیس می‌گوید محلی را کشف کرده که عده‌ای بصورت جمعی مبادرت به شرکت در «چالش سطل آب یخ» کرده‌اند!

۱-به جای سطل از تشت استفاده کرده‌اند که کسی شک نکند.

۲-برای رد گم کردن محل ارتکاب این اقدام آب‌حرام‌کنانه را «حمام عمومی» نامگذاری کرده‌اند!

۳-با لباس‌های هم‌شکل و همرنگ (قرمز) شرکت کرده‌اند که در تحقیقات مشخص شد نام لباس‌شان لنگ است.

پلیس می‌گوید هیچیک از شرکت‌کنندگان اصلا نمی‌دانند اینترنت چیست و معلوم نیست به چه وسیله برای شرکت در این چالش آگاه شده‌اند. تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

عکاسی نفس‌گیر٬ ۲۵ متر زیر آب

۴ شهریور ۱۳۹۳
خواندن در ۱ دقیقه
عکاسی نفس‌گیر٬ ۲۵ متر زیر آب