close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

اسیدپاشی: اوج پروژه خشونت و تبعیض علیه زنان

۲۹ مهر ۱۳۹۳
در بلاگستان
خواندن در ۸ دقیقه
اسیدپاشی: اوج پروژه خشونت و تبعیض علیه زنان

در حالی که هرانا خبر می‌دهد یک نفر از 15 زن قربانی اسیدپاشی اخیر در اصفهان درگذشته است، هنوز رهبر جمهوری اسلامی یا رئیس‎جمهور به این ماجرا واکنشی نشان نداده‌اند.  در میان اهالی فضای مجازی، مخالفان نظام ریشۀ این ماجرا را در تحریکات سازمان‌یافتۀ بخشی از حکومت علیه وضعیت حجاب و فرهنگ در جامعه می‌دانند، و عاملان اسیدپاشی را به همین بخش از حکومت نسبت می‌دهند.  در مقابل، حامیان نظام، با رد چنین اتهامی، سعی کرده‌اند ماجرا را به بیگانگان و دستگاه‎های امنیتی خارجی وصل کنند.  با وجود این،  امروز (سه‌شنبه) نمایندگان مجلس در ذیل طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر مصوب کردند که «هیچ شخص یا گروهی حق ندارد به عنوان امر به معروف و نهی از منکر به اعمال مجرمانه از قبیل توهین، افترا، ضرب، جرح، و قتل مبادرت کند.»  گویی که اتهام را پذیرفته‌اند. 

در زیر، بعضی از نظرهای اهالی فضای مجازی را درباره اسیدپاشی در اصفهان بخوانید.

 

*              *              *

 

صاحب خبر نوشته واکنش‎ها به اسیدپاشی، برنامه‌ریزان آن را چنان دستپاچه و غافلگیر کرده که ناشیانه آن را به سرویس‎های اطلاعاتی کشورهای دیگر، به‎خصوص اسرائیل، نسبت می‌دهند.  سیدعبدالجواد موسوی هم در یادداشتی نوشته این ماجرا از نوعی است که دیگر اتهام «کار، کارِ موساد است» باورکردنی نیست: وقتی خبر اسید پاشی برای اولین بار منتشر شد گفتم از این خبر رسانی های ساختگی است و انشاءالله تق ماجرا به زودی در می آید. اما ظاهرا ماجرا کاملا حقیقت دارد. ...  حالا ممکن است فردا پس فردا عده ای را بیاورند در رسانه های فراگیر و صورتشان را هم شطرنجی کنند و آن ها بگویند ما عامل استعمار بوده ایم و خواسته ایم چهره ایران اسلامی را خراب کنیم، یا بگویند ما عامل دوم خردادی ها!و فتنه گران! بودیم و خواستیم چهره اصول گرایان حقیقی را خراب کنیم. به هرحال ما در دنیای احتمالات زندگی می کنیم و هر اتفاقی ممکن است در اطراف ما رخ دهد. بگذریم که حوصله شوخی کردن هم ندارم. این ماجرا آن قدر تلخ و آزار دهنده است که اگر بخواهم آن چه را در دل دارم بنویسم می ترسم هم برای خودم و هم برای دوستانم جدی جدی درد سر ساز شود.

 

امیرحسین ثابتی با رد اتهامِ دست داشتن «نیروهای انقلابی» در ماجرای اسیدپاشیِ اصفهان، ظاهرا ادعا می‌کند قربانیان بدحجاب بوده‌اند و به همین دلیل به آنها حمله شده است: پروژه رسانه ای روزهای اخیر درباره متهم کردن نیروهای انقلابی و مومن جامعه به اسیدپاشی به زنان بدحجاب در اصفهان، فقط برای کسانی قابل باور است که سابقه موافقان بی حجابی زنان در حال حاضر را ندانند! امثال اکبر گنجی که دهه 60 با «پونز» و «تیغ کاتر» به جان بی حجابها در خیابان می افتادند تا آنها را از این طریق به حجاب دعوت کنند! ...

 

ضمن اینکه اثبات «امنیت اجتماعی» نداشتن یک فرد بدحجاب در مقایسه با کسی که باحجاب کامل در خیابان حاضر است، نیازی به این همه پروپاگاندای رسانه ای و ... ندارد، کافی است مدافعان بی حجابی که امروز تمام تلاش شان در فضای مجازی نسبت دادن اسیدپاشی های اخیر به نیروهای انقلابی شده، مروری به آمارهای دستگاه ها و نهادهای مختلف در سالهای گذشته داشته باشند تا ببییند چند درصد از قتل ها، نزاع ها، تجاوزها و خشونت های خیابانی و ... مربوط به افراد باحجاب و چند درصد آن مربوط به افراد بی حجاب یا بدحجاب بوده است. ...

 

این از ضعف امثال ماست که 35 سال هرگاه خواسته ایم از حجاب و بدحجابی صحبت کنیم همه تلاشمان این بوده تا «فقط» با ادبیات بهشت و جهنم موضوع را برای مخاطب جا بیندازیم و کمتر با زبان اجتماعی در این باره حرف زده ایم تا حتی کسی که ذاتا کوچکترین اعتقادی هم به اسلام یا حجاب ندارد، اصل حرف را از یک منظر همه فهم و اجتماعی درک کند و بفهمد اگر کسی بدون حجاب به خیابان می آید، قبل از هر کس خودش را در معرض بسیاری از آسیب های اجتماعی قرار داده است.

 

میثم بادامچی ریشه این ماجرا را نه در حکمِ دین بلکه در «قانون حجاب اجباری» می‌داند. اما محمدتقی کروبی می‎گوید مسئولیت این ماجرا بر گردن امامان جمعه است: تهدید و سخنان تحریک آمیز برخی از ائمه جمعه در قبال وضعیت حجاب و اینکه "تذکر لسانی دیگر کافی نیست" و "مردم وضعیت فرهنگی فعلی را تحمل نخواهند کرد" از افعال قابلیت انتساب به حاکمیت است. بدون شک افعال جریان های تحت الحمایه که همراه با یورش، تخریب اموال عمومی و خصوصی و ضرب وجرح افراد در مکان های مختلف بوده موجب مسئولیت خطیبان کم اندیش است، زیرا بخش مهمی از آن اعمال مجرمانه قابل استناد به تحریک آنان بوده. تقارن زمانی تهدیدهای اخیر تعدادی از خطیبان جمعه با فعال شدن گروه های به ظاهر خودسر موجب ظن اساسی در علل و انگیزه مرتکبین و دست های پنهان این جنایت نابخشودنی شده، اگرچه تاکنون گروهی از جریان های خودسر مسئولیت این فعل کثیف را نپذیرفته و مقامات رسمی کشور هم از اطلاع رسانی درست و به موقع آن پرهیز می کنند.

 

علی علیزاده  نگاه دیگری به ماجرا دارد.  به نظر او علت اسیدپاشی اصفهان را باید در روش جدید دلواپسان برای برهم‎زدن موازنه قدرت سیاسی جستجو کرد:  در یک سال گذشته دلواپسان پس از محدود شدن در جبهه هسته‌ای، نوک حمله خود را به سمت فرهنگ، آزادی‌های مدنی و به صورت خاص و ویژه سرکوب زنان نشانه گرفته‌اند. هدف این تغییر تمرکز ابزارگرایانه نه دلواپسی برای شریعت که ایجاد گسست در اتحاد میان راست مدرن (تکنوکرات‌های اطراف روحانی) و راست سنتی (لاریجانی و شرکا که با مراجع سنتی قم ارتباطی ارگانیک دارند) از یک سو و از سوی دیگر از بین بردن مرجعیت سیاسی اصلاح‌طلبانی است که به محوریت خاتمی داوطلبانه وظیفه درون صف نگه داشتن نیروهای اجتماعی منتقد و آرام و خنثی کردن مطالباتشان را در دوره‌ی اعتدال بر عهده گرفته‌اند. بازی سیاسی تندروها، حتی غیرعامدانه و غیر‌آمرانه، این بار به فاجعه‌ای انسانی منجر شده و مولود وحشت و احساس جدی عدم امنیت در جامعه شده‌است. بزنگاه موجود اگر با مقاومتی جدی روبرو نشود، به نهادینه‌شدن بیشتر اضطراب و عادی‌شدن سطوحی عمیق‌تر از وحشت در میان نیمه‌ی سرکوب‌شده‌ی جامعه منجر میشود و مکمل و تقویت کننده طرح ها و لوایح ضدزن مجلس و زن‌ستیزی تشدید‌شده‌ی این روزهای تریبون ها و رسانه‌های رسمی میشود.

 

فرج سرکوهی  سکوت رهبری را در مقابل اسیدپاشی حاوی پیامی ضدفرهنگ می‎داند: حتا اگر اسید پاشی های کنونی بر بستر به اصطلاح «مبارزه با بد حجابی»، «امر به معروف و نهی از منکر اسلامی»، « تفسیرهای بنیادگرایانه از اسلام» و.. ... یا بر بستر «رقابت جناح ها در بافت قدرت» و... رخ نداده باشد (که به حدس قریب به یقین و بر تجربه های قبلی بر همین بسترها رخ داده است)، اما نسبت بین اسید پاشی ها و قتل های محفلی و ناموسی را با یکی از برداشت ها از اسلام ـــ و البته با فرهنگ مسلط بر جامعه ما ــ انکار نمی توان کرد و چون چنین است سکوت تا کنونی «ولی فقیه» و کسانی که خود را «مرجع تقلید» و «متولی اسلام راستین» می نامند، پرسش برانگیز است.  این سکوت، خواسته یا ناخواسته، پیام های مشخصی را مخابره می کند به مثل این پیام که خطر و آسیب های قطعی اسید پاشی از «خطر» احتمالی این یا آن رمان و فیلم و شعر و سریال کم تر است ورنه «رهبر معظم» و «مراجع تقلید عزیز» در این باب نیز چنین می کردند که در آن باب ها کرده و می کنند.

 

رضا حقیقت‌نژاد هم از سکوت نسبی حامیان دولت و جریان‌های چپ در مقابل اسیدپاشی اصفهان خبر می‌دهد:

... ب) حامیان دولت مستقر ... احتمالا اعتقاد دارند بزرگنمایی این مسائل سبب درگیرشدن دولت در حاشیه ها می شود - چیزی که خواست مخالفان دولت است- و با توجه به ناتوانی ذاتی دولت (همه دولت ها) در مهار این پدیده در نهایت دولت بازنده و اعتماد افکار عمومی به آن کاسته می شود. ...

ج) جریان های چپ هم تقریبا یک دهم ماجرای کوبانی به این مسئله توجه کردند. دلیلش را دقیق نمی دانم.

 

*              *              *

 

اما به جز گمانه‌زنی درباره عاملان و علل اسیدپاشی اصفهان، نوع واکنش‌ها هم محل مناقشه بوده است.

 

عظیمه ستاری نگرشی را نقد کرده که هولناکی ماجرا را فقط در از بین رفتن زیبایی زن می‌داند: مرد نویسنده ای هم نوشته است «گرانیگاه زندگی زن صورت اوست» ... جمع بندی این حرفها هم این است که «حساسیت بیش از اندازۀ زن ها در اتفاقات اخیر اصفهان» به همین دلیل است و اگر آن عقده ای روانی اسید را روی دست و پای زن ها میریخت این سر و صدا ایجاد نمیشد. ... مرد نویسنده از ناامنی روانی چیزی نمیداند. نمیداند یک زن دست و پایش را هم دوست دارد، دست و پایش هم به کارش می آیند، دست و پایش هم گرانیگاه حیاتش هستند. در یک جامعه مرد سالار عفونی یاد نگرفته نباید زن را به یک «صورت» فرو بکاهد و بعد درباره زیبایی اش و پی بند آن درباره حق حیاتش قضاوت کند. ... البته کاش این دوست عزیز از خودش میپرسید کدام حساسیت بیش از اندازه! اگر در این مملکت آدم ها اینقدر مسخ نشده بودند جا داشت برای چنین جنایتی سنگ روی سنگ بند نشود.

 

نادر فتوره‌چی هم به واکنش‌های «بورژوآها و شبه فمینیست‌ها» تاخته: واکنش پتی بورژوآها و شبه فمینیست‌ها به فاجعه اسیدپاشی در اصفهان، خود دست کمی از فاجعه ندارد.  درست شبیه تقلای شان برای زیبایی شناختی کردن حجاب اجباری و تبدیل فرآیند «سلطه» و «اعمال حاکمیت بر بدن» به «فرصت»ی برای کاسبی و مزون بازی و چادر آرت و سمینارهای حقوق بشری. 

جمله سازی‌های اخته و بی سرو ته؛ و تقلا برای «هستی شناسی امر زیبا»، اوج واکنش آوانگاردهای ماست: «آه زیبایی تحت تهاجم قرار گرفته است»

تو گویی «زشت» ها محال است عرصه اعمال توحش باشند.  وضع شبه فمینیست‌ها از آوانگاردها هم بدتر است: خانم‌ها، از خانه بیرون نروید، در همان آشپزخانه بمانید، بیرون اسید می پاشند!  زبونانه ترین توصیه، آنهم درست در لحظه ای که «حتما» باید از خانه بیرون رفت.

... ائتلاف وادادگان، همانجایی به دنبال مقصر می گردد که «نظام» می‌خواهد: افغان‌ها!

آنهایی که به جای نفی حجاب اجباری، به گُل مَنگُلی کردن اش پرداختند، حالا مستاصل شده اند و فریاد می زنند:افغان‌ها، خارجی‌ها، «بیگانه‌»ها اسید پاشیده اند، نه حزب الله، نه فرزندان رشید سپاه اسلام و کوروش.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خراسان رضوی

رضا رضاپور، بازمانده نسل اول صدا پیشگان خراسان، درگذشت

۲۹ مهر ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
رضا رضاپور، بازمانده نسل اول صدا پیشگان خراسان، درگذشت