close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش هفتادم )

۲۲ آبان ۱۳۹۳
عیسی سحرخیز
خواندن در ۱۱ دقیقه
هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش هفتادم )

پنجشنبه 25/4/89

پي‌نوشت:

فرصت شد كه از سابقه ماجرای ملاقات شرعی در اوين- در سال‌هاي گذشته- و پارسال در اوين، به ويژه بند عمومی 350 بپرسم. این نتیجه ی گفت و گو با دیگران و پرسش از این و آن است:

در سال‌هاي اول، وقتي روزنامه‌نگاران را دستگير كردند، گرفتن ملاقات شرعي براي زندانيان سياسي و مطبوعاتي چندان مرسوم نبود. علاوه بر بازتاب بيروني، پروسه‌ي اداري، حرف و حديث‌هايي كه براي گرفتن وقت وجود داشت و فرهنگ حاكم بر زندانيان و برخورد و الفاظي كه به كار مي‌بردند مجموعه‌اي را شكل مي‌داد كه زندانيان سياسي كه به بند عمومي انتقال مي‌يافتند و امكان دريافت مجوز ملاقات شرعي را به دست مي‌آوردند خودشان حاضر به انجام چنين ملاقاتي نبودند. احمد كه در آن زمان در اوين بوده است، ملاقات نبوي و لطيف صفري را به ياد مي‌آورد و جو غالب مخالفت زندانيان سياسي با استفاده از اين حق قانوني و شرعي.

انتقال من از بازداشتگاه 209 به بند عمومی 350 اوین، به ویژه زمان محدود و كوتاه حضور من در آنجا، آن هم در شرايطي كه حتي دوران لازم براي كسب ملاقات حضوري را كه آن زمان شش هفته بود، نگذرانده بودم- به جز ملاقاتي كه دادستان به رويا و مهتاب داد- مرا از جزئيات چنين ملاقاتي دور نگاه داشت، به گونه‌اي كه تا همين امروز گمان مي‌كردم كه زندانيان سياسي در پي ملاقات شرعي نبوده و نيستند و روش و روال گذشته را دنبال مي‌كنند. بحث ديروز و اشاره رويا مرا بر آن واداشت كه در مورد جزئيات آن پرس‌وجو كنم، هر چند كه در نكات فرعي آن و جزئيات اختلاف نظر و تفاوت قول وجود دارد.

بحث ملاقات شرعي در بند 350 از زماني شروع شد كه مسؤولان تصميم گرفتند اين بند را بر مبناي تفكيك زندانيان، به زندانيان سياسي يا به قول خودشان امنيتي تخصیص دهند و زندانياني را كه پيش از آن دربندهاي ديگر نگهداري مي‌شدند، در كنار زندانيان سياسي پس از انتخابات 88 كه از بندهاي 209-240 و 2 الف به بند350 انتقال داده بودند، اسكان دهند. گويا در اين فاصله چند ساله - از ابتداي اصلاحات تاكنون- بوده اند زندانيان سياسي و امنيتي كه پس از انتقال به بند عمومي، شرايط و مقررات مربوط به دادن ملاقات شرعي به آنان تعلق مي‌گرفت و از آن استفاده مي‌كردند، چه زندانيان مرتبط با مجاهدين، چه اقليت‌ها و چه موارد متفرقه‌اي كه هر از چندگاه به مناسبتي دستگير و زنداني مي‌شدند. در ميان اين افراد نيز اختلاف نظر در اين خصوص وجود داشت، عده‌اي داشتن ملاقات شرعي را نمي‌پسنديدند و حتي در تقبيح آن سخن مي‌گفتند و آن را رد مي‌كردند. همچنان بودند كساني كه چنين روشي را پذيرا مي‌شدند و حتي از آن استقبال مي‌كردند. در ميان هر دو گروه، هم زندانياني بودند كه به حبس‌هاي طولاني و حتي اعدام محكوم شده بودند، هم به حبس‌هاي كوتاه مدت. همچنين در ميان موافقان و مخالفان هم سالخوردگان ديده مي‌شدند و هم جوان‌ها و جوان‌ترها.

انتقال اين گروه از بندهاي ديگر به 350، اين بحث را به اين بند هم - در ميان اصلاح‌طلبان و تحول خواهان- كشيد و زندانيان سياسي و مطبوعاتي پس از انتخابات 22خرداد88. گويا سپردن وكيل بندي سياسي‌ها به خود زندانیان در تسريع اين مساله در بند 350 نقش داشته است و وكيل‌بندي هدايت آقايي كه خود مبلغ و مشوق اين كار بوده است، در اين امر تسريع ايجاد كرده است. نكته جالب اين است كه در دوران چند ماهه ی حضور وی در بند 350 و داشتن مسئولیت وكيل بندي، زندانيان سياسي مسن‌تر بيش از ملاقات شرعي استفاده كرده‌اند و جوانان ملاحظات بيشتري داشته‌اند. شايد يكي از دلايل فرار يا عدم رغبت جوان‌ترها، شوخي‌ها و طعنه‌هايي بوده است كه حول اين مساله شكل مي‌گرفته است.

در ابتدا، وقت ملاقات شرعي این گروه هم زمان با روز ملاقات دیگر زندانیان بوده است. بعد براي كاهش مسائل حاشيه‌اي، روز ملاقات شرعي تغيير يافته و از دوشنبه‌ها- روز معمول ملاقات ها- به سه‌شنبه‌ها انتقال يافته است. مكان ملاقات هم طبقه بالايي محل ملاقات كابيني و دو طبقه بالاتر از ملاقات حضوري، در سوئيت‌هاي خاص ساخته شده برای اين کار بوده است. جالب اين است كه جواناني بوده‌اند مثل پ. ع كه در زندان عقد ملاقاتی داشته‌اند و به قول دوستان حجله‌اشان در سوئيت‌هاي ملاقات شرعي اوين بسته شده و روابطشان از اين نقطه شكل گرفته است!

يكي از دوستان كه هم در اوين ملاقات شرعي داشته و هم در رجايي شهر، تعداد سوئيت‌هاي اوين را حدود سي باب ذكر مي‌كند و اتاق‌هاي ملاقات رجايي شهر را 25 تا. شرايط و محل ملاقات هم به گفته وی و ديگرانی که از این امکان استفاده کرده اند، در اوين بسيار مناسب‌تر و بهتر بوده است. البته مواردي هم بوده است كه فضاي رواني و محيط انساني اوين باعث شده است كه چنين ملاقات‌هايي به هم بخورد و به ويژه زنان ترجيح دهند از منافع و خیر ملاقات شرعي- كه البته تنها براي داشتن ارتباط جنسي نبوده و نيست- بگذرند يا حتي ملاقات آمده را نيمه كاره رها كنند و بگذرند و برگردند. البته گاهی هم با التماس همسر، حتی اخم و تخم و قهر را كنار گذارده و به محل ملاقات بازگشته اند.

به هر حال در بند 350 آن گروهي كه موافق انجام ملاقات شرعي بوده و از آن استفاده مي‌كرده‌اند، اگر نگويم با شرمندگي و خجالت از اين حق خود بهره مي‌برده‌اند، دست كم حاضر نبوده‌اند اين درخواست و اقدام خود را علني كنند- هر چند كه مي‌دانستند ديگران از آن مطلع هستند، يا مطلع مي‌شوند. طبيعي است كه غيبت چند ساعته آن ها در روز سه‌شنبه خود مي‌توانسته است نشانه اي از انجام شدن ملاقات شرعي باشد.

زمان ملاقات معمولا از ساعت نه صبح شروع مي‌شده و تا ساعت دو بعدازظهر ادامه مي‌يافته است كه با مقدمات و موخرات آن باعث يك غيبت شش هفت ساعته مي‌شده است. جوان‌ترها مخصوصا براي اينكه مورد سوءظن ديگران قرار نگيرند، گاه بهانه‌ي بهداري رفتن و عمل جراحی سرپایی داشتن را مطرح می کرده اند و گاه بحث بازجويي و... را به میان مي‌آورده‌اند تا با فشار رواني كمتري مواجه شوند يا مورد پرسش ديگران قرار نگيرند. طبیعی است که افراد سالخورده‌تر با اين ماجرا راحت‌تر برخورد مي‌كرده‌اند و دغدغه ی کم‌تر.

مواردي هم گزارش شده است كه زندانیان سیاسی براي اينكه ملاقات شرعي‌اشان از ديد ديگران پنهان بماند، از روز قبل وسايل مورد نیاز خود را به زير هشت منتقل مي‌كرده اند يا در جاي خاصي- دور از ديد ديگران- قرار مي‌داده ‌اند تا با فراغ بال بيشتري به محل ملاقات بروند.

از آن سو، مواردي هم وجود داشته است كه آن ها زماني كه ملاقات شرعی داشته‌ و در كنار هم نشسته و منتظر بوده‌اند، وقتی ماموری وارد شده و وسايل جلوگيري از بارداری را در سیني حلوی آن ها گرفته تا بين شان تقسيم كند،‌ فرد از خجالت راه خود را كشيده و رفته است - آن هم در شرايطي كه ناراحتي و گاه خفت بازرسي‌هاي آن چناني را تحمل كرده بوده و تنها در انتظار يك ملاقات حضوری طولانی و گفت‌وگوي خصوصي، پس از ماه‌ها دوري و جدایی بوده است.

آنچه مسلم است چند ماهي در بند 350 ملاقات شرعي روالي عادي پيدا كرده بوده است و زندانيان سياسي- البته گروه موافق- همچون زندانيان عادی و مالي از آن استفاده مي‌كرده‌اند و در نوبت‌هاي تعيين شده و فواصل مشخص- بسته به تعداد زندانيان و ميزان درخواست‌ها در شرايط محدود بودن سوئيت‌ها- به ديدار خصوصي همسران و گاه همراه با فرزندان خردسال خود مي‌رفته‌اند.

بالا گرفتن بحران سياسي در مقاطع ماه‌هاي پاياني سال، هم زمان با انتقال وكيل بند سياسي به 240 و سپس آزادي وی مدتي در اين ماجرا وقفه ايجاد كرده است. برخي از دوستان معتقدند كه اين ملاقات‌ها از اسفندماه در 350 قطع شده بوده است، اما مهدی كه خود مدتي كوتاه مسؤوليت وكيل بندي زندانيان سياسي بند 350 را در اوایل سال 89 به عهده داشته است، خود شاهد و بنا به مسؤوليت‌اش فراهم آوردنده ی زمینه انجام چند مورد از اين ملاقات‌ها بوده است. او معتقد است تا زمان انتقال جمع ما به زندان‌هاي فرديس و رجايي شهر چنين ملاقات‌هايي دست كم در سطح محدود انجام مي‌شده است.

حدس من اين است كه انجام اين ملاقات‌ها ميان زندانيان سیاسی انتقال يافته از اوين و خانواده‌هايشان موجود نيست و به اين دليل است كه اين بحث هنوز باز است. اما در ميان زندانيان قديمي‌تر اين امر، كاري پذيرفته شده و حتي لازم ارزيابي مي‌شود. آن ها برخلاف جوانان بند 350 اوین نه تنها از آن براي خفيف ساختن يكديگر استفاده نمي‌كنند، بلكه با احترام به يكديگر و خانواده‌هايشان مي‌نگرند. از نگاه آنان وجود ملاقات شرعي در ميان زندانيان، فارغ از سياسي بودن يا نبودن زنداني، نوعي حلقه ی پيوند بين زنداني و خانواده است، حلقه‌اي كه قطع آن مي‌تواند پيوند زناشويي را سست كرده، و به ويژه در مورد زندانيانی كه احكام سنگين و طولاني دارند، حتي آن را از هم بگسلد. از ديد اين عده زنداني وقتي چنين روابطي دارد، از لحاظ روحي و رواني متعادل‌تر مي‌شود، پرخاشگري اش كمتر مي‌‌ شود و آرام‌ مي‌گيرد.

در مورد زندانیان زن نيز اگرچه آن ها شوهر را در كنار خود ندارد، اما وجود اين ارتباط حدود يك ماه يك بار، به نوعی پيوند عاطفي را محكم‌تر مي‌كند و او را به ادامه زندگي- با حس داشتن پشتيبان و امنيت- بيشتر ترغيب مي‌كند، هر چند كه براي اين ملاقات، به ويژه در رجايي شهر كه بحث انتقال مواد وجود دارد و بازرسي‌ها شديدتر و خشن‌تر است، برای عده ای خود نوعي حبس با اعمال شاقه به شمار مي‌رود.

دلیل آن هم این است که زنان را در اينجا لخت مادرزاد مي‌كنند، ‌به آنها بشين و پاشو مي‌دهند و در مواردي كه شك دارند كه حامل موادمخدر هستند، با دستگاه مخصوص بازرسي داخلي مي‌كنند. اين بازرسي بدني در رجايي شهر، بسته به نوع بند- با توجه به نوع زندانيان- به شدت وحدت كمتر يا بيشتري صورت مي‌گيرد. زندانيان بند 2 كه به اصطلاح حافظ قرآن يا قران پژوه هستند، وضعيت مناسب‌تري دارند. زندانيان بند3 كارگري نیز گفته مي‌شود كه نسبت به آنها وضع مناسبی دارند. اعطا یا عدم اعطای چنین ملاقات هایی همچنين به ندرت به ويژه در اين بندها، به عنوان اقدامي تشویقی یا تنبيهي، به ویژه در منع ملاقات خصوصي زندانيان اعمال مي‌گردد، گرچه این نوع ملاقات را مانند ملاقات‌هاي حضوري كه امري تشويقي تلقي مي‌شود، تعطيل و متوقف نمي‌كنند

گفته مي‌شود كه مکان ملاقات شرعی رجایی شهر هم كه كثيف و نامناسب بوده، اكنون رنگ‌آميزي شده و شكل آبرومندتري پيدا كرده است. اگرچه تغيير ظاهر از اين نگراني نمي‌كاهد كه نصب دوربين يا ميكروفون كوچك‌ترين روابط و خصوصي‌ترين مسائل افراد را در ديد زندانبان و شنیدن ماموران قرار ندهد!

البته بايد توجه داشت كه گشتن زنان به بهانه يافتن مواد مخدر، اگرچه امري طبيعي مي‌تواند باشد، اما چاره‌ساز نيست، چون اصل مواد مخدر از طريق مسؤولان خاص زندان يا سربازان و... وارد شده و در يك شبكه مافيايي به گردش درآمده و توزيع مي‌شود.

ارژنگ داودي كه اكنون دو روز است اعتصاب غذاي تر خود را آغاز كرده است، علاوه بر اعتراضش به محدوديت تلفن و محل استقرار آن، معترض است كه چرا به شكايت او عليه حاج كاظم كه اعتقاد دارد از عوامل اصلي توزيع موادمخدر در زندان است و قادر است اين مساله را به دليل و مدرك اثبات كند، رسيدگي نمي‌شود. او مي‌گويد كه در دور گذشته‌ اعتصابش بيش از دو ماه غذا نخورده است.

فارغ از موافقت‌ها و مخالفت‌ها، آنچه كه مسلم است دوران زندان كه طولاني مي‌شود، احكام كه سنگين‌تر می گردد، نياز به ملاقات شرعي بيشتر مي‌شود و توجيه انجام آن بالاتر مي‌رود. اين نكته را هم بايد پذيرفت كه از مزاياي چنين ملاقات‌هايي كاهش روابط نامشروع بين مردان زندانی و تجاوز به جوانان در زندان است. زنداني كه تحت فشار شهوت جنسي قرار دارد، وقتي كه به گونه‌اي تخليه نشود به سمت راه‌هاي خلاف سوق پيدا مي‌كند و ميزان فساد در زندان را بالا مي‌برد. آن هم در مكاني كه انجام خلاف و فساد طبيعي‌ترين و رايج‌ترين كار بين زندانيان عادی است و اعتياد و لواط اصلي‌ترين جرائم داخل زندان.

اين موارد، بحث‌هايي مقدماتي درخصوص اين امر اجتماعي و روان‌شناختي است و بايد با حوصله بيشتر به ابعاد مختلف آن نگاه كرد و بعد قضاوتي همه جانبه داشت. به خصوص با توجه به اين نكته كه دوران نسل آرمانخواه و شورشیاني سیاسی كه همه چيز را برخود و اطرافيان خویش حرام مي‌كرده اند، روز به روز بيشتر مي‌گذرد و نگاه‌ها به مسائل مدرن‌تر مي‌شود و توجه به نيازهاي مادي بيشتر. به قول يك دوست: "ما در پي كسب منافع و راحتي بيشتر اينجا هستيم. نه آرمان‌هاي سياسي، همچون شما".

طبيعي است كه زندانيان سياسي نسل جديد هم- فارغ‌ از نگاه ارزشي و سياه يا سفيد ديدن اين پديده- منافع مادي را از هر نوع كه باشد، بيشتر از مسائل معنوي خاص نسل گذشته كه گاه تا حد فضيلت شخصي بالا مي‌رفته است، بيشتر مي‌پسندند و دنبال آن هستند. اميدوارم كه مهدي يا دوستان ديگر اين قضاوت مرا به خود نگيرند و آن را توهين به خود و نسل خويش تلقی نکنند!

عصر جمعه 25/4/89 ساعت 16:30 حسينيه بند3 زندان رجايي شهر

ثبت نظر

استان تهران

بازگشت نیروی انتظامی به متهم گردانی در خیابان ها

۲۱ آبان ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
بازگشت نیروی انتظامی به متهم گردانی در خیابان ها