close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش هفتاد و هشتم )

۶ آذر ۱۳۹۳
عیسی سحرخیز
خواندن در ۱۱ دقیقه
هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش هفتاد و هشتم )

دوشنبه 28/4/89

امروز در واقع از ساعت و دقيقه صفر شروع شد، با بازتاب دادگاه، دفاعيه و حاشيه‌هاي آن. راديو فردا كه بيشترين دسترسي خبري را ما به آن داريم، از طريق راديوي ... كه اغلب روي آن تنظيم است و گاهي روي بي‌بي‌سي، خبر دادگاه و شكايت من از آيت‌اله خامنه‌اي؛ احمدي‌نژاد و محسني اژه‌اي را در جايگاه تيتر اول و مهم‌ترين خبر قرار داد. در كنار آن مصاحبه با مهدي نيز به صورت مشروع پخش كرد. اين خبر هم زمان شده بود با ديدار آقاي كروبي از خانواده اصانلو كه پيش از آن يكي از مهم‌ترين خبرهاي راديو فردا بود.

نكته ی جالب هم زماني مطالب و مقالات احمد قابل و محسن كديور بود كه با فاصله يكی دو روز بر روي سايت‌هاي اصلاح‌طلبان قرار گرفته بود و در آنها نيز همچون دفاعيه و شكايت من بحث ضرورت بر كناري و عزل سيدعلي خامنه‌اي از مقام رهبری با زبان و بياني ديگر طرح شده بود. رعايت خاموشي ساعت 12 به بعد نيمه شب اجازه ی تخلف نيم ساعت بيشتر براي دنبال كردن اخبار را نمي‌داد و علاوه بر آن بيش از آن نمي‌شد خواب و آسايش... را براي شنيدن خبرها و گزارش‌هاي مربوطه به هم زد.

اما از قرائن و شواهد و اخبار و گزارش‌هاي صبحگاهي راديو فردا معلوم بود كه موضوع شكايت مورد توجه محافل خبري داخلي و خارجي قرار گرفته است. اين موضوعي بود كه در بخش‌هاي بعدي راديو هم به آن اشاره شد و اعلام گرديد كه دفاعيه در رسانه‌هاي فارسي زبان و خارجي به صورت گسترده انتشار يافته و در سايت‌هاي مختلف قرار گرفته است. راديو فردا در بخش ساعت 8 صبح خود، حدود ده دقيقه از گزارشش را به اين مساله اختصاص داد كه مورد اول اعلام خبر دادگاه و مصاحبه مهدي در اين ارتباط بود و گزارش دوم چكيده‌اي جامع- هر چند در مواردي مبهم - از دفاعيه و محورهاي اصلي آن از جمله بحث شكنجه و دعوت زندانيان سياسي رجايي شهر براي اداي شهادت، موضوع بركناري رهبري و فاقد صلاحيت بودن وي، مساله انتخابات و تقلب‌هاي صورت گرفته‌ و نقش آيت‌الله خامنه‌اي در آن و...

در تماس های تلفنی که با رويا و چند تن از دوستان داشتم، همه ی خبرها مويد اين نكته بود كه "دفاعيه تركانده است!". دوستان هم بندی هم كه با خانواده‌ها، بستگان يا افراد سياسي ارتباط تلفني مي‌گرفتند، پس از بازگشت از پخش گسترده ی خبر مي‌گفتند و تعريف آنان از دفاعيه و نكات مندرج در آن. اين نوع برخوردها و واکنش ها نشان مي‌دهد كه مي‌شود در دادگاه‌ها شيوه‌هاي بديعي را به كار برد و حالت انفعالي نداشت و فرصت تبليغات را به حريف نداد. هر چند كه بايد پذيرفت فرصت ايجاد شده براي من و تاخير در برگزاری دادگاه امكانات بهتري را در اختیارم قرار داد- در مقایسه با افرادي كه از بازداشتگاه‌ها و سلول‌هاي انفرادي، تحت فشار و جوسازي بازجوها و يا زیر ضرب و جرح و شكنجه و از همه مهم تر در خلا كامل اطلاعاتي، يك راست به دادگاه برده شدند و حتي براي آن ها دادگاه‌هاي نمايشي و شوهاي تلويزيوني ترتيب داده بودند.

نمونه ی بارز اين افراد رضت رفيعي فروشاني است كه اكنون با ما هم بند است و وضعیت سخت و ناگواری را پشت سر گذارده است. خوشبختانه او در شكوائيه‌اش به رئيس قوه قضائيه جزئيات مسائل مختلف، از زمان دستگيري تا برگزاري دادگاه نمايشي را برشمرده و فريبكاري‌ها، تخلفات مختلف را بازگو كرده است. در مشورت‌هايي كه صورت گرفته است، قرار شد كه پس از چند روز متن و مفاد اين نامه رسانه‌اي شود و در رسانه‌هاي ايران و خارج انتشار يابد.

رويا خبر كه عكسي كه مهتاب با زرنگي از من با تلفن همراه از دم در ورودي دادگاه انقلاب گرفته بود خوب درآمده است و قابل استفاده ی خبری است. تماس‌هاي بعدازظهر هم همگی مويد پخش گسترده ی خبر و اثرگذاري آن در محافل مختلف بوده است، هرچند كه رسانه‌هاي دولتي از جمله راديو و تلويزيون كوچك‌ترين اشاره‌اي هم به برگزاري دادگاه نداشته اند. برخلاف اقدام هاي گسترده ای كه در ابتداي دستگيري‌ها و محاكمات پس از انتخابات رياست جمهوري 88 صورت گرفت تا حربه‌اي عليه اصلاح‌طلبان و نامزدهاي آنان- موسوي و كروبي- و در كنارشان خاتمي باشد. شوهایي تلويزيوني كه براساس مصاحبه با افراد انگشت‌شمار بريده يا زیر فشار روحی و روانی یا غافل از محیط خارج و عملکرد دیگر زندانیان سیاسی در دادگاه‌هاي فرمايشي دسته جمعي صورت ‌گرفت.

اما از اين نكته نبايد غافل بود كه اگر افراد دستگير شده، به ويژه اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشاركت و حتي كارگزاران و... آمادگي بيشتر و حساب شده تري داشتند و احتمال برخورد گسترده و دستگيري‌هاي انتخاباتي را از ابتدا در سناريوهاي محتمل خود مي‌گنجاندند و با استفاده از تجارب پیش از انقلاب به دست اندرکاران و هواداران خود آموزش های لازم را در خصوص نحوه ی واکنش در بازجويي ها و چگونگی برگزاري دادگاه‌های فرمایشی و نمایشی مي‌دادند، به راحتي مي‌شد در این زمینه از حالت انفعالي به حالت تهاجمي رسيد. هر چند كه به نظر من اكنون هم دير نيست و مي‌توان با برنامه‌اي حساب شده- هماهنگ با یکدیگر يا حتي منفرد- به افشاگري‌هاي گسترده و مكرر همانند نامه ی داود سليماني به رهبري پرداخت.

دست زدن به چنین اقدام هایی جريان مقابل را وامی دارد كه در جهت حل مشكل تخلفات و شكنجه‌ها دست به چاره‌جويي بزند و يا حتي بعضي از مهره‌هاي خود را- حتي به صورت نمايشي- مجازات كرده يا از كار بركنار نمايد. داوود پس از تماس تلفني خبر آورد كه آقاي خامنه‌اي يك هيات سه نفره متشكل از اژه‌اي، پورمحمدي و منتظري را مسؤول رسيدگي به تخلفات صورت گرفته عليه وي و حمزه كرمي كرده‌ است. ظاهرا اين اقدام، گام دوم پس از اعزام جعفري دولت‌آبادي به رجايي شهر و ملاقات با زندانيان سياسي اينجا از جمله سليماني بوده است كه نكات مورد اشاره‌اش در نامه به رهبري به صورت ويژه دنبال شد.

توجه رسانه‌هاي خبري به موضوع شكنجه و شكايت من از مثلث، رهبري، رئيس‌جمهور و وزير اطلاعات وقت- دادستان كل كشور كنوني- اين ذهنيت را از همان طلوع خورشيد در من بارور كرد كه بايد گام دومي نیز برداشته شود و شكايت به گونه‌اي ديگر پيگيري شود. مساله‌اي كه تمام روز فكر مرا به خود مشغول كرد و محورهاي كار يكي پس از ديگري روشن و روشن‌تر ساخت.

تا موضوع را در ذهنم بالا و پائین کنم و این جمعبندی برسم، فرصت ورزش و نرمش بود و پيگيري مسائل مرتبط به بيماري و صرف نهار و بازی پينگ پنگ عصرگاهي. عدم امكان ارائه دارو در بهداري و تاثير كاري خريد از خارج زندان فرصت را فراهم كرد كه به قسمت مددكاري بروم و لطف دوستان شامل من شود براي تهيه فوري آن! اين بار مسؤول بالاتري نيز ابراز آشنايي كرد و از نتيجه دادگاه پرسيد و...

از ساعت ده نوبت تيم آشپزي سياسي ها در آتش خانه شد تا نهار مخصوص را براي "هيات شكمچرانان حسينيه" فراهم سازند. بخشي از كار هم به من سپرده شد- سرخ كردن سيب‌زميني‌هاي بلااستفاده شب قبل، به عنوان فرنج فرايز كنار جوجه كباب مخصوص.

عصر هم وقتي بازي تنيس روي ميز شروع شد، طبق برنامه من و طبرزدي در مقابل هم قرار گرفتيم تا بيشتر از آن که بازي کنیم به كركري کردن بپردازيم و شلوغ بازي در حسینیه. در این میان ناگهان از گوشه‌اي صدای اعتراض‌غيرمنتظره‌اي از فردی "غيرقابل پيش‌بيني" سر زد. رسول هنوز اعتراض اول خود را نكرده، با لحني و كلمه‌اي نامناسب- نفهم‌ها- صدايش را بلند كرد. در واکنش به این اقدام اصانلو به او تذكر داد كه "اعتراض اولت به جا بود، اما اعتراض دوم و به كار بردن چنين كلماتي صحيح نبود!". من هم در ميانه ی بازي- در حالي كه سه پوئن جلو بودم- شروع كردم جواب او را دادن كه نتيجه‌اش رگباري از كلمات بود تا به امتیاز بيست و يك به بيست و يك برسيم و پوئن های آخر.

به هر حال بحث در آن زمان تمام شد، تا شب او پاي ديگران را به ميانه ی دعوا بكشد كه به جاي حل مساله گره مشكل را كورتر كند و افرادي چون طبرزدي و رفيعي را در برابر او قرار دهد و از جمله حذف نامش از بيانيه مشترك! در نتیجه رسول هم به مصطفی پيوست و در ليست بايكوت كارهاي جمعي مشترك قرار گرفت. تا شب شود و چنين محاكمه‌اي جنجالي برگزار شود و نتايج مشخص آن، فرصتي برایم فراهم آمد براي نوشتن نامه به رئيس قوه قضائيه در جهت پيگيري شكايت دادگاه روز يكشنبه!

متن نامه سرگشاده چنين خواهد بود كه تصميم به انتشار آن در روز شنبه دارم:

به نام خداوند جان و خرد

گفت آن يار كز و گشت سردار بلند                جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي‌كرد

فيض روح‌القدس در باز مدد فرمايد                ديگران هم بكنند آنچه مسيحا مي‌كرد

رياست محترم قوه قضائيه آيت‌الله صادق آملي لاريجاني

با اهداء سلام،

احتمال مي‌دهم از طريق مسؤولان زير دست، از جمله رياست شعبه 15 دادگاه انقلاب يا رسانه‌هاي خبري تاكنون آگاه شده باشيد كه اينجانب، عيسي سحرخيز، روز يكشنبه 27/4/89 در جريان محاكمه‌ام در شعبه فوق‌الذكر كه از آمران و عاملان ضرب و جرح و شكنجه منتهي به شكستگي استخوان سينه، پارگي تاندون شانه چپ و كبودی ها و جراحات ديگر اعضاي بدنم، شكايت كتبي كردم.

آقايان محسني اژه‌اي وزير اطلاعات وقت، محمود احمدي‌نژدا رئيس‌جمهور وقت و آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي رهبر كشور به عنوان آمران، يا كساني كه طي يك سال گذشته در برابر تخلفات علني و مظالمي كه عليه من و خانواده‌ام انجام شده، سكوت توام با رضا كرده‌اند، از جمله متشاكيان عنهم بوده‌اند.

لازم است كه بدانيد نقش حجت‌الاسلام اژه‌اي، دادستان كل كشور كنوني ويژه بوده است. ايشان فردي است كه در زمان‌هاي گوناگون و در پست‌هاي مختلف شخصا به ضرب و شتم متهمان و دستگيرشدگان مي‌پرداخت؛‌ ايشان همان كسي است كه در جايگاه رياست دادگاه ويژه روحانيت ظلم عظيمي را به دستور آيت‌الله خامنه‌اي، عليه مرحوم آيت‌الله العظمي منتظري، بيت ايشان و شاگردانش روا داشت؛ آقاي محسن اژه‌اي همان كسي است كه در جايگاه معاون قوه قضائيه، در جلسه رسمي هيات نظارت بر مطبوعات اقدام به پرتاب قندان به سوي نماينده مديران مطبوعات كشور كرد كه منجر به كبودي شديد كمرم، گاز گرفتن شانه‌ام و زخمي كردن آن- براساس مندرجات گزارش پزشكي قانون- شد و عليه چند عضو خانواده‌ام، از جمله يك مادر شهيد كلمات ركيكي به كار برد كه حد شرعي و قانوني قذف، در چند مورد عليه وي، به صورت علني تا 74 ضربه شلاق در ملا عام، بايد اعمال شود.

آقاي محسني اژه‌اي در راس افرادي قرار دارد كه اينجانب عليه آنان شكايت كرده‌ام؛ چون ماموران تحت امر ايشان مرا در زمان دستگيري زير ضربات مشت و لگد گرفته و شكنجه كرده‌اند، به گونه‌اي كه طي اين جريان اصل 38 قانون اساسي، ماده 578 قانون مجازات اسلامي و ماده پنج اعلاميه جهاني حقوق بشر نقض شده است (به شرح صفحات دو و سه دفاعيه‌ام) در اين ميان محمود احمدي‌نژاد نيز كه مسؤول مستقيم محسني اژه‌اي در زمان وقوع جرم آنان 12/4/89 بوده به تبع مقامش و مطابق نص صريح قانون اساسي از جمله اصول 133، 134، 136 و 137 بايد پاسخگوي اين اقدام مجرمانه باشد و بالاخره آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي عالي‌ترين مقام رسمي جمهوري اسلامي كه خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجريه و قضائيه كشور داده و مي‌دهد و روساي قوا برخلاف روح و مواد قانون اساسي سخنان و اوامر او را "فصل‌الخطاب امور" مي‌دانند، در اين جريان نقش تعيين‌كننده‌اي دارد و به تبع اين مقام و مسؤوليت بايد پاسخگوي اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد. پرسش اين است كه چرا ايشان در قبال جنايات كهريزك دخالت مستقيم مي‌كند- هرچند تاكنون به زيان تعدادي از خانواده‌هاي تحت جنايت و افراد تحت ستم- اما در قبال جنايات و شكنجه‌هاي صورت گرفته در بازداشتگاه‌هاي مختلف زندان اوين، از جمله بندهاي 209، 204 و 2 الف سكوت مي‌كند و حتي موجبات ارتقاي مقام وزير اطلاعات وقت را كه نقش مستقيمي در اين فشارهاي روحي و جسمي داشته و فراهم مي‌كند؟

طرفه اينكه ايشان آقاي محسني اژه‌اي را به كرات عضو تيم‌هاي رسيدگي به جرم و جنايت‌ها و قانون شكني‌هايي مي‌كند كه شخص وي در مواردي از آنها به عنوان مظنون يا متهم مطرح است.

اينجانب از روز اول تا روز يكشنبه 27/4/89، روز برگزاري دادگاهم امكان طرح شكايت نداشته‌ام. در حالي كه به شرح مندرجات پرونده‌ام از همان روز انتقال به اوين خواستار دسترسي به پزشكي قانوني و اقامه دعوا عليه آمران و عاملان شكنجه بوده‌ام. در خواست به حقي كه هيچ‌گاه از جانب ماموران وزارت اطلاعات تحت رياست محسن اژه‌اي و مسؤولان زندان اجابت نشد. اين درخواست حتي در زمان ملاقات نمايندگان سه قوه و دادستان جديد تهران، آقاي جعفري دولت‌آبادي مطرح گرديد اما كوچك‌ترين قدم مثبتي در اين راه برداشته نشد. دادستان تهران در تاريخ 13/4/89 وقتي براي ديدار با زندانيان سياسي به زندان رجايي شهر آمد. قول رسيدگي به اين جرم و دسترسي به پزشكي قانوني را داد كه پس از گذشت سه هفته هنوز كاري صورت نگرفته است.

اينجانب طي اين نامه سرگشاده اعلام مي‌دارم كه اگر طي يك ماه از تاريخ انتشار نامه مقدمات تشكيل دادگاه عليه افراد فوق به عمل نيايد، اين حق را براي خود محفوظ مي‌دانم كه از طريق خانم شيرين عبادي وكيلم، در مراجع قضايي جهاني و مجامع بين‌المللي پرونده‌اي را عليه نامبردگان گشوده و مساله را پيگيري نمايد.

با احترام عيسي سحرخيز شنبه 2/5/89

عصر با كيك‌هاي توليد داخلي و آب‌ميوه جشن تولد همسر احمد، مهديه را در حسینیه جشن گرفتيم.

سه‌شنبه شب 29/4/89 ساعت 20:30 حسينيه بند3 زندان رجايي شهر

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خراسان رضوی

تعهد خراسان رضوی برای ساخت ۱۲ درب طلا برای کاظمین

۶ آذر ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
تعهد خراسان رضوی برای ساخت ۱۲ درب طلا برای کاظمین