close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

امر و نهی به بیان حقایق و رفتارهای مستقل

۱۰ آذر ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۵ دقیقه
امر و نهی به بیان حقایق و رفتارهای مستقل

گفت‌وگو با نسیم خاکسار
محمد‌ تنگستانی 
ضرب‌المثل«زبان سرخ‌ سر سبز می‌دهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکته‌سنجی می‌دانند   وعده‌ای آن را محافظه‌کاری و خودسانسوری تعریف می‌کنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیه‌کرده‌ایم   قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از   تمام مصاحبه‌شونده‌ها   پرسیده می‌شود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح می‌کنیم.   نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبه‌هایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبه‌شونده‌ها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس می‌دهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعی‌شان را با شما به اشتراک می‌گذاریم و درصورتی‌که تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبه‌شونده‌ها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کرده‌ایم، معرفی نمی‌کنیم و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز می‌توانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیت‌های ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. چهارمین  نفری که با او گفت‌وگو کرده‌ایم  نسیم خاکسار است.  آقای خاکسار در تعریف خود‌سانسوری می‌گوید:«خودسانسوری از سانسور عمومی زاده می‌شود. سانسور عمومی را نهادهای قدرت، سیاسی و مذهبی تعیین می‌کنند. این نهادها با امر و نهی‌های خود، برابر بیان حقایق و رفتارهای مستقل، دیوارهای گوناکون می‌گذارند و جامعه را از نزدیک به شدن به آن‌ها منع می‌کنند. شکستن منع هم یعنی روبرو شدن با زندان، شکنجه و  محروم شدن از مزایای اجتماعی، از دست دادن شغل و غیره و غیره. خوب فردی که می‌بیند برای دفاع از آزادی فردی و اجتماعی هیج تکیه گاهی و  پشت و پناهی ندارد و قانونی هم نیست که از او دفاع کند، خودسانسوری پیشه می‌کند. خود سانسوری به مراتب دردناکتر از سانسور است. چون نهادهای قدرت که به توجیه مصلحت عمومی و امنیت اجتماعی و رک و راست در دفاع نظام استبدادی و سانسورشان، اعمال سانسور می‌کنند، و در موردهای زیادی هم با توسل به قهر، اجرای این کار یا این قید و بندها را در مواردی به عهده فرد می‌گذارند. البته این به این معنا نیست که نهادهای قدرت همواره موفق شده‌اند. تاریخ ادبیات ما اگر از سوئی‌پر است از بلاهائی که سانسور و خود سانسوری بر سر آن آورده است، از سوئی دیگر نشان می‌دهد که همواره متفکران و آزاد اندیشان و مردم عادی تن به این دیوارهای مانع نداده و کار خودشان را کرده‌اند. نمونه‌‌اش در همین دوره جمهوری اسلامی است. آنها از یک‌سو  مردم را منع می‌کنند در رفتن به تظاهرات‌ اعتراضی و مراسم گرامیداشت مقتولین قتل‌های زنجیره‌ای، اما مردم می‌روند و خطر آن را به جان می‌پذیرند. یا نگاه کنید به فعالیت‌های کانون نویسندگان ایران در راستای آزادی اندیشه و بیان بی‌حصر و استثناء، و یا مقاومت‌های مدنی نسرین ستوده و نرگس محمدی و بسیارانی دیگر، در دفاع از آزادی اندیشه و کارهای اجتماعی‌شان.»

 خود سانسوری را یک بد اخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید یا محافظه کاری؟
-‌هردو. اما این بداخلاقی و محافظه‌کاری از نهادینه شدن خودسانسوری در جامعه ناشی می‌شود. ریائی که حافظ در شعرهایش از آن حرف می‌زند همین بداخلاقی‌های نهادینه شده در جامعه است که او سعی می‌کند از  آن بگریزد. 

پیش‌فرض ما این است که جامعه ایران، جامعه‌ای خودسانسور است. گمان می‌کنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا  تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
سانسور و خود سانسوری ویران کننده خلاقیت است. در یک کاوش ساده در تاریخ ادبیات‌مان می‌توانیم آثار این ویرانگری را در بسیاری از همین متن‌های فارسی که برایمان بعد از قرن‌ها بجامانده ببینیم. بیشتر آثار ادبی ما حفظ میراث می‌کنند تا جدا شدن از میراث و روی آوردن به نوآوری. به محض آن که فضائی باز شده و فکری جهش پیدا کرده در جهت کشفی تازه، تا بخواهد به خود نگاه کند؛ به خود چون مفهومی تاریخی که گذشته و حال و آینده ای با خود دارد و از گذشته فاصله بگیرد، از ترس این که نکند این دوره کوتاه نفس کشیدن، کوتاه و زود گذر باشد، بلافاصله در دام حفظ میراث افتاده است. و از آن پس مائیم و تکرار این میراث. ما در قرن‌های سوم و چهارم و پنجم بایزید بسطامی، حلاج و ابوالحسن خرقانی را داریم در عرصه اندیشه ورزی که تقریباً یکدیگر را تکرار می‌کنند. بعد عین‌القضات را داریم و سهروردی و عطار و مولوی را که باز می‌بینیم تکرار حرف و نظر را در کار آنها؛ در چرخیدن فکر دور محور مفهوم عشق و پیر و مراد و غیره. یا همان طور که حلاج بین آدم و ابلیس، طرح حرف می‌کند ، عین القضات هم همین کار را می‌کند. البته در این تکرارها، شکاف‌های ذهنی ما پُر می‌شود، و حافظه‌ ما در طی زمان به هم می‌پیوندد، اما حرف و فکر به دشواری جلو می‌رود. در  تاریخ ادبیات غرب چنین رویدادی را نمی‌بینیم. جامعه‌های غربی نیز در دوره‌هایی طولانی، سانسور و تفتیش عقاید هم داشته‌اند. اما از آنجا که چنین فضاهائی دوام نداشتند ادبیات و هنر و  اندیشه و تخیل آنقدر توانمند بودند که بتوانند در برابر سانسور مقاومت کنند و نگذارند که سانسور در وجودشان نهادینه شده و  به خودسانسوری تبدیل شود، اما در جامعه ما به خاطر  اقتدار و استبداد مذهبی در درجه نخست و بعد سیاسی در طول تاریخ این اتفاق به صورت ریشه‌ای رخ نداد. ادبیات معاصر ما نیز با همه کوششی که می‌کند از  زیر سلطه آن بگریزد، در بسیاری جاها زخم آن را بر وجود خود دارد.

قاعدتاً تاکنون خودسانسوری داشته‌اید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوری‌هایتان را هم‌رسانی کنید؟
- در نوشتن بطور کلی، کم پیش آمده که خودم را سانسور کنم. اما برخی داستان‌هائی که در سال‌های جوانی و در سال‌های دهه چهل نوشته‌ام و در مجموعه داستان گیاهک آمده، پپداست که برای دور زدن سانسور موضوع را عوض کرده‌ام. البته آن وقت‌ها آگاهی این لحظه‌ام را به این موضوع نداشتم. برای نمونه داستان‌های شب جاده و گیاهک را در مجموعه داستان گیاهک. خواننده که می‌خواند می‌فهمد که نویسنده می‌خواهد فضای سیاسی آن دوره و روحیه به استقبال خطر رفتن مبارزان سیاسی را بگوید. اما رفته و ماجرای یک فردی را می‌نویسد که برای امرار معاش سیگار قاچاق حمل می‌کند و نمی‌ترسد از درگیر شدن با ژاندارم‌ها(به معنای حکومت) و از این قبیل.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

دلایل سقوط از زبان بازمانده پرواز مرگ

۱۰ آذر ۱۳۹۵
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۱ دقیقه
دلایل سقوط از زبان بازمانده پرواز مرگ