close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

شاهین نجفی؛ علم‌الهد‌ی‌ها شعوری نسبت به درک موسیقی ندارند

۳ اردیبهشت ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۹ دقیقه
شاهین نجفی؛ علم‌الهد‌ی‌ها شعوری نسبت به درک موسیقی ندارند

محمد تنگستانی 
امام‌جمعه مشهد، احمد علم‌الهدی،  یکی از مخالفان قدرتمند و سرسخت کنسرت‌عای موسیقی در ایران است. آقای علم‌الهدی که  در سال‌های گذشته مانع از برگزاری کنسرت‌های موسیقی در مشهد بوده، چهارشنبه، سی‌ام فروردین‌ماه سال جاری، در جمع نخبگان علمی و فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد گفته است: « بنده ضد هنر نیستم، خود را بیش از هنرمندان طرفدار هنر می‌دانم چون اگر هنر در مسیر تعالی انسانی قرار گیرد، بهترین عبادت است. با برگزاری کنسرت در سراسر کشور مخالفم چون کنسرت، «هنر کُش» است. مبانی فقهی بنده برای موسیقی با امام و رهبری یکی است، بنده هم موسیقی را حرام نمی‌دانم و به برخی از آهنگ‌ها را هم گوش می‌دهم.» مخالفت نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد، احمد علم‌الهدی، در دولت یازدهم سبب لغو کنسرت هنرمندان نامداری مانند کیهان کلهر در این شهر بود. دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ در شعارهای تبلیغاتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که فضای هنری را در کشور بازتر کند اما باگذشت زمان نه تنها به وعده‌های خود عمل نکرد بلکه از مجوزهایی که وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت او صادر کرده بود هم نتوانست حمایت و پشتیبانی کند. به گفته برخی از کارشناسان فرهنگی  لغو مجوز کنسرت‌های موسیقی در دولت یازدهم نسبت به دولت نهم و دهم بیشتر بوده است. بعد از  مخالفت‌های امام‌جمعه مشهد با برگزاری کنسرت موسیقی در این شهر، امامان جمعه و مقامات سپاه در شهره‌ها و استان‌هایی مانند شیراز، ارومیه، سیرجان و کرمانشاه خواستار عدم برگزاری کنسرت‌های موسیقی در شهرهای خود شده‌اند. 
استان خراسان  در شمال شرقی ایران هم‌مرز با کشور افغانستان  علاوه بر اهمیتی که به دلیل آرامگاه علی بن موسی‌الرضا برای مسلمان‌های مذهب شیعه دارد یکی از مهم‌ترین استان‌های ایران ازلحاظ هنری در فرهنگ ایران است. درگذشته هنرمندان بزرگی مانند ابوالقاسم فردوسی و در تاریخ معاصر افرادی مانند محمدرضا شجریان،  پرویز مشکاتیان و محمدرضا شفیعی کدکنی  زاده این استان هستند. 
مخالفت امام‌جمعه شهر مشهد با برگزاری کنسرت‌های موسیقی  در حالی است که سالیانه در حرم امام هشتم شیعیان به مناسبت‌های مختلف طبل و شیپور نواخته می‌شود. ساختمان نقاره‌خانه، واقع در  یکی از ارتفاعات این بنای مذهبی در قسمت شرقی صحن عتیق قرار دارد. ارتفاع بنا و تسلط این ضلع بر قسمت‌های مختلف آرامگاه علی بن موسی‌الرضا سبب می‌شود که صدای ساز و دهل در این بنا و اطراف آن شنیده شود. از اواسط قرن نهم هجری نقاره نوازی در این مکان  توسط «میرزا ابوالقاسم بابر» نوه گوهرشاد خاتون مرسوم شده و تاریخ و سند مشخص و معتبر دیگری که  علت نواختن ساز و دهل  در این مکان مذهبی را بازگو کند، در دست نیست. اما نواختن ساز و دهل در این بنای مذهبی  در کتاب‌های تاریخی نشان از اهمیت موسیقی در فرهنگ مذهبی این استان دارد.  نقاره‌زن‌ها که به آنها «عمله شکوه» هم گفته می‌شود  یک گروه هفت نفر (سه نوازنده طبل و چهار نوازنده شیپور) هستند که سالیانه در این مکان مذهبی، به‌کرات نوازندگی می‌کنند. احمد علم الهدی، امام‌جمعه مشهد دو ماه پیش به نقل از سایت رسا گفته بود: «چندی پیش که آقای رئیس‌جمهور به مشهد آمده بود، به من گفت: فکر می‌کنم شما با نقاره‌خانه امام رضا هم روزی مخالفت کنید». به بهانه مخالفت امام‌جمعه مشهد با برگزاری کنسرت در ایران و نوازندگی سازهای بادی و کوبه‌ای در آرامگاه امام هشتم شیعیان، ایران‌وایر  با تعدادی از نوازندگان و خوانندگان موسیقی گفت‌وگویی داشته است. اولین گفت‌وگویی که برای شما منتشر می‌کنیم، گفت‌وگو با شاهین نجفی، خواننده و ترانه‌سرای سی‌وشش ساله زاده بندر انزلی است. آقای نجفی در جواب به اینکه آیا ریتم‌نوازی در حرم امام هشتم شیعیان موسیقی محسوب می‌شود یا نه، می‌گوید: « قطعا موسیقی محسوب می‌شود. اولین ساز دنیا، حلق انسان است. قرآن هم موسیقی دارد، کسانی که سخن از عدم برگزاری کنسرت می‌زنند قصد و منظور دیگری دارند. ما باید متوجه منظور آنها باشم، آنها کمر به قتل موسیقی بسته‌اند»

سالیانه در ایران هنرمندان زیادی موفق به  دریافت مجوز برای انتشار آثار موسیقی خود می‌شوند. آثار  منتشرشده قاعدتاً مورد تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اما در مقابل این آثار، ترانه‌ها و آهنگ‌هایی ساخته می‌شوند که نه تنها اجازه انتشار به آنها داده نمی‌شود بلکه دستگاه‌های امنیتی و قضایی با هنرمندانی که آن آثار را خلق کرده‌اند، برخورد می‌کند. چه تفاوتی بین موسیقی‌ای که علمای مذهبی و مسئولین فرهنگی در حکومت جمهوری اسلامی آن را تأیید می‌کنند و آن نوع موسیقی که ازنظر آنها مردود است وجود دارد؟ 
ـ در سنت و کتاب‌های مرجع مذهبی هیچ اشاره‌ای به حرام و حلال بودن موسیقی نشده است. ما اگر مبنا را فرهنگ عرب در نظر بگیرم و به تاریخ رجوع کنیم بدون تردید به این نتیجه می‌رسیم  این فرهنگ به‌شدت ازلحاظ موسیقی و شعر غنی است. تفکری  که در مورد حلال و حرام بودن موسیقی حرف می‌زند در شریعت و احکام خلاصه می‌شود. وقتی در مورد موسیقی حرف می‌زنند و به حرام بودم آن اشاره می‌کنند، منظورشان استفاده از اصطلاح «غنا» است. غنا یعنی چیزی که در خدمت بندگی نیست. منظور این آقایان از حرام بودن موسیقی این است که هرآن چیزی که در راستای دین سیاسی باشد، برایشان قابل‌درک و فهم است اما آن نحوی که قاعده‌ها را از زاویه اعتراضی، سیاسی و جنسی بشکند و مقصود آنها نباشد حرام تعریف می‌شود. این‌ها با شادی‌ای که در خدمت دین نباشد مسئله‌دارند. 

علی جنتی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دولت یازدهم  در زمان تصدی خود گفت  که وزارت تحت مدیریت او  تسلیم خواسته‌  احمد علم‌الهدی می‌شود و در شهر مشهد دیگر کنسرتی برگزار نخواهد شد. این گفته به این معنی است که دولت به نحوی هم‌صدا با تفکرات اصولگرایان در حوزه هنر است. باگذشت زمان و تداوم این رویه در دولت‌های بعدی، آیا حکومت جمهوری اسلامی می‌تواند سلیقه مخاطب را نسبت به موسیقی به نفع تفکرات و خواست‌های خود تربیت کند؟
ـ حتماً تداوم  این رویه بر سلیقه مخاطب تأثیر می‌گذارد. البته نباید این مقوله را به یک شخص محدود کرد. درست است که این گفته را امام‌جمعه مشهد بیان کرده است اما فقط در مشهد و تنها این شخص نیست. این‌یک جریان عمومی بین تندروهای اسلامی است. مطمئن  باشید رهبر حکومت اسلامی هم با این نگاه موافق است. درنتیجه ما با یک شهر و یک شخص روبه‌رو نیستم. این نگاه دارد این وضعیت را در کل ایران عمومی می‌کند. این نگاه  نزدیک به نگاه طالبان و داعش است اما با این تفاوت که به شکلی دیگر بیان می‌شود. ماهیت هر دو تفکر در یک جا ریشه دارد و آن افراط است. قطعاً در طولانی‌مدت این نگاه بر سلیقه مخاطب و هنرمند تأثیر می‌گذارد. همان‌طور که می‌بیند در دهه‌های گذشته هم برخی از نگاه‌ها تأثیرات خودشان را گذاشته‌اند.  یک هنرمند باید آن‌قدر آزادی داشته باشد تا تمام انرژی خودش را صرف کار و شکل‌های هنری بکند. وقتی درگیر حواشی و مجوز و این چیزها می‌شود ثمره‌اش می‌شود موسیقی‌ای که امروز ما شاهدش هستیم. شخص میکروفن را در دست می‌گیرد و یک های‌های و یک هوی هوی می‌کند و مخاطب هم گوش می‌کند. این موسیقی در خوش‌بینانه‌ترین حالت یک موسیقی اخته، بی‌شعور و بی فهم و بی‌ارزش است  که عمومیت پیداکرده است. طبیعتاً تعدادی از هنرمندان موسیقی چه در حوزه راک، رپ و چه پاپ مجبور می‌شود یا فرار کنند و یا در کنار بمانند و وارد بازار موسیقی نشوند. این آقایان افراطی و متحجر حتی به بزرگان موسیقی سنتی ایران هم رحم نمی‌کنند. کجای جهان هنرمندانی  مثل کیهان کلهر و حسین علیزاده  دارند و بعد اجازه برگزاری کنسرت در کشور خودشان را به آنها نمی‌دهند. یک امام‌جمعه اصلاً در حد و لایق این نیست که در مورد هنرمندان بزرگی مانند کیهان کلهر و حسین علیزاده اظهارنظر بکند چه برسد که قضاوتی داشته باشد. این آقایان هیچ شعوری نسبت به مسئله صوت ندارند. این نوع نگاه‌ها  خطرناک است. فقط آسیب به خود هنر نیست، به هنرمند هم صدمات زیادی می‌زنند. این‌همه مرگ‌ومیر هنرمندان بی‌علت نیست. ما نباید فقط به لبخندها نگاه کنیم. ناصر تقوایی و جعفر پناهی و یا حتی عباس کیارستمی این‌ها یا دق‌مرگ می‌شوند و یا دق‌مرگ شده‌اند. این برخوردها، فشارهایی جدی بر روان و روح هنرمند وارد می‌کنند و بدون تردید بر ساختار جامعه و مخاطب هم تأثیر می‌گذارد. این برخوردها نفس، انرژی و خلاقیت‌های هنرمند را می‌گیرند. 

در دنیای امروز شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی دارند. شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به‌موازات تصمیم‌هایی افراطی، به نفع هنر و موسیقی باشد؟  
ـ اول باید تعریفی از اداره شبکه‌های اجتماعی داشته باشیم. ما نمی‌توانیم تصور کنیم که با شبکه‌هایی رودررو هستیم که قدرت و کنترل را کاربران آنها بر عهده دارند. به‌عنوان مثال  تلویزیون‌ها و برنامه‌هایی که بیرون از ایران تهیه و پخش می‌شوند، مگر فشارهای امنیتی بر آنها تحمیل می‌شود که هنرمندان دگراندیش را حذف و سانسور می‌کنند. ذائقه  و سلیقه عمومی، وضعیتی به‌شدت خطرناکی است. اگر آموزش نباشد وجود این شبکه‌ها مثل آدامسی می‌ماند که  بعد از مدتی توهم می‌زنیم که منبع تغذیه بدنمان است. هنر و موسیقی هم به همین شکل است. مخاطب اگر آموزش نبیند سلیقه‌اش به چیزی کم‌ارزش تبدیل می‌شود. مسئله رسانه و شبکه‌های اجتماعی فقط مخصوص ایران نیست و کلی است. وقتی ما در مورد شبکه‌های اجتماعی صحبت می‌کنیم حتماً باید در مورد عقل اجتماعی هم حرف بزنیم. باید ببینیم تفکراتی که در شبکه‌های اجتماعی در ارتباط هستند، عقل جمعی بین آنها چیست. 

بیش از یک‌میلیون نفر در شبکه‌های اجتماعی شمارا دنبال می‌کنند. حرفه و هنر شما خلق هنر است. برای مقابله با سرمایه‌گذاری کلانی که حکومت ایران در راستای تربیت ذهن مخاطب دارد، چه راهکاری، برای این تهاجم ایدئولوژیک و مبارزه با فرهنگ‌سازی حکومتی دارید؟ 
ـ به هر نکته‌ای که بخواهم اشاره‌کنم به مسئله آموزش برمی‌گردم. با توجه به شرایطی که انسان امروز چه در ایران و چه خارج از ایران دارد، مهم‌ترین قضیه این است که هنرمندان خودشان باید دست بکار بشوند و شروع به آموزش دادن مخاطب کنند. اگر فکر و نگاه مخاطب را آموزش ندهند اتفاق خطرناکی رخ می‌دهند و آن اتفاق فاصله بین هنرمند و عامه مردم است. اگر این شکاف بین مخاطب و هنرمند ایجاد شود، تعدادی هیولا در هنر متولد می‌شوند. این‌ها عینیت بی فهمی و بی‌معنایی هستند. هیچی هستند. کسانی که در بخشی از هنر ایران در حال فعالیت و به واسطه حمایت‌های دولتی یکه‌تاز میدان هستند، شکلی از پوچی و مرگ دوستی را ترویج می‌دهند. بی‌دلیل نیست که هنرمندی مردم را تشویق به جنگیدن در سوریه می‌کند. این هنرمند نگاه و شعوری سیاسی ندارد چراکه تفکر دیگری دارد او به سمتی هدایت می‌کند. برای همین به نظر من هنرمندان نباید طرفداران خودشان را رها کنند، فرهنگ‌سازی بکنند و آموزش بدهند. کار تئوریک کردن و به مخاطب آموزش دادن به نظر من در حال حاضر با این وضعیتی که برای موسیقی ایجادشده است از مهم‌ترین کارهایی است که باید هنرمندان در عرصه موسیقی انجام بدهند. ما باید مخاطب را آموزش بدهیم که چگونه با مقوله هنر رودررو شود. این‌طوری نباید باشد که برفرض عباس کیارستمی بمیرد و بعد عده‌ای تازه بروند ببیند آقای کیارستمی بیست سال پیش چه گفته است. ما مجبوریم که مخاطب را خودمان آموزش بدهیم تا مبادا مخاطب در بی فهمی بزرگ نشود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

دریافت مجوز برای کانال‎های تلگرامی الزامی‎است

۳ اردیبهشت ۱۳۹۶
خواندن در ۱ دقیقه
دریافت مجوز برای کانال‎های تلگرامی الزامی‎است