نام:احمد جلالی فراهانی
سوابق حرفهای: همکاری با روزنامه های تهران امروز. همشهری. جام جم. اعتماد. اعتماد ملی. شرق. ایران. خبرگزاری مهر. خبرگزارى امید، کارشناس و سردبیر برنامه هاى اجتماعى رادیو گفتگو، رادیو صداى آشنا و شبکه هاى تلویزیونی.
اتهام: اقدام علیه امنیت ملی از طریق برقرارى رابطه با رسانه هاى بیگانه، تلاش براى تشویش افکار عمومى از طریق ساختن فیلم هاى غیر قانونى
احمد جلالی فراهانی متولد ١٣۵۴ تهران است او از ٩ سالگى وارد فضای تئاتر و سینما و موسیقى شد او همچنین فارغ التحصیل مقطع کارشناسى ارشد مدیریت دولتى است و در سال ١٣٨٠ براى نوشتن پایان نامهاش، با عنوان «تأثیر فرهنگ سازمانى روزنامه ایران بر خبرنگاران این روزنامه» سر از دنیاى روزنامه نگارى درآورد، در روزنامه ایران. فراهانى با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال ١٣٨۶ از روزنامه ایران اخراج شد. احمد در تابستان سال ١٣٨٧ تصمیم به ساخت مستندى درباره شرایط دشوار روزنامه نگارى در ایران گرفت و در مرداد ماه همان سال و همزمان با برگزارى دور اول انتخابات انجمن صنفی روزنامه نگاران در روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۸ هنگام فیلمبردارى در حسینیه ارشاد دستگیر شد.
گر چه چند روز بعد با کمک دوستان خبرنگارش در حوزه قوه قضاییه، موفق شد که از این ماجرا جان سالم بدر برد. اما تعهد داد که دیگر به فیلمبرداری ادامه ندهد. در سال ١٣٨٨ و پس از انتخابات ریاست جمهورى او که دبیر سرویس اجتماعی خبرگزاری مهر بود، براى کار در رادیو فردا در پراگ، بختش را امتحان کرد. او بعد از بازگشت از سفر دبی در سومین روز آذر ماه سال ١٣٨٨ در فرودگاه امام خمینى بازداشت شد و به مدت یک هفته تحت بازجویى شدید مأموران امنیتی قرار گرفت.
پس از آن در شب هجدهم بهمن ماه سال ١٣٨٨ مجددا با یورش هشت نفر از ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شد. ماموران خانه او را تفتیش کرده و بسیارى از دست نوشتهها و وسایل شخصی از جمله دوربین فیلمبردارى و کامپیوتر شخصىاش را به همراه او به بازداشتگاه اوین منتقل کردند. او که قبل از بازداشت خطر را حس کرده بود فیلمهای خامی را که برای ساخت مستند «ما روزنامه نگاریم» جمع آوری کرده بود، از بین برد. بعدها درباره تجربه معدوم کردن فیلمها گفت: «لحظهای که مجبور شدم یکسری از فیلمها را بسوزانم، یکی از تلخترین لحظههای عمرم بود. تصور کنید با هزار بدبختی در روزهایی که اوج بیکاریات است، برای اجاره کردن دوربین، مسافرکشی کنی و بعد مجبور بشوی برای اینکه به کسی غیر از خودت آسیبی نرسد فیلمهایی را بسوزانی که از جانت برایت عزیزترند.»
پرونده او در شبعه دوم دادسراى امنیت اوین رسیدگی شد و او در روز هفدهم اسفندماه سال ١٣٨٨ با تودیع وثیقه به طور موقت آزاد شد. پس از آزادی او تصمیم گرفت کار روزنامه نگاری را رها کرده و به مستندسازی روی بیاورد اما حتی این تصمیم هم از دایره آزارهاى نیروهای امنیتی علیه او و خانوادهاش نکاست. او بعدها در گفتوگو با رسانهها گفت که تصمیم به ترک کشور نداشته اما دایره این فشارها آنقدر گسترده شده تا درنهایت عرصه را بر او و خانوادهاش تنگ کرده است: «ما آمدیم بیرون. اما فشار و اذیت و آزار بازجویم ادامه داشت. از من مى خواستند تا به فضاى رسانه اى برگردم و با آنها همکارى کنم و درباره بچه هاى سبز فعال در مطبوعات بنویسم. من هم تسلیم این فشارها نمیشدم. تا اینکه فکر میکنم روز ۱۲ مرداد بود که بازجویم زنگ زد و از من خواست درباره صبا آذرپیک به او اطلاعات بدهم. گفتم من اصلن این خانم را نمى شناسم. گفت دروغ مى گویى و همین چند روز پیش با او تماس تلفنی داشتى. گوشی را قطع کرد. تقریبا نیم ساعت بعد، همسرم زنگ زد و گفت احمد، دوباره زنگ زدهاند و گفتهاند که باید خودت را به دادسرای اوین معرفی کنى. تولد دخترم بود و همه فامیل در خانه ما جمع شده بودند. همان شب تصمیم گرفتم از ایران بروم. فردا صبح همسرم همه طلاهایش را فروخت و تا ظهر همان روز ما با دو چمدان در مسیر ترکیه بودیم»
او اکنون در کشور دانمارک مجددا به فیلمسازی روی آورده است. از جمله کارهای او مستند ۹۰ دقیقهای «ما روزنامه نگاریم» است. این فیلم تلاشى است براى به تصویر کشاندن آنچه که در سالهای اخیر بر روزنامه نگاری ایران گذشته است. احمد جلالى فراهانى برای ساخته شدن آن، با بیش از ۱۵۰ روزنامه نگار ایرانی به گفت و گو نشسته است.
ثبت نظر