پدرام قائمى، شهروند خبرنگار
«مجید روحانی» را هم دانشجویان «آی تی»(IT) «دانشگاه صنعتی شریف» به خوبی میشناسند و هم شرکتهای ریز و درشت فنآوری اطلاعاتی ایران. اما شاید اگر همین نام را در ساختمان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و نوجوان به زبان بیاورید، گوش های رییس و وزیر خیلی زود تیز شوند.
او پسر ۲۵ ساله رییسجمهور ایران است؛ جوانی بهشدت فوتبالی، بهشدت عاشق «پرسپولیس» و البته بر اساس یک تجربه تلخ خانوادگی، دور مانده از سیاست و اجتماع.
مجید روحانی مهمترین هوادار غیرسیاسی اما پرنفوذ «کارلوس کیروش» هم بوده است؛ مردی که حالا رفته و برنگشته و شاید هم دیگر هرگز برنگردد؛ مربی پرتغالی که انگار بهتر از تمام مربیانی که تا پیش از او پایشان به خاک تهران رسیده بود، ایران و چهگونگی زندگی کردن در تهران را میداند.
شاید رقم دقیق آن چه کارلوس کیروش از فدراسیون فوتبال ایران میگیرد را جز رییس و اعضای هیات رییسه فدراسیون فوتبال، کسی نداند اما وقتی خبرگزاری «ایسنا» (که نزدیکی دو سویهای به فدراسیون فوتبال و همینطور وزارت ورزش دارد)، در گزارش اردیبهشتماه خود در نقدی به «چرایی» بقای کیروش در فوتبال ایران، حرف از دو میلیون یورو در سال میزند، میتوان حدس زد که منهای هزینههایی مانند اجاره خانه مسکونی دریکی از بهترین برجهای مسکونی تهران و همینطور خودروی دربست و هزینه مترجم و... فدراسیون فوتبال سالیانه چه هزینه ای برای حضور این مربی پرداخت میکند؛ هزینهای که با بودجه فدراسیون همخوانی ندارد.
کارلوس کیروش را بعد از جام ملتهای آسیا، نه فدراسیون فوتبال نگه داشت و نه وزارت ورزش. اگر به یاد بیاوریم که بعد از جام ملتهای آسیا چه کمپینهایی برای حمایت از کیروش از سوی مردم ساخته شد وبا نگاه به صفحه های اینستاگرام و پیام هایی که خطاب به حسن روحانی برای بازگرداندن او پست می شد، بهتر متوجه دلایل بقای کیروش میشویم. فارس حالا در گزارشی که به نقد کیروش پرداخته، از دلایل حمایت رییسجمهور از بقای این مربی پرتقالی مینویسد: «شاید در آن زمان و به خاطر برخی سیاسیکاریها و انجام توافق اولیه با کشورهای 1+5 و این که مردم هم کیروش را میخواستند، این مربی باید به هر ترتیبی و با هر وعده و عید راست و ناراستی در تیم ملی و فوتبال ایران میماند.»
اما در حقیقت، کلید بقای کیروش در فوتبال ایران نه در دست حسن روحانی که در جیب پسر حسن روحانی است؛ مجید روحانی که میتوان از او بهعنوان مشاور اصلی و بدون حکم رییسجمهور در مسایل فرهنگی و ورزشی یاد کرد. یک سال قبل، پس از بازی ایران مقابل نیجریه در جام جهانی فوتبال، تصویری از حسن روحانی با پیراهن تیم ملی ایران در حال تماشای مسابقه تیم ملی روی صفحه توییتر و اینستاگرام او منتشر شد. این عکس را مجید از او گرفت و در صفحه های اجتماعی پدر انتشار داد. پیراهنی که بر تن حسن روحانی بود را خود مجید برای او خرید و از او خواست تا آن را بپوشد.
حسن روحانی هرگز اجازه نداده که فرزندانش (بعد از خودکشی اولین پسرش) موردتوجه رسانهها قرار بگیرند. فرزند اول حسن روحانی، «محمد روحانی» بود که در آستانه ورود به 20 سالگی از دنیا رفت. دو روایت در مورد مرگ او وجود دارد؛ «حسین موسویان»، از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی در دولت محمد خاتمی و از نزدیکان حسن روحانی در گفتوگویی با نشریه «تایم» مدعی شد که فرزند حسن روحانی به قتل رسیده است؛ قتلی سیاسی که هرگز قاتل آن پرونده نیز مشخص نشد. در عین حال، پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، وبسایتهای اصولگرا نوشته بودند که او به دنبال «شکست عشقی» دست به «خودکشی» زده است.
بنا به ادعای رسانههای اصولگرا، فرزند روحانی با کلت کمری پدر خودکشی کرد. «علیرضا نوری زاده»، روزنامهنگار ساکن لندن نیز مدعی است که فرزند روحانی در زمان مرگ وصیتنامهای از خود بهجا گذاشته و در آن از جمهوری اسلامی انتقاد کرده است.
به ادعای نوری زاده، محمد روحانی در وصیتنامه خود نوشته بود: «از حکومت شما، از دروغهای شما، از فساد شما، از مذهب شما، از تزویر و نفاق و تقیه شما متنفرم. ننگ دارم که در چنین محیطی زندگی کنم و هر روز مجبور شوم به دوستانم بهدروغ بگویم پدر من از جنس اینها نیست و ته دلش با ملت است درحالیکه حقیقت جز این است و وقتی شمارا میبینم که دست خامنهای را میبوسید، حالم به هم میخورد.»
تجربه تلخ پدر باعث شده تا پسر دوم و در حقیقت، آخرین فرزندش را همواره از حضور درصحنه سیاست دور نگه دارد. اما بسیاری در تهران بر این باور هستند که بخشهایی از گرایشهای ورزشی رییسجمهور ایران، محصولی از تفکرات مجید است؛ مانند تمایل دولت برای حضور بانوان در ورزشگاههای والیبال و همینطور تلاش برای بقای کارلوس کیروش در تیم ملی.
«علی کفاشیان» پیشتر در گفتوگو با «خبرنامه دانشجویان ایران» هم از تمایلات سیاسی (در درجاتی بالاتر از وزارت ورزش) برای بقای کارلوس کیروش اینگونه گفته بود: «البته هم پسر و هم برادر ایشان به کارلوس علاقه دارند؛ با او حرف زدند، عکس گرفتند و از این مربی حمایت میکنند. خب! اینیک فرصت برای ما است که در امضای قرارداد استفاده کنیم. فدراسیون به تنهایی نمیتواند همه هزینههای قرارداد را بدهد؛ ما این پول را داریم اما اگر تمامش گردن خودمان باشد، از باقی تیمهای ملیمان میمانیم.»
مبلغ این قرارداد کم نیست، آنهم برای کسی که در قراردادش بندهایی خاص میگنجاند. مجید روحانی بعد از همه این کش و قوسها، از پدر خود خواست تا در روز مراسم تقدیر از ورزشکاران مدالآور بازیهای آسیایی، حمایتی چنددقیقهای از سرمربی تیم ملی هم داشته باشد. حسن روحانی با این که سخنران جمعی بود که هیچ یک از اهالی فوتبال در آن حضور نداشتند، لب به تمجید از کیروش باز کرد و گفت که بازی ایران مقابل آرژانتین با این که توأم با شکست بوده اما لذت یک پیروزی تاریخی را داشته است.
کیروش بازهم قراردادی با تمام بندهای مورد نظرش بست. او در طول سال حق استفاده از ۱۷۰ روز مرخصی از نوع «استحقاقی» را دارد و بر اساس بندهای قراردادش، اگر در پیشپرداخت یا زمانبندی مورد نظرش تأخیری رخ دهد، او بهصورت یک طرفه و قانونی مجاز به فسخ قراردادش خواهد بود. انگار فقط «قاجار» قرارداد ترکمانچای نمیبسته است و این روزها در فوتبال ایران هم قراردادهایی کمی سنگین تر از آن منعقد میشود.
کیروش حالا بیش از یک ماه و نیم است که به پرتغال رفته و بازنگشته است. دلیل آن را اول رییس فدراسیون فوتبال مشکلات شخصی خواند و بعد از اتاق دبیر کل فدراسیون خبر فوت همسر سابقش بیرون آمد. علی کفاشیان ادعا میکند که کیروش تهران را با مرخصی سه هفتهای ترک کرد و طی این مدت سه بار دیگر این مدت را تمدید کرده است.
اما در حقیقت، کیروش پیش از ترک تهران به خبرنگار خبرگزاری «فارس» گفته بود که بعد از نشست سه روزه AFC که به میزبانی مالزی و در تاریخ ۲۷ تا ۲۹ مرداد برگزار میشود، به ایران بازخواهد گشت؛ یعنی تا پایان این ماه (در خوشبینانهترین حالت ممکن)، از کیروش هیچ خبری نخواهد بود. هرچند «مهدی تاج»، رییس سازمان لیگ روز یک شنبه در کنایه ای معنیدار به رییس فدراسیون فوتبال، از خبرنگاران خواست تا برای بازگشت کیروش بیشتر تلاش کنند. این ادامه درگیریهای اخیر بین مهدی تاج و علی کفاشیان برای بی کفایت نشان دادن همدیگر هم هست.
حالا او بیاید یا نیاید، «این لیگ چه قدر ارزش دیده شدن در چشمهای کیروش را دارد؟» این شاید جوابهای عامیانه ای است که گروههای هواخواه سرمربی تیم ملی در رسانهها و دنیای مجازی برای منتقدان کیروش مینویسند. اما حقیقت این است که این بار نگرانیها را باید کمی جدی گرفت؛ آقای سرمربی یک خواستگار دستبهنقد پشت در خانهاش دارد. او بعد از سالها، کمی وسوسه شده است.
روزنامه «او ژوگوی» پرتغال روز جمعه در گزارشی مدعی شد که کارلوس کیروش در کنار دو پرتغالی «پائولو بنتو» و «پدرو کاییکسینیا» «گوستاوو ماتوساس» آرژانتینی و «ریکاردو فررتی» برزیلی، جزو گزینههای سرمربیگری تیم ملی مکزیک است.
فدراسیون فوتبال مکزیک پس از اخراج «میگل هررا» به دلیل کتک زدن یک خبرنگار، به دنبال جانشینی برای او است و حالا چشمش به کارلوس کیروشی افتاده که قراردادی دو ساله با فوتبال ایران دارد.
اما فسخ این قرارداد چندان سخت نیست. کیروش پیش از این پیشبینی چنین روزی را در بندهای قراردادش کرده بود. فدراسیون فوتبال هنوز موفق به واریز اولین قسط از قرارداد کیروش نشده و همین حالا سرمربی تیم ملی میتواند با یک شکایت ساده به فدراسیون جهانی، قرارداد خود را فسخ کند. این از ویژگیهای خاص قراردادهای ترکمانچای فوتبال ما است؛ قراردادهایی که بدون فکر و یا حضور یک وکیل نوشته و امضا میشوند.
کیروش رفته است و برخلاف فروردینماه که برای حضور دوبارهاش در ایران هرروز پاسخگوی سؤالات خبرنگاران بود، هیچ تماسی از تهران را پاسخ نمیدهد. حتی گاهی تلاش فدراسیون فوتبال برای پیدا کردن سرمربی خود ناکام میماند. فدراسیون فوتبال میداند که حتی اگر امروز کیروش قرارداد خود را فسخ کند و سرمربی تیم ملی مکزیک شود، بازهم موظف به پرداخت ۲۰ درصد از قرارداد او خواهد بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر