close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

کدام پاسپورت، آزادی از زندان را تضمین می کند؟

۱۶ بهمن ۱۳۹۴
فرشته ناصحی
خواندن در ۵ دقیقه
 کدام پاسپورت، آزادی از زندان را تضمین می کند؟
کدام پاسپورت، آزادی از زندان را تضمین می کند؟

حیدر، سی ساله، پاسپورت عراقی دارد و به اتهام تولید شیشه در یک کارگاه در شهریار به اعدام محکوم شده است. با این حال او امیدوار است با حمایت دولت عراق، مبادله شود: «در کشور من برای جرایم مرتبط با مواد مخدر حکم اعدام وجود ندارد، به همین دلیل هم امیدوارم به آزادی.»

یک زندانی دیگر اما معتقد است امیدواری حیدر بیهوده است: «این خوش باوری منطقی نیست، وعده تو خالی سفارتی است که جمهوری اسلامی حرفش نمی خواند. اگر واقعا عفوی در کار باشد، نامه اش را تا بحال به زندان ارسال کرده بودند.»

آقای «اسدی» زندانی ایرانی ساکن زندان اوین، تجربه یک دوره یک ساله حبس در زندان «ابوغریب» در سی و دو کیلومتری غرب بغداد را داشته است. او می گوید عراق درگیر حاشیه ها، جنگ داخلی و تروریسم و فقر است، پاسپورت عراقی حتی برای شهروندان عادی اش هم ارزش و اعتبار بالایی ندارد، چه برسد به کسی که مثلا به اعدام در یک کشور بیگانه محکوم شده: «زمانی که در ابوغریب بودم، برخورد مسئولان سفارت ایران در عراق چند بار با من ملاقات داشتند و یک وکیل ناکارآمد هم برایم گرفتند که عملا در جریان پرونده ام کاری از پیش نبرد. اما همین دو سه مورد توجه هم دل من را در طول دوران زندان گرم کرده بود و امیدواری می داد.»

جوان عراقی هم به آزادی اش امیدوار است: «سفارت عراق در تهران به خانواده ام قول داده حتما پیگیر کارم هستند و قوه قضائیه نامه عفو مرا به سفارت ارسال کرده و حتی روزی که قرار بود حکمم اجرا شده و اعدام بشوم، آنها مرا با هفت نفر بقیه اعدام نکرده و از پای چوبه دار برگرداندند. اگر نمی خواستند مرا عفو کنند چرا حکم اعدامم را متوقف کردند؟»
حیدر تنها خارجی ساکن زندان نیست که به پیگیری سفارت کشورش برای آزادی دلبسته است. در زندان های تهران، صدها زندانی افغان بدون اینکه حتی هویت واقعی شان معلوم شده و یا مسئولان سفارت کشور و خانواده هایشان در جریان زندانی بودنشان باشند، وقت اذان صبح و بی سروصدا به اتهام قتل، تجاوز و یا قاچاق عمده مواد مخدر اعدام می شوند.

«صفی الله» یکی از آنهاست. او به جرم دزدی مسلحانه با سلاح سرد در زندان است، در جریان سرقتی که صفی الله به خاطر آن به زندان افتاده، یک زن میانسال در مشهد کشته شده، اما صفی الله می گوید تا به حال حتی به یک مورچه هم آزار نرسانده و همدستش مرتکب قتل شده و حالا متواری است. صفی الله به اعدام محکوم شده و در انتظار اجرای حکمش به سر می برد. صفی الله بر خلاف «حیدر» امیدی به رهایی از این مخمصه ندارد: « سفارت افغانستان هیچ اعتبار و قدرتی ندارد و اعدام شهروندانش دغدغهٔ مهم و جدی برای آنها نیست. تا به حال حتی یک ملاقاتی با یک عضو سفارت کشورم نداشته ام.»

«روحی» یک زندانی سابق مقیم بند ۳۵۰ می گوید: «اولین باری که یک شهروند ژاپنی به بند ما وارد شد همه به او گفتند چون تابعیت ژاپن را داری پس مطمئنا به زودی آزاد خواهی شد و زودتر از همه ما بیرون خواهی رفت. پیش بینی کاملا درست از آب در آمد و این شهروند ژاپنی با دخالت سفارت کشورش بسیار زودتر از پیش بینی ما و بدون محاکمه آزاد و راهی کشورش شد. خودم دو زندانی افغان را می شناسم که به بی تردید و مطمئنا بی گناهند و از سر اشتباه برایشان حکم اعدام صادر شده و چه بسا اگر یک وکیل مبرز کارشان را پیگیری کند از مرگ نجات پیدا می کنند اما آنها در انتظار اجرای حکمشان هستند و به آن سرنوشت تن داده اند، چون می دانند هیچ راهی به جز اعدام شدن ندارند.»

شهروندان زندانی ترکمنستان هم چندان از اقبال همراهی کشورشان در زندان برخوردار نیستند. بجز ملاقات های چند ماه یکبار برخی از کارکنان سفارت با شهروندان زندانی ترکمنستان، آنها هم نتوانسته اند از امکانات دیپلماتیک کشورشان در زندان بهره ای ببرند. یکی از زندانیان ترکمنستان اخیرا بعد از سال ها حبس در ایران به کشورش عودت داده شده اما به محض ورود به کشورش به زندان آنجا فرستاده شده و اکنون در یکی از زندان ترکمنستان در حال گذراندن حبس است. 

در جریان این گفت و گوها با یک ایرانی به نام «کیوان» که مدتی مقیم کشور ژاپن بود و قریب به نه ماه را هم در زندان این کشور به حبس گذرانده بود برخورد می کنم: «برای کارگری رفته بودم، آنهم قاچاقی، مجبور شدم تمام دوران حبسم را تحمل کنم، آنها مثل یک جنایتکار با من برخورد می کردند در حالی که من به خاطر فشار اقتصادی برای یک شغل شرافتمندانه راهی آن کشور شده و هیچ جرمی مرتکب نشده بودم.»

کیوان با زندانی های احتمالی ژاپنی که سر و کارشان به زندان ایران بیافتد، وارد ارتباط و مکالمه می شود. او به خوبی زبان ژاپنی را حرف می زند و با مردم آن کشور احساس قرابت می کند اما به خاطر تبعیضی که برای رنگ جلد پاسپورت آدم ها دیده، به شدت غمگین است. 

برخی از زندانیان، به آزادی زندانیان دو ملیتی ایرانی – آمریکایی اشاره می کنند. «شایان» می گوید: جریان دستگیری یا حتی آزادی شهروندان انگلیسی و آمریکایی با سایر ملیت ها کمی متفاوت است فارغ از عملکرد مجرمانه یا حتی بی گناهی شان. آنها با هدف های سیاسی دستگیر می شوند. دستگاه امنیتی اینطوری زور خودش را تبلیغ می کند، بعد هم اینها را معامله می کنند. این کارها غیرانسانی است و به نظرم نباید با سایر زندانی ها مقایسه شوند.» 

«شایان» به حضور یک شهروند اهل اسلواکی اشاره می کند که چندی پیش از زندان آزاد شد: «او با دخالت سفارت کشورش و وزارت خارجه اسلواکی آزاد شد اما تا زمانی که در زندان اوین حضور داشت کلیه امکانات لازم برایش در بند 350 تدارک دیده شده بود. او هم یک انسان مثل ما بود، ما با هم غذا می خوردیم و در یک اتاق زندگی می کردیم و در حال گذراندن حبس خود بودیم اما پاسپورت او به کمک اش آمد.» 

«حمید» دیگر زندانی زندان رجایی شهر هم یک مورد دیگر را به خاطر می آورد. یک ایرانی که تابعیت فرانسه را دارد و باید حبسش  را با وجود بیماری و سن بالا تحمل کند: « او نمی خواهد از پاسپورت دومش یعنی پاسپورت کشور فرانسه استفاده کند یا خودش را شهروند آنجا بداند. پاسپورتی که حکم برگ برنده را دارد برای انسانی که در چهاردیواری محبوس مانده، کافی است رنگ جلد پاسپورتت تو را به کشورهای جهان اول وصل کند، آنجاست که حقوق بشر هر گوشه و کنار دنیا در موردت مراعات خواهد شد.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

رد صلاحیت شدگان در مرحله دوم حق شکایت دارند

۱۶ بهمن ۱۳۹۴
خواندن در ۱ دقیقه
رد صلاحیت شدگان در مرحله دوم حق شکایت دارند