close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»

۲ شهریور ۱۳۹۳
علاء محسنی
خواندن در ۵ دقیقه
آخرین عکس از جیمز فولی در سوریه Photo: Nicole Tung
آخرین عکس از جیمز فولی در سوریه Photo: Nicole Tung
Photo: Nicole Tung
Photo: Nicole Tung
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family
عکس‌ از مجموعه خانوادگی فولی Courtesy: Foley Family

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»
همه‌ چیز شبیه یک تعزیه است، تعزیه‌ای مدرن و مینیمال و در نهایت ِایجاز. مکان نمایش، صحرایی‌ست وسیع و بی آب و علف، و احتمالا نه‌چندان دور از محل واقعی ِواقعه‌‌ی کربلا. از طرفی «جیمز فولی» قرار دارد، سراسر نارنجی پوش، نماینده‌ای از جبهه نیکان و بی‌گناهان، که می تواند مثلا نقش «شبیه ِعلی‌اکبر» این تعزیه باشد. و در طرف دیگر، از جبهه اشقیاء، دژخیم ِسیاه‌پوش ِداعشی، که هم‌چون «شبیه ِشمر» بالای سر او ایستاده است. هر دو بی‌حرکت‌اند ولی وزش باد لباس‌های‌شان را چون بیرق جنگی تکان می‌دهد. 

مقتل‌نویس ِاین ویدئوی چهار دقیقه‌ای با تکه‌ای از سخنرانی اوباما شروع می‌کند، که دارد مجوز حمله به مواضع داعش را صادر می‌کند. بعد یکی دو صحنه‌ی آرشیوی هوایی از انفجار ماشین‌ها و آدم‌ها به نمایش در‌می‌آید تا پیش‌‌درآمد این تعزیه، با تصاویر واقعی مستندتر شود، و لابد به این‌صورت تأثیرگذارتر، و دست آخر، این عبارت روی صفحه نقش می‌بندد: «پیامی به آمریکا»

روز - خارجی - صحرای بی‌نشان

گروگان بخت برگشته رو به دوربین آغاز می‌کند: «من از خانواده و دوستان عزیزم می‌خواهم که بر ضد دولت آمریکا به‌ پا خیزند. قاتل واقعی من دولت آمریکاست. آن‌چه بر سر من می‌آید نتیجه خودخواهی‌ها و جنایات اوست...».  میزانسن صحنه کاملا گویای شرایط دشواریست که او در آن قرار دارد: سر تراشیده و دستهای از پشت بسته، در حالیکه وادار شده در کنار جلاد ِچاقو به دست، زانوی استیصال بر زمین بزند. 

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»
جیمز رایت فولی، متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۷۳ (۲۶ مهر ۱۳۵۲) در شهر روچستر ایالت نیوهمپشایر آمریکاست. او فرزند ارشد دایان و جان فولی است که بعدا صاحب یک دختر و چهار پسر دیگر هم شدند. وجه مشترک همه خاطراتی که از او در دوران مدرسه به یاد آورده می‌شود این است که بسیار خوشرو و در کمک کردن به دیگران پیش‌قدم بوده است. یکی از دوستانش می‌گوید بیشترین کلمه‌ای که این‌روزها در نوشته‌ها و یادمان‌ها در مورد او به کار می‌رود «برادر» است و این از سر اتفاق نیست، او آن‌قدر صمیمی و مهربان و رفیق بود که آرزو می‌کردی برادری این‌چنین داشته باشی. جیمز بعد از اتمام دبیرستان وارد دانشگاه مارکیت می‌شود تا کارشناسی تاریخ بگیرد. بعد به عنوان معلم استخدام می‌شود. خاطرات همکاران و شاگردان‌اش هم از این دوران جالب است: یک معلم جوان و باحال امروزی که رفیق شاگردان است و با آن‌ها به گردش و سینما و استخر می‌رود، شبیه معلم فیلم «انجمن شاعران مرده»، همان‌که رابین ویلیامز فقید نقش‌اش را بازی کرد. ولی معلمی شغلی نبوده که او به دنبالش بوده باشد. دوباره بر می‌گردد به دانشگاه و این بار کارشناسی ارشد در رشته نویسندگی می‌گیرد. دوره روزنامه‌نگاری‌ را هم در دانشگاه  نورث‌وسترن می‌بیند. بعد از این دیگر فقط می‌توان رد او را در نقاط خطرناک و پرحادثه‌ی جهان مثل افغانستان، لیبی، عراق و سوریه جستجو کرد. در میان دوستان و همکارانش این شوخی رایج بوده که «باید گذرنامه جیمز را قایم کنیم، چون هر جا که جنگ در بگیرد، بلافاصله دوربین‌اش را بر می‌دارد و رهسپار آن‌جا می‌شود.»

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»
جیمز در ادامه‌ی بیانیه‌ی انتقادی ِاجباری‌اش، برادرش «جان» را که در نیروی هوایی آمریکا خدمت می‌کند مورد خطاب قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که در مورد عملیات هوایی آمریکا در عراق بیشتر بیاندیشد: «آمریکا با بمباران اخیر سند قتل من را امضا کرده است.» 

برادر جیمز اخیرا در مصاحبه‌ای عنوان کرد که دولت آمریکا می‌توانست بیش از این برای یافتن برادرش بکوشد. او تاکید کرد که در صورت لزوم برای نجات جان گروگان‌ها حتی باید در قوانین فعلی کشور تجدید نظر شود. اشاره او به قانونی در ایالات متحده است که هرگونه معامله با گروگان‌گیران را قویا نهی می‌کند. دولتمردان آمریکایی عقیده دارند که پرداخت خون‌بها به گروه‌های تروریستی به گستاخ‌تر شدن هر چه بیشتر آن‌ها می‌انجامد، دقیقا برخلاف خط مشئ کشورهای اروپایی که به مماشات و معامله با گروگان‌گیران مشهورند. گفته می شود یکی از منابع درآمد القاعده در پنج سال گذشته آدم ربایی شهروندان اروپایی بوده که درآمدی معادل ۲ تا ۴ میلیارد دلار برای‌شان به همراه داشته است. با وجود این‌که داعش تحت حمایت القاعده نیست ولی به خوبی از راه‌کارهای سازمانی آن‌ها الگوپذیری می‌کند. 

«جیمز فولی» قبلا نیز در جنگ داخلی لیبی به همراه چند خبرنگار دیگر به مدت ۴۴ روز به گروگان نیروهای معمر قذافی درآمده بود. طی این حمله یک خبرنگار کشته و بقیه اسیر شده بودند.

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»
«کلر مورگانا کلیس» Clare Morgana Clis یکی از آن خبرنگاران بعدا درباره‌‌ی جیمز فولی نوشت: «بعد از ده دقیقه آن‌قدر با جیمز صمیمی می‌شوید که انگار سال‌ها با او دوست بوده‌اید. از همان لحظه‌ای که ما اسیر شدیم تمام هم و غمش را به‌کار گرفت تا به بقیه روحیه بدهد. وقتی من بعد از ساعت‌ها بازجویی که گاهی تا صبح طول می‌کشید با چشم گریان به سلول آورده می‌شدم، او با درک کامل شرایط سعی می‌کرد دلداری‌ام دهد و می‌گفت: «این شغل آن‌هاست که تو را خرد کنند، این برای همه پیش میاد، امروز نوبت توئه، و فردا روزی نوبت من.»

و نوبت او بعد از دو سال فرا رسید

جیمز این‌بار در سوریه است و اخبار و تصاویر دست اول از جنگ داخلی سوریه مخابره می‌کند. او با همکارش قرار می‌گذارند که از اردوگاه آوارگان نزدیک به مرز ترکیه بازدید کنند. جیمز بر سر راه در یک کافی‌نت توقف می‌کند. ۲۲ نوامبر ۲۰۱۲ است، روز عید شکرگزاری در آمریکا. جیمز با خواهرش چت می‌کند و عید را به او و بقیه خانواده تبریک می‌گوید. بعد آخرین عکس‌ها و مطالب‌اش را می‌فرستد. آخرین پست اینترنتی که از این کافی‌نت به اشتراک می‌گذارد یک گزارش ویدئویی از بمباران بیمارستان «دارالشفاء» در شهر حلب سوریه به دست نیروهای دولتی‌ست:

بعد از خروج جیمز از کافی‌نت ماشین حامل او به وسیله افراد مسلح ناشناس متوقف و جیمز ربوده می‌شود. تقریبا تا دو سال هیچ‌ خبر موثقی در مورد سرنوشت‌ او به دست نمی‌آید. اخیرا دولت آمریکا فاش کرده که طی این مدت چند عملیات مخفی انجام داده ولی در تلاش‌ برای یافتن او و دیگر گروگان‌های آمریکایی ناکام بوده است. تا این‌که ناگهان بعد از این‌همه مدت ویدئوی اعدام او منتشر می‌شود.  

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»
در فصل دوم ویدئو نوبت به شمر می‌رسد که با لهجه غلیظ بریتانیایی رجزخوانی‌اش را شروع کند و با کاردی که در دست دارد برای دولت آمریکا خط و نشان بکشد:

« ... شما دارید هر روزه به مواضع داعش حمله نظامی می‌کنید. حملات شما منجر به تلفات در میان مسلمین شده است. در مقابل شما یک گروه شورشی قرار ندارد. ما ارتش یک دولت اسلامی مورد وفاق تعداد زیادی از مسلمین جهان هستیم. پس هرگونه حمله شما، حمله به آحاد مسلمانانی‌ست که زندگی امن تحت لوای خلیفه اسلام را برگزیده‌اند. پس ای اوباما! هر حرکت از طرف تو منجر به عکس‌العمل خونین ما خواهد شد.» 

 

اما پیغام آن‌ها پیش از اوباما به پدر و مادر جیمز می‌رسد که با بغض در گلو و خون بر جگر می‌پرسند «چطور این مقدار از خشونت و نفرت می‌تواند در وجود یک‌ انسان نهفته باشد که با هم‌نوعش این‌طور رفتار کند؟ ... جیمز بی‌گناه بود، او هیچ مسئولیت و دخالتی در عملکرد دولت آمریکا نداشت، او جانش را داد تا دنیا بفهمد چه دارد بر سر مردم سوریه می‌آید.» 

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»

جان فولی پدر جیمز درحالی‌که به زحمت جلوی اشک‌هایش را می‌گیرد او را یک شهید می‌خواند، شهید در راه آزادی بیان.

دغدغه‌های انسان‌دوستانه‌ی جیمز از خلال گزارش‌ها، ویدئوها و عکس‌هایش مشخص است. گزارش ویدئویی زیر را درباره یک جشن عروسی در بحبوحه جنگ داخلی سوریه ساخته است:

آن‌چه در پرده‌ی آخر اتفاق می‌افتد بر همگان معلوم است، «شبیه ِشمر» چاقو بر میکشد و در قرن بیست و یکم به شیوه عصر بربریت سر جیمز را گوش تا گوش میبرد. به این ترتیب او هفتادمین خبرنگاریست که از آغاز جنگ داخلی در سوریه قربانی میشود.

عکس زیر یکی از نخستین عکس‌‌هایی‌ست که جیمز در صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش گذاشته است. و شاید مناسب‌ترین تصویر برای پایان این تعزیه‌ی غم‌انگیز هم همین غروب خونین باشد: 

مجلس شهادت‌خوانی «جیمز فولی»

منابع:

صفحه فیس‌بوک جیمز فولی، New York Times, ABC NewsHuffington Post, Wikipedia, Free James Foley Website, Find James Foley , Syria Deeply

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

فرهنگ

نسرین ستوده: وقتی وکیل سیمین بودم

۲ شهریور ۱۳۹۳
نرگس توسلیان
خواندن در ۲ دقیقه
نسرین ستوده: وقتی وکیل سیمین بودم