close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

دست‌های تغییر، سینما را تکان می‌دهد؟

۱۵ مهر ۱۳۹۲
نفیسه یگانه
خواندن در ۸ دقیقه
دست‌های تغییر، سینما را تکان می‌دهد؟
دست‌های تغییر، سینما را تکان می‌دهد؟

"به‌ آیندهٔ سینمای ایران امیدوارم"؛ جمله‌ای که امید و آینده را به "سینما" پیوند می‌دهد و اهمیت آن در این است که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را در صفحه‌ای رسمی که به‌نام او در فیس بوک وجود دارد، نوشته است. او هم مانند شماری دیگر از وزرا و مسئولان دولت جدید، صفحه‌ فیس بوکش را به روز می‌کند و در پستی دیگر می‌نویسد: "دوره برخوردهای گزینشی پایان یافته است." حقیقتِ این نوشته‌های مجازی شاید نشان از آن دارد که اراده‌ای برای تغییر فضای گذشته وجود دارد گرچه هنوز برای قضاوت زود است.

حرف از امید برای سینمایی که در سال‌های گذشته بسیاری از سینماگران را از خود دور کرده، شماری را زندانی و از ساخت فیلم محروم کرده، فیلم‌های‌شان را توقیف و سانسور کرده و یا مجبورشان کرده به جای ایران در کشور دیگری فیلم بسازند و زندگی کنند، امیدبخش است، اما برای تغییر کافی نیست. 

دست‌های تغییر مسئولان سینمایی دولت روحانی، تاکنون قفل بسته‌شدهٔ خانه سینما را بازکرده است. گشایش خانه‌سینما در روز جشن ملی سینما، شروع خوبی برای نشان دادن اراده معطوف به تغییر بود. بازگشایی بزرگترین باهمستان رسمی ایرانی که نزدیک به بیست و یک سال از تاسیس آن می‌گذرد و در دو سال گذشته همواره درگیر تنش و بحران بوده و درب آن ماه‌ها به روی اعضای آن بسته بود.

بازگشایی این بزرگترین صنف سینمایی از چنان اهمیتی برخوردار بود که حسن روحانی، رئیس‌‌جمهوری در تبلیغات انتخاباتی‌اش قول آن را داده بود. اکنون کمتر از سه ماه از آمدن علی جنتی به وزارت ارشاد، او هم در جشن روز ملی سینما بازگشایی این خانه را "جزو بهترین لحظات عمر" خود می داند . 

هرچند همین رویداد هم با مخالفت شماری از نمایندگان مجلس روبرو شده است که بازگشایی این نهاد صنفی را غیرقانونی دانسته‌اند. اما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بار دیگر از این اقدام دفاع کرده و چند روز گذشته در جلسه‌ای با کمیسیون فرهنگی مجلس، بازگشایی خانه سینما را اقدامی قانونی دانسته است.

اگر این رویه و رویکردهایی از این دست ادامه یابد، این امیدواری وجود دارد که اوضاع دست‌کم به روال عادی بازگردد و رویکردهایی از جنس لغو توقیف و سانسور متوقف شود. رویکرد خوشایندی که بالاخره به فیلم "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو" به کارگردانی روح‌الله حجازی پروانه نمایش داد. فیلمی که در سال 1391 ساخته شد، اما حتی اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر و یا نمایش خصوصی نیز به آن داده نشد. اما در دولت حسن روحانی بدون هیچ‌گونه ممیزی و سانسور بالاخره پروانه نمایش گرفت.

سوالی که همچنان بی‌پاسخ می‌ماند این است که چرا این فیلم و فیلم‌هایی دیگر به چنین سرنوشتی گرفتار شدند و چه کسی پاسخگوی ضررهای رسیده به تولیدکنندگان این فیلم‌هاست که به‌دلیل سلایق فردی و گروهی از نمایش آنها جلوگیری شد و حالا بدون هیچ سانسوری قرار است به نمایش درآیند؟ 

فیلم‌های بسیار دیگری هستند که قربانی سانسور و سلایق شدند و وزیر ارشاد قول داده تکلیف آنها هم به‌زودی روشن می‌شود. "خیابان های آرام" داریوش مهرجویی از این نمونه است. فیلم دیگر مهرجویی یعنی "سنتوری" پیش‌تر برای اکران عمومی پروانه نمایش نگرفت و البته این‌قدر سر و صدا کرد و اشتیاق‌ها برای دیدن آن چنان زیاد شد که بسیاری آن را در دستفروشی های خیابان یافتند یا در اینترنت دیدند و حتی برخی برای رعایت حق سازنده، مبلغی نیز به حساب سازنده آن واریز کردند.

"پاداش"، "خانه پدری"، "گزارش یک جشن"،‌ "خرس"، "قصه‌ها"، "صد سال به این سال‌ها"، "زادبوم" و شماری فیلمهای دیگر، از قربانیان سال‌های گذشته هستند که پروانه نمایش نگرفتند. 

 چه چیزی تغییر کرده که فیلمی مانند "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو" پس از مدت‌ها توقیف، امکان نمایش یافته است؟ آیا این نشانه و پیشدرآمدی برای اکران دیگر فیلم‌های توقیف‌شده است؟

در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در بخش سینمایی آن، شورایی وجود دارد به‌نام "شورای بازبینی فیلم‌های سینمایی" که اعضای نُه نفره آن، با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب می‌شوند. وظیفه این شورا این است که برای آثار سینمایی پروانه نمایش صادرکند.

اکنون به پیشنهاد رئیس سازمان سینمایی و با حکم وزیر ارشاد، بیشتر اعضای این شورا به‌جز دو نفر تغییر کرده‌اند و به نظر می‌رسد تیمی کارشناس‌ تر از قبل به میدان آمده باشند. حسن خامنه‌ای و ضیاءالدین دری، دو نفری هستند که از دوره قبل در این شورا باقی مانده‌اند و اعضای جدید این شورا محمدحسین لطیفی، حجت‌الاسلام شهاب مرادی، احمدرضا دستغیب، حسین کرمی، محمدباقر قهرمانی و مجید رضا بالا هستند. رضا میرکریمی، کارگردان نیز با حکم وزیر ارشاد برای عضویت در این شورا انتخاب شده بود اما با پیشنهاد انتخاب یک تهیه‌کننده فیلم به جای خودش، از عضویت  کناره‌گیری کرد.

در دوره‌‌ گذشته، جلوگیری از امکان نمایش بسیاری از فیلم‌ها و تهدید برخی فیلم‌ها به سانسور، انتقادهای زیادی را متوجه شورای بازبینی کرده بود که حسن عباسی و حمید رسایی هم از اعضای آن بودند. پیش از این هیچ‌گاه به‌طور رسمی نام اعضای این شورا اعلام نمی‌شد.

نه‌تنها نام اعضای این شورا به‌طور رسمی اعلام نمی‌شد، بلکه حتی انتخاب‌کنندگان نماینده ایران برای شرکت در اسکار هم به مردم معرفی نمی‌شدند و گویا چنین می‌نمود که نیازی نیست مردم از روند انتخاب‌ها ‌ اطلاع‌ درستی داشته باشند. اما امسال و همزمان با مهلت قانونی برای معرفی نماینده ایران به اسکار،‌ حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی اعلام کرد که ما در این انتخاب دخالتی نمی‌کنیم و اعضای کمیته کارشناسی دراین باره تصمیم خواهند گرفت. فاطمه معتمدآریا، مسعود کیمیایی، بهروز افخمی، کمال تبریزی، حسن حسندوست، مسعود رایگان، علیرضا زرین‌دست، حسین معززی‌نیا و امیر اسفندیاری اعضای این کمیته را تشکیل ‌داده اند که همه از کارگردانان و بازیگران و سینماگران سرشناس هستند.

این کمیته فیلم "گذشته" ساخته اصغر فرهادی را از بین 12 فیلم برای راهیابی به اسکار انتخاب کرد. هرچند مخالفت‌هایی با این انتخاب صورت گرفت  اما وزارت ارشاد و سازمان سینمایی تا لحظه آخر و پس از انتخاب نیز تاکید کردند که در این انتخاب دخالتی نخواهند کرد.

چنین رویکردی که در مسئولان جدید دیده می‌شود،‌ از جمله تغییر رویکردهایی است که با استقبال کارشناسان و رسانه‌ها مواجه شده است.

در دوره پیش، اقدامات جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی دولت احمدی نژاد و همفکران او در مدیریت سینمای ایران و جشنواره فجر و تلاش برای انحلال خانه سینما، بسیاری از سینماگران را از شرکت و حضور در جشنواره فجر خواسته و ناخواسته محروم کرد. جشنواره‌ای بین‌المللی که همواره در تلاش بود تا تابلوی درخشانی از سینمای ایران و سینماگرانش باشد، در سال‌های گذشته انگیزه‌ای برای حضور سینماگران مطرح باقی نگذاشته بود. کارگردان‌های مطرحی که در سال‌های گذشته از سینمای ایران دور افتادند و ترجیح دادند در شرایط بسته و سانسورزده دولتی یا فیلم نسازند و یا اگر قصد ساخت فیلم دارند،‌ بودجه خود را در خارج از ایران صرف فیلم‌سازی کنند. برخی دیگر کم‌کار شدند و ریسک فیلم‌سازی در شرایطی که سازمان سینمایی توسط عده‌ای انحصارطلب اداره می‌شود را نپذیرفتند. گرفتن مجوز ساخت و نمایش فیلم همواره دست فیلم‌سازان و سینماگران را برای کار بسته است،‌‌ اما در سال‌های گذشته و دوران ریاست شمقدری که سیاست‌ها به شدت سلیقه‌ای و گروهی شد،‌ دیگر امکان قدم‌های اولیه برای کار نیز از برخی سلب شد.

امسال با وزش نسیم تغییر ، به نظر می‌رسد کارگردان‌های مطرحی فیلم‌های خود را به جشنواره فجر بفرستند. کسانی مانند بهمن فرمان‌آرا، ابراهیم حاتمی‌کیا،‌ مسعود کیمیایی، بهروز افخمی، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی و داریوش مهرجویی. کارگردان‌هایی که مخاطبان همواره در انتظار دیدن فیلم جدیدی از آن‌ها هستند، و اگر فیلم‌های‌شان در این چند ماه باقی‌مانده تا بهمن‌ماه به پایان برسد، جشنواره فجر با حضور آن‌ها پررونق‌تر خواهد شد.

با این‌وجود هنوز بسیاری از سینماگران و کارگردان‌های سرشناس نمی‌توانند به ایران سفر کنند و یا در کشور خود فیلم بسازند. کسانی که به‌دلیل محدودیت‌ها ایران را ترک کردند تا در آن سوی مرزها بتوانند کار کنند. کسانی ازجمله بهرام بیضایی، گلشیفته فراهانی و عباس کیارستمی که سال‌هاست در ایران فیلم نمی‌سازد. وزارت ارشاد و دولت روحانی باید تکلیف خود را با این افراد و دیگر هنرمندان و نویسندگانی که در خارج از ایران هستند و یا کسانی که پس از حضور در جشنواره‌های خارجی به ایران بازمی‌گردند و با برخوردهای تند مواجه می‌شوند روشن کند. کسانی مانند محمد رسول‌اف، کارگردانی که به تازگی با "دست نوشته‌ها نمی‌سوزند" به جشنواره تلوراید در آمریکا رفته و توانسته بود مدال نقره‌ای این جشنواره را برای فیلمش دریافت کند، اما پس از مدتی به هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه پاسپورت و لپ تاپ اش توقیف و خودش احضار شد.

"دست نوشته‌ها نمی‌سوزند" که به موضوع قتل‌های زنجیره‌ای در ایران بین سال‌های 1367 تا 1377 می‌پردازد، پیشتر توانسته بود جایزه بخش نوعی نگاه را از جشنواره کن دریافت کند.  رسول‌اف در گفت‌وگویی با برنامه تماشای بی‌بی‌سی گفت که برای ساخت و به‌ویژه نمایش این فیلم تصمیم‌گیری سختی را پشت سر گذاشت اما بالاخره تصمیمش را گرفت که این کار را نمایش دهد و مسئولیت همه چیز را بپذیرد.

شاید هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای رفع موانع به نقطه صفر بدون تنش هم نرسیده باشد،‌ اما اکنون بعد از گذشته بیش از دو ماه، به نظر می‌رسد رنگی امیدبخش بر بوم نقره‌ای سینما پاشیده شده است. امید به سینمای ایران وقتی بیشتر می‌شود که عرصه "خودی و غیرخودی" کم‌رنگ و برداشته شود،‌ وضعیت سینماگرانی چون جعفر پناهی روشن شود، کارگردان‌های مطرحی مانند بیضایی بار دیگر بتوانند در ایران فیلم بسازند و بازیگرانی مانند گلشیفته فراهانی که راهی متفاوت برای حضور در مجامع بین‌المللی در پیش گرفته‌اند، با تنگ‌نظری ارزیابی نشوند. عرصه سینما، فرهنگ و هنر نیازمند جان تازه‌ای است که از سانسورهای بی‌دلیل و ممیزی‌های سلیقه‌ای به‌دور باشد. شفافیت، پاسخگویی و اطلاع‌رسانی برای پایان یافتن برخوردهای گزینشی، آن‌طور که وزیر ارشاد می‌گوید، می‌تواند شروع خوبی باشد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

درود بر مرگ بر امریکا

۱۵ مهر ۱۳۹۲
مانا نیستانی
درود بر مرگ بر امریکا