«من عمیقا منتقد رفتار انتخاباتی آقای جلیلی هستم و خواهم ماند ولی از دیپلماسی هستهای مقاومتی و دستاوردهای آن دفاع میکنم و عقیده دارم دوستان دولت هم که بنای خود را بر نفی مطلق گذشته قرار دادهاند، به زودی خواهند دید که چارهای جز اتخاذ یک رویکرد مقاومتی ندارند.»
این جملهها را «مهدی محمدی»، عضو تیم پیشین پرونده هستهای ایران در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است. محمدی پیش از این عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان بوده و از جمله منتقدان جدی رویکرد سیاسی و هستهای حسن روحانی و محمدجواد ظریف به شمار میرود.
جدا از دیدگاه این اصولگرای تندرو، این پرسش جدی در فضای رسانهای و سیاسی داخلی و خارجی مطرح است که چه تفاوتهای مهمی بین رویکرد و پیشنهادهای تیم جدید پرونده هستهای ایران و تیم پیشین وجود دارد و آیا رونق گرفتن فضایی از خوشبینی دیپلماتیک و اعتماد عمومی منطقی است؟
تفاوتهای مهمی که در گام نخست به چشم میآیند، فرمی هستند. تیم جدید تقریبا از دیپلماتهای فعال در وزارت امورخارجه تشکیل شده است؛ اعضای آن پیشینه طولانی فعالیت دیپلماتیک دارند، با زبان انگلیسی به خوبی آشنا هستند و هماهنگی مناسبی با مسوول پرونده هستهای دارند. افزون بر شخصیت دیپلماتیک تیم جدید، آنها با الفبای کار رسانهای هم به خوبی آشنا هستند. با دستور محمدجواد ظریف، خبرنگاران مستقل و اصلاح طلب هم امکان پوشش مراسم را پیدا کردند و همراه با تیم دیپلماتیک راهی ژنو شدند.
«عباس عراقچی»، مذاکره کننده ارشد کنونی ایران پیش از این سخنگوی وزارت امورخارجه بود و به همین سبب حرفهای و قویتر از مسوولان پیشین با رسانههای داخلی و خارجی برخورد میکند. ظریف هم با وجود کمردرد و پادرد، کماکان به بهرهگیری مطلوب از شبکههای اجتماعی مشغول است تا شخصیت رسانهای قوی، فعال و متفاوتی نسبت به تیم قبلی هسته ای شکل بگیرد.
در فضای داخلی کشور، تحلیل محتوایی رسانههای اصولگرا که مهمترین منتقدان ظریف به شمار میروند، نشان میدهد که نوعی اجماع سیاسی و رسانهای در حمایت ار رویکرد کنونی دولت روحانی وجود دارد. درست است که بخشی از این سکوت، اجباری و با توجه به حمایت کلی رهبر ایران از دولت روحانی است و آنها با تعبیرهایی چون فرصت ایران به غرب برای اعتمادسازی، تلاش میکنند تفسیر دلخواه خویش را از صحنه مذاکرات ارایه دهند ولی روی هم رفته، نق نزدن اصولگرایان تندرو، از منظر تلاش حکومت ایران برای ارایه تصویری یک دست و شنیده شدن صدای واحد، میتواند مهم و به عنوان یک تغییر رویکردی دیگر تلقی شود؛ تغییری که البته بس شکننده است.
وجه مهم دیگر، نوع رویکرد رسانهها و مقامات غربی به تیم جدید بود؛ رویکردی توام با ابراز خوشبینی و همراهی که نقطه اوج آن، دیدار عراقچی و «وندی شرمن» بود. انجام رسمی این دیدار که نخستین دیدار رسمی بین مقامات ایرانی و آمریکایی در این سطح به شمار میرود، نشاندهنده فضای تقریبا متفاوت مذاکرات دوجانبه نیز هست.
صدور بیانیه مشترک ایران و 1+5 نیز رویداد مهمی دیگری بود که برای نخستین بار رخ داد و فضای همگرایانه و مثبت مذاکرات را به رخ کشید.
به این امر میتوان رویکرد محتوایی طرفین بر انجام مذاکرات فنی را هم افزود. مقامات غربی از این رویکرد تیم هستهای ایران نیز استقبال کردهاند، چون در مذاکره با سعید جلیلی و همراهان او با مشکلاتی چون گره خوردن پرونده هستهای با سایر مسایل جهانی، سیاسی و منطقهای نیز روبهرو بودند.
اما از منظر محتوایی، فعلا دو سند مهم در دسترس هستند؛یکی بیانیه پایانی نشست است که در روزهای ١٥و ١٦ اكتبر در ژنو برگزار و در آن با تاکید بر انجام دور تازه مذاکرات، طرح پیشنهادی ایران به عنوان «مشاركتي مهم» توصیف شد.
در این بیانیه تاکید شده است که در طول روزهای آینده، كارشناسان هستهاي، علمي و امور تحريم دو طرف، براي بررسي اختلاف نظرها و تهيه و تدوين گامهاي عملي، تشكيل جلسه دهند. این جمله که در واقع مهمترین بخش این بیانیه بود به خوبی نشان میدهد کماکان اختلاف نظرها باقی است و طرفین در برداشتن گام های عملی مشکل دارند.
مهمترین نکته در این زمینه، تفاوت ابراز نظر سخنگویان بود؛ «مایکل مان»، سخنگوی اشتون گفته بود ایران باید گام نخست را بردارد و درباره برنامه هستهای خود شفافسازی کند. این در حالی است که عراقچی، سخنگوی هیات ایرانی این گفتهها را ناامیدکننده خوانده است.
پیش از این، جواد ظریف تاکید کرده بود که برداشتن گام نخست، دشوارترین کار است. این توصیف دقیق را در حاشیه همین مذاکرات میتوان مشاهده کرد. از دیدگاه مقامات غربی، پذیرش پروتکل الحاقی میتواند به عنوان گام نخست ایران تلقی شود. در صورت پذیرش این پروتکل، امکان بازرسیهای جامعتری از تاسیسات هستهای ایران برای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی فراهم می شود.
عباس عراقچی گفته است ایران برای این امر آمادگی دارد ولی «پروتکل الحاقی بخشی از آخرین گام است.»
اما ایران در گام اول چه پیشنهاداتی مطرح کرده است؟ محمدجواد ظریف در گزارش فیسبوکی خود توضیح داد که جزییات محرمانه میماند تا مذاکرات جدی و قویتر پیش رود.
این گزاره البته یک نکته مهم دیگر را هم گوشزد می کند؛ افشای جزییات پیشنهادی ایران میتواند با واکنشهای منفی در داخل کشور هم روبهرو شود و موقعیت تیم مذاکره کننده را تضعیف کند.
امروز پس از طرح احتمال پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران، نمایندگان اصولگرای مجلس واکنش نشان دادند و گفتند چنین امری در اختیار مجلس است و قصد و اراده ای برای این کار وجود ندارد. آنها این امر را مشروط به مسایلی مانند رفع کامل تحریمها کردهاند ولی رسانههای خارجی گزارش دادهاند که ایران اعلام کرده که اگر حق غنی سازی در خاک ایران به رسمیت شناخته شود، می توان بر روی این گزینه به عنوان یک معامله فکر کرد.
ایران به احتمال قوی در این معامله خواستار غنی سازی نامحدود است ولی این درخواست خیلی سخت است که مورد پذیرش قرار گیرد.
با این وجود، در میان انبوه گمانه زنیهای رسانهای درباره جزییات پیشنهاد ایران، این گزینهها نیز مطرح شدهاند: ایران بین 3 تا 6 ماه از غنی سازی اورانیوم خودداری می کند، اطلاعات بیشتر و اطمینان بخشی درباره راکتور اتمی اراک میدهد و علاوه بر اجازه دسترسی بیشتر به این راکتور، درباره محدودکردن درصد غنی سازی و کاهش تعداد سانتریفوژها، اعلام آمادگی دارد.
این جزییات مشوق هستند و توجه مقامات غربی را به خود جلب می کنند. با این حال ایران نیز انتظار دارد در برابر این بسته، مشوق دریافت کند.
پیش از این از سوی طرف غربی اعلام شده که بخشی از تحریم های ایران رفع خواهد شد؛ رویکردی که مطابق انتظار دولت روحانی نیست. به احتمال زیاد، تحریم های مدنظر در بخش هایی مانند صنعت هواپیمایی رفع می شوند که در حال حاضر اولویت دولت روحانی نیستند. آنها منتظر رفع تحریمها به نحوی هستند که در پناه آن، دولت ایران بتواند مشکلات عمومی اقتصاد این کشور را حل کند. تحریمهایی که صنعت نفت یا سیستم بانکی ایران را نشانه رفتهاند. افزون بر این، در سطح کلان مذاکرات نیز تکرار خواست برداشتن تحریمها، علاوه بر قراردادن ایران در موضع ضعیفتر مذاکرات، انتظارات عمومی داخل ایران را به شدت افزایش داده و اقتصاد را کاملا شرطی کرده است.
تحریم، خواسته یا ناخواسته اکنون به شاه کلید حل مشکلات ایران تبدیل شده و ناکامی دولت روحانی می تواند درب موفقیت را نه تنها در عرصه بین المللی که در عرصه سیاست داخلی نیز بر روی این دولت قفل کرده و شکاف های ساختاری سیاسی و اجتماعی مهمی بر حکومت ایران تحمیل کند.
دومین سند در دسترس اما کنفرانس خبری محمدجواد ظریف و کاترین اشتون است. در سخنان مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نکات زیر مهم بودند: نخست این که پس از خوشبینی به روند مذاکرات با ایران، تاکید کرد ایران حق دارد در خاک خود غنی سازی کند اما در یک شکل متفاوت. او همچنین درباره رفع تحریمها سخن خاصی نگفت و از توافق با ایران برای عدم پرداختن رسانه ای به جزییات خبر داد.
اشتون همچنین مانند ظریف به گام نخست توجه کرد و گفت: «باید تلاش کنیم گام نخست را برای اعتمادسازی پیدا کنیم.»
او گفت راه درازی برای رسیدن به این منظور در پیش است، این راه البته صرفا دراز نیست بلکه پر از مانع و سنگلاخ هم هست.
محمدجواد ظریف هم در سخنان خود بر حقوق هسته ایران و تلاش برای اعتمادسازی تاکید کرد و گفت مراحل دشوارتری در پیش است، جهان نباید نگرانی داشته باشد و ما آماده رفع نگرانی های معقول هستیم.
وی همچنین تاکید کرد که ایران برای پذیرش پروتکل الحاقی، محدودیت های قانونی دارد تا پیامی به داخل کشور هم داده باشد و نگرانی های احتمالی مخالفان داخلی خود را کاهش دهد.
اعلام آمادگی ظریف برای دیدار با وزیر امور خارجه آمریکا نیز در چارچوب تداوم روند امیدبخش مذاکرات قابل فهم است. او خواستار گام های متقابل شده است.
رسانه ها از محل کنفرانس ظریف و اشتون گزارش داده اند که ظریف برای حضور در محل کنفرانس از ویلچر استفاده کرده است. در این شرایط، با توجه پا درد و کمردرد شدید وزیر امور خارجه ایران، آیا وی خواهد توانست یک گام بردارد که انتظار برداشتن گام متقابل را داشته باشیم؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر