close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چرا سعید فرهادی، کارگر آبفای کهگیلویه و بویراحمد خودش را آتش زد؟

۶ خرداد ۱۴۰۱
جواد متولی
خواندن در ۸ دقیقه
در مدت کوتاهی که از شروع سال ۱۴۰۱ می‌گذرد، کارگران دیگری نیز بر اثر فشار ناشی از شرایط بد اقتصادی، اقدام به خودکشی کردند
در مدت کوتاهی که از شروع سال ۱۴۰۱ می‌گذرد، کارگران دیگری نیز بر اثر فشار ناشی از شرایط بد اقتصادی، اقدام به خودکشی کردند
یکی از همکاران سعید فرهادی در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، علت خودسوزی فرهادی را وجود اختلافات داخلی با آبفا و بهانه‌گیری از او به قصد اخراج که منجر به نداشتن قرارداد و پرداخت نشدن حقوق او و دیگر همکارانش شد، اعلام کرد
یکی از همکاران سعید فرهادی در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، علت خودسوزی فرهادی را وجود اختلافات داخلی با آبفا و بهانه‌گیری از او به قصد اخراج که منجر به نداشتن قرارداد و پرداخت نشدن حقوق او و دیگر همکارانش شد، اعلام کرد
کارگران «شرکت دخانیات گلستان» روز اول خرداد از خودسوزی یک کارگر فصلی در محوطه اداری این شرکت خبر دادند
کارگران «شرکت دخانیات گلستان» روز اول خرداد از خودسوزی یک کارگر فصلی در محوطه اداری این شرکت خبر دادند

غروب دوم خرداد ۱۴۰۱ بود که خبر خودسوزی یک کارگر آب‌دار شرکت آبفای کهگیلویه و بویراحمد در فضای مجازی دست به دست چرخید. منابع محلی نام این کارگر را که در اعتراض به چند ماه حقوق معوقه، خودش را مقابل اداره شهر «قلعه رییسی» به آتش کشید، «سعید فرهادی»، کارگر آب‌دار روستای موشمی اعلام کردند. او به دلیل شدت جراحات وارد شده، درگذشت. چرا سعید فرهادی در یک اقدام اعتراضی خودش را آتش زد؟

***

درباره سعید فرهادی، کارگری که خود را به آتش کشید، چه می‌دانیم؟

یکی از همکاران سعید فرهادی در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، علت خودسوزی فرهادی را وجود اختلافات داخلی با آبفا و بهانه‌گیری از او به قصد اخراج که منجر به نداشتن قرارداد و پرداخت نشدن حقوق او و دیگر همکارانش شد، اعلام کرد. 

به گفته او، فرهادی ۴۵ ساله و دارای چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) بود و خانواده‌اش ساکن قلعه رییسی، مرکز بخش «چاروسا» در کهگیلویه و بویراحمد هستند.

به گفته این همکار فرهادی، در پی انتقال پیکر سوخته سعید فرهادی، پزشکان بیمارستان شهرستان دهدشت با تشخیص سوختگی ۷۰ درصدی، به دلیل عدم وجود امکانات ویژه سوختگی، او را جهت ادامه درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی شیراز اعزام کردند اما در نهایت، تلاش پزشکان موثر واقع نشد و او ظهر روز چهارشنبه چهارم خرداد ۱۴۰۱ جان سپرد.

به فاصله کوتاهی خبر این خودسوزی اعتراضی از سوی مقامات محلی تایید شد. «عبدالعزیز موسوی»، فرماندار کهگیلویه ساعتی پس از وقوع این خودسوزی اعتراضی به «ایلنا» گفت: «این فرد کارمند آب و فاضلاب شهری چاروسا و آب‌دار این اداره بود که ساعتی پیش جلوی ساختمان این اداره خودسوزی کرد.» 

به گفته موسوی، آب‌داران این استان در ماه‌های گذشته هم به دلیل پرداخت نشدن حقوق خود، جلوی استانداری و اداره آبفای استان تجمع کرده بودند. فرماندار کهگیلویه اما توضیحی درباره نتیجه این تجمعات اعتراضی و پرداخت حقوق آن‌ها نداد.

۱۶ مرداد ۱۴۰۰، «علی احمدی»، رییس سازمان بازرسی استان چهارمحال بختیاری در مورد مشابهی، از پی‌گیری مطالبات آب‌داران آبفا از طریق سازمان بازرسی کل کشور و وزارت نیرو خبر داد و گفت: «به احتمال زیاد تا دو ماه دیگر مشکل آب‌داران برطرف می‌شود.» 

احمدی در ادامه گفت: «دغدغه کارگران آبفا در خصوص تعویق طولانی دریافت مطالبات‌شان به صورت کارشناسی مورد بررسی بازرسان واحد اقتصادی قرار گرفت. گزارش این موضوع به سازمان بازرسی کل کشور برای پی‌گیری از وزارت نیرو ارسال شد. دو مرحله نامه‌نگاری با مدیر وقت آبفای استان و یک مورد مکاتبه با وزیر نیرو برای تسریع در پرداخت مطالبات آب‌داران از سوی این سازمان صورت گرفته است.»

سعید فرهادی در شرکت آبفای کهگیلویه و بویراحمد چه می‌کرد و خواسته‌اش چه بود؟

آب‌داران، کارگران پیمان‌کاری شرکت‌های آب و فاضلاب کشور هستند که در مناطق مختلف کشور به کارگیری می‌شوند. اما اخبار متعددی از تاخیر پرداخت حقوق آن‌ها در سال‌های اخیر به رسانه‌ها راه یافته است. ۲۰۰ آب‌دار کهگیلویه و بویراحمدی در اعتراض به عدم وصول مطالبات ۹ ماهه خود، بهمن ۱۳۹۹ مقابل استانداری این استان تجمع کردند. اگر چه سابقه‌ عدم پرداخت حقوق آن‌ها به سال ۱۳۹۵ و حتی قبل‌تر وجود دارد اما مقامات این استان در واکنش به اعتراضات، به جای پاسخ‌گویی به مطالبات آن‌ها، تنها مدیران شرکت را تغییر دادند. 

در دو روز گذشته هم  پس از انتشار خبر خودسوزی فرهادی، مدیرعامل آب و فاضلاب این استان ‌گفته است: «بعد از پی‌گیری و تایید صحت و سقم موضوع، در حکمی، بهروز بهروزنسب را به عنوان سرپرست جدید این اداره معرفی و آقای رستگار [مدیر قبلی] عزل شده است.» 

مدیرعامل پاسخی به این که چرا در وضعیت اقتصادی امروز ایران، کارگری کار می‌کند اما حقوق نمی‌گیرد یا چرا این کارگر باید خودسوزی اعتراضی انجام و جان شیرینش را از دست دهد، نداده‌اند.

آیا  سعید فرهادی تنها کارگری است که در سال ۱۴۰۱ خودکشی کرده است؟

در مدت کوتاهی که از شروع سال ۱۴۰۱ می‌گذرد، کارگران دیگری نیز بر اثر فشار ناشی از شرایط بد اقتصادی، اقدام به خودکشی کردند. کارگران «شرکت دخانیات گلستان» روز اول خرداد از خودسوزی یک کارگر فصلی در محوطه اداری این شرکت خبر دادند

این کارگر که «حمید شاهینی» نام دارد، ۵۲ ساله است و با ۲۰ سال سابقه کار به صورت فصلی در سمت راننده خودروی «خاور» در این شرکت مشغول کار بوده است. 

او که هم‌اکنون در «بیمارستان ۵ آذر» گرگان بستری است، نزدیک به ۴۰ درصد سوختگی دارد. این کارگر فصلی پیش از خودسوزی، توبیخ و به کمیته انضباطی شرکت معرفی شده بود.

۲۱ اردیبهشت‌ هم خبر خودکشی دو کارگر نانوایی به نام‌های «سیروس حسین پور» و «کریم محمدی»، از اهالی روستای «اردشیری» شهر «کوه‌چنار» شهرستان قائمیه در فضای مجازی دست به دست شد. این دو کارگر نانوایی که هر کدام ۲۰ سال داشتند، پس از انتشار یک ویدیوی خداحافظی کوتاه در فضای مجازی، با خوردن قرص برنج به زندگی خود خاتمه دادند.

چرا کارگران خودکشی می‌کنند؟

«فواد کیخسروی»، عضو هیات مدیره «اتحادیه آزاد کارگران ایران» در گفت‌وگو با »ایران‌وایر» با اشاره به این که این دست اتفاقات روندی افزایشی و‌ خطرناک پیدا کرده‌اند، می‌گوید: «افزایش آمار این اتفاقات نشان‌ دهنده‌ یک بحران عمیق در‌ جامعه است.»

او در پاسخ به این پرسش که چرا یک کارگر شاغل به خودکشی یا خودسوزی روی می‌آورد، می‌گوید: «بستر این نوع اقدام به نظر من، خشم شدید فردی نسبت به معضلات تحمیل شده از یک‌سو و از سوی دیگر عدم توانایی یا امکان رفع آن مشکلات است؛ مواردی که فرد را به آستانه جنونی از تلفیق خشم و استیصال می‌رسانند که جان و بدن‌ خود، یعنی تنها و آخرین امکان اعتراضی‌ را دست‌مایه قرار می‌دهند؛ عملی که متاسفانه برگشت‌ناپذیر است و نتیجه‌ای در راستای رفع مشکلات و تحقق نیازهای فرد نخواهد داشت.»

این عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در ادامه با اشاره به کارگرانی که ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها در بدترین شرایط کاری و معیشتی به امید دریافت حقوق و مزایایی بسیار ناچیز جان می‌کَنند تا تنها خود و خانواده‌ را از گرسنگی برهانند، می‌گوید: «با همه این احوال، یا حقوق‌شان پرداخت نمی‌شود یا در آستانه اخراج و بی‌کاری قرار می‌گیرند. قطعاً نسبت به این شرایط دچار نارضایتی بیشتر می‌شوند و دست به اعتراض خواهند زد.»

او می‌گوید: «آن‌چه ما در جامعه‌ ایران شاهد هستیم، این است که کارگران به صورت دسته‌جمعی و در راستای دفاع از حقوق خود دست به تجمع، اعتصاب و تحصن می‌زنند. همین در بعضی موارد، کارفرمایان را وادار به تحقق خواسته‌ها یا دست‌کم بخشی از آن‌ها کرده است: «اما زمانی که کارگری اعتراضش در قالب فردی شکل بگیرد یا این که مشکلات حاد معیشتی‌، موقعیت ‌او را از همکارانش جدا کند و خواسته‌اش هم بی‌جواب بماند و در بن‌بست قرار بگیرد، دچار استیصال شدیدی خواهد شد و دست به اقداماتی نادرست، از جمله خودکشی می‌زند.»

این فعال کارگری با تاکید بر تشکل‌یابی کارگران برای پی‌گیری مطالبات و تاثیر آن بر نتیجه‌گیری می‌افزاید: «ما همواره بر متشکل شدن کارگران و ضرورت اتحاد عمل میان طبقه کارگر اصرار و تاکید داریم. چرا که اگر نیروی کار متحدانه دست به اعتراض بزند، در سطح خُرد می‌تواند تداوم تولید ( کالا یا خدمات ) را دچار اخلال و کارفرما را وادار به پاسخ‌گویی کند. در سطح کلان اجتماعی هم مناسبات تولیدی و‌ اقتصادی را به چالش می‌کشاند و حتی می‌تواند به تغییرات سیاسی و حاکمیتی  منجر شود. به همین دلیل، حاکمان و صاحبان صنایع همواره مانع از تشکل‌یابی و اقدامات متحدانه کارگران می‌شوند و یا تلاش می‌کنند تا با نفوذ در تشکل‌های کارگری، چارچوب فعالیت و اقدامات آن‌ها را کانالیزه کنند و تحت اختیار خود بیاورند. کارگران اگر متشکل‌تر و متحدتر باشند، قطعا کمتر شاهد استیصال مفرط آن‌ها در مقابل کارفرمایان و حکومت و نیز تعرضات اقتصادی و اجتماعی آن‌ها به زیست و موجودیت کارگران خواهیم بود.»

دلالان نیروی انسانی در خودکشی کارگران چه نقشی دارند؟

وجود شرکت‌های واسطه‌ای تامین نیروی انسانی در پروژه‌های دولتی و غیردولتی یکی از مواردی است که کارگران بخش‌های مختلف صنعت به آن معترض هستند و آن را یکی از معضلات فضای کار در ایران می‌دانند. این شرکت‌ها با استفاده از رانت، در مناقصه پروژه‌های کاری شرکت می‌کنند و پس از آن به دلالی تامین نیروی انسانی برای پروژه‌ها می‌پردازند و کسر بزرگی از حقوق کارگران را به همین روش تصاحب می‌کنند. 

فواد کیخسروی در این رابطه می‌گوید: «از زمانی که شرکت‌های پیمان‌کاری و واسطه‌ای به شکل گسترده‌ وارد روابط کار شدند، دو اتفاق بسیار عاجل به ضرر کارگران رخ داد؛ اول این که بخشی از دستمزد و حق کارگران توسط این دلالان به غارت رفت و تعرض بزرگی به معیشت آن‌ها اتفاق افتاد. دوم این که کارگران در ابعاد وسیعی تقسیم‌بندی شدند و نیروی متحد آن‌ها به درجات زیادی درهم شکست.»

او در ادامه این گونه توضیح می‌دهد: «پیمان‌کاران تامین نیروی انسانی عملاً هیچ نقشی در پروسه‌ تولید ندارند اما بخش بزرگی از دسترنج کارگران را تصاحب می‌کنند. یک نمونه‌ای که سال گذشته در اعتصاب کارگران بخش اورهال پالایشگاه تهران خبری شد، این بود که پیمان‌کار برای هر روز کارگر مبلغ ۵۰۰هزار تومان با کارفرما محاسبه اما به ازای هر روز کار، مبالغی مابین ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان به کارگران پرداخت کرده بود. این یعنی یک دزدی آشکار از سفره و دسترنج کارگران بدون این که حتی یک کالری در پروسه تولید انرژی مصرف کرده باشد.»

کیخسروی در مورد تقسیم‌بندی و شکستن نیروی متحد کارگران می‌افزاید: «کارگران زیادی هستند که در یک صنف و یک رسته‌ مشخص و مشابه و در یک مرکز تولیدی بزرگ کار می‌کنند اما مطالبات و خواسته‌های متفاوتی دارند. این باعث می‌شود که این کارگران در کنار هم قرار نگیرند، چون پیمان‌کاران شرایط متفاوتی را در روابط کاری‌ آن‌ها اعمال می‌کنند؛ مثلاً کارگران با کار مشابه، دستمزدهای متفاوتی از پیمان‌کاران مختلف دریافت می‌کنند. این وضعیت هم منجر به استثمار مضاعف بر کارگران و هم مانع از شکل‌گیری تجمعات اعتراضی در سطح کلان‌تر می‌شود. با توجه به این وضعیت، خواسته حذف شرکت‌های تامین نیروی انسانی همواره یکی از خواسته‌های اصلی کارگران است.»

این فعال کارگری می‌گوید: «واقعیت این است که نباید عامل این معضلات تحمیل شده به کارگران را تنها در خود پیمان‌کاران جست‌وجو کرد. بستر اصلی وقوع چنین شرایطی، خود حاکمیت است؛ حکومتی که چنین شرایطی را به عنوان رکن اصلی اقتصادی خود تعریف کرده و تازه این تعدیل در ساختار را به صورت رانتی و بر بستری بسیار فاسد اجرا کرده است.»

ثبت نظر

گزارش

نوزادی در سطل زباله، پیامبری از نسل کودکان ناخواسته

۶ خرداد ۱۴۰۱
ثمانه قدرخان
خواندن در ۴ دقیقه
نوزادی در سطل زباله، پیامبری از نسل کودکان ناخواسته