close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

نافرمانی مدنی چیست و آیا جمهوری اسلامی را وادار به مصالحه می‌کند؟

۱۱ خرداد ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۱۳ دقیقه
اعتراضات مردمی طی سال‌های اخیر که پاسخ آن زندان، قتل و کشتار شد و با ماه و سال نام گرفت؛ از «آبان ۹۸» تا «مرداد ۹۷» و «دی ۹۶»، «شلیک به هواپیمای اوکراینی»
اعتراضات مردمی طی سال‌های اخیر که پاسخ آن زندان، قتل و کشتار شد و با ماه و سال نام گرفت؛ از «آبان ۹۸» تا «مرداد ۹۷» و «دی ۹۶»، «شلیک به هواپیمای اوکراینی»
خیابانی که در سال «۱۳۸۸» توسط مردم تسخیر و به خون بیش از صد معترض گلگون شد
خیابانی که در سال «۱۳۸۸» توسط مردم تسخیر و به خون بیش از صد معترض گلگون شد
پاسخ جمهوری اسلامی به نیم قرن اعتراض ؛ قتل‌های زنجیره‌ای دهه هفتاد، آن کشتار خونین «تابستان ۶۷»، آن‌هم پس از یک دهه حبس و شکنجه هرآن‌که مخالف بود
پاسخ جمهوری اسلامی به نیم قرن اعتراض ؛ قتل‌های زنجیره‌ای دهه هفتاد، آن کشتار خونین «تابستان ۶۷»، آن‌هم پس از یک دهه حبس و شکنجه هرآن‌که مخالف بود

فروریختن برجی تجاری در آبادان که روی رانت مسئولان و فسادی سیستماتیک بنا شده بود، تا لحظه نگارش این گزارش آخرین فاجعه‌ای است که با بی‌تدبیری‌ها و پاسخ‌گو نبودن‌های مقامات در حافظه مردم ایران از جمهوری اسلامی ثبت می‌شود. پاسخ جمهوری اسلامی به اعتراضات تاکنون، زندان و سرکوب و کشتار بوده است.

 بسیاری از فعالان مدنی اما از نافرمانی مدنی برای ایستادگی در مقابل ظلم و جور حرف می‌زنند. نافرمانی مدنی چیست و آیا می‌توان با نافرمانی مدنی جلوی این حکومت ایستاد؟

چه زمانی نافرمانی مدنی می‌تواند موثر باشد؟ آیا این حکومت حاضر به پاسخ‌گویی و مذاکره برای مصالحه است؟ آیا قرارش بر رعایت حقوق شهروندی است؟ یا دیوار به دیوارهای زندان‌هایش می‌افزاید؟ در این میان، جایگاه نافرمانی مدنی چیست؟ چه الگوی ایرانی در نافرمانی مدنی طی این سال‌ها می‌توان مثال زد و به کار گرفت؟ 

****

مراکش ۱۹۶۵ - زندگی در دیکتاتوری؛ 

زندانیان سیاسی را با اتهام‌های مختلف از جمله شرکت در تظاهرات مسالمت‌آمیز به اردوگاهی که زندان بود، منتقل می‌کردند؛ پادگانی برای بازسازی مخالفان. یکی از خشن‌ترین پاسدارهای اردوگاه «عقا» نام دارد که مدام زور می‌گوید. زندانیان به کارهای سخت و طولانی‌مدت مشغول‌اند. یکی از روزهای سرد، زندانیان که از بی‌خوابی رنج می‌بردند، تصمیم گرفتند به جای کار، بخوابند. آن‌ها دیگر از خستگی نای کار کردن نداشتند. می‌دانستند قرار است مجازات شوند، اما از جایشان بلند نمی‌شوند. بیشتر می‌خوابند و برای چند ساعت کار نمی‌کنند. در مقابل جیره غذایی‌شان کم می‌شود و به دستور زندان‌بان، تفکیک می‌شوند تا دیگر حرکتی سازمانی انجام ندهند. به قول نویسنده، روحی که بر آن‌جا حاکم بود، انسان را از انسانیت تهی می‌کرد. 

کتاب «تادیب؛ روایت یک تحقیر» 

اما این مقاومت است یا نافرمانی مدنی؟ برخی از آن به عنوان نافرمانی مدنی یاد می‌کنند و گروهی مقاومت را توصیف بهتری می‌دانند. 

به دهه شصت و زندان‌های جمهوری اسلامی برویم که اوج شکنجه و خون بود، بسیاری از زندانیان آن‌سال‌ها اما با همه شرایط دهشتناک آن روزگار، دست به نافرمانی مدنی زده‌اند. 

«منیره برادران»، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی دهه شصت، در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» از تجربه خودش می‌گوید، در رژیم‌های سیاسی تمامیت‌خواه، قوانین نانوشته‌ای هم وجود دارد که با عقلانیت جامعه‌شناختی نسبتی ندارد. زندان در چنین رژیم‌هایی ابزاری است که بتوانند اهداف خود را در آن پیاده کنند. جمهوری اسلامی هم می‌خواست با حذف مخالفان از جامعه، آن‌ها را اسلامیزه کند. برای همین فرامینی را وارد قانون کرد و یک‌سری قوانین نانوشته تحمیل کرد. جمهوری اسلامی مخالفان خود را تحت خشن‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌داد تا به قالبی که می‌خواهد درآیند؛ یعنی تواب و همکار او شوند. در این میان اگرچه بسیاری مقاومت کردند، اما زیر شکنجه‌ای که با گوشت و خون انسان سر و کار دارد، بسیاری هم شکستند. یکی از اهداف دیگر تسریع اسلامیزه کردن در سطح جامعه بود تا مخالفی برای سازماندهی مقاومت وجود نداشته باشد. 

اما روش‌های مقاومت در زندان، صرفا طاقت آوردن زیر کابل و لو ندادن نبود؛ کلاس‌های اجباری ارشاد، نماز و پوشش اجباری نمونه‌هایی از آن بودند: «زندان، حذف فیزیکی مخالفان است. آن‌ها به دنبال مرگ روحی ما بودند. یکی از مقاومت‌های آن زمان همین شرکت نکردن در کلاس‌ها و نمازها بود. یا مقاومت مقابل پوشیدن چادر سیاه. اوایل دهه شصت برای زنان زندانی چادر به اندازه کافی نبود. برخی از زنان بند چپ‌ها و تنبیهی‌ها خانواده‌هایشان چادرهای سنتی و رنگی گرفته بودند. اما بعد از مدتی پوشیدن چادر سیاه اجباری شد. خیلی‌ها تن ندادند و از چنین فرمان‌هایی سرپیچی کردند. کسانی که چادر سیاه به سر نمی‌کردند، به بهداری و ملاقات برده نمی‌شدند و به زیرزمین ۲۰۹ منتقل می‌شدند. می‌خواستیم بگوییم که ما به دستوری که می‌خواهید روح ما را بکشید و از هویت خود خارج سازید، تن نمی‌دهیم. این مقاومت‌ها با سرکوب مواجه شد. ایزوله کردن زندانیان و بعدتر، تعبیه تابوت در دوران حاج داوود رحمانی. اما به نوعی مقاومت مقابل حجاب اجباری و نافرمانی مدنی از فرمان هم بود.» 

تابوت؛ نوعی روش شکنجه ابداعی «حاج داوود رحمانی» از شکنجه‌گران دهه شصت بود. او زنان را در اتاق‌هایی قرار داده بود که حق تکان خوردن نداشتند، با کسی نمی‌توانستند صحبت کنند، انفرادی، با فاصله یک دیوار کنار هم نشسته بودند. تنها صدا، صدای نوحه‌های صادق آهنگران بود و محتوای روحانیت برای شست‌وشوی مغزی. برخی از زندانیان زیر همین نوع شکنجه، شکستند و تواب شدند. بسیاری هم ماه‌ها مقاومت کردند.

منیره برادران از نمونه‌های دیگر قوانین نانوشته می‌گوید که زندانیان باید در کلاس‌های دعاخوانی و اعترافات زندانیان مشارکت می‌کردند: «ما شرکت نمی‌کردیم. نماز خواندن اجباری بود. اما در بند ما که سر موضعی‌ها بودیم و از تواب‌هایی که گزارش رد می‌کردند هم خبری نبود، ما نماز نمی‌خواندیم. بعدتر در کلاس‌های ارشاد هم شرکت نمی‌کردیم. با این‌که مجازات‌های سنگین‌تری بر ما اعمال شد و در تابوت‌ها، حواس پنج‌گانه ما را با محیط از بین بردند. اجازه حرکت نداشتیم. صدایی نباید بود. مقاومت کردیم؛ اما همین را می‌توان در مقوله نافرمانی مدنی هم گنجاند که در زندان انجام می‌شد؛ اقدامی گروهی در مخالفت با قانونی نانوشته و ظالمانه که مجازات به همراه داشت. همین نافرمانی‌ها باعث شد که شرایط در دوره‌های بعدی مثلا در خصوص کلاس‌های ارشاد و نمازهای اجباری تغییر کند.» 

پاسخ جمهوری اسلامی به نیم قرن اعتراض 

اعتراضات مردمی طی سال‌های اخیر که پاسخ آن زندان، قتل و کشتار شد و با ماه و سال نام گرفت؛ از «آبان ۹۸» تا «مرداد ۹۷» و «دی ۹۶»، «شلیک به هواپیمای اوکراینی» و قتل‌عام ۱۷۶ انسان در آسمان ایران، خیابانی که در سال «۱۳۸۸» توسط مردم تسخیر و به خون بیش از صد معترض گلگون شد، عقب‌تر برویم، هنوز مادر «سعید زینالی» بعد از واقعه کوی دانشگاه نمی‌داند چه بر سر پسرش آمده است. قتل‌های زنجیره‌ای دهه هفتاد، آن کشتار خونین «تابستان ۶۷»، آن‌هم پس از یک دهه حبس و شکنجه هرآن‌که مخالف بود. هم‌زمان «جنگ و کودک‌سربازها»، قتل‌هایی که «لباس‌ شخصی‌ها» از ابتدای انقلاب در تظاهرات‌ها به راه انداختند و «اعدام‌های پشت بام رفاه» در نخستین هفته روی کار آمدن جمهوری اسلامی شاید عریان‌ترین نوع خشونت و پاسخ جمهوری اسلامی به خواسته‌ها، نقدها، اعتراضات و مخالفت‌هایی است که صورت گرفته است. در همین میان، «آدم‌ربایی‌ها و ترورهای خارج از مرزهای ایران» را نیز باید افزود. 

در همین روزها برخورد با روزنامه‌نگاران و کنش‌گران صنفی مانند کارگران و معلمان، با شدت و حدت همچنان جریان دارد. پاسخ هر اعتراضی، تهدید و احضار و بازداشت است. در بازداشتگاه و زندان، سلول انفرادی و قوانینی که ابتدایی‌ترین حقوق زندانی را مثل حق دسترسی به وکیل محدود می‌کند، قوانین نانوشته‌ای را هم به همراه دارد که حق درمان را زیر سوال می‌برد و به کشته شدن زندانیان می‌انجامد.اگر زندانی شناخته شده باشد نامش در رسانه‌ها مطرح می‌شود در غیر‌ این‌صورت، شاید عددی شود در دفتر ثبت سازمان زندان‌ها. 

تمام این شرایط را  در کنار مدیریت  وضعیت محیط زیست قرار دهیم، اگر گلوله و زندان جان نگیرد، آلودگی هوا، نبود آب، خشکسالی و تغییرات اقلیمی، با وجود سیستم فاسد، جان می‌ستاند. همین شرایط را بگذاریم در کنار فقر گسترده‌ای که هر روز سفره‌ها را کوچک‌تر می‌کند، خودکشی و افسردگی و اعتیاد را بالاتر می‌برد. در ساختار قانون هم می‌توان به قوانین تبعیض‌آمیز اشاره کرد. زنانی که سال‌هاست برای برابری حقوق تلاش می‌کنند و به نتیجه نرسیده‌اند. ساختار سیاسی حاکم بر ایران را به خوبی می‌شناسیم. از راس هرم و رهبر جمهوری اسلامی تا لایه‌های بعدی که روحانیون سنتی بر آن تسلط دارند، قانون‌گذارند و ثروت و سلاح را در انحصار خود دارند.

پرسش را می‌توان تکرار کرد؛ آیا جمهوری اسلامی حاضر به مصالحه است؟ 

نافرمانی مدنی؛ قانون‌شکنی با کاهش هزینه‌

برخی از نظریه‌پردازان نافرمانی مدنی را مبتنی بر وجدان فردی می‌دانند و حرکتی را که منجر به یک جنبش یا جریان نشوند، ذیل همین تعریف قرار می‌دهند. بسیاری نیز به «هانا آرنت» برمی‌گردند که با به چالش کشیدن این نظریه، معتقد است نافرمانی مدنی طبق «وجدان» امری شخصی است که توجیه سیاسی در پی دارد. نافرمانی مدنی چون قانون‌شکنی به شمار می‌آید، بایستی به شکل عمومی و جریانی اعتراضی اتفاق بیفتد و قابلیت فراگیری داشته باشد. از نظر او، تنها در صورت فراگیری نافرمانی مدنی‌ است که تغییر واقعی اتفاق می‌افتد. به باور او به جای وجدان فردی باید بر بی‌عدالتی‌های رخ‌داده متمرکز شد و ابزار عینی جبران آن را پیش‌بینی کرد. 

مسلما قانون‌شکنی هزینه در پی دارد؛ اما اگر به شکل فردی رخ دهد، مجازاتی فردی می‌تواند سنگین باشد. اما قانون‌شکنی گروهی، اگرچه مجازات به همراه دارد؛ اما هزینه آن برای مجریان نافرمانی مدنی، در صورت مسالمت‌آمیز بودن، کم‌تر است و برای عاملان اعمال قوانین نوشته و نانوشته ظالمانه بیشتر. 

«شیرین عبادی»، برنده جایزه نوبل صلح، در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» بر «فراگیری» نافرمانی مدنی تاکید دارد که آن زمان می‌توان گفت، اقدامی موثر اتفاق افتاده است که توانسته به الگو تبدیل شود: «نافرمانی مدنی زمانی باید صورت بگیرد که حکومت حاضر به مذاکره برای مصالحه نباشد. برای فراگیر شدن آن باید به سمت اقداماتی رفت که اولا تعداد بیشتری از افراد جامعه را در بر بگیرد و سپس، هزینه سنگینی برای افراد نداشته باشد.» 

زندان را در نظر بگیریم که نوعی از نافرمانی مدنی می‌تواند ممانعت از خوردن غذا یا ترک ملاقات توسط زندانی باشد، در مقابل حمله به زندان‌بان که خشونت به همراه دارد: «اگر زندانیان جمعی به زندان‌بان حمله کنند، هزینه‌اش شلیک به زندانی است. پس امکان فراگیر شدن کم‌تری دارد. باید به سراغ نافرمانی‌هایی رفت که هزینه کم‌تری دارند تا بتوان آن را ادامه داد. به عنوان مثال، زندانی در اعتراض به کیفیت پایین غذا از ملاقات سرباز زند. اگر هزار زندانی به ملاقات نروند، با پذیرفتن این هزینه بر خود، امکان ایجاد تجمعی گسترده میان هزار خانواده زندانی را بیشتر کرده‌اند. از طرفی زندانی برای نپذیرفتن ملاقات مجازات نمی‌شود. با حرکت خانواد‌ه‌ها هم، صدای اعتراض‌شان بلندتر می‌شود و همراهی جمعی بیشتری کسب می‌کنند.» 

نمونه‌ای موفق اما ناپایدار که شیرین عبادی مثال زد، حضور کشاورزان معترض اصفهانی در نماز جمعه بود. نماز جمعه در حکومت جمهوری اسلامی تریبونی برای اعلام مواضع رژیم و ابزاری در خدمت پروپاگاندای خود است. وقتی کشاورزان اصفهانی با حضور در نماز جمعه، در شروع نماز، پشت به امام جماعت کردند و روی به مردم، نمونه‌ای از نافرمانی مدنی است. 

عبادی تصریح می‌کند: «نافرمانی مدنی از مدنیت می‌آید؛ یعنی باید جمع را در بر بگیرد تا تاثیرگذار باشد. البته که منشا آن وجدان است. چون مقابل ظلم به پاخاسته و مقاومت توصیف می‌شود. اما حرکت فردی باید به جنبه مدنیت برسد. در همان اصفهان، وقتی کشاورزان در زاینده‌رود خشک‌شده اعتصاب کردند، مردم برای آن‌ها غذا می‌بردند. اما این همراهی را در تهران ندیدیم. معلم‌ها مدت‌ها در خیابان بودند؛ اما همراهی مردم را نداشتند.» 

نافرمانی مدنی مقابل ظلم با خواسته مشخص صورت می‌گیرد که تاکید بر مسالمت‌آمیز بودن آن، یعنی عدم عاملیت در اعمال خشونت، به منظور هزینه کم‌تر برای معترضان و امکان فراگیری بیشتر است. در واقع اگرچه ابزاری برای مقابله با قدرت است؛ اما انسان‌ها برایش ابزار نیستند که هزینه‌ انسانی را نادیده بگیرد. 

به گفته عبادی وقتی صحبت از نافرمانی مدنی می‌شود، منظور ارائه راه‌حلی است که عده‌ای از مردم یا تمام جامعه به خواسته‌اش برسد؛ این خواسته می‌تواند بنیادین مثل سقوط رژیم باشد یا خواسته‌های جزیی‌تر مثل رفاه یا آزادی بیشتر، پیدا کردن شغل یا آموزش زبان مادری را در برگیرد. روش‌های نافرمانی مدنی با توجه به شرایط حاکم بر جامعه نیز متفاوت است: «من در سال ۱۳۹۶ توصیه کردم که حکومت را به سمت ورشکستگی بانکی ببریم که عواقب سنگینی دارد. یعنی مردم سپرده‌های بانکی‌شان را از بانک‌ها بیرون بکشند و ارز و طلا بخرند که ارزشش در ایران بالا می‌رود تا ضرر هم نکنند. حکومت ۴۰ سال است که به حرف مردم گوش نداده است، یک بار هم مردم به حرف او گوش ندهند. بانک‌ها آن‌موقع در اوج ناتوانی مالی هم بودند. کافی بود دولت نتواند هیچ خریدی بکند. شاید آن‌گونه که سرکوب کردند، نمی‌کردند. ما هنوز نمی‌دانیم در اعتراضات ۹۶ چند نفر زندانی و کشته شدند.» 

نمونه‌های ملی و بین‌المللی نافرمانی‌های مدنی 

در یک سال گذشته، منسجم‌ترین حرکت‌های اعتراضی در ایران که می‌توان آن‌ها را سازماندهی شده توصیف کرد، ادامه اعتراضات و اعتصابات کارگران و جنبش معلمان بود. معلم‌ها توانستند با مطالبات محوری خود در شهرهای مختلف ایران به خیابان بیایند و خواسته‌های خود را مطرح کنند. از مطالبات کارنامه سبزها تا آزادی همکاران زندانی‌شان. اما پاسخ‌شان سرکوب و بازداشت گسترده و احکام زندان شد. تا به آن‌جا که تصمیم گرفتند همگی کلاس‌های درس‌شان را در روزی مشخص تعطیل کنند. این حرکت نمونه‌ای از نافرمانی مدنی است که فراگیر شد و همچنان هم ادامه دارد و سرکوب هم هنوز مقابل آن هست. 

در نمونه‌های بین‌المللی می‌توان به جنبش بایکوت در مقابله با سرمایه‌داری، تجارت اسلحه و سیاست‌های اشغال‌گرایانه مثل تقابل با اسراییل یا تقابل با استعمار و استثمار در دهه‌های اخیر پرداخت که همراهان بیشتری یافته است. اگرچه برای همگان همچنان جنبش استقلال هند از امپراتوری بریتانیا به رهبری «ماهاتما گاندی» مطرح است، یا جنبش ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی و جنبش‌های دیگر که روش‌های مسالمت‌آمیز را پیشه کردند. 

به ایران که برگردیم، در زندان خصوصا سال‌های اخیر بسیاری از زندانیان از پوشیدن لباس زندان هنگام اعزام به بیمارستان سر باز زده‌اند و هزینه جسمانی آن را به جان خریده‌اند. اگرچه حرکت آن‌ها فردی است و هنوز نتوانسته از قشر محدودی فراتر رود، اما مقاومتی است که برخی آن را نافرمانی مدنی توصیف می‌کنند. یا نمونه‌هایی مثل کمپین‌ روسری سفیدها در مقابل ممنوعیت ورود زنان به استادیوم فوتبال یا آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید و دختران انقلاب در مقابل حجاب اجباری. 

خاوران؛ نافرمانی مدنی پایدار که الگو شد

اما نمونه دیگری از نافرمانی مدنی در ایران وجود دارد که همواره تمامی نشانه‌های یک نافرمانی مدنی را در برمی‌گیرد و مورد مثال شیرین عبادی و «منیره برادران» نیز هست؛ نمونه‌ای که مسالمت‌آمیز آغاز شد، پیش رفت و ضمن فراگیری، الگویی مثال زدنی در مبارزات مدنی و حقوق بشری است؛ یعنی خاوران. 

منیره برادران در این خصوص می‌گوید: «اقدامات خانواده‌های خاوران یک نافرمانی مدنی است. آن‌ها برای خودشان حق سوگواری قائل هستند؛ اما سرکوب می‌شوند و مقاومت می‌کنند تا یادبود عزیزان‌شان را از دست ندهند. خانواده‌ها برای مراسم یادبود، در خانه‌های خودشان سالگرد می‌گرفتند و سرود می‌خواندند و به هم روحیه می‌دادند. بازجویی و تهدید به دنبال داشت، اما خانواده‌ها تن ندادند و پایه‌ای از دادخواهی را بنا کردند. نافرمانی مدنی تنبیه به همراه دارد، اما تاثیرش مهم‌تر از تن دادن به خواست ظلم است. تن دادن به ظلم و سکوت، یعنی همیشه عذابی را با خود همراه کرده‌ای. تن دادن به ظلم، انسان را تهی می‌کند. مقاومت انسان‌ها را زنده نگه می‌دارند و نافرمانی مدنی جامعه را پویا می‌دارد.» 

شیرین عبادی هم در همین خصوص معتقد است: «مسلما خاوران نافرمانی مدنی است. خاوران با کشته‌های سال ۱۳۶۰ نمایان شد و خانواده‌های داغ‌دار را گرد هم آورد. نه فقط آن‌ها را که بعدتر کشتار ۶۷ و دادخواهی مادران خاوران را به دنبال داشت. بعد از آن مادران پارک لاله ایجاد شد و بعد مادرانی که عزیزشان را در اعتراضات از دست دادند؛ مثل مادران کشته‌های سال ۸۸ و آبان ۹۸. در حقیقت از خاوران الگوبرداری شد و در سطح خودش فراگیر. هرکس عزیزی را از دست داد به این الگو پیوست تا هم یاد عزیزش را زنده نگه دارد و دهم یادسپاری یک جنایت به انجام برسد.» 

به بحث مادران دادخواه که برسیم، نمونه‌های بین‌المللی آن هم در مقابل خشونت‌های حکومتی در اقصی‌نقاط جهان یافت می‌شود. «مادران شنبه» قدیمی‌ترین جنبش نافرمانی در ترکیه است که بیش از دو دهه مبارزه کرده‌اند. آن‌ها مادران، بستگان و دوستان ناپدیدشدگان قهری هستند که نخستین‌بار در سال ۱۹۹۵ تظاهرات کردند. حرکتی مثل مادران ناپدیدشدگان شیلی، مادران میدان مایو در آرژانتین، مادران سربازان در روسیه، مادران نین‌آنمن در چین یا انجمن مادران الجزایر. هدف آن‌ها اگرچه روشن شدن حقیقت و محاکمه عاملان جنایت‌ها است.

این نمونه از نافرمانی مدنی که جلوه‌ای ملی و بین‌المللی دارد، مسالمت‌آمیز و فراگیر است و هدفمند ادامه دارد. خصوصیاتی که می‌تواند برای جذب بیشتر همراهی، در عرصه‌های مختلف نافرمانی مدنی، الگو باشد.

ثبت نظر

گزارش

لگوهایی که آوار می‌شوند، عروسک‌هایی که می‌میرند؛ کودکان و فاجعه متروپل

۱۱ خرداد ۱۴۰۱
ثمانه قدرخان
خواندن در ۶ دقیقه
لگوهایی که آوار می‌شوند، عروسک‌هایی که می‌میرند؛ کودکان و فاجعه متروپل