چند روزی میشود که «هدی رستمی»، عکاس و مدیر اجرایی برنامه «فمتریپ» در شبکههای اجتماعی مورد نقد کاربران قرار گرفته است. تصاویری از توریستهای غیرایرانی که از او به خاطر سفرشان به ایران در اینستاگرامهایشان تشکر کردهاند، عکسهای رستمی از زنان با حجاب همجوار با کاشیکاریها و آثار باستانی و فرهنگی منتشر شده و بسیاری او را متهم کردهاند که حقیقت آنچه را در ایران میگذرد وارونهسازی کرده و به خورد توریستهای خارجی میدهد. آنچه در این نقدها مطرح شده، عادیسازی حجاب و چشم بستن بر حقیقت اعتراضات به سیاستهای جمهوری اسلامی عنوان شده است؛ یعنی عادیسازی ظلم.
اما «هدی رستمی» کیست؟ از کجا آمد؟ چه پروژههایی در دست گرفت؟ و چرا رسانههای حکومتی از او حمایت میکنند؟ جمهوری اسلامی کجا و چگونه از این پروژه استفاده میبرد؟
***
«هدی رستمی» در سوئد رشد و تحصیل کرده است. به گفته خودش در سال ۲۰۰۹ یعنی همان سال «جنبش سبز»، دوربینی خرید و خواست دغدغههایش را به تصویر بکشد. نخستین مجموعه عکسهای او که از شبکههای اجتماعی به رسانه راه یافت، در سایت «تهران ریویو» با اسم «شهر ممنوعه» منتشر شد. خودش گفته بود: «این مجموعه عکس، بیشتر ایدهپردازی و گفتن حرفهایی است که گویی سالهاست در این شهر ممنوع است.»
عکسهای او را در آن زمان میشد اعتراضی به حجاب اجباری تصور کرد. اما چه شد که او از معترض به مبلغ سیاستهای حکومت تبدیل شد؟ تماسهای «ایران وایر» با هدی رستمی و ارسال همین سوال، از سوی او تا لحظه انتشار این گزارش بیجواب ماند.
در سالهای گذشته، عکسهای هدی رستمی از زیباسازی حجاب زنان در یکسو و بوسههای ممنوعه در بستر خشک زایندهرود از سوی دیگر، بیشتر به وارونهنمایی حقیقت جاری در ایران میماند تا هنرمندی که در ابتدا میگفت به دنبال روایت ممنوعیتها است.
پروژههایی با حمایت مالی در راستای سیاستهای جمهوری اسلامی
در سال ۱۳۹۸ خبرگزاری «مهر» در گزارشی به پروژه «هدی رستمی» پرداخت و آن را در راستای «جنگ روایتها» از ایران ارزیابی کرد. طبق این گزارش، پروژه «فمتریپ» از سوی سازمان میراث فرهنگی و وزارت گردشگری برای کنشگران این عرصه حمایت میشود؛ یعنی کنشگران از گردشگران به صورت رایگان یا نیمهرایگان دعوت میکنند که به مقصد بیایند و با انتشار تصاویر و ویدیو توجه دیگر توریستها را به آن مقصد جلب کنند.
طبق این گزارش، از این دسته اقدامات در دولت «محمود احمدینژاد» هم انجام میشد، اما ناموفق بود. اما در دوران ریاستجمهوری «حسن روحانی» همت بیشتری روی آن گذاشته شد. به طوریکه حتی رسانههای غربی هم مستندهایی از ایران پخش میکردند که بیشتر گویای فرهنگ و تمدن در ایران بود تا حقیقت جاری یعنی دیکتاتوری مذهبی به اسم جمهوری اسلامی. در برخی از این مستندها که غربیها ساخته بودند، مردم مهماننواز تصویر میشدند و زنان آزادانه دوچرخهسواری میکردند و برابری جنسیتی در خانههایی با حداقل امکانات برقرار بود؛ تصویرگری غربیها از زندگی انسان شرقی در ایران.
اما در «فمتریپ» هدی رستمی، قرار شد گردشگران خارجی با یک راهنما به دیدار ایران بیایند و برای دیگر غربیها روایت کنند. در گزارش مهر، بانی همین پروژه با عنوان «FeelIran» هدی رستمی معرفی شده که برای تعدادی از شخصیتهای تاثیرگذار شبکههای اجتماعی ۱۲ کشور به اجرا درآمد. پروژه «FeelIran» در اینستاگرام بیش از ۲۵۵ هزار دنبالکننده دارد و عکس توریستهای غیرایرانی را در مکانهای گردشگری ایران منتشر میکند.
هدی رستمی در مهر ۱۳۹۸ (اکتبر ۲۰۱۹) در صفحه اینستاگرام خودش از پایان اولین فاز از اجرایی شدن این پروژه گفته است. او ضمن معرفی این پروژه و صفحه «FeelIran» نوشته است: «هیچوقت در رویاها و خوابهام فکرش رو نمیکردم بتونم برای کاری تو ایران، به این احساس غرور برسم… ممنونم از اعتمادتون.»
طبق یافتههای «ایرانوایر»، هدی رستمی در پروژههایش در کنار حمایت وزارت گردشگری، مورد حمایت «ستاد اجرای فرمان امام» هم بود که برخی از برنامههای «بومگردیها» ذیل آن پروژه انجام میشد. یک منبع مطلع که نمیخواهد نامش فاش شود، به ایرانوایر میگوید، در دولت «حسن روحانی» فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی در تلاش برای هماهنگی با هدی رستمی بود که البته مخالفانی هم از میان نمایندگان مجلس داشت.
حالا عکسهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود هم از گردشگران پروژه «FeelIran» است. زنی که در پاسخ به احساس خود درباره حجاب نوشته است، همان روسری به خوبی او را از سوزش آفتاب در امان نگه داشته است و مردی که کنار هدی رستمی مشغول غذا خوردن است. در این تصویر حجاب هدی رستمی و پوشش او مورد اشاره کاربران است که در صورت داشتن چنین پوششی مورد حمله نیروهای انتظامی قرار میگیرند.
لازم به یادآوری است که در همان سال ۱۳۹۸ وقتی در شبکههای اجتماعی هدی رستمی و پروژهاش از جهت وارونهنمایی حقیقت، مورد انتقاد کاربران قرار گرفت، سایت «مشرقنیوز» نزدیک به سپاه پاسداران به حمایت از هدی رستمی برخاست.
هدی رستمی؛ مدیر خلاق صفحات فروش لوازم
این که هدی رستمی تا سال ۹۸ چه مسیری را پیمود و وارد چه جمعهایی شد که سر از سازمان میراث فرهنگی، وزارتخانه و ستاد اجرایی فرمان امام درآورد، نمیدانیم؛ اما شهرت و رسیدن به بیش از ۴۷۰ هزار دنبالکننده در اینستاگرام و برعهده گرفتن پروژههایی زیر نظر حکومت به اسم گردشگری و در راستای جذب توریستهای غیرایرانی، احتمالا میتواند منابع درآمد دیگری هم در پی داشته باشد. او در صفحه خود، خودش را «مدیر خلاق» صفحه «روستودیو» معرفی کرده است. این صفحه با بیش از ۴۷ هزار و ۲۰۰ دنبالکننده، مخاطب را به سایت فروش آنلاین هدایت میکند. با گشتی در محصولات این صفحه، به برخی لوازم برمیخوریم که پیشتر در صفحه خود هدی رستمی، منتشر شده بود؛ با هشتگهایی مثل «خانه» که در ابتدا بیننده را به خانه خودش میبرد و بعد راه به فروش آنلاین گشود.
به عنوان نمونه، تختخوابی الواری که حدود ۱۴ میلیون تومان به فروش میرسد، دو سال پیش در صفحه هدی رستمی به عنوان بخشی از خانهاش منتشر شده بود.
«ایرانوایر» قیمتها و محصولات این سایت را با برخی شهروندان داخل ایران به اشتراک گذاشت و به گفته آنها: «این قیمتها برای مردم طبقه متوسط هم بیمنطق گران است. مثل همین گلدانها و صندلیها و میزها را در میدان حسنآباد و یافتآباد با نصف قیمت میتوان پیدا کرد. یک صندلی نزدیک به ۵ میلیون تومان؟ چه خبر است؟»
برخی از کاربران در شبکههای اجتماعی هدی رستمی را چهرهای برای منطقه «ونک» تهران به بالا توصیف میکنند که آنچه او به اسم جلوهای دیگر از ایران ارائه میکند، صرفا طبقه مرفه پایتخت را در برمیگیرد؛ بدون توجه به آسیبهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک ایران.
جنگ روایتها؛ حقیقت کدام است؟
همانطور که خبرگزاری مهر چنین پروژهها را «جنگ روایتها» خوانده و معتقد است رسانههای آزاد روایتی از ایران میدهند که فلاکت و فقر را به تصویر میکشد، میتوان پرسید هدی رستمی و امثال او در کدام جبهه هستند؟
در همین روزها که پروژه او برو و بیایی دارد، زنانی برای مخالفت با حجاب اجباری در زندان هستند، بسیاری در تصاویری که منتشر شده است، توسط نیروی انتظامی با خشونت تمام، بازداشت میشوند و حتی عکسهایی منتشر شده است که زنان را با لوازم زندهگیری حیوانات، از گردن گرفتهاند و به ماشین گشتارشاد میکشند.
در شرایطی که دهها سازمان و نهاد و وزارتخانه مشغول تضییع حقوق زنان به «اسم مبارزه با بدحجابی» هستند؛ از صداوسیما تا همین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وقتی کاربران به هدی رستمی اعتراض کردند که شهروندان اجازه پوششی مثل او را ندارند و نحوه برخورد نیروهای انتظامی متفاوت از تبلیغات اوست، پاسخ داد: «چرا فکر میکنین اجازه نداریم؟ بیشتر از قضاوت و نگاه میترسیم.»
در همان سال که هدی رستمی اولین فاز از «فمتریپ» را در صفحه خود خبررسانی کرد، سه زن به نامهای «یاسمن آریایی»، «منیره عربشاهی» و «مژگان کشاورز» به خاطر اعتراض به حجاب اجباری جمعا به بیش از ۳۱ سال زندان محکوم شده بودند. هدی رستمی در سال دوم این پروژه بود که «صبا کردافشاری» با ۲۲ سال سن به خاطر مخالفت با حجاب اجباری به ۲۴ سال زندان محکوم شد.
آیا گردشگران مورد هدف هدی رستمی، این حقایق را میدانند؟ آیا از سرنوشت زندانیان دو تابعیتی یا با ملیتهای دیگر خبر دارند؟
«احمدرضا جلالی» زندانی سوئدی-ایرانی هنوز زیر حکم اعدام است. «نازنین زاغری» و «انوشه آشوری» شهروندان بریتانیایی-ایرانی در مقابل بدهیهای بریتانیا به «محمدرضا پهلوی» معاوضه شدند. «فریبا عادلخواه» فرانسوی ایرانی که هنوز در ایران تحت نظر است. در نمونهای دیگر، میتوانیم به «بنجامین بریر» اشاره کنیم که توریستی فرانسوی است؛ اما به «جاسوسی» متهم و زندانی شده است.
همچنین میتوانیم به هشدارهای بینالمللی اشاره کنیم که احتمالا توریستهای جامعه هدف هدی رستمی از آن بیخبر هستند یا ضمانتی دارند که مطمئن هستند گروگان گرفته نمیشوند. تنها در چند نمونه فرانسه، سوئد، آمریکا و کانادا به شهروندان خود اخطار دادهاند از سفر به ایران بپرهیزند.
نمایش فمتریپ؛ غربیها با راهنمایی ایرانی به تماشای انسان ایرانی شرقی بنشینند
«پروانه حسینی»، پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه پروژه «فمتریپ» و نمونههای آن را در گفتوگو با ایرانوایر از چند زاویه مورد تحلیل قرار داد. به گفته او پس از انقلاب ۵۷ روایتهایی که از ایران در جامعه بینالملل مطرح میشد، حکایت از عقبافتادگی ایران پس از جمهوری اسلامی داشت و راویان خاطرات خود را از انقلاب و ظلمهای جاری در ایران بیان میکردند. از همان زمان رقابتی ایجاد شد تا با تصویرگری از مدرنسازی شهرها و طبیعت ایران، آن محتوا خنثی شود. خصوصا در دوران حسن روحانی این رقابت با ورود توریستها به ایران همراه شد تا آنها با دیدن زیباییهای ایران، جلوه دیگری را به جامعه بینالملل ارائه دهند: «هدف آن بود که این توریستها به ایران بیایند، گردش کنند تا هم سفیران تبلیغی برای ایران شوند و هم اعتراضهای خارج از ایران و هم فیلمها و روایتهایی مثل مبارزه با حجاب اجباری را خنثی سازند. همینجا به اقداماتی مثل کارهای هدی رستمی میرسیم که با پلتفرمهای جریان اصلی و بودجههای هنگفت اجرایی میشود و همراستا با سیاستهای پروپاگاندا است؛ مثل لابیهای جمهوری اسلامی در غرب که گاهی هم صراحتا توافقهایی انجام میدهند.»
زاویه دوم، مساله «اورینتالیسم» یا همان «خاورگرایی» است که تصویرگری شرق را بیان میکند: «ادوارد سعید این مساله را مطرح کرد که نگاه شرقشناسان غربی به شرق از بالا به پایین است و از مردم شرق، دیگریسازی میکنند. خیلی وقتها در بعضی از موزههای شرقشناسی هم حیوان شرقی و هم انسان شرقی موضوع مطالعه بود؛ انگار به باغوحش رفتهاند. بعدتر با تغییر روشها، سعی شد آن نگاه از بین رود. اما در سالهای اخیر، مساله نئواورینتالیسم به وجود آمد به این معنا که هنوز همان نگاه وجود دارد؛ اما الزاما شرقشناس نیست که این نگاه را دارد بلکه سیاسیتر، عمومیتر و در فضاهای هنری آن را میبینیم. همزمان سلفاورینتالیسم مطرح شد؛ یعنی کسانی از خود این جوامع مثل ایرانیها، به خودشان نگاه کنند، اما با عینک غرب. یعنی کلیشهسازی توسط خودشان اعمال میشود و چون از درون خودش برآمده است، پس اعتبار میگیرد. میخواهم بگویم فمتریپ و کارهایی مثل کارهای هدی رستمی، اتفاقا آن روی سکه سلفاورینتالیسم هستند؛ یعنی میگویند یک نفر از درون شرق، تصویری به غرب میدهد که اتفاقا اعتبار دارد.»
به بارو پروانه حسینی، همین مساله باعث میشود که اینبار کلیشهسازی و دیگریسازی از سوی خود آن دیگری، ارائه شود: «این روش روی خوبیها و زیباییها تمرکز میکند و حامل عنصر اغراق است. توریست اصولا نه ابزارش را دارد و نه هدفش شناخت عمیق مردم یک جامعه است. به مقصد آرام یا ماجراجویانه میرود، دوری میزند و عکس میگیرد. سفر به سبک فمتریپ ماجراجویانه است. اینهم باغوحشگونه است؛ با این تفاوت که حیوانات در قفس نیستند یا به شکل خشکشده در موزهها قرار نگرفتهاند؛ بلکه مثل پارکهای آزاد حیوانات که در ظاهر موجوداتش آزاد هستند، توریست با ماشین دوری در آن میزند و عکسی میگیرد. این تماس واقعی نیست. به عکس زن غربی با یک تکه حجاب کنار کاشیها میماند. این روش از سطح خارج نمیشود، تماس دوطرفه وجود ندارد و محدودیت کامل بر این رابطه حاکم است. توریست بعد از چند روز به زندگی طبیعی خودش برمیگردد. یعنی او علم دارد که اینجا، جای زندگی من نیست و فقط آمدهام به تماشا، ماجراجویی و چند عکس تا بعد به زندگی، آزادیها و حقوق عادیام برگردم.»
حجاب؛ بخش تزیینی گردشگری اما مورد استفاده جمهوری اسلامی
پروانه حسینی با تاکید بر مساله «حجاب» در روایتها و حکایت «فمتریپ» تصریح میکند که این مساله، بخشی از تزیین پروژه است: «همانقدر که پوشش پلنگ و زرافه برای توریست باغوحش جالب است، به حجاب هم به همان شکل نگاه میکند. در حالیکه حجاب یک پایه مردسالاری دارد، مذهبی است و معنای سیاسی در خاورمیانه پیدا کرد؛ یعنی نماد انقلاب علیه غربگرایی.»
از سوی دیگر حجاب در سالهای اخیر به شکل مد اسلامی در غرب بازار داغی پیدا کرد: «وقتی از اورینتالیسم (خاورگرایی) صحبت میکنیم، حجاب در آن، عجیب و جالب است. حجاب از عناصر اصلی است که در سفرهای فمتریپ دکور غریب و جذابی به حساب میآید. مثل این میماند که توریست در باغوحشی، صورتش را به شکل پلنگ رنگآمیزی کند؛ به همان میزان هیجانانگیز. اما اگر بداند برای همیشه باید حجاب داشته باشد، دیگر برای آن ذوق نمیکند.»
پروانه حسینی از پیوند مباحث رقابت روایتها، خاورگرایی و تزیینی به اسم حجاب، نتیجه میگیرد که پروژههایی مثل فمتریپ سیاست پروپاگاندای جمهوری اسلامی را عادیسازی و ظلم را پنهان میکند: «این پروپاگاندا در خدمت سیاستهای جمهوری اسلامی است؛ یعنی هم روایتهای ساخته شدهای را به غرب بدهد و هم به موقع از آنها استفاده کند. مثل وقتی که در مجامع حقوق بشری یا مصاحبهها به خاطر نقض آشکار حقوق انسانی مردم ایران، مورد سوال قرار میگیرد.»
در این صورت، هدی رستمی و امثال او نه فقط در پروژههایی نقش دارند که برای آنها منافعی مثل شهرت و پول به همراه دارد، بلکه آنها به بازوی پروپاگاندای جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند که ظلم را پنهان و عادیسازی میکنند؛ سربازهایی که جمهوری اسلامی را در توجیه نقض آشکار حقوق انسانی مردم ایران، یاری میرسانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر