close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چه‌طور سرکوب دانشگاه را غیر ممکن کنیم؟

۱۶ تیر ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۹ دقیقه
طی ماه‌های گذشته برخی از اساتید دانشگاه‌ها اخراج یا زندانی شده‌اند. سرکوب دانشگاه‌ها و تطبیق آن‌ها با ایدئولوژی حاکمیت که از بدو تولد جمهوری اسلامی شکل گرفت،  هم‌چنان جریان دارد
طی ماه‌های گذشته برخی از اساتید دانشگاه‌ها اخراج یا زندانی شده‌اند. سرکوب دانشگاه‌ها و تطبیق آن‌ها با ایدئولوژی حاکمیت که از بدو تولد جمهوری اسلامی شکل گرفت، هم‌چنان جریان دارد
آغاز سال ۱۳۵۹ مصادف شد با شروعی بر «انقلاب فرهنگی» برای قلع‌وقمع دانشجویان و اساتید و گرفتن حیات مستقل از دانشگاه‌هایی که در به قدرت رسیدن روحانیون نقش به‌سزایی داشتند
آغاز سال ۱۳۵۹ مصادف شد با شروعی بر «انقلاب فرهنگی» برای قلع‌وقمع دانشجویان و اساتید و گرفتن حیات مستقل از دانشگاه‌هایی که در به قدرت رسیدن روحانیون نقش به‌سزایی داشتند
روی کار آمدن «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان رییس دولت، موج دیگری از سرکوب دانشگاه‌ها را به همراه داشت؛ از ستاره‌دار کردن دانشجویان تا حذف گسترده اساتید
روی کار آمدن «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان رییس دولت، موج دیگری از سرکوب دانشگاه‌ها را به همراه داشت؛ از ستاره‌دار کردن دانشجویان تا حذف گسترده اساتید

دانشگاهی که باید مستقل باشد، این روزها به گفته رییس‌جمهوری کشور، «اتاق فکر دولت» است. 

این تعبیری است که «ابراهیم رئیسی» در تجلیل از اساتید و دانشجویان نمونه بیان کرد؛ آن‌هم در شرایطی که بنا به گزارش‌های مختلف، هم نگاه امنیتی در دانشگاه شدت پیدا کرده و هم میل به خروج از کشور میان دانشجویان رشد داشته است. 

از سوی دیگر، طی ماه‌های گذشته برخی از اساتید دانشگاه‌ها اخراج یا زندانی شده‌اند. 

سرکوب دانشگاه‌ها و تطبیق آن‌ها با ایدئولوژی حاکمیت که از بدو تولد جمهوری اسلامی شکل گرفت، اگرچه هم‌چنان جریان دارد اما آیا می‌توان آن را ناممکن ساخت؟ 

در این‌باره با «سعید پیوندی»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه گفت‌وگو کردیم که پیش از انقلاب و در جریان آن، در جنبش دانشجویی نقش ایفا می‌کرد.

***

به اوایل انقلاب برگردیم؛ سال ۱۳۵۸، «روح‌الله خمینی»، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی گفته بود خطر دانشگاه از خطر بمب‌ خوشه‌ای بالاتر است. او در سخنانش مجوز تسویه و به قول خودش، «اصلاح دانشگاه‌ها» را صادر کرد و گفت: «هرچه فساد در این مملکت پیدا شد، از این اشخاصی بود که در دانشگاه تحصیل کرده بودند.» 

آیت‌الله خمینی بارها وظیفه دانشگاه‌ها و حوزه را «آدم‌سازی» توصیف کرده بود که باید هم‌راستا با هم گام بردارند، وگرنه خیال آن‌ که علم منشا سعادت است، یک اشتباه خواهد بود. 

آغاز سال ۱۳۵۹ مصادف شد با شروعی بر «انقلاب فرهنگی» برای قلع‌وقمع دانشجویان و اساتید و گرفتن حیات مستقل از دانشگاه‌هایی که در به قدرت رسیدن روحانیون نقش به‌سزایی داشتند. 

دانشگاه‌ها طی یک سال و نیم پس از انقلاب، به کانونی برای اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شده بودند و جمهوری اسلامی برای بقا و ثبت اقتدار خود، بایستی در این نهاد فعال تغییر ایجاد می‌کرد. انقلاب فرهنگی هدف خود را اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها برای از بین بردن فاصله آن با حوزه تعریف کرد و دانشگاه‌ها برای دو سال تعطیل و نیروهای منتقد و دگراندیش حذف شدند. 

در همین مدت اما سه دانشگاه هم تاسیس شد؛ دانشگاه‌هایی که فقط شیعیان ۱۲ امامی را می‌پذیرفتند؛ یعنی «دانشگاه امام جعفر صادق»، «دانشگاه امام حسین» و «دانشگاه مالک‌ اشتر.» 

این دانشگاه‌ها نیروهای کلیدی را در دستگاه حاکمیت از نقش‌های مدیریتی تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای دفاعی پرورش می‌دهند. 

پس از انقلاب، هشت سال جنگ و یک دهه زندان و اعدام، سرکوب به بار نشسته بود و جامعه با پیکری پر از زخم، سعی در زنده ماندن داشت که در دهه ۷۰ نویسنده‌های دگراندیش هدف قتل و سرکوب قرار گرفتند و این قتل‌ها در سال ۱۳۷۸ با واقعه کوی «دانشگاه تهران» پیوند خوردند. 

اما روی کار آمدن «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان رییس دولت، موج دیگری از سرکوب دانشگاه‌ها را به همراه داشت؛ از ستاره‌دار کردن دانشجویان تا حذف گسترده اساتید. 

روند برخورد با دانشجویان و اساتید دانشگاه در دولت‌های بعدی هم ادامه داشت؛ از زندان تا اخراج. طی سال‌های گذشته، زندانی کردن و اخراج دانشگاهیان هم‌چنان روندی پابرجا بوده است. اگر هم اعتراضات در ایران قوت می‌یافتند، دانشجویان مورد سرکوب بیشتر قرار می‌گرفتند؛ مثل آن‌چه بعد از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در برخورد با دانشجویان معترض رخ داد.

 صدور حکم حبس «سعید مدنی» یا اخراج «نعمت احمدی» که حکومت هرکدام را با بهانه‌ای از محیط دانشگاهیان حذف کرد، نمونه‌های اخیر از برخورد با اساتید دانشگاه هستند. یا در نمونه‌ای دیگر، پرونده‌سازی برای دانشجویانی مثل «لیلا حسین‌زاده» یا نگه‌داری «روناک رضایی» در بازداشتگاه امنیتی سپاه، ادامه برخورد با فعالان دانشجویی را نشان می‌دهند. 

در خرداد امسال، روزنامه «شرق» در گزارشی، روند برخورد با دانشگاه‌ها را در دوران ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی، امنیتی‌تر از پیش، با اهرم حراست دانشگاه‌ها ارزیابی کرد. طبق این گزارش، معاونت فرهنگی دانشگاه‌ها در کنار حراست و نهادهای امنیتی، در تلاش هستند تا فعالیت‌های دانشجویان را محدودتر از سابق کنند؛ به طوری‌ که به گفته برخی از فعالان دانشجویی، دانشگاه‌ها امروز حیاتی نباتی دارند. 

مهار اساتید خودی، میدان دادن به اساتید غیرخودی 

یکی از سیاست‌های جمهوری اسلامی که خصوصا پس از روی کار آمدن احمدی‌نژاد تاکنون جریان دارد، جدای از اخراج و حبس اساتید، محروم کردن دگراندیشان یا اساتید مستقل از فرصت‌های مختلف است. 

یکی از اساتید دانشگاه در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، به نمونه‌هایی از این سیاست‌ها اشاره کرد؛ به عنوان مثال، تخصیص ترفیع و فرصت‌های مطالعاتی و پروژه‌های تحقیقاتی برای گروهی از اساتید در نظر گرفته می‌شود که نزدیک به حلقه حاکمیت هستند یا پروژه‌های سیاسی حکومت را پیش می‌برند. 

به گفته این استاد دانشگاه، در حال حاضر دفتر «علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی، پروژه‌های مطالعاتی در حوزه علوم انسانی مثل موضوعات طلاق، ازدواج، جوانان و خانواده را با پرداخت‌های میلیونی و حتی میلیاردی در اختیار اساتیدی قرار می‌دهند که ممکن است تخصص‌ دیگری داشته باشند اما در حلقه نزدیکان حاکمیت یا در خدمت ایدئولوژی آن هستند. اما اساتیدی که خنثی رفتار می‌کنند یا از جمله منتقدان رویکرد حکومت به دانشگاه‌ها هستند، از این فرصت‌ها هم کنار گذاشته می‌شوند.

در عین حال، رویکردها نیز سطحی شده‌اند؛ مثل مشارکت در جلسات مذهبی به عنوان فعالیت‌های اساتید دانشگاهی. 

او گفت: «عده‌ای هم بادنجان دور قاب‌چین، مشارکت می‌کنند و ترفیع می‌گیرند ولی مایی که ساکت هستیم، نمی‌دانیم فردا به خاطر عدم مشارکت در این مناسبت‌های مذهبی، چه بلایی بر سرمان می‌آید.» 

به گفته او، نیروهای انسانی طرف حاکمیت در دانشگاه‌ها فرقی با دوران دولت قبل، یعنی «حسن روحانی» ندارند و آن‌ها هم همان‌هایی هستند که از دوران احمدی‌نژاد وارد کادر دانشگاه‌ها شدند: «تنها تفاوت این است که این نیروها وقیح‌تر شده‌اند و با سهولت بیشتری حمله می‌کنند. برای اساتید مستقل‌، نیروی مراقب گذاشته‌اند و درباره همکاران دیگر سوال و جواب می‌کنند.» 

دانشگاه؛ فروپاشی امید و نبود افق تغییر 

سعید پیوندی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» تایید می‌کند که روند سرکوب دانشگاه‌ها همان است که خصوصا از دوران احمدی‌نژاد شدت گرفت اما در شرایط فعلی، دانشگاه‌ها در شرایط «مقاومت خاموش» قرار دارند. از سوی دیگر، هر زمان که حاکمیت بخواهد اقتدار خود را به نمایش بگذارد، بر سر مسایلی مثل حجاب و پوشش وارد عمل می‌شود.

از اوایل سال جاری، مساله برخورد حراست دانشگاه‌ها با پوشش دانشجویان، یکی از مهم‌ترین برخوردهایی بود که به شبکه‌های اجتماعی هم کشیده شد؛ از شال و روسری دانشجویان دختر تا شلوار و تی‌شرت دانشجویان پسر. 

همان‌طور که پیوندی می‌گوید، پیام سیاسی این برخوردها این است: «ما هستیم و کنترل می‌کنیم و زورمان هم زیاد است تا مبادا حرکت‌های اعتراضی و مطالبه‌محور شکل بگیرند.» 

به باور او، دانشگاه‌ها امروز بخشی از یک جامعه ناامید، سرخورده و خمود هستند: «بخش بزرگی از این وضعیت به نبود دورنما برمی‌گردد؛ یعنی نبود هیچ نیروی سیاسی تغییر در داخل و بیرون از حکومت. این مساله در هر فردی می‌تواند احساس ناامیدی عمیقی ایجاد کند، به طوری‌که بخشی از جامعه دانشگاهی هم به این‌جا رسیده است که در صورت حمله امریکا یا اسرائیل، وضعیت بهتر خواهد شد. این وضعیت حاد روانی را نشان می‌دهد که ما فکر کنیم جنگ راه‌حلی برای نجات است. وضعیت کنونی دانشگاه‌‌ها شباهت‌های زیادی به جامعه دارد؛ یعنی نداشتن دورنمای تغییر و نبود امید برای روزهای بهتر. همین مساله باعث سرخوردگی و خمودگی دانشگاه‌ها شده است.» 

پیوندی میل به مهاجرت را در میان جوانان و دانشگاهیان از جمله مهم‌ترین شاخص‌های این امر می‌داند: «نه فقط نظرسنجی‌ها و آمارهایی که منتشر می‌شوند، بیان‌گر افزایش میل به مهاجرت هستند بلکه کارهای میدانی هم همین را می‌گویند. این میل گسترده به فرار از ایران میان جوانان و دانشجویان، نتیجه فروپاشی امید و نبود افق تغییر است. بدون تردید، جنگ فرسایشی حکومت، خصوصا در دو دهه اخیر در دانشگاه‌ها در این امر نقش دارد. سرکوب نقش اساسی داشته و دولت خواسته است دانشگاه‌ها را مهار و در جهت اهداف خود، اهلی کند تا نهادی وابسته به حکومت باشد. این مساله با طبیعت دانشگاه در تضاد است. در نتیجه، دانشگاه‌ها را در مقابل یک بن‌بست و انزوای کامل قرار می‌دهد.» 

عمل‌کرد دانشگاه به عنوان یک صنف مستقل 

پیوندی معتقد است که یکی از ناکامی‌های دانشگاهیان، ایجاد تشکل‌های دانشجویی است که صرفا به مسایل صنفی دانشگاه بپردازند: «یعنی تشکلی که دانشگاه را به دانشگاهی واقعی با استقلال فکری نزدیک کنند که در آن، تفکر سنجش‌گرایانه، اصلی کلیدی باشد و آزادی بیان در آن وجود داشته باشد تا از نوعی استقلال مقابل حکومت برخوردار باشد.» 

او به دوران انقلاب برمی‌گردد که خودش از جمله فعالان دانشجویی بود و در سال ۱۳۵۳ قدم به دانشگاه گذاشت. در آن زمان، دانشجویان حول خواسته‌های صنفی گرد هم آمدند؛ مثل داشتن کتابخانه‌ای مستقل از کتابخانه دانشگاه یا استقلال در برگزاری کوه‌نوردی‌ها بدون دستور از سوی اداره ورزش. آن‌ها نماینده‌هایی داشتند که برای مذاکره، به سراغ ریيس دانشگاه می‌فرستادند؛ یعنی تبدیل شدند به جمعی با هویت و مطالبات صنفی مشخص. 

می‌گوید: «در یکی از این نمونه‌ها، وقتی نمره‌های ما را به خاطر اعتصاب صفر دادند، تظاهرات کردیم و نماینده‌مان نزد هوشنگ نهاوندی، رییس وقت دانشگاه رفت تا راه‌حلی پیدا کنند. این خواسته، همه بچه‌های سیاسی و غیرسیاسی، از مجاهد تا انجمن اسلامی را متحد کرد.» 

به روایت او، وقتی همین جمع به گروه‌های کوچک سیاسی تبدیل شد که تابع رهبران سیاسی بودند، به سرکوب دانشجویان انجامید: «دانشجویان وسط میدان بودند اما دیگر دانشجو نبودند بلکه عضو گروه سیاسی شده بودند و فعالیت‌های صنفی از هم پاشید. در آن زمان حتی انقلاب فرهنگی در مقابل دغدغه‌های ملی، مساله‌ای فرعی بود.» 

پیوندی به روزگار فعلی دانشگاه‌ها برمی‌گردد؛ به آن‌چه خصوصا در سه دهه اخیر رخ داده است: «بعد از دفتر تحکیم وحدت، جنبش‌ها و حرکت‌های دانشجویی به نوعی به سنت گذشته برگشتند که گروهی معترض با مطالبات سیاسی و در میدان بودند تا دربرگیرنده توده. الان حدود سه میلیون و ۳۰۰ هزار دانشجو هست اما تشکلی که بتواند این جمعیت را حول مطالبات صنفی بسیج کند، نداریم. خود این مساله به خمودگی دانشگاه‌ها و دانشجویان کمک می‌کند. اگر نیروی زنده دانشجویی حتی حول محورهای صنفی وجود داشت، شاید امروز دانشگاه‌ها فکر می‌کردند می‌توانند تغییراتی را ایجاد کنند تا در ابعاد  بزرگ‌تر هم این دورنما به وجود بیاید.» 

آیا جنبش دانشجویی می‌تواند مطالبات سیاسی نداشته باشد؟ 

به گفته‌های اخیر رئیسی برگردیم که دانشگاه را اتاق فکر دولت خوانده است. روسای دانشگاه‌ها از سوی حکومت تعیین می‌شوند و انتخابی نیستند، در عین‌حال استقلال دانشگاه از سوی حاکمیت به رسمیت شناخته نمی‌شود. می‌توان به مقدمه این گزارش اشاره کرد که از روز نخست تاکنون، جمهوری اسلامی همه‌ کار کرد که دانشگاه را هم‌سو با ایدئولوژی خود کند. 

برخی معتقدند وقتی دولت به دانشگاه‌ها اجازه استقلال نمی‌دهد، خواه‌ناخواه مبارزه سیاسی می‌شود. آیا حکومتی که سنجش‌گری را در سطح ملی نمی‌پذیرد، می‌تواند آن را در محیط دانشگاه قبول کند؟ 

پیوندی پاسخ می‌دهد: «ما اگر نتوانیم دانشگاه‌ها را در این جهت تغییر دهیم، حکومت را هم نمی‌توانیم عوض کنیم. من این سوال را به خودتان برمی‌گردانم؛ اگر نتوانیم از اصول اولیه دانشگاه دفاع کنیم، چه‌طور می‌توانیم در سطح ملی نظم سیاسی را تغییر دهیم؟» 

به باور پیوندی، مشارکت مدنی و صنفی در دانشگاه‌ها گسترش پیدا نکرد و یکی از دلایل آن‌هم تشکل‌های دانشجویی بود که بیش از حد به مسایل غیر دانشگاهی و سیاسی پرداختند: «من مخالف پرداختن به این مسایل نیستم اما قالب آن را متفاوت می‌دانم. وقتی دانشجو در جمعیتی مدنی یا حزبی سیاسی، حرکت محیط زیستی یا اجتماعی مثل زنان فعالیت می‌کند، دیگر هدشش فقط صنف دانشجو نیست. در این صورت است که هم نیروها به جای جذب، ریزش می‌کنند و هم سرکوب آسان‌تر می‌شود. وقتی تشکلی داشته باشیم که با مطالبات صنفی بتواند از میان ۲۵ هزار دانشجو، حداقل سه تا چهار هزار نفر را جذب کند، بسیار مهم‌تر است تا داشتن تشکیلاتی ۲۰۰ نفره که به همه‌چیز اعتراض می‌کند. سرکوب چند هزار نفر ناممکن است اما سرکوب ۲۰۰ نفر به راحتی امکان‌پذیر است.» 

ثبت نظر

گزارش

رصد لایوهای اینستاگرامی؛ ادعای پلیس سایبری چه‌قدر واقعی است؟

۱۶ تیر ۱۴۰۱
مریم دهکردی
خواندن در ۷ دقیقه
رصد لایوهای اینستاگرامی؛ ادعای پلیس سایبری چه‌قدر واقعی است؟