تابستان سال گذشته در مقابل چشمان مردم جهان، طالبان در کمتر از ۴۸ساعت شهرها و ولایتهای مختلف را در افغانستان صاحب شد و به دروازههای کابل رسید. ویدیوهایی که از چهره وحشتزده مردم، صفهای طولانی ماشینها در نوبت دریافت بنزین برای خروج از شهر و ازدحام شدید در مسیرهای منتهی به میدان هوایی در شبکههای اجتماعی منتشر شد ترسناک بود. به قدرت رسیدن طالبان پس از بیستسال اما بیش از هر کس زندگی و حیات زنان و دختران را به مخاطره انداخت. در گفتگو با «حمیرا ثاقب»، روزنامهنگار و فعال شناخته شده حقوق زنان، به مرور آنچه در این یکسال بر زنان افغانستان گذشت میپردازیم.
***
سه ویدیو و چند عکس میفرستد که چشمهای زنها در آنها مبهوتم میکند. هراسیده اما مصمم. در ویدیوی آخر یکی از دو زن که به دوربین نزدیکتراست و ماسک سیاهی به چهره دارد، قبل از اینکه صحبتش را آغاز کند به دیگری میگوید: «ناخنم شکست.» و بعد در ادامه برای ما ناظران ویدیو شرح میدهد: «ما امروز اعتراضات داشتیم اما طالبها آمدند تجمع را بههم زدند و حالا هم ما داخل داروخانه پناه گرفتهایم.»
ویدیوهای دیگری همان زن را در خیابانهای کابل نشان میدهد. میان جمعیتی حدودا ۷۰ یا ۸۰ نفره از زنان، با پلاکارد و شعار «نان کار آزادی» که به خیابان آمدهاند. خستگی ناپذیرند. حمیرا ثاقب روزنامهنگار و فعال شناخته شده حقوق زنان و مسئول خبرگزاری زنان افغانستان، عقیده دارد «اگر طالبان امروز همچنان به رسمیت شناخته نشده، از قدرت زن افغانستان است و درخت آزادگی در کشور من با خون زن افغانستان آبیاری شده است.»
حمیرا ثاقب درباره آنچه طی یکسال گذشته بر زنان افغانستان گذشته است به ایرانوایر میگوید: «این یکسال از سیاهترین و تاریکترین روزهای تاریخ افغانستان است. از همان ابتدا که شما دیدید ظرف ۲۴ساعت طالبان به کابل رسیدند و چطور بر سر حقوق مردم افغانستان معامله شد، تا سفیدنماییهایی که میشد مبنی بر اینکه طالب تغییر کرده است، ما بهویژه زنان افغانستان میدانستیم که قرار است چه بر سر زنان بیاید.»
زنانی که آواره یا پنهان شدند
بهگفته فعالان حقوق زنان، زنان قربانیان بزرگ و خاموش سلطه طالبان بر افغانستان هستند. حمیرا ثاقب میگوید: «من دو روز قبل از اینکه طالبان به کابل برسد از کشور درآمده (خارج شده) بودم، اما دفتر خبرگزاری ما دایر بود. همکاران ما بودند و ثانیه به ثانیه تعقیب میکردیم که گپ (ماجرا) چی است.»
به روزهای سیاه یکسال قبل برمیگردد: «همکارانم در دفتر لت (کتک)خورده بودند برای اینکه محل اختفای زنانی که با ما همکاری داشتند را لو بدهند. ما به خوبی میفهمیدیم که هدف طالب، پیدا کردن زنان فعال در حوزه حقوق بشر است. ما ظرف یکی دو روزی که طالب وارد ارگ کابل شد و پرچم کشور را جمع کرد، دفترمان را کوچکشی (جا به جا) کردیم. دلیور و گارد و همکاران ما لت (کتک) خورده بودند که بگویند من کجا هستم یا محل جدید دفتر کجاست چون خبرها را لحظه به لحظه پوشش میدادیم. هنوز هم دفتر ما فعال است اما تقریبا همه افراد با نام مستعار و بسیار آهسته حرکت میکنند.»
آه بلند حمیرا ثاقب نشان میدهد که چقدر صحبت کردن درباره آنچه آن روزها بر زنان همکار او گذشته برایش سخت است. بعد از یک نفس عمیق میگوید: «آن روزها صدها پیام دریافت میکردم از زنانی که میخواستند به جای امنی بروند. با خیلی از نهادهای حقوق بشری و مراکز حمایتی سازمان ملل مکاتبه کردیم که به این زنان کمک کنند. همان روزها یکی از زنان همکار من که از ولایت هرات بود، رفته بودند به خانه پدریاش، کاکا (برادر) و بچه کاکایش را لت و کوب (ضرب و شتم) کرده بودند که این زن را به ما پس بده. یکی دیگر از همین زنها، بچهاش را طالب برد و نگه داشت تا مادر خودش را معرفی کند و چقدر تلاش کردیم تا او را به کابل بکشیم چون آنجا مردم میتوانند پنهان شوند. چندین بار خانههای فعالان حقوق زن توسط طالبها پالیده (تفتیش) شد که نشانی از آنها به دست بیاورند. یک زن سرشناس حوزه حقوق بشر از ولایتهای جنوبی افغانستان که طالب پیشتر دو پسرش را کشته و همسرش را شکنجه کرده، هشتماه است که زندگی پنهانی دارد. شما فکر کنید چه وضعیتی دارد؟ این زن با دست خالی، دمپایی پاره پاره، چپلقای پاره، چادری کهنه از این ولایت به آن ولایت کوچ میکند. جان در کف دست، آواره شهر و ولایت غریب شده تا جان خودش را از دست طالب نجات بدهد.»
این فعال حقوق زنان میگوید که اغلب زنان حالا کار و زندگی خود را از دست دادهاند و به بدترین شکل ممکن روزگار میگذرانند: «باور بکنید یا نه من هنوز هم به اندازه یکسال قبل پیام کمک و استمداد دریافت میکنم از زنانی که از حیات اجتماعی افغانستان به راحتی کنار گذاشته شدهاند.»
مکاتب مسدود؛ زنان خانهنشین
فعالان زن در سالهای گذشته تلاش کرده بودند موانع قانونی بر سر آموزش کودکان (عموما دختر) و زنان بازمانده از تحصیل را برطرف کنند. امکانات در برخی ولایات کم بود، اما افرادی همچون حمیرا ثاقب و همفکرانش حکومت وقت را واداشته بودند به برنامهریزیهای کلان. حالا اما غریب به یکسال است که مکاتب برای دختران تعطیل است.
او در ادامه صحبتهایش از رنج زنان و دختران افغانستان زیر سایه حکومت طالبان میگوید: «درکنار اینکه رسانههای زنانه مثل رسانه ما توسط طالبها شالودهشان به هم پیچید، معلمان زن را به خانه پس راندند. حضور دختران را در مکاتب ممنوع کردند و حتی کارمندان زن دولتی را به خانه پس راندند و گفتند به جای خودتان مردان خانوادهتان را روانه کار کنید. یعنی زن دوباره کلا از جغرافیای افغانستان حذف شد، اما خودتان در ویدیوهای امروز دیدید که زنان و دختران افغانستان، از کابل تا دورترین شهرها و ولایات تن ندادهاند به این وضعیت. من معلمان زیادی را میشناسم که با خطرهای بسیار زندانی شدن، شکنجه شدن و حتی کشته شدن، در خانههایشان مثل گذشته مخفیانه کلاس برگزار میکنند. مردم از داخل و خارج کمک میکنند که دخترها در کلاسهای درس آنلاین شرکت کنند، اما این راهحل کوتاه مدت و برای این شرایط اضطرار است. این فقط میتواند برای مدتی کوتاه جلوی پس رفتگی زن افغانستان را بگیرد.»
خانم ثاقب میگوید خیلی از زنان افغانستان مجبور شدند برای فرار از دست طالبان به پاکستان در همسایگی افغانستان پناه ببرند: «میدانید که آنجا هم دست کمی از افغانستان ندارند.»
حذف زنان افغانستان از جامعه شکلی از نسلکشی است
یکی از زنانی که به گفته حمیرا ثاقب بعد از حضور طالبان زندگیاش زیر و زبر شد، معلمی است که از کار بیکار شده و هیچ شغلی ندارد. در تفسیر سختگیرانه طالبان از قوانین اسلامی، حضور زنان برای کار و حضور در اجتماع به شدت محدود شده و زنان ملزم به رعایت حجاب با استانداردهای طالبان شدهاند.
در دولت تازه تشکیل شده در افغانستان هیچ زنی در کابینه حضور ندارد، وزارت امور زنان تعطیل و به جای آن، وزارت امر به معروف و نهی از منکر ایجاد شده است. حمیرا ثاقب میگوید: «معلمی که از او برای شما گفتهام زنی کوشا، متخصص و تلاشگر بود که حالا مجبور شده در کنار خیابانها بنشیند، چادری کهنه به سر بکشد و تکدیگری کند. تنها هم نیست. زنان زیادی هستند که به همین سرنوشت دچارند. یک چادری کهنه میندازند روی سر، دستشان را دراز میکنند که دو دانه نان خشک فقط بگیرند. من همیشه میگویم این رفتار با زنان، شکلی از نسلکشی است. شما زمانی سر یک نفر را میبری، یک زمانی او را زنده به گور میکنی و میکشی، طالبان زن افغانستان را در زندان تن خودش حبس کرده و این نسلکشی است.»
زنان دوش به دوش جامعه مدنی افغانستان
حمیرا ثاقب با اشاره به قوانین طالبان درباره اینکه خروج زنان از خانه برای مسافتهای دور قطعا باید با همراهی یک مرد صورت بپذیرد، به ایرانوایر میگوید: «زن افغانستان امروز حتی برای خرید باید با مردی یا بچهای بیرون برود، اما زنان زیادی هستند که تنها نانآور خانواده هستند. زنی که چند بچه دارد و شوهرش در جنگ کشته شده، یا دختر یک خانواده که والدینش سالمند هستند. من آنقدر پیامهای کمک مالی دریافت میکنم از کسانی که هر کدام ماستری(لیسانس) دارند. چون طالبان تکدیگری را، مردن زنان و کودکان از گرسنگی را میپذیرد، اما کار کردن زنان را نه.»
به باور حمیرا ثاقب، زنان افغانستان بهانه باجخواهی طالبان از جامعه جهانی است: «من یقین دارم هیچ پشتوانه مذهبی در این ماجراهای ضد زن طالب با زن افغان وجود ندارد. زن افغانستانی شده طعمه دم قلاب ماهیگیری طالبان، که آن را به رگ سیاسی خود کرده در برابر جهان و میخواهد باجخواهی کند.»
نقطه روشن این روزهای زنان افغانستان به باور حمیرا ثاقب اما، تغییر بنیادین نگاه زنان به شکل کلی در جامعه افغانستان است. او با نگاهی به مبارزات یکسال گذشته زنان در برابر طالبان تا بن دندان مسلح میگوید: «من به شما صراحتا میگویم که یکی از دلایل اینکه طالب همچنان در بسیاری موارد به رسمیت شناخته نشده، همین مبارزه هرروزه زنان شجاع و با صلابت افغانستان است.»
زن افغانستان، زن بیست سال قبل نیست
به یکسال قبل نگاه کنیم. به تلاشهای زنان افغانستان در داخل و خارج از این کشور. به صحنههای بینالمللی که زنان فعال، فیلمسازان، خبرنگاران این کشور حاضر شدند و از آنچه بر زن افغان میرفت داد سخن دادند. به آنها که در داخل افغانستان، در قلب کابل و در محاصره مردان طالب شعار «نان کار آزادی» سر داده و میدهند.
حمیرا ثاقب میگوید: «این حرف من خیلی در فضای مجازی مطرح شد که زن افغانستان زن بیستسال قبل نیست. چه آنها که با قبول خطر مرگ در داخل به مبارزه پرداختند، هم بیرون. کاش جامعه جهانی از خود بپرسد مالیات من در افغانستان خرج شد، فرزند من آنجا از بین رفت که دوباره طالب بیاید؟»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر