«علیرضا بیراوند» یکی از بازیکنان فوتبال ایران است که داستان زندگیاش تبدیل به نمونهای از پشتکار و کوشش در جامعه ایران شده است.
علیرضا بیرانوند دروازهبان سالهای اخیر تیم ملی فوتبال ایران، متولد ۲۱سپتامبر۱۹۲۲، در روستای «سرابیاس» خرمآباد است. او با دو متر و دو سانتیمتر قد، از بلندقامتترین بازیکنان فوتبال ایران محسوب میشود.
علیرضا بیرانوند تا ۱۴ سالگی به اجبار پدرش چوپانی میکرد. وقتی به نوجوانی رسید، نه پدر از او درس خواندن میخواست و نه می گذاشت بازی کند. او سال ۲۰۱۶ بخشی از زندگی خود را در یک برنامه تلویزیونی صداوسیمای جمهوری اسلامی تعریف کرد.
علیرضا بیرانوند گفته بود: «پدرم با فوتبال بازی کردن من مخالف بود. نه فقط با فوتبال، کلا با ورزش و حتی درس خواندن. لباسهای فوتبالم را پاره میکرد و میگفت برو کارگری. نه درس بخوان و نه فوتبال بازی کن، اینها برای ما نان و آب نمیشود. ما خانواده پر تعدادی بودیم و پدرم هم کارگر بود. من یک عمر کارگری کردم.»
پولهای کارگری خود را به پدر میداد، اما اندکی را هم برای خودش جمع میکرد. پساندازش که به حد خریدن پول بلیت اتوبوس خرمآباد به تهران رسید، بار و بندیل را جمع کرد و راهی تهران شد. او در این برنامه گفته بود: «با پولهایی که جمع کردم، بدون اجازه پدر و مادرم، یک شب بلند شدم و آمدم تهران. گفتم همه دنیا هم مخالف باشد، میروم سراغ آرزوهایم. میخواستم بروم خانه عمهام، اما آن جا نمیشد. مشکلاتی وجود داشت. برای همین در خیابانها میچرخیدم. یک روز در اتوبوس شرکت واحد، آقای "حسین فیض" را دیدم. خودش جلو آمد و گفت ورزشکاری؟»
حسین فیض از مربیان پایه فوتبال ایران بود. او به علیرضا ۱۵ ساله میگوید که حاضر است به ازای ۳۰۰هزار تومان (مبلغی در حدود ۲۰ دلار آن زمان) از او در یک تیم فوتبال تست بگیرد: «گفتم من اگر این همه پول داشتم، شبها یک جایی میرفتم میخوابیدم. ولی حسین آقا گفت که این روال باشگاه است؛ از همه گرفتهاند و باید از من هم این پول را بگیرد. من اصلا چنین پولی نداشتم.»
مربی بالاخره راضی میشود او را بدون مبلغ دریافتی، وارد بازی تمرینی کند. بیرانوند گفته بود: «بازی دوستانه داشتند. خیلی خوب کار کردم. گفت پول نمیگیرم ولی به بچهها بگو گرفتم. من را سپرد دست کاپیتان تیم و گفت نمیگذاری این جایی برود. من آن روزها جای خواب نداشتم. اگر بروید با خیابان خوابهای اطراف میدان آزادی حرف بزنید، همه من را میشناسند، بس که کنار میدان آزادی خوابیده بودم. تا این که یکی از بچههای تیم گفت پدرش کارگاه خیاطی دارد. گفت بیا آن جا، هم کار کن و هم بخواب. تا ساعت دو شب خیاطی میکردم و بعد میخوابیدم. دوباره از ساعت هفت صبح کار میکردم تا ساعت ۱۲ ظهر و بعد تمرین.»
همان روزها مربی نفت تهران، بیرانوند را در بازیهای جوانان تهران میبیند. به او گفته بود به تیم نفت برود. رفتن به نفت، به معنی از دست دادن جای خواب در کارگاه خیاطی بود. باز هم برگشت کنار میدان آزادی و چند شبی خیابان خوابی. این بار خودش به یک پیتزافروشی میرود و درخواست جای خواب میکند. مالک پیتزا فروشی گفته بود برای جای خواب باید کار کنی: «بیشتر استثمار بود تا کارگری. مرا ساعت پنج صبح بیدار میکرد و میگفت ظرفها را بشور و جای پیتزا را چرب کن. گفتم این انصاف نیست، اما قبول نمیکرد.»
روزی هشت ساعت کار برای فقط چهار ساعت اجازه خواب، نوجوان ۱۵ ساله را به جنون میرساند. خودش میگوید پیدا کردن جای خواب تازه و یک کار جدید در کارواش، محصول دعای پدر و مادرش بود: «کارواشی بود اطراف میدان آزادی. رفتم کارگری برای این که به من جای خواب بدهند. یک بار "علی دایی" آمد و گفتند تو که فوتبالیستی، برو ماشین علی دایی را بشور. گفتم من یک روز قرار است برای علی دایی بازی کنم، ماشینش را نمیشورم.»
بیپولی حتی او را به کارگری در شهرداری تهران هم رساند. پارکی بزرگ در محله «خزانه بخارایی» بود که هر روز صبح از ساعت پنج باید با دستهای بلند علیرضا بیرانوند جارو میخورد: «یکی مرا به شهرداری معرفی کرد. رفتم و لباس رفتگری گرفتم. گفته بودم لطفا مرا جای شلوغ نفرستید چون قدم بلند است و همه میبینند. گفتند برو پارک خزانه را جارو کن، صبحها کسی پارک نمیرود. تا این که یک از اقواممان مرا دید. به پدرم زنگ زد و گفت فکر میکنی پسرت در تهران ورزشکار شده؟ نه عزیز، رفتگری میکند.»
کمی بعد رسانههای ایران نوشتند که بازیکن دعوت شده به تیم امید، رفتگری میکند و جای خواب ندارد. از این زمان باشگاه نفت برای تامین جای خواب او اقدام کرد.
نمازخانه شرکت نفت را برای خوابش در نظر میگیرند: «آن جا نمازخانه شرکت نفت بود. گفتند فقط باید صبح ساعت پنج بیدار شوی و بروی روی چمنها بخوابی، چون ممکن است بازرس بیاید و برای ما مشکل درست کند.»
آوریل سال ۲۰۱۵ نام علیرضا بیرانوند در رسانههای ورزشی جهان قرار میگیرد. او در بازی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا با نفت تهران، کاری کرد که چشمهای دنیا او را بلعیدند. پرتاب بلند دستش، توپ را از محوطه جریمه تیم نفت به داخل محوطه جریمه «الاهلی» عربستان رساند.
بعد از بازی، سایت فدراسیون جهانی فوتبال تصویر این پرتاب را روی صفحه اصلی خود قرار داد و نوشت: «هیجان انگیزترین پرتاب جهان.»
سایت «المصدر» عربستان این پرتاب را «رویدادی تاریخی و بینظیر» خواند که تکرار شدنش ممکن نیست. سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا به بیرانوند لقب «مردی با بازوان بینظیر» داد و تصویر پرتابش را بیش از ۱۰۰ میلیون بازدید کننده در سراسر جهان به تماشا نشستند.
بعدها در مورد پرتاب دستهای بیبدیلش در جمع بازیکنان تیم ملی گفته بود: «کودکیهایم چوپان بودم. یک بازی سرگرم کننده با بچههای دیگر و پدرم داشتیم، سنگ برمیداشتیم و پرت میکردیم از این سمت کوه، به آن سمت؛ کم کم زور دستم بالا رفت.»
علیرضا بیرانوند سال ۲۰۱۶ و به عنوان بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، به عنوان یکی از گران قیمتترین بازیکنان فوتبال ایران به پرسپولیس پیوست. او موفق شد با پرسپولیس به چهار قهرمانی لیگ برتر، یک قهرمانی جام حذفی، سه قهرمانی سوپر جام و یک نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا برسد.
علیرضا بیرانوند سال ۲۰۲۰ به تیم «آنتورپ» بلژیک پیوست، ولی طی یک فصل سال فقط ۱۰ بار برای تیمش بازی کرد. سال ۲۰۲۱ به صورت قرضی به «بواویشتا» پرتغال رفت و فقط ۸ بار برای این تیم وارد زمین شد. او در نهایت سال ۲۰۲۲ به پرسپولیس برگشت تا شاید جایگاه خود را در تیم ملی ایران دوباره به دست آورد.
علیرضا بیرانوند تاکنون ۵۱ بار پیراهن ملی را در رقابتهای مختلف ملی بر تن کرده و سابقه حضور در یک دوره جامجهانی ۲۰۱۸ و یک دوره جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ را دارد.
علیرضا بیرانوند سال ۲۰۱۹ کاندیدای بهترین بازیکن سال و بهترین دروازهبان سال فوتبال آسیا شد. او سال ۲۰۱۸ عنوان بهترین دروازهبان لیگ قهرمانان آسیا را به دست آورد و در تیم منتخب همان فصل از نگاه کارشناسان کنفدراسیون فوتبال آسیا قرار گرفت.
از مشهورترین صحنههای مربوط به علیرضا بیرانوند، مهار ضربه پنالتی «ک
در این سری مقالات:
تا جام جهانی؛ هر آنچه درباره فوتبال ایران باید بدانید
تا جامجهانی؛ از فوتبال ایران پیش از انقلاب چه میدانیم؟
تا جام جهانی؛ ستارههای فوتبال ایران در دهه ۷۰ میلادی
تا جام جهانی؛ جمهوری اسلامی چگونه تمام مسابقات بینالمللی را تحریم کرد؟
تا جام جهانی؛ فوتبال ایران چگونه امنیتی شد؟
تا جام جهانی؛ نیروهای امنیتی در ورزشگاههای ایران چه میکنند؟
تا جام جهانی؛ سهم زنان از ورزشگاههای ایران: چهار دهه، صفر درصد
تا جام جهانی؛ چرا فیفا چشمهایش را سالها به روی زنان ایرانی بست؟
تا جام جهانی؛ نسل طلایی فوتبال ایران، دهه مربیان خارجی
تا جامجهانی؛ نقش رهبر جمهوری اسلامی در خروج مربیان خارجی
تا جام جهانی؛ کارلوس کیروش، مردی که فوتبال ایران فراموش نخواهد کرد
تا جام جهانی؛ قرارداد مارک ویلموتس چرا در فوتبال ایران بحثبرانگیز شد؟
تا جامجهانی؛ چرا دراگان اسکوچیچ، در فوتبال ایران محبوب نشد؟
تا جام جهانی؛ چه کسی قرار بود سرمربی ایران باشد؟
تا جام جهانی؛ از کودتای بازیکنان تیم ملی علیه اسکوچیچ چه میدانیم؟
تا جام جهانی؛ حریفان ایران، زخم خوردههای حمله به سفارت و گروگانگیری
تا جام جهانی؛ چرا نمیتوان به این تیم ملی ایران امیدوار بود؟
تا جام جهانی؛ آشنایی با تیم ملی ایران: علیرضا جهانبخش
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر