close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

خشم خاک، مجسمه خشکسالی بر بستر هامون

۲۳ شهریور ۱۴۰۱
مریم دهکردی
خواندن در ۷ دقیقه
احمد نبی‌زاده عکاس و مجسمه‌ساز، مجسمه بزرگی از خاک بر بستر دریاچه خشک هامون ساخته است
احمد نبی‌زاده عکاس و مجسمه‌ساز، مجسمه بزرگی از خاک بر بستر دریاچه خشک هامون ساخته است
طی سال‌های گذشته خشکسالی و سیاست‌های ناکارآمد در تامین آب و حقابه هامون، واقعا هزینه‌های گزافی برای مردم استان سیستان و بلوچستان داشته است
طی سال‌های گذشته خشکسالی و سیاست‌های ناکارآمد در تامین آب و حقابه هامون، واقعا هزینه‌های گزافی برای مردم استان سیستان و بلوچستان داشته است

«احمد نبی‌زاده» عکاس و مجسمه‌ساز زاده زاهدان، که پیشتر نامش با کنده‌کاری چهره «محمدرضا شجریان» بر ساقه خشک درختی در پارک ملت مشهد در رسانه‌ها منتشر شد، مجسمه بزرگی از خاک بر بستر دریاچه خشک هامون ساخته است. مشت گره کرده‌ای که گویی بستر هامون را شکافته و به نشان اعتراض از بی‌آبی و مرگ زندگی در این منطقه بالا رفته است.

«ایران‌وایر» با این هنرمند مجسمه‌ساز درباره چالش‌های اجرای این ایده و هدفی که خالق آن دنبال می‌کند گفتگو کرده است.

***

«من رودربایستی و ترس را کنار گذاشته‌ام. فرزند نوجوانی دارم که حامی من است. این سرزمین به آب زنده است و حالا بدون صیانت از حقابه هامون زندگی و حیات دارد از زادگاه من رخت برمی‌بندد. سکوت در برابر این ظلمی که با بی‌آبی و خشکسالی دارد بر مردمان سیستان و بلوچستان می‌شود، مطلقا جایز نیست. این مشت برآمده از خاک هم نشان اعتراض من به عنوان یکی از مردمان این دیار است.»

این بخشی از گفته‌های احمد نبی‌زاده عکاس و مجسمه‌ساز  اهل زاهدان است. او درباره انگیزه ساخت اثری که نامش را «خشم خاک» گذاشته است می‌گوید: «من زاده زاهدان هستم، گذشته این منطقه را دیده‌ام. در کودکی من این دریاچه سرشار از برکت و نعمت بود، پر از آب و ماهی بود. من خوب به خاطر دارم که در کودکی برای ماهیگیری به هامون می‌رفتیم. طی سال‌های گذشته خشکسالی و سیاست‌های ناکارآمد در تامین آب و حقابه هامون، واقعا هزینه‌های گزافی برای مردم استان سیستان و بلوچستان داشته است. فقط وعده و وعید دیده‌اند و دریغ از اقدام عملی برای احیای این دریاچه. من به همین سبب فکر کردم به عنوان کسی که کارش مجسمه‌سازی است، به زبان هنر و به عنوان یک شهروند که به سبب مشکلات ناشی از خشکسالی مجبور به مهاجرت از زادگاهم شده‌ام، اعتراضم را به گوش مقامات و مسئولان برسانم.»

 

خشم خاک از چه ساخته شد؟

احمد نبی‌زاده می‌گوید برای ساختن مشت گره کرده عظیمی که از بستر هامون سر برآورده، همه تلاشش این بوده که همه چیز از طبیعت منطقه گرفته شود: «من هیچ ماده‌ای برای ساخت این اثر همراه خودم نبردم. این اثر از شاخه‌های خشکیده درخت‌های خرما، کاه و خاک ساخته شده است. به طرز شگفت‌انگیزی اما همه چیز دست به دست هم داد که این کار گلی به تمامی گویای اعتراضم باشد.»

به گفته این هنرمند بومی، اهالی منطقه نیز وقتی درباره اینکه قرار است چه اثری ساخته شود با او همکاری کرده‌اند: «در کوه خواجه داشتم به دنبال شاخه‌های خشک خرما می‌گشتم برای اسکلت کار. به نخلی رسیدم و تصمیم گرفتم شاخه‌های خشکش را جدا کنم و برای کار استفاده کنم. چون منطقه تا اندازه‌ای ناامن است یک‌باره دیدم صاحب نخل مسلح مقابلم ایستاده. برایش توضیح دادم و گفتم در اعتراض به بی‌آبی دریاچه می‌خواهم چنین کاری را بسازم. مرد که شغل آبا و اجدادی‌اش ماهیگیری بود، خودش به کمکم آمد و شاخه‌های خشک را برید. حرفش این بود که چرا مردم اعتراض نمی‌کنند و ابراز امیدواری کرد که شاید صدای اعتراض آن‌ها اینطوری به گوش مقامات برسد.»

به گفته احمد نبی‌زاده، خشکسالی و بحران آب در این منطقه به حدی است که حتی برای ساخت این اثر نیز به سختی آب در دسترس او بوده است:  «داشتم به دنبال جای مناسبی برای برپا کردن اسکلت کار می‌گشتم، رسیدم به آبشخوری که حیوانات از آن آب می‌خوردند. از کنار لوله این آبشخور باریکه آبی جاری بود، من همانجا شروع کردم به گل ساختن و کار را همانجا برپا کردم.»

خشم خاک به بلندای یک متر و چهل سانتی‌متر حالا  برپا شده، دست ترک خورده‌ای که اندکی به چپ متمایل شده است. احمد نبی‌زاده می‌گوید: «بادهای زابل خیلی مشهورند، شاید درباره‌شان بدانید. درختان منطقه کوه خواجه همه متمایل به یک سمت هستند چون باد مداوم آن‌ها را شکل داده است. مجسمه‌های گلی هم اگر نخواهیم ترک بخورند باید در شرایط مراقبت ویژه خشک شوند. اما باد روی این مجسمه ترک‌هایی انداخته و اندکی هم آن را به همان جهتی که درختان مایل هستند کج کرده. نشانی از مقاومت در برابر سختی‌ها و زخم‌هایی که بر تن این منطقه نقش بسته است.»

 

چه بر سر حقابه هامون و هیرمند آمده است؟

دریاچه و تالاب بین‌المللی هامون روزگاری نه چندان دور، سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریای مازندران و دریاچه ارومیه بود. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نام‌های هامون پوزک، هامون صابری و هامون هلمند (هیرمند) تشکیل شده بود که در زمان فراوانی آب به هم می‌پیوستند و دریاچه مشترک هامون میان افغانستان و ایران را تشکیل می‌دادند. دریاچه‌ای که حالا خشک و خالی است.

ایران و افغانستان مدت‌هاست که بر سر تامین حقابه هامون و رودخانه هیرمند به عنوان شریان اصلی این دریاچه باهم اختلافاتی دارند. این اختلافات با به قدرت رسیدن طالبان طی یک‌سال گذشته شدت بیشتری گرفته و مقامات محیط‌زیست ایران می‌گویند طالبان مسیر رودخانه هیرمند را به سمت «گودزره» منحرف کرده است.

گودزره، شوره‌زاری در ولایت نیمروز افغانستان است که سرریز هامون هیرمند، یکی از تالاب‌های تشکیل‌دهنده دریاچه هامون، در زمان پرآبی به شمار می‌رود که از طریق رود شیله به آن وارد می‌شود. این اتفاق در حالی رخ داده که پیش از این «علی اکبر محرابیان»، وزیر نیروی ایران اعلام کرده بود که طالبان در توافقی با جمهوری اسلامی قول داده است که «قطره‌ای آب به سمت گودزره که منطقه‌ای لم‌یزرع است، جاری نشود.»

روز دوشنبه۳۱مرداد سال جاری «آرزو اشرفی‌زاده»، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست ایران در یک نشست خبری گفت: «سال گذشته انحراف آب از مسیر طبیعی رودخانه هیرمند باعث شد تا آبی وارد هامون نشود. امسال نیز بر اساس آخرین تصاویر ماهواره‌ای که اداره کل محیط‌زیست استان برای ما فرستاده، همین اتفاق در حال تکرار شدن است.»

«حبیب‌الله ده‌مرده»، نماینده زابل و زهر که سابقه استانداری سیستان و بلوچستان را دارد، اعلام کرده که حق‌آبه سالیانه ایران از هیرمند ۸۲۰ میلیون متر مکعب است و طالبان تنها یک مرتبه در فروردین امسال، حدود چهار میلیون متر مکعب به ایران آب داد.

جلوگیری از حقابه هامون از هیرمند، این دریاچه را در خطر خشک شدن و تبدیل آن به یک کانون تولید ریزگرد قرار داده است.

 

اعتراض و ترس با هم نسبتی ندارد

نام احمد نبی‌زاده با اقدام اعتراضی از طریق مجسمه‌سازی گره خورده است. او در صفحه اینستاگرام خود تصویر تندیس‌های «نوید افکاری» و «پویا بختیاری» دو چهره مطرح در اعتراضات مردمی سال‌های اخیر منتشر کرده است.

این مجسمه ساز همچنین چهره «محمدرضا شجریان» را بر ساقه خشک درختی در پارک ملت مشهد کنده‌کاری کرده بود. اثری که پیش از اینکه تمام شود از جا کنده شد و خالقش برای مدت‌ها تحت آزار نهادهای امنیتی قرار داشت.

او درباره حواشی منجر به قطع ساقه درختی که مجسمه محمدرضا شجریان بر آن نقش بسته بود به ایران‌وایر می‌گوید: «بعد از مهاجرت از سیستان و بلوچستان به خراسان، کارهای مختلفی روی چوب انجام داده بودم. مدیریت پارک ملت مشهد خواسته بودند چند نمونه مجسمه ساده روی تنه درختان خشک این پارک طراحی کنم . یکی از کارهایی که شروع کردم به ساختن تصویر محمدرضا شجریان بود. اولش مخالفت کردند اما وقتی کار پیش رفت و زیبا شد مدیریت پارک قول داد که نور و حفاظ برای نگهداری از آن تهیه شود، اما متاسفانه اینطور نشد.»

آقای نبی‌زاده می‌گوید در روز دهم در حالی که هنوز کار به اتمام نرسیده بود با جای خالی آن مواجه شد: «بعد از اینکه وصیت‌نامه آقای شجریان خوانده شد وضعیت خیلی سریع امنیتی شد، سریعا من را به دفتر مدیر بردند و با وعده و تهدید گفتند که پستی نگذارم و من هم شرط گذاشتم که هر آن چه از مجسمه شجریان مانده را به من برگردانند. اما نه تنها مجسمه را برنگرداندند، که گفتند باید همه عکس‌ها و پست‌های مرتبط با آن را هم حذف کنم. به سراغ مادرم می‌رفتند و دستبند نشانش می‌دادند من هم مجبور شدم برای اینکه دست از سر نزدیکانم بردارند ۱۲۳ روز  از مشهد دور شوم و در فضای مجازی هم فعالیت نکنم.»

یکی از افراد شناخته‌شده‌ای که همان روزها نسبت به بریده شدن تنه درختی که چهره محمدرضا شجریان روی آن کنده شده بود واکنش نشان داد، «فرزانه ابراهیم‌زاده» تاریخ‌پژوه است. او در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «خواهرم که در مشهد زندگی می‌کند، صبح‌ها برای پیاده‌روی به پارک ملت می‌رود. چند روز پیش این عکس را فرستاد از مرد جوانی که روی تنه درخت قطع شده داشت این نقش را پیاده می‌کرد. گفته بود پارک ملت و شهرداری هم اجازه دادند. ولی روز پنج‌شنبه که رفتند، دیدند تنه درخت را قطع کرده‌اند و خبری از این کار هنری نیست. اعتراض هم کردند، اما حراست پارک جوابی نداده است.»

به نوشته فرزانه ابراهیم‌زاده، محل قطع تنه درست را گچ ریخته بودند و هیچ کدام از نهادها از جمله شهرداری و شورای شهر و اداره فضای سبز شهر مشهد توضیحی در این خصوص نداده‌اند.

احمد نبی‌زاده خودش را «هنرمندی خودساخته» معرفی می‌کند و می‌گوید قصد دارد خشم خاک و خلق آثار در اعتراض به خشکی و بی‌آبی هامون و هیرمند را تا چابهار ادامه دهد: «من گرافیک خوانده‌ام. لیسانس معماری و دکوراسیون داخلی دارم، در زمینه عکاسی و نقاشی و مجسمه‌سازی فعالیت کردم، نمایشگاه‌هایی برگزار کردم جوایزی برده‌ام، اما بعد از ماجرای تصویر آقای شجریان و حالا مشت خاک احساس می‌کنم مسیر درست زندگی هنری‌ام را یافته‌ام. هنر اعتراضی و بیان مطالبه‌ای که شاید به این شیوه بهتر دیده و شنیده شود. می‌دانم که هنرمندان زیادی از هنر برای بیان مطالبات بر حق مردم جامعه استفاده می‌کنند؛ من می‌خواهم با هنر به گوشه‌های تاریک این سرزمین نور بتابانم.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

آخرالزمان خاورمیانه؛ چقدر از ایران غیر قابل زیست می‌شود؟

۲۲ شهریور ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
آخرالزمان خاورمیانه؛ چقدر از ایران غیر قابل زیست می‌شود؟