استفاده از نیروهای سرکوب در مناطقی خارج از محل زندگی آنها با هدف جلوگیری از شناسایی و شکلگیری تهدید علیه امنیت خانوادههایشان، یکی از مهمترین ابزارهای ماشین سرکوب جمهوری اسلامی است.
در ۶۰ روزی که از آغاز اعتراضهای سراسری در ایران میگذرد، تصاویر و فیلمهای قابل توجهی از حضور نیروهای غیربومی پلیس و لباس شخصی در مناطق ناآرام برای سرکوب منتشر شدهاند.
حضور نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی برای سرکوب و بهکارگیری افرادی با لهجههای متفاوت از محل و منطقه سرکوب، از جمله مباحثی به شمار میرود که سالها است افکار عمومی در ایران را درگیر کردهاند.
فصلنامه «منابع انسانی ناجا» در تازهترین شماره خود تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر سازگاری کارکنان نیروی انتظامی در انتقال به مناطق عملیاتی» منتشر و در آن به صراحت گزارشها درباره جابهجایی نیروهای پلیس در ایران را تایید کرده است. پلیسهای شرکتکننده در این پژوهش از انتقال به شهرهای دیگر ابراز نارضایتی دارند و میگویند انتقال نیرو به دیگر نقاط کشور مشکلات خانوادگی و فردی زیادی برای نیروهای پلیس به وجود میآورد.
خلاصهای از این پژوهش را در زیر میخوانید:
***
فصلنامه «منابع انسانی ناجا» در تازهترین شماره خود تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر سازگاری کارکنان نیروی انتظامی در انتقال به مناطق عملیاتی» منتشر کرده است. این تحقیق با شرکت گروهی از نیروهای پلیس که به استان هرمزگان انتقال یافتهاند، انجام شده که نتایج آن قابل توجه است.
تحقیق یاد شده با این پیشفرض که جابهجایی جغرافیایی کارمندان میتواند زمینهساز کژرویهای فردی، خانوادگی و سازمانی شود، سراغ عواقب و عوارض این مساله در میان نیروهای پلیس رفته است.
مهمترین فرضیه این تحقیق میگوید انتقال کارکنان ناجا و خانوادههای آنها به عنوان یک تغییر کوتاهمدت اجتماعی میتواند انطباق فرد، خانواده و حتی افراد مرتبط قبلی و جدید در مبداء و جامعه میزبان را به چالش بکشد و منشا آشفتگیها و نابسامانیهای مختلفی شود.
آنطور که در این تحقیق آمده است، آثار و پیامدهای چنین نابسامانی و آشففتگی را میتوان در ابعاد مختلف سازمانی، اجتماعی، خانوادگی و فردی ردیابی کرد که یکی از چالشهای اساسی فرماندهان ارشد پلیس، رویارویی با چنین نیروهایی است که درگیر این ناملایمات شدهاند.
این تحقیق هرمزگان را استانی سخت برای زندگی معرفی کرده که سکونت در آن با مشکلات و مصائب فراوانی همراه است و از آنجا که پلیس در چنین استانهایی کمبود نیرو دارد، مجبور است سالانه هزار و ۲۰۰ نیرو به این استان منتقل یا از آن خارج کند.
پلیسهای شرکت کننده در این تحقیق با انتقاد از چنین نقل و انتقالی گفتهاند استخدام نیروهای بومی و استخدام از استانهای همجوار، دو روش کمهزینهتر تامین نیروی پلیس هستند.
آنها همچنین گفتهاند بخشنامههای مربوط به انتقال نیرو به استانهای دیگر را ناعادلانه میدانند و معتقدند پارتیبازی نقش مهمی در این موضوع بازی میکند.
این افراد از این که نهاد پلیس حمایت لازم برای حل و فصل مصائب و مشکلاتی که در پی این انتقالها بر نیروها و خانوادههای آنها وارد میشود را ندارد، انتقاد کرده و گفتهاند چنین تجربه تلخی، آثار بد روحی و جسمی برای آنها به همراه آورده است.
در بخش دیگری از این تحقیق، مصاحبه شوندگان پلیس گفتهاند ارزیابی ضعیفی از امکانات و ظرفیتهای منطقهای دارند که به آنجا مامور شدهاند و مجموعه امکانات موجود این مناطق، رضایت آنها و خانوادههایشان را جلب نمیکند.
آنها همچنین گفتهاند تجانس زیادی با فرهنگ و شرایط اجتماعی استانهای مبدا ندارند و همین مساله نیز باعث میشود نتوانند با جامعه میزبان ارتباطی عمیق برقرار کنند.
بخش دیگری از این تحقیق میگوید مخالفت برخی خانوادهها با انتقال پدر خانواده به منطقهای دیگر، منجر به بروز برخی طلاقها و جدایی پدر از خانوادههای پلیس شده است.
آنها گفتهاند مطالبات خانوادهها در صورت رضایت به جابهجایی، بسیار زیاد است و آنها زیر فشارهای خانوادگی قرار دارند.
بخش دیگری از این تحقیق، پیامدهای انتقال نیروهای پلیس به استانهای دیگر را مورد بررسی قرار داده و نوشته است در بُعد اجتماعی، دهها پیامد منفی، از جمله بیهدفی، احساس عجز، احساس تنهایی، غربت و دلتنگی در کنار مشکلات عدیده روحی و روانی این نیروها و خانوادههای آنها را هدف قرار میدهند.
در این تحقیق همچنین آمده است که اختلاف با همسر، پرخاشگری با همسر و فرزندان، مشکلات آموزشی و تربیتی فرزندان، تقویت تمایل به خودکشی و افزایش مصرف دارو از مهمترین پیامدهای ساختاری خانوادههای پلیسهای انتقال یافته به مناطق دیگر هستند.
در این تحقیق به پیامدهای سازمانی و ساختاری و اداری چنین انتقالهایی پرداخته شده و آمده است چنین سیاستی منجر به کاهش رضایت و عملکرد شغلی و تعهد سازمانی میشود.
افزایش درخواست مرخصی، انتقال مسایل و مشکلات کار به حیطه خانواده و افزایش تخلفات شغلی از دیگر پیامدهای سازمانی مورد اشاره در این تحقیق است.
این تحقیق در جمعبندی یافتههای خود نوشته است چنین شرایطی باعث میشود پلیسی که باید ضامن امنیت و آرامش جامعه باشد و با آسیبها مقابله کند، خود و خانوادهاش در معرض انواع آسیبها، انحرافها و ناآرامیهای فردی و خانوادگی قرار میگیرد و از انجام وظایف خود باز میماند.
نتایج این تحقیق موید دیگر نتایجی هستند که در سالهای اخیر درباره شرایط فردی، خانوادگی و سازمانی نیروهای پلیس در بسیاری از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی منتشر شدهاند که از شاخصهای قابل قبول برای یک پلیس فاصله زیادی دارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر