جمعه ۱۱ آذر، جلسهای در کلابهاوس «همهمون» برگزار شد که موضوع آن پرداختن به جنبشها و اعتراضات «خشونتپرهیز» با حضور «اریکا چنوث» بود. اریکا چنوث، استاد دانشگاه «هاروارد» و نویسنده ۹ کتاب درباره جنبشها و مقاومتهای خشونتپرهیز و سرکوب دولتی است. او در این گفتوگو با دو محور تکثرگرایی جنبشهای موفق اجتماعی و همچنین ریزش نیروهای حامی حکومتها و تیتر «راهبردها و تاکتیکهای خشونتپرهیز و نگاهی به جنبشهای معاصر» صحبت کرد.
آنچه میخوانید خلاصهای از این جلسه است. جلسه گفتوگو با اریکا چنوث، با مدیریت «فاطمه حقیقتجو» فعال سیاسی و «سحر مطلبی» فعال مدنی برگزار شد.
***
اریکا چنوث در این گفتوگو به این پرسش پاسخ داد که چرا بعضی از جنبشهای مردمی در سطح جهان بیش از سایرین موفق هستند و برخی هم ناموفق به پایان میرسند؟
به باور او چند فاکتور را باید در نظر گرفت. یکی از این فاکتورها میزان تکثرگرایی جنبشها است، به طوریکه هرچه جنبشی متکثرتر باشد، توفیق آن بیشتر است. فاکتور بعدی ریزش نیروهای حکومتی به سمت مردم است. به طوریکه میان ستونهای حامی حکومت مثل گروههای اقتصادی، تجار، بازار و نیروهای نظامی، گروههایی وجود دارند که ممکن است به سیستم وفادار باقی نمانند: «جنبشهایی موفق هستند که توانستند این افراد را از درون گروههای بدنه حکومت، جذب کنند و نه آنکه آنها را دشمن خود کنند و از خود برانند.»
سومین فاکتور موفقیت جنبشهای موفق معاصر، استفاده از تاکتیکهای ابتکاری است. یعنی از اعتراض عبور کنند و به سمت عدم همکاری با حکومت پیش بروند؛ مثل تحریمهای اقتصادی، اعتصابها و ماندن در خانهها. فاکتور بعدی، ارتقای توانایی سازماندهی نیروهای معترض است: «نیروهای معترض بایستی بتوانند ساختاری ایجاد کنند که باعث شود قابلیت مقاومت و اعتراض بالا برود و اگر دیسیپلین بین خود ایجاد کنند، توانایی مقاومت را افزایش میدهند.»
چگونه نیروهای حامی حکومت را به حامی مردم تبدیل کنیم؟
از نظر این استاد دانشگاه، جنبشها روشهای مختلفی را برای ریزش در نیروهای حامی حکومت و تغییر وفاداری آنها به نفع معترضان ایجاد میکنند. اولین روش این است که اطلاعاتی را جمعآوری کنند که گویای بخشهایی از بدنه حکومت است، که قابلیت همراهی بیشتری با مردم معترض دارند. اطلاعاتی مثل نوع رفتار و برخورد نیروهای نظامی در هنگام بازداشت و ارزیابی روحیه آنها.
دیگر روش، تشویق نیروهای حامی حکومت در حوزههای مختلف است. همکاران، دوستان و بستگان را از بدنههای تغذیهکننده حکومت تشویق به گرویدن به سمت مردم کرد: «در اوکراین به عنوان مثال در زمان انقلاب نارنجی، معترضان برای حامیان رژیم نامه و گل میفرستادند. شعارهایی درست کرده بودند که از نیروهای نظامی میخواست به مردم بپیوندند.»
پرونده آفریقای جنوبی نیز نمونه دیگری است که این استاد دانشگاه به آن اشاره میکند: «در این نمونه به نظر نمیآمد که در میان نیروهای نظامی تغییری در وفاداری به حکومت ایجاد شود. در نتیجه معترضان روی تجار سفیدپوست تمرکز کردند و آنها را وا داشتند تا به سمت مردم بچرخند.»
روش دیگر، ایجاد شبکههایی است که در نزدیکان و همسایگان ایجاد میشود، تا بعدا همین شبکهها در اقدامات بعدی اعتراضات به کار معترضان بیاید.
اریکا چنوث به روشهای دیگر هم اشاره دارد: «برای کاهش میزان سرکوب میتوان از طنز استفاده کرد، تا سرکوبگران را خجالت بدهد و به عدم استفاده از خشونت بیشتر تشویق کند. استفاده از دوربینها، فیلمها و تصاویر در بسیاری از جنبشهای خشونتپرهیز، بسیار موثر بوده و توانسته است سرکوبگران را تشویق کند که سرکوب بیشتری اعمال نکنند.»
استفاده از سالمندان مثل پدربزرگها و مادربزرگها نیز در برخی از جنبشهای معاصر موثر بوده است، چون نیروهای نظامی نمیتوانند یا نمیخواهند به آنها آسیب بزنند یا موارد آسیب به آنها، کمتر از دیگر نسلها است.
مسدودسازی مسیرهای خیابان در مقابل سرکوبگران از نظر این استاد دانشگاه، مکانیزمی دفاعی است که معترضان در سطح خیابان میتوانند از آن بهرهمند شوند.
از نظر اریکا چنوث، آموزش نیروهای معترض مهم است، تا بتوانند به سمتی بروند که بین سرکوبگران و آنها که اعتراضات را رصد میکنند، تفاوت قائل شوند: «در بسیاری از موارد، ریزش وفاداری روی نیروهای نظامی متمرکز میشود. اما در بعضی جوامع تمرکز روی تجار، بازاریها و طبقه بالای جامعه هم متمرکز شود. هر جامعهای با دیگری متفاوت است. اینکه کدام گروه از جامعه، در حمایت از حکومت موثرتر هستند، از جهت تغییر وفاداری به نفع مردم حائز اهمیت است. در برخی جامعهها، پرسنل اداری و گاهی رسانهای یا رهبران سیاسی، برای تغییر جهت وفاداری موثرتر هستند.»
اریکا چنوث مسالهای دیگر را در ریزش نیروهای حکومتی موثر میداند: «استراتژی مهم این است که به حامیان رژیم اطمینان داده شود که آنها در امان خواهند بود و دچار فلاکت نخواهند شد. برای همین، پیامها و شعارها بایستی اتحادساز باشد و نه آنکه طرف مقابل را فاقد هویت انسانی و تبدیل به دیو کند. وگرنه امکان جلب آنها کمتر خواهد شد.»
چگونگی ایجاد سازماندهی ناگهانی
اریکا چنوث در صحبتهایش یادآور میشود که در بسیاری از جنبشهای معاصر، سازماندهیهای آشکار خطرناک بودهاند. او به مثال «آگوستو پینوشه» در کشور «شیلی» و نمونه آفریقای جنوبی اشاره میکند.
او توضیح میدهد: «این دو جنبش وقتی شکل گرفت که قوانین نظامی وجود داشت و سازماندهی جنبشها نه تنها غیرقانونی بود، بله میتوانست خطرناک باشد؛ چون دادگاههای نظامی در پی داشت. کلید این حرکتها اشخاص مهم و رهبرها بودند که آشکارا سازماندهی نمیکنند، بلکه سازماندهی آنها زیرزمینی بود.»
به گفته اریکا چنوث، در نمونه آفریقای جنوبی، سازماندهی محلهای بود و رهبران اصلی زنان بودند: «چون میتوانستند از خانهای به خانهای دیگر بروند و پیامها را منتقل کنند. این جنبش در نهایت توانست چتر بزرگی از سازمانهای مختلف ایجاد کند که گروههای مختلفی در آن بودند. مثل تجار، انجمنها و رهبران مذهبی. این مساله باعث شد هماهنگی میان سازمانها به هدف استراتژیهای مهم ایجاد شود.»
به باور این استاد دانشگاه، مهمترین مساله درباره رهبران این جنبشها این بود که اسامی مشخص رهبران مذهبی بودند، اما بقیه رهبران، مشخص نبودند.
از سوی دیگر اریکا چنوث میگوید: «مساله مهم دیگر این بود که چون همیشه انتظار بازداشت نیروهایی از میان معترضان و رهبران وجود داشت، گروههای دیگری بودند که کار آنها را ادامه دهند. بسیاری از سازماندهندهها دستگیر شده بودند ولی همیشه سازماندهندههای دیگری پشت آنها بودند.»
به گفته او در نمونه شیلی، کلیساها، معدنکارها و کارگران معدنها، مهمترین نقش را ایفا کردند.
این استاد دانشگاه توضیح میدهد: «سازماندهی در شیلی زیرزمینی بود. معترضان در کلیساها دور هم جمع میشدند و همین باعث میشد که جلبتوجه نکنند. سازماندهی آنها بدون مشکل پیش میرفت. چون اینطور تلقی میشد که آنها حامی حکومتهای راستگرای شیلی بودند. در شیلی، اعتراضات در خیابان و خارج از خانه خطرناک بود. برای همین مردم در خانههایشان با کوبیدن روی ظرف و قابلمه اعتراض خود را بیان میکردند.»
در نهایت، اتحاد میان اتحادیههای مختلف کارگری در شیلی، توانست پینوشه را به چالش بکشد. و زمان طلایی وقتی ایجاد شد که پینوشه میخواست قانون اساسی را تغییر دهد تا در قدرت بماند و از همین روی، آن را به رفراندوم گذاشت.
اریکا چنوث ادامه میدهد: «به خاطر سازماندهی، شرکت کردن در رفراندوم بایکوت شد. یعنی از همین فرصت هم برای ابراز اعتراض استفاده کردند.»
پاسخ خشونتبار معترضان، سرکوب را تشدید میکند
اریکا چنوث در پایان صحبتهایش اشاره میکند که تحقیقات نشان میدهد روش موثر تاثیرگذاری جهان بینالملل در حمایت از جنبشهای مردمی در کشورهای دیگر، مساله «آموزش» است.
این استاد دانشگاه میگوید که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳، مهمترین حمایتی که جنبشهای از سوی جامعه جهانی شدند همین آموزش بوده است: «من باور دارم که آموزش باعث میشود جنبشها بتوانند یک قدم از واکنشهای آنی عقب بروند و واکنشهای استراتژیک پیدا کنند. آموزش همچنین به مردم این امکان را میدهد که اشخاص دور هم جمع شوند و همدیگر را بشناسد و در هر گروهی رهبری را شناسایی کنند و استراتژی خود را پیش ببرند.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوال حاضران درباره «بزرگترین چالش» پیشروی معترضان در ایران به «اعمال خشونت»، به عنوان پاسخ مردم در قبال خشونت حکومتی اشاره کرد: «اگر در پاسخ رژیم خشونت اعمال شود، میزان خشونت رژیم چند برابر میشود. به سوریه اشاره کنم که بین مارس و دسامبر ۲۰۱۱، "بشار اسد" جنبش خشونتپرهیز را به شدت سرکوب کرد. اما به محض اینکه جنبش مسلح شد، میزان خشونت صد برابر شد.»
او نمونه «اندونزی» را در جهان، خشونتبارتر از خشونت جمهوری اسلامی میداند که حکومت آن کشور نصف جمعیت را کشت، اما باز هم در نهایت جنبش پیروز شد: «وقتی بخشی از این جنبش شروع به واکنش نظامی کرد و مسلح شد، سرکوبها بسیار بیشتر شد. همان بخش مسلح در نهایت ترجیح دادند به مقاومت خشونتپرهیز بازگردند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر