close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

الهه میرمهدی و امیر عزیزی؛ زندانیان گمنام در سیاه‌چاله‌های نظام

۲۳ آذر ۱۴۰۱
مریم دهکردی
خواندن در ۸ دقیقه
امیرعزیزی‬ پنج هفته است از تماس با خانواده محروم است بیش از ۷۰ روز از بازداشت او گذشته است . الهه میرمهدی روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ در گلپایگان بازداشت شد.
امیرعزیزی‬ پنج هفته است از تماس با خانواده محروم است بیش از ۷۰ روز از بازداشت او گذشته است . الهه میرمهدی روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ در گلپایگان بازداشت شد.
الهه میرمهدی روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ در گلپایگان بازداشت شد. هنوز اتهام او مشخص نیست و تاکنون با خانواده‌اش تماسی نداشته است
الهه میرمهدی روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ در گلپایگان بازداشت شد. هنوز اتهام او مشخص نیست و تاکنون با خانواده‌اش تماسی نداشته است
اولین جلسه دادگاه امیرعزیزی  با تفهیم پنج عنوان اتهامی تشکیل شده است
اولین جلسه دادگاه امیرعزیزی با تفهیم پنج عنوان اتهامی تشکیل شده است

 از اعتراضات سراسری در ایران که با مرگ «مهسا(ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله اهل سقز آغاز شد، ۸۸ روز می‌گذرد. به گواه گزارش‌ سازمان‌های حقوق‌بشری، در جریان این اعتراضات ۴۹۰ نفر کشته و ۱۸ هزار و ۲۴۲ تن بازداشت شده‌اند، بی‌آن که نام‌های آن‌ها به صورت رسمی اعلام شده باشد. 

تاکنون هویت ۳۶۷۰ شهروند بازداشت شده احراز شده که برخی از آن‌ها با اتهامات جدی «افساد فی‌الارض» و «محاربه» روبه‌رو هستند. اتهاماتی که به گفته وکلا، ممکن است مجازات‌های سنگینی همچون اعدام درپی داشته باشند. شماری نیز در بلاتکلیفی در زندانند، یا به حبس‌های طولانی محکوم شده‌اند.

این گزارش، وضعیت دو تن از بازداشت‌ شدگان گمنام روزهای اخیر در خیزش سراسری مردم ایران را روایت می‌کند.

***

الهه میرمهدی؛ فعال حقوق حیوانات و نقاش

«امینه میرمهدی»، خواهر یکی از هزاران بازداشت شده روزهای اخیر در ایران است. او در ویدیویی که برای «ایران‌وایر» ارسال کرده است می‌گوید به دلیل اطلاع‌رسانی درباره بازداشت خواهرش، خودش نیز مورد تهدید ماموران امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.

 امینه میرمهدی درباره بازداشت خواهرش «الهه میرمهدی» به «ایران‌وایر» می‌گوید: «خواهرم نقاش حرفه‌ای است. لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر اصفهان دارد و به عنوان "تتو آرتیست" فرد شناخته شده‌ای است. او در شاهین‌شهر زندگی و کار می‌کند، ولی منزل خانوادگی ما در شهر گلپایگان اصفهان است. الهه را هم همان‌جا دستگیر کرده‌اند.»

به گفته خانم میرمهدی، الهه روز جمعه ۱۱آذر۱۴۰۱،  با طرح و نقشه به گلپایگان کشانده می‌شود: «بعد از اعتراضات، الهه به احترام شهروندان ایران فعالیتش در زمینه طراحی و اجرای تتو را متوقف کرده بود. آن روز دو خانم به بهانه آموزش تتو با او تماس گرفته بودند و قرار گذاشته بودند. حوالی ساعت ۱۲ ظهر تعداد زیادی مامور امنیتی به خانه پدرم یورش بردند و الهه را همراه خود بردند.»

امینه میرمهدی می‌گوید دو سه دقیقه پیش از بازداشت خواهرش مشغول صحبت با او بوده است: «ما داشتیم از طریق ویدیوکال با هم صحبت می‌کردیم. گفت دو تا خانم برای آموزش تتو می‌خواهند بیایند و الان زنگ زدند، من بعدا با تو تماس می‌گیرم و بعد رفت..دلم شور می‌زد. چند دقیقه بعد دوباره تماس گرفتم، نه مادرم و نه الهه جواب ندادند.»

یورش ماموران امنیتی به منزل خانوادگی الهه میرمهدی با خشونت همراه بوده است: «ماموران برای بازداشت الهه انگشت‌های دست مادرم که بیمار قلبی است را شکستند. مادرم از آن روز هنوز شوکه است. مدام بی‌هوش می‌شود و حال روحی و جسمی‌اش وخیم است.»

بازداشت شهروندان ایران به دست ماموران امنیتی، تنها بخشی از رنجی است که بر خانواده‌های آن‌ها روا داشته می‌شود. اغلب اعضای خانواده بازداشت شدگان برای اینکه وادار به سکوت درباره عزیزان بازداشت شده خود شوند، تحت فشار و تهدید قرار می‌گیرند. گاهی حتی پا از این فراتر گذاشته شده و برخی اعضای دیگر خانواده نیز گروگان گرفته می‌شوند تا تضمین شود که کسی از بازداشت عزیزان آن‌ها مطلع نشود، درست همان‌طور که با خانواده میرمهدی برخورد شده است.

امینه میرمهدی تایید می‌کند که همسر الهه، پدر و برادر او وقتی برای پیگیری وضعیت خواهرش به کلانتری مراجعه کرده‌اند، بازداشت شده‌اند: «پدر و برادرم همان‌شب بعد از اینکه به شدت تهدید شدند که با رسانه‌ها حرف نزنند آزاد شدند. «ایمان بهشتی» همسر خواهرم نیز چهارشنبه ۱۶آذر آزاد شد. از طرق مستقیم و غیر مستقیم خانواده و من را به مرگ تهدید کرده‌ و گفتند اگر با رسانه‌ها حرف بزنید، تیر خلاص به الهه می‌زنیم.»

امینه میرمهدی خارج از ایران زندگی می‌کند و می‌گوید خانواده‌اش تحت فشار نهادهای امنیتی ارتباطشان را با او نیز قطع کرده‌اند: «چندین‌بار من را تهدید کردند که اگر خفه نشوی، دوستان ما در خارج از کشور حسابت را خواهند رسید. ارتباط همسر خواهرم و خانواده‌ام با من قطع شده. مدام توی گوش خانواده‌ام می‌خوانند که اگر سکوت کنند با الهه کاری ندارند، اما حتی توضیح نداده‌اند چرا باید خواهر من بازداشت شود.»

خواهر الهه میرمهدی می‌گوید خواهرش در تمام مدت زندگی‌اش مشغول درس خواندن و کار کردن بوده و اصلا فرصت برای کار دیگری نداشته است: «خواهرم هنوز در زندان گلپایگان است. این را هم ماموران گفته‌اند، وگرنه نه تماسی گرفته و نه موفق به ملاقاتش شده‌ایم. تلفنش را هم اطلاعات سپاه گلپایگان گرفته و با دسترسی به اکانت اینستاگرامش به فالورهایش پیام‌هایی می‌دهند که بتوانند از آن طریق علیه او پرونده سازی کنند. به دروغ  گفته‌اند الهه با یک گروه صد نفره همکاری می‌کرده است. الان هم مدام من را تهدید می‌کنند که اطلاع‌رسانی نکنم. اما من هیچ ترسی از تهدیدهای آن‌ها ندارم و از همه نهادهای حقوق‌بشری می‌خواهم صدای الهه و بازداشت شدگان دیگر باشند.»

 

امیر عزیزی؛ شاعر، نویسنده و دانشجوی معماری

«گفت روز و شب صدای من باش، چون این تنها راه آزادی من است.»

این جمله را یکی از نزدیکان امیر عزیزی در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» می‌گوید. دانشجوی ۲۵ ساله مقطع کارشناسی ارشد معماری در دانشگاه آزاد تهران، که از تاریخ ۱۰مهرماه بازداشت شده و در زندان اوین به سر می‌برد.

این فرد نزدیک به امیر عزیزی می‌گوید:‌«امیر نویسنده و شاعر و بسیار انسان آگاهی است. امیر اوایل مهرماه در میدان ولیعصر تهران بازداشت شده بود، اما با گرفتن تعهد و بعد از چند ساعت بازجویی آزاد شده بود. اما بعد از آزادی همچنان پیام‌های مشکوک و تماس‌های مشکوک از شماره‌های ناشناس داشت و حدس می‌زد که احتمالا دوباره بازداشت خواهد شد.»

۹مهر۱۴۰۱، شب از نیمه گذشته بود که ماموران به منزل خانوادگی امیر عزیزی هجوم بردند: «مادر و پدرش در خانه بودند، امیر آن‌شب خانه نبود و والدینش در خانه تنها بودند . دوازده مامور قفل در خانه‌شان را شکستند و شروع کردن به فحاشی و تفتیش خانه، با پدرش هم درگیر شده بودند. در نهایت هم وسایل امیر کتاب‌ها و دست‌نوشته‌هایش را بردند.»

ماموران به والدین امیر عزیزی گفته بودند صبح فردا به دادسرای اوین خودش را معرفی کند: «مادرش می‌گوید با امیر تماس گرفته و برایش شرح داده بود، امیر هم گفته بود که فردا به دادسرا خواهد رفت، کار نادرستی نکرده که نرود، اما اگر بازداشت شد؛ درباره بازداشتش سکوت نکنند.»

امیر عزیزی صبح روز ۱۰مهرماه همراه با یکی از دوستانش به دادسرای اوین مراجعه کرده و همان‌جا با خشونت و ضرب‌و‌شتم، به دست ماموران بازداشت می‌شود: «سرباز جلوی در به دوستش گفته بود به محض ورود مامورها ریخته‌اند سرش و حسابی او را زده‌اند. گفته بود عینکش را توی صورتش خرد کردند چون امیر صورتش را گرفته بود.»

خانواده و نزدیکان امیر عزیزی چهار روز هیچ خبری از او نداشتند. به آن‌ها گفته شده بود که امیر در زندان اوین تحت بازجویی است، اما مراجعات آن‌ها به زندان اوین بی‌نتیجه بود: «مادر امیر در این روزها بارها توسط ماموران امنیتی و با تماس‌های ناشناس تهدید به بازداشت شده، می‌گفتند سکوت کنید وگرنه خودتان هم می‌روید پیش امیر. بالاخره روز پنجم امیر موفق شده بود با خانواده تماس بگیرد و بگوید تا پیش از آن، در اختیار ماموران سپاه ثارالله بوده و تازه به زندان اوین منتقل شده است.»

بعد از این تماس کوتاه، دوباره ارتباط خانواده با امیر عزیزی برای مدت بیست روز قطع شد: «خانواده امیر عزیزی وکیل دارند. قوه‌قضاییه نه تنها امکان پیگیری وضعیت امیر را به وکیل خانواده نداد، که او را در جریان پیگیری این پرونده بازداشت کرد. بیست روز بعد مشخص شد که امیر بعد از تماس کوتاهش، در سلول انفرادی در بند دو الف سپاه تحت بازجویی و شکنجه بوده است: «امیر در تماس با خانواده‌اش به آن‌ها گفته بود دو الف به قدری شلوغ است که یک عده را به بند ۲۰۹ منتقل کرده‌اند. نگران احکامی بود که برای متهمان صادر شده و خواسته بود برایش عینک ببرند، اما مقامات اوین به او گفته‌اند برو خدا را شکر کن که چشم‌هایت سالم است. اما بعد از این تماس، امیر را ممنوع‌التماس کرده‌اند.»

امیر عزیزی پنج هفته است که از تماس با خانواده محروم است، بیش از ۷۰ روز از بازداشت او گذشته و ۲۲آبان‌۱۴۰۱ به وکیل او ابلاغ شده اولین جلسه دادگاهش با تفهیم پنج عنوان اتهامی، تشکیل شده است. او متهم شده است به «اقدام علیه امنیت ملی از طریق دعوت به کشتار، توهین به رهبر جمهوری اسلامی، اجتماع و تبانی، تشویش اذهان از طریق فضای مجازی و ارتباط با گروه‌های معاند.»

فرد نزدیک به خانواده این دانشجوی بازداشت شده می‌گوید که جلسه نهایی دادگاه او بدون حضور وکیل و اطلاع خانواده، یکم آذرماه برگزار و حکم بدوی او صادر شده است: «امیر از ارتباط با گروه‌های معاند تبرئه شده است، اما از بابت اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال، به‌خاطر تشویش اذهان به دوسال و ۷۴ ضربه شلاق، به‌خاطر توهین به رهبر یک سال و بابت اجتماع و تبانی به سه سال حبس، جمعا یازده سال زندان محکوم شده است که پنج سال آن به همراه حکم غیرانسانی شلاق برای او قابل اجراست. این حکم درحالی داده شده که وکیل او به هیچ‌وجه امکان دفاع از او را نداشته است.»

دادگاه‌های برگزار شده برای بازداشت‌شدگان در خیزش سراسری مردم ایران، نه تنها هیچ تطابقی با استانداردهای حقوقی ندارد، که حتی در چارچوب قوانین کیفری و جزایی در ایران نیز اصول اولیه را مراعات نمی‌کنند. این روند موجب شده است که خانواده‌های بازداشت شدگان از اعتراض به احکام صادر شده ناامید باشند.

منبع نزدیک به خانواده امیر عزیزی می‌گوید: «خانواده امیر عزیزی درخواست تجدید نظر داده‌اند، اما هیچ امیدی ندارند و اصلا حتی اطلاع ندارند که کی دادگاه برگزار خواهد شد. هزار جا در زدند تا بتوانند امیر را با قرار وثیقه تا زمان دادگاه آزاد کنند، اما متوجه شدند برخلاف قانون، بازپرس در یک اقدام غیرقانونی، باوجود صدور کیفرخواست و صدور رای، اجازه انتقال امیررضا از بند ۲۰۹ به بند عمومی را نداده، که نتواند با وثیقه آزاد شود.»

کانال تلگرامی دانشجویان متحد نیز در خبری کوتاه، تایید کرده است که امیر عزیزی با اینکه این ترم را مرخصی تحصیلی گرفته بود، در اقدامی غیرقانونی از دانشگاه اخراج شده است.

ثبت نظر

گزارش

دروغ می‌گویند، مولوی عبدالواحد را جمهوری اسلامی کشت

۲۳ آذر ۱۴۰۱
سولماز ایکدر
خواندن در ۴ دقیقه
دروغ می‌گویند، مولوی عبدالواحد را جمهوری اسلامی کشت