close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روایت جنایت‌ به زبان هنر؛ نقاشی‌های اعتراضی سارا اشرفی

۱۹ دی ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۷ دقیقه
یکی از هنرمندانی که چهار اثر او طی اعتراضات اخیر در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بازخورد چشم‌گیری داشته، «سارا اشرفی» است
یکی از هنرمندانی که چهار اثر او طی اعتراضات اخیر در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بازخورد چشم‌گیری داشته، «سارا اشرفی» است
او حالا دور از وطن، در گالری‌، پارچه‌ را از بوم جدا می‌کند، بر زمین پهن می‌کند و وجودش را بر آن نقش می‌زند
او حالا دور از وطن، در گالری‌، پارچه‌ را از بوم جدا می‌کند، بر زمین پهن می‌کند و وجودش را بر آن نقش می‌زند
«سارا اشرفی» است؛ نقاشی که در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، از خودش، هنرش و سرزمین‌اش می‌گوید
«سارا اشرفی» است؛ نقاشی که در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، از خودش، هنرش و سرزمین‌اش می‌گوید
از من می‌پرسند که چرا روی زمین نقاشی می‌کنی؟ چون برایم مثل سرزمین خودم می‌ماند
از من می‌پرسند که چرا روی زمین نقاشی می‌کنی؟ چون برایم مثل سرزمین خودم می‌ماند
انگار که اعتراض، مقاومت و رهایی را در سرزمین‌اش تصویر می‌کند
انگار که اعتراض، مقاومت و رهایی را در سرزمین‌اش تصویر می‌کند
ایران. بوم من،‌ کشور من است
ایران. بوم من،‌ کشور من است
من روی بوم‌هایم هیچ مرزی ندارم و رها می‌شوم
من روی بوم‌هایم هیچ مرزی ندارم و رها می‌شوم
ما در ایران عقده آزادی داریم. من آزادی را در نقاشی و روی بوم پیدا کردم
ما در ایران عقده آزادی داریم. من آزادی را در نقاشی و روی بوم پیدا کردم
روی زمین گالری پهن می‌کند و نقش می‌زند
روی زمین گالری پهن می‌کند و نقش می‌زند
آدم‌هایی که می‌میرند، مثل بافتنی جان بگیرند. در نقاشی‌های من هر یک دانه بافتنی، یک سلول تن آدمی است
آدم‌هایی که می‌میرند، مثل بافتنی جان بگیرند. در نقاشی‌های من هر یک دانه بافتنی، یک سلول تن آدمی است

از شروع اعتراضات سراسری تاکنون، هنرمندان از داخل تا خارج ایران، هنر خود را به اعتراض تبدیل کرده‌اند. اگرچه هنر اعتراضی به عنوان روشی برای مقاومت در جهان شناخته‌ شده است، اما در ایران، شاید بتوان هنر اعتراضی را در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ چشم‌گیرتر از همیشه عنوان کرد.

یکی از هنرمندانی که چهار اثر او طی اعتراضات اخیر در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بازخورد چشم‌گیری داشته، «سارا اشرفی» است؛ نقاشی که در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، از خودش، هنرش و سرزمین‌اش می‌گوید.

او حالا دور از وطن، در گالری‌، پارچه‌ را از بوم جدا می‌کند، بر زمین پهن می‌کند و وجودش را بر آن نقش می‌زند. انگار که اعتراض، مقاومت و رهایی را در سرزمین‌اش تصویر می‌کند. 

***

«از من می‌پرسند که چرا روی زمین نقاشی می‌کنی؟ چون برایم مثل سرزمین خودم می‌ماند؛ ایران. بوم من،‌ کشور من است. من روی بوم‌هایم هیچ مرزی ندارم و رها می‌شوم. ما در ایران عقده آزادی داریم. من آزادی را در نقاشی و روی بوم پیدا کردم. حتی اگر بگویند منزوی هستم.» 

«سارا اشرفی» نقاش تمام‌وقت است. زنی ۴۱ ساله که با عبور از مسیری جنسیت‌زده و آزار دیدن از مقامات حکومتی در ایران، حالا در سوئیس، پارچه‌ها را از بوم جدا می‌کند، روی زمین گالری پهن می‌کند و نقش می‌زند. او جسم انسان را عریان می‌کشد، با سلول‌هایی از کاموای بافتنی. 

وقتی ۵ - ۶ ساله بود، جنگ در ایران جریان داشت. دو خاله مادرش که در تاریخ زندگی‌ او همیشه حضور داشتند، همواره میل‌بافتنی به دست می‌گرفتند و می‌شکافتند و می‌بافتند: «کودکی من در جنگ، در خبر کشته شدن روزانه انسان‌ها خلاصه می‌شد. وقتی خاله‌ها شال‌ها و لباس‌های کهنه را می‌شکافتند، احساس می‌کردم جان‌هایی هستند که ذره‌ذره می‌میرند و وقتی دوباره کامواها گوله می‌شد و میل‌ها به حرکت درمی‌آمدند، احساس می‌کردم دوباره آن‌ جان‌ها زنده می‌شوند. با خودم می‌گفتم چه خوب بود که آدم‌هایی که می‌میرند، مثل بافتنی جان بگیرند. در نقاشی‌های من هر یک دانه بافتنی، یک سلول تن آدمی است.» 

او حالا رنگ را بافت می‌زند تا انسان‌ها و انسانیت را زنده کند. سارا از شروع اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، چهار نقش اعتراضی زده است. او پرچم ایران را در حالی طرح زده است که انگار قربانیان را به دوش می‌کشند. او «علی خامنه‌ای» را جلوی چوب گلف نشانده است که قدرت مردم، او را از جای برخواهد کند. سارا پیش‌تر هم از قربانیان جمهوری اسلامی طرح زده است. همان‌وقت که سپاه پاسداران با دو موشک، ۱۷۶ انسان را سوار بر هواپیمای اوکراینی، در آسمان به آتش کشید و کشت. سارا روی زمین مشغول نقاشی بود که خبر جهانی شد و دانه‌های بافتنی، هواپیمای اوکراینی را از نو، طرح زدند؛ شاید که جانی نو بیافریند:

«مشغول نقاشی روی بوم ۴ متری بودم و اصلا نفهمیدم چطور یک گوشه بوم را برگرداندم و هواپیما را کشیدم. فقط حس می‌کردم رنگ‌ها جذب بوم نمی‌شد. پشت بوم می‌کشیدم. رنج تمام بود. برای من، هنر اعتراضی غیرارادی است.» 

روایت جنایت‌ به زبان هنر؛ نقاشی‌های اعتراضی سارا اشرفی

به باور او، تاثیر هنر اعتراضی در تقویت قدرت مردم و مقابله با قدرت ستمگر، به خاطر بی‌لهجه بودن آن است: «هنر بدون لهجه و پنهان‌کاری حرف می‌زند. صریح است. کلمه را می‌توان سانسور کرد، اما اثر هنری در راستای اعتراض را نه. ما از سانسور و دروغ خسته هستیم. مردم از ترسیدن هم خسته هستند. صراحت هنر اعتراضی، در بیان حقیقت به مردم قدرت می‌دهد.» 

طی اعتراضات اخیر، نقش‌ها و سرودها، شعرها و نمایش‌ها، در داخل و خارج از ایران برپا شدند، تا بلکه رنج مردمان ایران را تحت ستم، به حقیقت امروز بنشانند. برای همین است که این هنرمند هم تصمیم گرفته است پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ که همچنان هم ادامه دارد، تمرکزش را بر تقویت قدرت مردم، و ضعف حاکمان بگذارد. 

اما هنر اعتراضی وجه دیگری هم دارد. هما‌ن‌طور که سارا اشرفی بیان می‌کند، هنر اعتراضی می‌تواند به دادخواهی قربانیان و اقشار ستم‌دیده ایران بیانجامد: «هنر اعتراضی خلاصه‌ای از حقیقت یک دوره تاریخی است که می‌تواند بدون زبان کلامی مشترک، به تخیل جهانیان راه پیدا کند. ما جنایت‌ را به زبان هنر به جهان می‌شناسانیم.» 

 

جهان صدای زنان را با این اعتراضات شنید 

محوریت حقوق زنان در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ شاید برای نخستین‌بار پس از انقلاب۱۳۵۷، باعث شد که جهان متوجه رنج و ستمی شود که این قشر از جامعه بر دوش می‌کشند. تا پیش از آن، جهانیان به اسم «قانون» یا «فرهنگ» ایران، ستم به زنان ایرانی را توجیه می‌کرد. 

همان‌طور که سارا توضیح می‌دهد: «دغدغه دنیای امروز، برابری جنسیتی برای حقوق ابتدایی انسان‌ها نیست. دوستان سوئيسی‌ام می‌گویند ما همیشه فکر می‌کردیم شما غر می‌زنید، تازه متوجه شده‌ایم که مردم ایران انگار که در قرون وسطی زندگی می‌کنند. شکل‌گیری اعتراضات با محور حقوق زنان، قرون وسطایی بودن حکومت ایران را به جهان نشان داد.» 

اما آن‌چه رنج آدمی است، شاید به راحتی قابل بیان نباشد؛ همان‌ تجربه زیسته‌ای که هر زن در ایران به جان خریده است. 

بخشی از نقاشی‌های سارا اشرفی، بدن‌های عریان است، یا با عریانی تن نسبتی دارد. او می‌گوید این بیان عریان بدن در نقاشی‌هایش «فریاد» است: «من دلم می‌خواهد همه‌چیز را فریاد بزنم. می‌خواهم بی‌پرده باشم. می‌خواهم بگویم از هیچ‌چیز و هیچ‌کس نمی‌ترسم و هیچ‌چیزی برای ترس و شرم وجود ندارد. بدن لخت زن چیزی برای شرم ندارد. من یک آزادی مطلق را در دنیای خودم با سرزمین خودم در نقاشی‌هایم ساخته‌ام.» 

و همین نقاشی‌ از تن‌های عریان بود که در ایران، آزار کلامی را برای سارا به همراه داشت. همان‌ مساله‌ای که به قول خودش باعث شد علی‌رغم عشق‌اش به مردم، او را در مواجهه با مردم، به هراس بیفکند. 

 

«این تن عریان توست؟» 

زن هنرمند بودن در سرزمینی که ماهیت حکومت و قوانین آن علیه زنان است، خود یک مبارزه است. چالش‌هایی که در روزمره‌ زنان هنرمند در سروکله‌ زدن با حکومتیان جریان دارد، سراسر زجر و آزار است. 

مثل همان چیزی که بر سارا اشرفی گذشت. سارا در منطقه «زعفرانیه» تهران زندگی می‌کرد. به قول خودش از مغازه‌دار تا شاگرد سبزی‌فروش محل، با کارهای او آشنا بودند. از نقاشی‌هایش تا کاریکاتورهایی که در روزنامه‌های ایران منتشر می‌کرد، هیچ‌کدام جامعه را علیه او برنیانگیخت. اما برخورد حکومتیان متفاوت بود.  

«اقشار مختلف کارهای من که بیشتر تن‌های عریان بود را می‌دیدند و هیچ‌وقت نگاه بدی نداشتند و به من احترام می‌گذاشتند. در حالی‌که وزارت فرهنگ و ارشاد نگاه خوبی به من نداشتند. شبی که کارهایم برای تایید وزارت رفت، مدیر یکی از بخش‌ها با من تماس گرفت و با اشاره به یکی از نقاشی‌هایم گفت: «این خودتی؟» این جمله، آزاری در حد تجاوز داشت. هنوز آن حس بد را با خودم دارم. بارها به خاطر نقاشی‌هایم از طرف مدیران وزارت مورد آزار کلامی قرار گرفتم. اما باعث شد که جری‌تر شوم و بی‌پرواتر و صریح‌تر فریاد رهایی را بر بوم‌هایم در تنهایی خودم، نقش بزنم.»

روایت جنایت‌ به زبان هنر؛ نقاشی‌های اعتراضی سارا اشرفی

سارا حالا در سوئیس، در گالری که او را به شکل دائم استخدام کرده است، با آثارش سعی می‌کند حقیقت ایران را نقش بزند: «احساس می‌کنم مسوولیتی بر دوش دارم که خشونت روی زنان ایران را نمایش دهم. من آلت جنسی مرد را هم می‌کشم. اما این اثر، برای هنرمند یا هنردوست اروپایی بی‌معناست. بیشتر تابلوهایم به فروش رفت به جز همان آلت جنسی مرد. می‌گفتند این نقاشی را کجا بگذاریم؟ اما من شرقی که از محیطی قرون وسطایی آمده‌ام، دلم می‌خواهد همه‌چیز را بی‌پرده فریاد بزنم.» 

این نقاشی ۱۰ متری همچنان بر زمین گالری در سوئیس در حال تکمیل است.
این نقاشی ۱۰ متری همچنان بر زمین گالری در سوئیس در حال تکمیل است.

سارا سال‌ها برای برگزاری گالری در ایران و خارج از ایران تحت فشار وزارت فرهنگ و ارشاد بود. نقاشی‌های او برای نمایش باید به تایید وزارت می‌رسید. حتی اگر می‌خواست در خارج از ایران نمایشگاه برگزار کند، وزارت باید نقاشی‌های او را تایید می‌کرد. به او گفته بودند اگر کارهایش به فروش رسید، باید به جمهوری اسلامی مالیات بپردازد. سارا به قول خودش یک سری طرح گل و بلبل به وزارت ارائه می‌داد و نقاشی‌های مد نظرش را لابه‌لای لباس‌های چمدان‌ خود مخفی می‌کرد، تا بتواند آن‌ها را خارج کند. 

نقاشی‌هایش بر دیوارهای گالری‌های ایران هم ماندگار نبود. به گفته خودش هر وقت اثری از او بالا می‌رفت، نیم ساعت بعد آن را پایین می‌کشیدند یا گالری‌دارها می‌گفتند مقابل فشارها، مقاومت کردیم تا کارهایت بر دیوار گالری بماند.

خودش می‌گوید همه این فشارها و آزارها باعث شده است که منزوی شود. او مانده و پارچه‌های بوم‌ها روی زمین و نقاش بودن تمام‌وقت، هرچند که انگار تمام وقت‌اش به خودش و هنرش می‌پردازد: «من این‌جا خوشحال نیستم. ۴۱ ساله هستم. مدام فکر می‌کنم که این ۴۱ سالی که از من رفت، جبران شدنی نیست. شادی و تفریح مردم را این‌جا می‌بینم که انگار تمامی ندارد، ولی من به ایران فکر می‌کنم. برای همین روی بوم‌ خودم که سرزمینم است، می‌خزم و حس رهایی را با رنگ و قلم‌مو بر تخیل‌هایم پهن می‌کنم.» 

او در گفته‌هایش به اعتراضات امسال برمی‌گردد و نسلی که پرورش‌یافته اینترنت است در تقابل با نسل دهه شصت: «ما دهه شصتی‌ها در سکوت و خفقان و ترس نسل‌های پیشین از جنگ، انقلاب و اعدام‌ها بزرگ شدیم. اما این نسل دهه هشتادی که اعتراضات را رقم زدند، از هیچ‌چیز نمی‌ترسند. آن‌ها اصلا سیاسی هم نیستند، اما نتیجه را دیده‌اند. نتیجه آن‌چه در این بیش از ۴۰ سال گذشت، هرچه هست، زندگی نیست. این بچه‌های نترس که گاهی فرق بین خمینی و خامنه‌ای را هم نمی‌دانند، پرورش‌یافته همین نسل ما هستند، با کمک ابزار اینترنت. آن‌ها با کمک اینترنت تصویر جهان آزاد را می‌بینند، اما ما هیچ تصویری هم نداشتیم. تا وقتی این تصویر زیبا نشود، اعتراض و مقاومت هم تمام نمی‌شود. آن‌چه جمهوری اسلامی با زندگی و آزادی کرد، قابل بخشش نیست.» 

سارا اشرفی، از وقتی ۱۳ ساله بود، نقاشی را شروع کرد. او کاریکاتورها و طرح‌هایش را با پیک به روزنامه‌هایی مثل «صبح امروز»، «شرق»،‌ «میهن» و شماری دیگر می‌فرستاد و منتشر می‌شد. نقاشی زندگی او است یا زندگی‌اش نقاشی‌ است، معلوم نیست. اما او در گوشه‌ای از جهان، هر آن رنجی را که کشیده است، به رنج مردمان سرزمین‌اش پیوند می‌زند و آن‌ها را بر سلول به سلول بافتنی، یا با رنگ‌هایش نقش می‌زند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

کارگران در اعتراضات سراسری؛ بازداشت‌، اخراج و ربایش در سکوت خبری

۱۹ دی ۱۴۰۱
جواد متولی
خواندن در ۱۱ دقیقه
کارگران در اعتراضات سراسری؛  بازداشت‌، اخراج و ربایش در سکوت خبری