«داور»، «ورزشکار»، «سوارکار»، «دونده» و «وزنهبردار»، پنج کلمه برای آموزش حرف «و» به کودک هفت ساله هستند به همراه تصاویری از مردان. در میان آنها تنها دو دختر بچه با حجاب اسلامی با یکدیگر در حال بازی والیبال هستند. این گونه حتی حین آموختن حرف «و»، کودک به شکل ضمنی در حال پذیرفتن این باور نادرست است که ورزش، فعالیتی مردانه است.
در سیستم آموزش جمهوری اسلامی، طراحی درسها به شکلی است که حتی در کتابهای درسی بیارتباط به مسایل مذهبی و سیاسی هم به شکل مستقیم و غیرمستقیم به کودکان مفاهیمِ عقیدتی مدنظر حکومت آموزش داده میشود.
در سلسله گزارشهایی که اولین قسمت آن را میخوانید، نیت بر این است که نمونههایی از کتابهای درسی مدارس جمهوری اسلامی را که ظاهرا بنا است غیرمذهبی و غیرعقیدتی باشند، بررسی میکنیم؛ کتابهایی که ابزار اصلی معلم و کودک برای آموختن هستند.
***
همه درسها، حتی ریاضی و علوم در خدمت حاکمیت
در شش سال مقطع ابتدایی سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، بخش عمده درسها در چهار موضوع خلاصه میشود: مفاهیم مذهبی (قرآن و هدیههای آسمان)، ادبیات فارسی (فارسی و نگارش فارسی)، علوم تجربی و ریاضی. در سال پنجم، درسی با عنوان مطالعات اجتماعی و در سال ششم هم درسی با عنوان تفکر و پژوهش اضافه میشود اما بخش اصلی درسها همان چهار عنوان اصلی هستند.
اگر کتابهای درسی قرآن را که از سال اول تدریس میشود و هدیههای آسمانی را که در سال دوم اضافه میشود کنار بگذاریم، تنها سه درس اصلی ریاضی، فارسی و علوم تجربی باقی میمانند که ظاهرا چندان ارتباطی به سیاست و مذهب ندارند اما کتابهای این درسها با چنین دیدگاهی تالیف نشدهاند.
یکی از مهمترین مواردی که در ذیل این کتابها به کودکان آموخته میشود، تعریف شخصیت زن و مرد به طور جداگانه و نابرابر است.
کودک و چالش بزرگ نابرابری زن و مرد
«اریک اریکسون»، روانشناس برجسته امریکایی معتقد است سالهای بین پنج سالگی تا بلوغ، یکی از مراحل اصلی رشدِ روانی-اجتماعیِ انسان طی میشود؛ زمانی که در آن کودک شروع به آموختن مهارتهای روانی، اجتماعی و فیزیکی میکند. این سالها در رشد شخصیت کودک بسیار مهم هستند، زیرا کودک در این دوره باید برای مرحله بعد که نوجوانی و نقشپذیری اجتماعی است، آماده شود. چنانچه در این مرحله رشد مناسبی نداشته باشد، در مرحله نقشپذیری دچار سردرگمی میشود.
از طرف دیگر، «فروید» هم بر این باور بود که در این مقطع، کودک مرحله شکلگیری هویت را طی کرده و در یک محیط اجتماعی مثل مدرسه، بستری برای تثبیت این هویت محیا میشود. به عقیده او، وظایف اجتماعی بر مبنای مرد یا زن بودن در این دوران در ذهن کودک معنا پیدا میکنند.
وقتی ساختار آموزشی بر مبنای خواستههای عقیدتی جمهوری اسلامی بر أساس نابرابری زن و مرد تنظیم شده است، شخصیت کودک هم با این تعاریف شکل میگیرد. مثالها و مصداقهای این بحث در کتابهای درسی پایه ابتدایی قابل مشاهدهاند؛ مثلا در مورد ورزش، کتابها به گونهای تنظیم شدهاند که ورزش اغلب مواقع فعالیتی مردانهاند. به جز موارد اندکی، در تمام کتابهای درسی ریاضی، علوم و فارسی شش سال پایه ابتدایی آنچه به عنوان تصویر یا سوالی با مثال مربوط به ورزش آمده، به اصطلاح مردانهاند.
اسبسواری و فوتبال، مردانه و ورزش در فضای بسته، زنانه است
درس سوم کتاب علوم تجربی با عنوان «سالم باش، شاداب باش» در پایه اول ابتدایی اولین جایی است که کودک با مفهوم ورزش خارج از کلاس عملی ورزش آشنا میشود. تصاویری که به عنوان مثال آورده شدهاند، تنها مردان و کودکان پسر را در حال ورزش نشان میدهند. در همین کتاب، در درس دهم هم باز از ورزش دو مثال تصویری از غواصی و اسبسواری آمده است که هر دو ورزشکار، مذکر هستند.
در درس دهم کتاب علوم تجربی پایه سوم ابتدایی نیز تصاویری برای توضیح این که نیرو از چه جهتی به جسم وارد میشود، آمده که دو تا از آنها مربوط به ورزش فوتبال و بسکتبال بوده و هر دو ورزشکار، مذکر هستند. در مجموع، در شش کتاب علوم پایه ابتدایی، ۹ تصویر مرتبط به ورزش وجود دارد که فقط دو مورد جزیی آن زنانهاند و هر دو مورد، تصویر با حجاب مربوط به ورزش «تیراندازی» هستند.
در کتابهای ریاضی شش دوره پایه ابتدایی هم در مجموع ۹ تصویر و سوال ریاضی با موضوع ورزشی مطرح شده که هشت مورد با تصویر و مثالی مردانهاند. یک مورد نیز مثال و توضیحی است که در فصل سوم کتاب ریاضی سال پنجم ابتدایی در بخشی مربوط به اعشار و درصد آمده است. تصویر، نموداری است که درصد شرکتکنندگان مدرسهای در ورزشهای مختلف را نشان میدهد. آمار بدون جنسیت است ولی به طور مشخص اگر تصویر یا مثال و سوالی از این ورزشها پیشتر در کتاب آمده، مردانه است.
در کل شش کتاب فارسی دوره ابتدایی، کلا دو تصویر ورزشی وجود دارد؛ یکی مربوط به کتاب فارسی سال اول دبستان که در درس ۹، شش موقعیت ورزشی نشان داده شدهاند که پنج مورد مرد هستند و یک مورد دختر. اما زیر تصویر، مثالهایی که زده شده، همگی مردانهاند؛ یعنی ورزشکار، داور، وزنهبردار، سوارکار و دونده همگی مرد توصیف شدهاند. یک مورد هم در کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی است که مربوط به ورزش شنا است که همه ورزشکاران پسر هستند و یک مربی مرد هم با آنها است.
مردان سه برابر بیشتر حق دارند ورزش و تفریح کنند
به طور کلی، در سه کتاب درسی علوم، ریاضی و فارسی در شش سال پایه ابتدایی، ۶۹۰ تصویر حضور دختران و پسران را در فضاهای تفریحی نشان میدهند و از این تعداد، ۵۱۰ تصویر متعلق به پسران است و ۱۸۰ تصویر متعلق به دختران؛ یعنی ۷۴ درصد تصاویر تفریحی متعلق به پسران و تنها ۲۶ درصد متعلق به دختران هستند. چنین آماری نشان میدهد که در شکل تدوین این کتابها، محدود کردن زن در مقابل مرد کاملا نمود دارد و قابل بحث است.
آنچه که در پس این آمار نهفته، اهمیت مکان و نوع فعالیت بدن در تفکیک ورزش برای مرد و ورزش برای زن است.
از نظر مسوولان جمهوری اسلامی، فعالیتی که بدن زن در آن با کش و قوس آمدن کاملا درگیر شود، برای جنس مخالف تحریک کننده است و چنین تصویری باید حذف شود. به همین دلیل، ورزشهایی که در مکانهای خصوصیتر مثل ورزشگاههای سرپوشیده کوچک برای بازیهای تنیس روی میز، بدمینتون و تیراندازی که بیننده کمتری دارند و مقدور است که با پوشش کامل اسلامی انجام شوند، در کتابهای درسی مناسب زنان نشان داده میشوند.
دختر آبی نماد شکست آموزشهای زنستیزانه جمهوری اسلامی در مدرسه
در حالی حاکمیت با آموزش به این شیوه عقبمانده در تلاش است زن ایرانی را در قالب مطلوب خود جا کند، زنان در سالهای اخیر راههای دیگری رفتهاند. در مورد ورزش، یکی از مناقشهبرانگیزترین مسایل، حضور زنان در استادیومها در حین مسابقات فوتبال مردان است.
فوتبال به عنوان ورزشی محبوب در سراسر دنیا، در ایران هم بسیار محبوب است و دختران و زنان بسیاری آن را دنبال میکنند اما اجازه حضور در ورزشگاه نداشتند و در عمل هنوز هم ندارند. ولی بیش از دو دهه است که زنان به قیمت دستگیری و محاکمه شدن در حال مبارزه برای ورود به ورزشگاه هستند؛ یعنی پیش از آن که فیفا اعمال فشار قانونی کند، زنان ایرانی این حرکت را آغاز کردند و حتی برای این امر کشته دادند.
«سحر خدایاری»، مشهور به «دختر آبی» که طرفدار تیم فوتبال «استقلال» بود، در اعتراض به این که به دلیل تلاش برای ورود به استادیوم دستگیر و محاکمهاش کردند، روز ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، در حالی که ۱۹ سال بیشتر نداشت، در مقابل دادگاه انقلاب خودش را آتش زد و در نهایت درگذشت.
دختر آبی جدای از فشار حاکمیت، در خانوادهای بسته با پدر مذهبی و سختگیر بزرگ شده بود. پدرش سه سال بعد از مرگ او، در گفتوگو با «آفتاب نیوز» خودش را سرباز نظام معرفی و تاکید کرد که هیچ حقی از دخترش ضایع نشد.
او گفته بود که دخترش مشابه «شهدا»، فدای «اسلام» شده است و از دخترش به واسطه این که بدون اجازه پدر از قم به تهران آمده تا به استادیوم برود، انتقاد کرده بود. حتی چنین پدری نتوانسته بود دختر آبی را به عنوان یکی از زنان جوانِ عملگرای ایرانی متوقف کند.
دختر آبی نمونهای بود از صدها دختری که در دو دهه اخیر در اعتراض به قانون ناعادلانه و جنسیتزده جمهوری اسلامی برای ورود به استادیوم تلاش کردند؛ حرکتهایی که بازتاب اجتماعی گستردهای حتی در سطح بینالملی داشتند. این نشان میدهد که تلاشهای حاکمیت، از جمله تلاشهایی که در شکل آموزش به کودکان اعمال میشود، چندان موفق نبودهاند. این آموزش همگانی، جمعیت فراوانی از کودکان را در بر میگیرد. در این میان، آنانی که همچون دختر آبی، تابوهای آموزش یافتهای را میشکنند، کسانی هستند که امکان دسترسی به منابع آموزشی و آگاهییابی جدا از کتابهای آموزشی مدارس دارند.
اما به هر روی، این شکل آموزش سیستماتیک تاثیرات مخرب خود را دارد و نباید فراموش کرد که کودک ایرانی از هفت تا ۱۸ سالگی مشغول آموختن در سیستمی بیمار و ضد زن است؛ سیستمی که نیاز به تغییراتی بنیادین دارد.
ثبت نظر