close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چشم‌هایش؛ مستقیم شلیک کرد، یک نور دیدم و افتادم زمین

۲۴ بهمن ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۷ دقیقه
از ۳۱شهریور تاکنون، دست‌کم ۹۰ ساچمه در بدنش دارد. ۲۰ ساچمه فقط در صورتش است، دو ساچمه هم تا اعماق چشم چپ‌اش نفوذ کرده‌اند
از ۳۱شهریور تاکنون، دست‌کم ۹۰ ساچمه در بدنش دارد. ۲۰ ساچمه فقط در صورتش است، دو ساچمه هم تا اعماق چشم چپ‌اش نفوذ کرده‌اند
کره چشم‌اش از حدقه بیرون زده، پزشکان مجبور شدند پلک‌های او را برای مدتی بدوزند تا بلکه کره چشم به‌جای خودش برگردد. او یکی از معترضانی است که سرکوبگران چشمش را هدف گرفته‌اند
کره چشم‌اش از حدقه بیرون زده، پزشکان مجبور شدند پلک‌های او را برای مدتی بدوزند تا بلکه کره چشم به‌جای خودش برگردد. او یکی از معترضانی است که سرکوبگران چشمش را هدف گرفته‌اند
تصویرهایش گویای واقعیتی سهمگین است. سمت چپ بدنش مستقیم مورد هدف سلاح شاتگان با گلوله‌های سربی قرار گرفته است
تصویرهایش گویای واقعیتی سهمگین است. سمت چپ بدنش مستقیم مورد هدف سلاح شاتگان با گلوله‌های سربی قرار گرفته است
«ایران‌وایر» پیش‌تر در گزارشی خبر داد که گستردگی شلیک‌های هدفمند به معترضان و آگاهی مقامات حکومتی از این فاجعه، بیان‌گر «جنایت علیه بشریت» است
«ایران‌وایر» پیش‌تر در گزارشی خبر داد که گستردگی شلیک‌های هدفمند به معترضان و آگاهی مقامات حکومتی از این فاجعه، بیان‌گر «جنایت علیه بشریت» است

 از ۳۱شهریور تاکنون، دست‌کم ۹۰ ساچمه در بدنش دارد. ۲۰ ساچمه فقط در صورتش است، دو ساچمه هم تا اعماق چشم چپ‌اش نفوذ کرده‌اند. ساچمه‌ها سربی هستند. از فاصله ۱۰ متری به او شلیک شد. پزشکان گفته‌اند ساچمه‌های سربی سرطان‌زا هستند و باید از بدن‌اش خارج شوند، خارج کردن هر ساچمه یک میلیون تومان. اما دو ساچمه‌ای که چشم‌اش را شکافت و نیمی از شبکیه آن را از بین برد و نور از چشمانش گرفت، تا همیشه در انتهایی‌ترین لایه چشم‌اش باقی خواهد ماند.

این‌جا کردستان است. نخستین هفته از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و هدف‌گیری مستقیم نیروهای سرکوب به جسم معترضان.

***

تصویرهایش گویای واقعیتی سهمگین است. سمت چپ بدنش مستقیم مورد هدف سلاح شاتگان با گلوله‌های سربی قرار گرفته است. تصویر صورتش که حالا ۲۰ ساچمه سربی در آن باقی مانده، روی تخت بیمارستان، کره چشم‌اش را نشان می‌دهد که از حدقه بیرون زده است. پزشکان مجبور شدند پلک‌های او را برای مدتی بدوزند تا بلکه کره چشم به‌جای خودش برگردد.

چشم‌هایش؛ مستقیم شلیک کرد، یک نور دیدم و افتادم زمین

«شاهین»، نام مستعاری است که برای خود انتخاب کرده است. تهدیدهای امنیتی برای زندگی در استانی که زیر کنترل دائم نیروهای سرکوبگر است، باعث شد که هویت و مدارک پزشکی او را محرمانه نگه داریم. خصوصا که در هفته‌های گذشته بسیاری از آسیب‌دیده‌ها توسط نهادهای امنیتی احضار و تهدید شده‌اند. 

شاهین، یکی از صدها آسیب‌دیده از ناحیه چشم در اعتراضات اخیر است که طبق تحقیقات «ایران‌وایر» نشان می‌دهد که سرکوبگران چشم معترضان را هدف شلیک قرار داده‌اند. «ایران‌وایر» پیش‌تر در گزارشی خبر داد که گستردگی شلیک‌های هدفمند به معترضان و آگاهی مقامات حکومتی از این فاجعه، بیانگر «جنایت علیه بشریت» است. 

 

شلیک مستقیم به شاهین و تعقیب با پهپاد 

اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ پس از خاکسپاری «مهسا [ژینا] امینی» از کردستان آغاز شد. شش روز از شروع اعتراضات گذشته بود و شهرهای مختلف ایران از جمله کردستان، شاهد خیزش انقلابی مردم معترض بود. ۳۱شهریور، ساعت شش عصر، زندگی شاهین برای همیشه تغییر کرد. 

هوا رو به تاریکی می‌رفت و نیروهای یگان‌‌ویژه پیاده و سوار بر موتور در محله‌های مختلف «سنندج» مشغول به سرکوب معترضان بودند. شاهین هم طبق روزهای گذشته، معترضان را در اعتراضات همراهی می‌کرد. نیروهای سرکوب موتورسوار از یک سمت، و سرکوبگران پیاده از سوی دیگر به‌سمت تجمع معترضان حرکت کرده بودند. شاهین به‌همراه تعدادی دیگر  وارد یکی از خیابان‌های فرعی شدند.

خودش روایت می‌کند: «ماموران پیاده، پشت سر ما وارد خیابان فرعی شدند. صد متر جلوتر بچه‌ها خیابان را بسته بودند، من ماندم بین مامورها و بچه‌هایی که خیابان را بسته بودند. معترضان شروع به پرتاب سنگ به سمت ماموران کردند، من هم زدم در کوچه. ۱۰ متر دور شدم. صدای یکی از سرکوبگران را شنیدم که داد زد "بزن توی کوچه." سرم را چرخاندم ببینم دنبالم هستند یا نه. لوله تفنگ را دیدم که بالا آورد و مستقیم شلیک کرد. یک نور دیدم و افتادم روی زمین، دستم را روی چشمم گذاشتم؛ خون می‌ریخت.»

چشم‌هایش؛ مستقیم شلیک کرد، یک نور دیدم و افتادم زمین

یکی از صاحب‌خانه‌ها در حیاط را باز کرد و معترضان از جمله شاهین به داخل حیاط خانه دویدند. خون مثل ژله کف دست‌اش جمع شده بود. در آن حیاط، حمام قدیمی بود. شاهین به داخل حمام رفت، سرش را زیر آب گرفت و خون را از صورت خود شست. اما ماموران پشت خانه‌ها رسیده بودند. 

شاهین می‌گوید: «از حمام به حیاط برگشتم. صدایی از آسمان توجهم را جلب کرد، سرم را بالا گرفتم و پهپاد را دیدم. دوباره خودم را در حمام انداختم. چند ثانیه طول نکشید که مامورها رسیدند جلوی خانه. ماموران پنج دقیقه‌ای معطل شدند، صدا می‌زدند و داد و بیداد می‌کردند. جوابی نگرفتند و سکوت بود. رفتند و پهپاد هم بالای سر آن‌ها حرکت کرد و رفت. برای نیم ساعت همان‌جا ماندم و بعد تماس گرفتم تا دوستانم آمدند و منطقه را ترک کردیم.» 

 

سه عمل جراحی؛ ساچمه‌ها باقی ماند، نور رفت 

شاهین هم مثل بسیاری از آسیب‌دیده‌های این اعتراضات، از رفتن به بیمارستان‌های دولتی اجتناب کرد. دوستانش شاهین را به کلینیک خصوصی بردند. پرستارها و پزشکان درهای کلینیک و اتاق عمل را قفل کردند. زخم‌ها و چشم‌هایش شسته شد. اما امکانات اندک شهرستان و چتر امنیتی بر آن منطقه باعث شد که به توصیه پزشکان، شاهین راهی تهران شود. 

شاهین به محض رسیدن به تهران و مراجعه به بیمارستان، مورد عمل جراحی قرار گرفت تا در نخستین جراحی، قرنیه چشم‌اش ترمیم شود. چهار ساچمه به چشم چپ‌اش وارد شده بود. دو تا از ساچمه‌ها را خارج کردند اما دو تای دیگر، قابل جراحی نبود. یکی از ساچمه‌ها دقیقا کنار عصب چشم قرار گرفته است. 

یک هفته بعد چشم‌اش را دوختند، چون متورم شده و از حدقه بیرون زده بود. گوشه بخیه‌ها را پزشکان باز گذاشتند تا محلی برای ریختن دارو و قطره باشد. دو هفته چشم او بسته بود تا تورم خوابید. عمل سوم، جراحی ترمیم شبکیه بود و برای پنج ساعت به‌طول انجامید. 

پزشک به شاهین توضیح داد که به‌دلیل شدت ضربه و داغ بودن گلوله‌های سربی، نیمی از شبکیه چشم او از بین رفته است. مثل آن‌که پوست دست آتش بگیرد و جمع شود. پزشکان به پشت شبکیه از بین رفته، روغن تزریق کردند تا لایه شبکیه جدا نشود. هنوز بعد از چهار ماه، روغن پشت چشم اوست. تنها ده درصد بینایی دارد. با نیمه پایین چشم‌اش تار و تاریک می‌بیند و با نیمه بالای چشم‌اش، دنیایش تار است. 

درمان او همچنان ادامه دارد. اما پزشکان در آخرین معاینه چشم شاهین، به او گفته‌اند که در نهایت شاید بتوانند ۱۰ درصد دیگر به بینایی او افزوده شود. اما باید عادت کند. زندگی او از همان شب تا همیشه، دنیایی خواهد بود که با یک چشم به آن می‌نگرد. 

تشخیص پزشکان و آن‌چه تاکنون برای چشم شاهین انجام شده است، توسط پزشک مشاور «ایران‌وایر» تایید شد و به گفته او، متاسفانه راهی برای نجات چشم او وجود ندارد. علم هنوز آن‌قدر پیشرفت نکرده است که شبکیه از بین‌رفته را ترمیم کنند. 

 

هر ساچمه، یک میلیون تومان 

شاهین تاکنون برای عمل‌های جراحی، با وجود تخفیفی که کادر درمان کلینیک‌های خصوصی به او داده‌اند، بیش از ۴۵ میلیون تومان پرداخته است. مشکل دیگر اما ساچمه‌هایی است که در بدنش دارد. پزشکان به او گفته‌اند که ساچمه‌های سربی می‌تواند باعث بیماری سرطان شود. برای همین باید آن‌ها را از بدن‌اش خارج کند. 

پس از آسیبی که به چشم شاهین وارد شد، او شغل‌ خود را از دست داد و حالا امرار معاش‌ او نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. وقتی هم که روی صورت‌اش دست می‌کشد، گلوله‌های سربی را حس می‌کند. 

شاهین پس از نخستین جراحی، برای سه هفته بستری بود. یک ماه هم بعد از آن قرنطینه شد تا مبادا گرد و خاک و آسیبی به چشم‌اش وارد شود. او هنوز نمی‌تواند فاصله‌ها را به‌خوبی تشخیص دهد. هفته‌ها سرش پایین بود تا به جایی برخورد نکند و آسیب دیگری به او وارد نشود. 

پزشکان به او گفته‌اند که به هیچ‌وجه نباید به چشم‌اش فشاری بیاورد. خصوصا که یکی از ساچمه‌ها کنار عصب چشم‌اش قرار دارد و حتی برداشتن اجسام سنگین می‌تواند باعث جابه‌جایی ساچمه‌ و آسیب جدی‌تری به او شود. 

 

برای رد شدن از رودخانه باید خیس شد 

«برای رد شدن از آب و رودخانه نمی‌توان خیس نشد.» 

این جمله‌ای است که شاهین برای خودش هم تکرار می‌کند: «هرکس باید به هر نحوی کاری را که باید انجام دهد. ما هم به این شکل جلو رفتیم. ساچمه‌ها را که لمس می‌کنم، نمی‌توانم بگویم دوست‌شان دارم، اما باید تحمل کنم و بپذیرم که تا آخر عمر برخی از آن‌ها را مثل چشمانم در بدنم خواهم داشت. من با دل و جان این اتفاق را برای خودم قبول کردم و به آن افتخار هم می‌کنم.» 

از شاهین پرسیدم اگر با ضارب مواجه شود، به او چه خواهد گفت؟ یعنی با همان کسی که لوله تفنگ‌اش را دیده بود و حالا آثارش را در جسم و روح خود همراه دارد. سکوت کرد و پاسخ داد: «فقط نگاهش می‌کنم. به صورت او زل می‌زنم. خودش همه چیز را خواهد فهمید.»

ثبت نظر

اخبار

مصطفی عبدی نیمه‌شب آزاد شد

۲۳ بهمن ۱۴۰۱
ایران وایر
خواندن در ۲ دقیقه
مصطفی عبدی نیمه‌شب آزاد شد