close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چشم‌هایش؛ یاسر الوندیانی، هنرمند ورزشکاری که مستقیم به چشمش شلیک کردند

۵ اسفند ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۸ دقیقه
چشم‌هایش؛ یاسر الوندیانی، هنرمند ورزشکاری که مستقیم به چشمش شلیک کردند
«یاسر الوندیانی» که یک چشمش را در هفته نخست اعتراضات از دست داده، ورزشکار و هنرمند است
«یاسر الوندیانی» که یک چشمش را در هفته نخست اعتراضات از دست داده، ورزشکار و هنرمند است
«یاسر الوندیانی» ورزش را با کشتی آغاز کرد و کم کم سراغ رشته‌های ورزشی دیگر رفت؛ از طناب کشی تا کیک‌بوکس و حتی شرکت در مسابقه قوی‌ترین مردان ایران
«یاسر الوندیانی» ورزش را با کشتی آغاز کرد و کم کم سراغ رشته‌های ورزشی دیگر رفت؛ از طناب کشی تا کیک‌بوکس و حتی شرکت در مسابقه قوی‌ترین مردان ایران
«یاسر الوندیانی» کشتی را از کلاس چهارم دبستان آغاز کرده بود
«یاسر الوندیانی» کشتی را از کلاس چهارم دبستان آغاز کرده بود
«یاسر الوندیانی» هنرمند است. منبت‌کاری و قلم‌کاری می‌کند و حالا یک ماهی است آثارش را برای تامین هزینه‌های درمان برای فروش گذاشته است.
«یاسر الوندیانی» هنرمند است. منبت‌کاری و قلم‌کاری می‌کند و حالا یک ماهی است آثارش را برای تامین هزینه‌های درمان برای فروش گذاشته است.
قلم‌زنی «یاسر الوندیانی» روی فلز
قلم‌زنی «یاسر الوندیانی» روی فلز
منبت‌کاری روی چوب، از کار‌های هنری  «یاسر الوندیانی»
منبت‌کاری روی چوب، از کار‌های هنری «یاسر الوندیانی»
از آثار هنری «یاسر الوندیانی»
از آثار هنری «یاسر الوندیانی»

 میانه آتش و دود اعتراضات، وقتی اشک‌آورها مردم را پراکنده کرده بودند، «یاسر الوندیانی» در کوچه بن‌بستی تنها ماند و سه مامور یگان ویژه از سر کوچه شروع به تیراندازی کردند تا وقتی بالای سرش رسیدند. همان هفته نخست اعتراضات بود که یاسر چشم‌ خود را از دست داد؛ جوانی از اهالی همدان که هم هنرمند است و هم ورزش‌کار و حالا برای تامین هزینه جراحی‌ها، آثار هنری خود را به فروش می‌رساند. 

یاسر یکی از صدها معترضی است که طی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ هدف سلاح‌های ساچمه‌ای نیروهای سرکوبگر قرار گرفت و بینایی یک چشم‌ خود را از دست داد.«ایران‌وایر» پیش‌تر در گزارشی اعلام کرد طی چندین ماه تحقیقاتی که هم‌چنان ادامه دارد، اتهام «جنایت علیه بشریت» می‌تواند برای جمهوری اسلامی در خصوص شلیک هدفمند به چشم‌های معترضان مطرح شود.

***

«زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست/ هرکسی نغمه خود خواند و از صفحه رود/ صحنه پیوسته به جاست/ خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد» 

این شعری است که یاسر این روزها هر از گاهی زیر لب زمزمه می‌کند. به توصیف نزدیکانش، مرد ۳۴ ساله‌ای که زندگی‌ او در هنر و ورزش خلاصه می‌شد، حالا پنج ماه می‌شود دست و دلش به هیچ‌کدام نمی‌رود. شهر به شهر پی کار می‌گردد تا شاید بتواند امورات خود را بگذراند. یک ماهی هم می‌شود که آثار منبت‌کاری و قلم‌زنی‌های خود را برای تامین هزینه درمان، در صفحه اینستاگرامش برای فروش گذاشته است. 

زندگی ساده اما پرهیجان یاسر از همان دوران کودکی‌ آغاز شد؛ وقتی کلاس چهارم دبستان بود و قدم به باشگاه کشتی گذاشت. کشتی می‌گرفت و در مسابقات شهرستان تا کشوری مقام کسب می‌کرد. کم‌کم وارد دیگر رشته‌های ورزش رزمی شد. حکم و مدال‌هایش حالا در خانه پدری‌ او است. از طناب‌کشی و ووشو تا کیک‌بوکس و تای‌بوکس و حتی قوی‌ترین مردان. او در سال ۱۳۸۲ در وزن ۶۰ کیلوگرم مقام نخست کشوری را هم کسب کرد. اما حالا پنج ماه می‌شود که حتی ورزش هم برایش جذاب نیست و انگار همه علایق‌ او از چشمش افتاده‌اند. دیگر نه از صخره‌نوردی‌هایش خبری است و نه از شیرجه‌ زدن‌هایش در دریاچه‌ها و کوه‌نوردی‌هایش. 

به قول یکی از نزدیکان یاسر، اگر شایسته‌سالاری در ایران برقرار بود، او هم به خاطر ورزش و هم برای هنرش در جایگاه‌ بالایی قرار داشت. 

یاسر می‌خواست در رشته هنر تحصیل کند اما پس از چند سال تحصیل در رشته الکترونیک، قبل از کسب دیپلم، وارد دنیای کار شد و ازدواج کرد ولی هنر را ادامه داد. از منبت‌کاری‌ تا قلم‌زنی را حرفه‌ای آموخت و حرفه‌ اصلی‌ خود را به  گچ‌بری و دکور و تزیینات ساختمان اختصاص داد. 

پدرش هم گچ‌بر بود و از همان کودکی با طراحی‌‌های گچی آشنا شده بود. اما این روزها و با گذشت ماه‌ها از آسیب به چشمش که سبب شد بینایی‌ آن را از دست بدهد، خطای دید باعث شده است که هنر و حرفه‌اش را هم نتواند دنبال کند. 

۲۹ شهریور، میدان «بوعلی» همدان بود که یاسر الوندیانی را سه مامور یگان ویژه مستقیم دوره کردند و مورد هدف مستقیم شلیک قرار دادند.  

 

لوله تفنگ ساچمه‌زن روبه‌روی چشم‌هایش 

نخستین روزهای اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، معترضان در میدان بوعلی جمع شده بودند. هنوز به شب مانده بود که جمعیت با شعارهای اعتراضی میدان و خیابان را از آن خود کرده بود. ماموران نیروی انتظامی به هوا و زمین شلیک می‌کردند اما قدرت پراکنده کردن مردم معترض را نداشتند. یک ساعتی گذشت و ساعت نزدیک به شش بعدازظهر شده بود که نیروهای یگان ویژه سوار بر موتور از راه رسیدند. ماموری که ترک موتور نشسته بود، به مردم تیراندازی می‌کرد و دیگر نیروهای سرکوب، اشک‌آور به میان معترضان شلیک می‌کردند. بعد از دقایقی که مردم با دستان خالی مقابل نیروهای سراپا مسلح مقاومت کردند، اشک‌آورها و تیراندازی‌ها، آن‌ها را به عقب راند. 

معترضان میان کوچه‌های اطراف میدان بوعلی پراکنده شدند و به شعار دادن و بستن کوچه‌ها پرداختند. نیروهای سرکوب به کوچه‌ها رسیدند. یاسر هم همراه با دو معترض دیگر به داخل کوچه‌ای پناه برد؛ کوچه‌ای که اما بن‌بست بود. 

آن منطقه، محله‌ای تجاری است و انتهای آن بن‌بست، پارکینگی وجود دارد. دو نفر از معترضان که ریز اندام بودند، توانستند از شکاف در خود را به داخل پارکینگ بیندازند اما یاسر تنها ماند. سه مامور یگان ویژه از سر کوچه به سمت یاسر قدم برمی‌داشتند و شلیک می‌کردند. ساچمه‌ها به سینه و شکم و پاهای یاسر وارد شدند تا آن‌که مقابل هم قرار گرفتند. 

یاسر مانده بود و سه مامور که او را دوره کرده بودند. یکی از ماموران سرکوب از پشت‌سر یاسر، با قنداق تفنگ به سرش زد. یاسر روی زانوهایش افتاد. به سمت مامور سرکوب برگشت اما ناگهان به چشمش شلیک شد و روی زمین افتاد. مامورها رفتند و مردم معترض یاسر را ته آن بن‌بست پیدا کردند. ساچمه‌ای که به چشمش خورد، از کره چشم رد شده است. ساچمه‌های دیگر هم در بدنش هستند اما برخی را خودش درآورده و مابقی را به حال خود رها کرده است. 

یاسر از مردمی که به سراغش آمده بودند، می‌پرسید: «چشمم باز است؟» 

او پاسخ مثبت می‌شنید اما دید نداشت. داخل مغازه‌ای شد. حالت تهوع داشت. جلوی آینه ایستاد و امتحان کرد، دید نداشت و چشمش باز بود. 

حالا بعد از پنج ماه، ظاهر چشم‌ یاسر بهبود پیدا کرده است اما مثل قبل نیست. چشم آسیب‌دیده‌اش کوچک شده است و انحراف دارد. پلک همان چشم هم معمولا متورم است. 

 

بیمارستان و اتاقی پر از مصدومان از ناحیه چشم 

یکی از نزدیکان یاسر می‌گوید همان شب او را به بیمارستانی منتقل کردند. چهار روز در بیمارستان بستری بود و عمل جراحی نخست انجام شد. چند روز بعد یاسر را برای درمان به تهران بردند. آزمایش‌ها و جراحی دوم هم انجام شد و پس از یک روز نگه‌داری در بیمارستان، او را مرخص کردند. 

پزشکان به همراهان یاسر گفته بودند که به علت تعداد بالای آسیب‌دیدگان از ناحیه چشم، امکان نگه‌داری بیشتر او را ندارند. در اتاقی که یاسر بستری بود، چهار آسیب‌دیده دیگر هم بودند؛ از رشت، ایلام و دیگر شهرهای ایران که برای مداوا به تهران آمده بودند. 

بعد از هفت ساعت جراحی، ساچمه‌ها از چشمان یاسر خارج شدند اما بینایی از چشم او رفت. در چشم او روغن سیلیکون تزریق شده است. 

دکتر «روزبه اسفندیاری»، پزشک سابق اورژانس تهران توضیح می‌دهد: «خون‌ریزی در زجاجیه وجود داشته است و پزشکان زجاجیه را خارج کرده و روغن تزریق کرده‌‌اند. زیر سفیدی چشم و پشت عدسی چشم به سمت پس سر، مایعی به اسم مایع زجاجیه ژله‌ای‌مانند قرار دارد. وقتی جسم خارجی وارد این مایع می‌شود، باعث خونریزی خواهد شد. خونریزی به شبکیه فشار وارد می‌کند. در این شرایط یا خود گلوله که وارد چشم شده، با لایه عصبی چشم برخورد می‌کند یا خونریزی زجاجیه باعث کشیدگی در زجاجیه می‌شود. در این شرایط چون زجاجیه در تماس با لایه عصبی چشم است، می‌‌تواند باعث جداشدگی شبکیه شود. این اتفاقی است که در این نوع تروما رخ می‌دهد.» 

 

عدم پرداخت هزینه درمان معترضان آسیب‌دیده

سال‌ها است که هزینه درمان معترضان بر دوش خودشان قرار دارد. بیمه قبول هزینه نمی‌کند. این مساله هر بار با تکرار اعتراضات در سال‌های مختلف ادامه دارد. حالا هم معترضانی که از ناحیه چشم آسیب دیده‌اند، ناچارند هزینه‌های هنگفت درمان را خودشان بپردازند. اگر تخفیفی هم باشد، پزشکان و متخصصان کادر درمان هستند که از دستمزد خود صرف نظر می‌کنند. 

یاسر تا الان با حساب هزینه‌های رفت‌وآمد بین شهرهای مختلف به‌خاطر درمان، دست‌کم ۶۰ میلیون تومان هزینه پرداخته است. هرچند حتی نمی‌داند هنوز چند ساچمه در بدنش باقی مانده است. 

چشم راست او ابعاد و فاصله‌ها را به خوبی تشخیص نمی‌دهد و برای همین از هنر هم در حال حاضر کناره‌ گرفته است و آثار قبلی خود را به فروش می‌رساند

در روایت‌های معترضانی که از ناحیه چشم آسیب خورده‌اند، رفتارهای مشابهی در هفته‌های نخست مشاهده می‌شود. آن‌ها نمی‌توانند به راحتی حرکت کنند، مدام به زمین می‌خورند و فاصله‌ها را برای گرفتن دستگیره یا برداشتن اجسام تشخیص نمی‌دهند. اما به گفته چشم‌پزشکان، مغز به مرور بدن را با شرایط جدید سازگار می‌کند. هرچند که روح زخمی و آسیب‌دیده را نمی‌توان به این راحتی، با دستورالعمل به زندگی قبل بازگرداند. 

 

چشمی که در مبارزه از بین رفت؛ مرهمی برای شرایط جدید 

شاید اگر یاسر در محل کار چشم خود را از دست می‌داد، شرایطی متفاوت داشت؛ مثل بسیاری از معترضان که حالا در عرصه عمومی از روزگار خود می‌نویسند. اما دوستان یاسر می‌گویند همین‌که این از دست دادن طی یک مبارزه برای آزادی‌خواهی اتفاق افتاده است، برای او مرهم به شمار می‌رود. 

به گفته آن‌ها، در گپ‌های شبانه، یاسر بارها گفته است: «حالا می‌فهمم دو چشم داشتن چه‌طور بود. هیچ چیز در دنیا با سلامتی عوض نمی‌شود.» 

او هر وقت که غمگین چشمش می‌شود، یادآوری خانواده‌های داغ‌دار و کشته‌های این اعتراضات و برخی دیگر از آسیب‌دیده‌ها که هر دو چشم خود را از دست داده‌اند، درد بیشتری برایش به همراه دارد. 

یاسر هر وقت که یاد کشته‌های این اعتراضات می‌افتد، با خودش می‌گوید شاید توهم است یا خیالاتی شده است. همان وقت است که چشم راست خود را می‌بندد و چشم چپ‌ را باز می‌کند و هر بار از نو با حقیقت مواجه می‌شود. 

وقتی دوستانش درباره آن سه ضارب ته کوچه بن‌بست از او می‌پرسند، پاسخ می‌دهد: «یک دانا، انسان نادان را درک می‌کند اما برعکس آن شدنی نیست. فرد دانا یک روز نادان بوده است و بعد از کسب آگاهی، متوجه شست‌وشوهای مغزی و آگاهی‌های غلط شده است. کسی که به چشم‌های ما شلیک می‌کند، قطعا در ازای یک منفعتی حاضر شده است به هم‌وطن یا اصلا یک جان‌دار شلیک کند. برایش آرزو می‌کنم که یک روز خودش بفهمد و چشمانش باز شوند.» 

یاسر وقتی برای اعتراض پا به خیابان گذاشت، خیال می‌کرد که دیگر به خانه‌اش برنمی‌گردد. او برگشت اما بدون یکی از چشم‌هایش. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

تشکیل تیم‌های بازرسی نوروزی از تفرج‌گاه‌ها برای مقابله با بدحجابی

۵ اسفند ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
تشکیل تیم‌های بازرسی نوروزی از تفرج‌گاه‌ها برای مقابله با بدحجابی