«محمد هواشمزاده»، معترض ۲۷ سالهای که در زندان تهران بزرگ (فشافویه) او را به نام «ممد بندری» میشناسند، اهل کتاب، موسیقی اعتراضی رپ و عاشق «شاهین نجفی» است. او از نوزدهم مهر ۱۴۰۱ در زندان است.
نزدیکانش میگویند با وجود نبود ادله کافی برای اتهامات مطروحه علیه او، «ابوالقاسم صلواتی»، قاضی بدنام دادگاه انقلاب که مسوول پروندهاش است، مانع آزادی هواشمزاده به قید وثیقه میشود.
«ایرانوایر» توانسته است با دو نفر از نزدیکان این شهروند اهل بندرعباس که از سال ۱۳۹۹ در شهر آنتالیای ترکیه کافهداری میکرده، درباره وضعیت او و پروندهاش صحبت کند.
هواشمزاده بعد از دو سال و نیم دوری از کشور و خانواده، برای دیدار مادر و خواهرش به ایران رفته بود که در مقابل منزل خواهرش در خیابان «پیروزی» در شرق تهران بازداشت میشود.
***
بازداشت، ضرب و شتم و انتقال به یک-الف سپاه
در وبسایت «خانه باریستای ایران»، تصویری از «محمد هواشمزاده» و گواهینامهای که از این مرکز دریافت کرده، هنوز قابل دسترس است که نشان میدهد او در اسفند ۱۳۹۶، یعنی وقتی ۲۲ ساله بوده، برای کسب و کارش برنامهریزی کرده است.
یک نفر از دوستان محمد که با «ایرانوایر» در پیامرسان «واتساپ» پیام رد و بدل کرده است، میگوید او در سال ۱۳۹۹، بعد از ناامید شدن از شرایط اقتصادی در ایران، راهی آنتالیای ترکیه میشود و آنجا کافه خود را باز میکند.
محمد هواشمزاده خود نیز در فایل صوتی که از زندان به بیرون فرستاده، به این موضوع اشاره کرده است و میگوید برای دیدن مادر و خواهرش به ایران رفته بوده که روز نوزدهم مهرماه ماموران امنیتی مقابل منزل خواهرش به او حمله و بازداشتش میکنند.
منبع مطلعی که با «ایرانوایر» صحبت کرده است، میگوید محمد یک هفته بعد از ورود به ایران و دیدن مادرش در بندرعباس، به تهران میرود و مانند هزاران شهروندی که در خیابانها اعتراض میکردند، او هم کنار مردم حاضر میشود: «وقتی با خواهرش برای خرید رفته بوده، شش نفر لباس شخصی دورهاش میکنند؛ دو نفر از پشت و چهار نفر از جلو با ضرب و شتم شدید او را بازداشت میکنند. توی صورتش اسپری فلفل میزنند و او را میاندازند پشت موتور و میبرند به ساختمان یک-الف اطلاعات سپاه.»
بازداشتگاه امنیتی یک-الف سپاه، یک بازداشتگاه مخفی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
بنا بر تحقیقات «سازمان اطلس زندانهای ایران»، این ساختمان در محدوده شرقی استان تهران واقع شده است و اغلب معترضان خیابانی جهت بازجویی به این مکان منتقل میشوند.
گفته میشود که این بازداشتگاه توسط «قرارگاه ثارالله» تهران اداره میشود و این ارگان اطلاعاتی-امنیتی نقش بنیادینی در سرکوب منتقدان و معترضان دارد.
محمد در بازداشتگاه یک-الف سپاه، سه روز در سلول انفرادی بوده و در این مدت، دو یا سه جلسه بازجویی شده است. بازجوییها بیشتر حول دلیل بازگشت او به ایران بوده و بازجوها تلاش داشتهاند او را به «جاسوسی» متهم کنند.
بعد از سه روز، این جوان ۲۷ ساله به زندان تهران بزرگ (فشافویه) در جنوب شهر تهران منتقل میشود. اما این آخرین باری نبوده است که او بازداشتگاه یک-الف را تجربه میکند.
تهدید مادر به اعدام پسر و اصرار صلواتی به اتهام جاسوسی
مدتی بعد از انتقال به زندان تهران بزرگ، محمد هواشمزاده برای دیدار با قاضی پرونده خود، «ابوالقاسم صلواتی»، به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران برده میشود.
فرد دومی که با «ایرانوایر» درباره وضعیت هواشمزاده گفتوگو کرده است، میگوید در این جلسه، محمد اتهام «جاسوسی برای دولتهای متخاصم» را رد میکند اما در پاسخ به صلواتی درباره شرکت در اعتراضات میگوید که او هم مثل هزاران معترض دیگر حق داشته به سیستم سیاسی دیکتاتوری رایج بر کشورش و وضعیت اقتصادی که حکومت برای مردم ایجاد کرده است، اعتراض کند.
در همینباره منبع «ایرانوایر» میگوید: «روی گردنش یک تتو دارد که اسم چند نفر از کشته شدگان آبان است. ممد بندری شخصیت خیلی قوی دارد و مثل دکترها میماند. اگر حالت بد باشد، میآید یک دقیقه صحبت میکند و حالت را خوب میکند. مینشیند با تو کتاب میخواند، جمله نویسنده را تفسیر میکند و جلو میرود. با این که خیلی هم درس نخوانده ولی فرد خیلی باهوش و آگاهی است.»
او که خود مدتی را در یک بند با محمد گذرانده است، تاکید میکند: «حرفش بین همه زندانیها برو داشت. این قدر شخصیت محکم و پرانرژی دارد و اهل شوخی است که همه دوستش دارند. بهخاطر همین شخصیت قوی هم صلواتی میگوید که آموزشدیده موساد است! ممد جا نزد و توی روی صلواتی ایستاد و گفت که حقش بوده است در اعتراضات شرکت کند، برای همین هم صلواتی نمیگذارد پروندهاش جلو بیفتد.»
کارشکنی در روند بررسی پرونده فعالان مدنی و سیاسی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی امری مسبوق به سابقه است. «علی یونسی» و «امیرحسین مرادی»، دو دانشجوی نخبه «دانشگاه صنعتی شریف» که جمهوری اسلامی به تازگی ویدیوی اعترافات اجباری آنها را پخش کرده است، برای مدتی حدود دو سال تحت بازداشت موقت در سلولهای انفرادی چند نفره موسوم به «در بسته» در زندان اوین نگه داشته میشدند و دادگاه آنها برگزار نمیشد تا در بلاتکلیفی و تحت فشار، به همکاری با «سازمان مجاهدین خلق» اعتراف کنند. آنها در نهایت، در اردیبهشت سال جاری هر یک به ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
اما در پی آن نخستین جلسه دادگاه، صلواتی دستور میدهد که محمد را دوباره به بازداشتگاه یک-الف منتقل کنند و تحت بازجویی قرار بگیرد. او برای ۱۰ روز به این بازداشتگاه و سلول انفرادی منتقل میشود و در این مدت حدود پنج بار تحت بازجویی قرار میگیرد.
بعد از آن، بازجو یا همان «کارشناس» پرونده با «بررسی مستندات» که منبع «ایرانوایر» میگوید حسابهای بانکی محمد در ایران و ترکیه، پاسپورت و مستندات محل زندگی او در آن کشور بوده، در پرونده مینویسد اتهام جاسوسی برای او محرز نشده است.
محمد پس از این ۱۰ روز، به زندان تهران بزرگ منتقل و سپس دوباره در دادگاه مقابل صلواتی حاضر میشود.
منبع مطلع «ایرانوایر» میگوید خودش از محمد شنیده است که صلواتی موقع خواندن گزارش بازجو مبنی بر این که اتهام جاسوسی برای محمد وارد نیست، میگوید: «من این چرت و پرتها را قبول ندارم، دوباره برود برای بازجویی!»
این موضوع را منبع دوم «ایرانوایر» نیز تایید کرده است.
در پی این دستور، این شهروند معترض دوباره به ساختمان یک-الف سپاه منتقل میشود و برای مدت ۱۰ روز تحت بازجویی قرار میگیرد اما نتیجه این دور از بازجویی هم ابوالقاسم صلواتی را راضی نمیکند.
او که در دو جلسه قبلی از پذیرفتن وکیل و مادر محمد هواشمزاده خودداری کرده بود، در پی دیدن نتیجه، دستور میدهد مادر محمد را به داخل اتاق ببرند و در مقابل چشمان این جوان، به مادرش میگوید که اتهام بچهاش جاسوسی است و حکمی که او صادر خواهد کرد، اعدام است.
ابوالقاسم صلواتی یکی از قضات بدنام سیستم قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی است. او تاکنون بارها با صدور احکام اعدام، حبسهای بلندمدت و عدماجازه دسترسی وکلای فعالان مدنی و سیاسی به پرونده آنها، به یکی از شاخصترین چهرههای نقض حقوقبشر در ایران تبدیل شده است.
کتابخوان، عاشق رپخوانی و محبوس در زندان
منبع مطلعی که از دوستان محمد است و مدتی را با او همبند بوده، میگوید که او عاشق کتابخواندن است، «شاهین نجفی»، خواننده موزیک اعتراضی رپ را خیلی دوست دارد و مخصوصا آهنگ «پونز» او را در زندان با سوز و گداز میخوانده است.
این منبع درباره شکنجههای این باریستای ۲۷ ساله نیز میگوید: «ضرب و شتم در روزهای اول بازداشت خیلی دیده است، بهنحوی که الان زانویش در زندان خالی میشود. اما از آن بدتر، شکنجههای روانی بوده است. میگفت یکبار در یک-الف، بعد از چند روز ندیدن نور آفتاب، بازجویش او را صدا میزند و به هواخوری میبرد. ابعد ز او میپرسد الان چه میخواهی و ممد هم میگوید یک نخ سیگار. بازجو یک نخ سیگار روی لبش میگذارد. محمد چشمبند داشته ولی صدای فندک را میشنود. بازجو میگوید روشن کردم، کام بگیر. محمد هرچه کام میگیرد، خبری نبوده است. بازجو میزند زیر خنده و آنجا محمد میفهمد که بازجو سیگار خودش را روشن کرده بوده و فقط میخواسته است او را آزار بدهد.»
منبع «ایرانوایر» درباره دادن اخبار دروغ فوت یا کشته شدن اعضای خانواده به محمد هواشمزاده نیز میگوید: «به محمد خبر داده بودند که خواهرزادهات مرده و مادرت سکته کرده است تا به او عذاب و شکنجه روحی بدهند.»
دو ماه بلاتکلیفی؛ محمد دارد روحیهاش را میبازد
از آخرین دادگاه محمد هواشمزاده بیش از دو ماه میگذرد. او در این مدت چندین بار با امیدهای واهی ماموران زندان، گمان برده است که به زودی آزاد خواهد شد.
ماموران زندان با گفتن این که او از تمامی اتهاماتش، از جمله «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» تبرئه شده است، حتی برگه ندامتنامه مربوط به «عفو» را هم به امضای خودش رساندهاند.
منبع مطلع «ایرانوایر» میگوید ولی با این حال، او هنوز در حبس مانده و طاقتش در حال تمام شدن است: «محمد واقعا بیحال است. دیگر طاقت ندارد و از بلاتکلیفی خسته شده است. نه میگویند آزادی و نه به او حکم زندان میدهند. الان پنج ماه است که در بازداشت موقت به سر میبرد. این خلاف قوانین خود جمهوری اسلامی است.»
ثبت نظر