شامگاه پنجشنبه، یازدهم خرداد ۱۴۰۲، یکبار دیگر خیابانهای شهرستان آبدانان یکی از کانونهای اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی»، صحنه اعتراضات مردم معترض بودند. شماری از شهروندان این شهر در اعتراض به مرگ مشکوک «بامشاد سلیمانخانی»، دانشجوی ۲۱ ساله مهندسی مکانیک، به خیابانهای این شهر آمدند و علیه نظام جمهوری اسلامی و رهبر آن شعار دادند.
بامشاد سلیمانخانی، دانشجوی مهندسی دانشگاه ایلام و ساکن شهرستان دهلران بود. او از فعالان مدنی آبدانان بود و در جریان اعتراضات سراسری بعد از کشتهشدن «مهسا (ژینا) امینی»، حضوری فعال داشت و به همین سبب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. مرگ مشکوک این جوان مدتی کوتاه پس از آزادی از بازداشتگاه خشم شهروندان آبدانان را برانگیخته است.
***
«مردم خیلی خشمگین و عصبانی هستند. جو سنگینی بر شهر حکمفرماست. اینترنت به شدت ضعیف شده و امکان اطلاعرسانی به سرعت نیست. مطلعیم که تعداد خیلی زیادی در جریان اعتراضات شب گذشته شناسایی شدند، اما هنوز کسی بازداشت نشده. احتمالا طی شبهای پیش رو خیلیها بازداشت بشوند. شمار زخمیها زیاد است. بالغ بر بیست نفر ساچمه خوردند. احتمال نابینا شدن یک شهروند به اسم عارف محمدی وجود دارد. وضعیتش خیلی نابسامان است. نبودید که سبعیت و وحشیگری نیروهای امنیتی را به چشم ببینید، اما تعداد زخمی زیاد است و به خاطر حفظ امنیت هم خیلیهایشان به درمانگاه و بیمارستان نرفتهاند.»
این بخشی از گفتههای یکی از شهروندان آبدانان است. از پس خشم و عصیانی بزرگ لرزش در صدایش هویداست. این فرد آگاه با ابراز نگرانی از شرایط زخمیهای شب گذشته در آبدانان میگوید: «حتی مراجعه به داروخانهها هم کم شده چون مردم میترسند که ماموران امنیتی رد زخمی شدهها را بزنند یا مراجعه آنها گزارش شود.»
چرا مردم آبدانان خشمگین هستند؟
این شهروند اهل آبدانان که به دلایل امنیتی نمیخواهد نامش فاش شود به «ایرانوایر» میگوید: «بامشاد سلیمانخانی یکی از فعالان دانشجوی شجاع شهر ما بود. به شدت منتقد سیاستهای نظام حاکم بود. ذهن روشن و قلم توانایی داشت. در رسانههای اجتماعی خیلی فعال بود و به همین دلیل هم بازداشت شد. مرگ مشکوک او مردم را به خروش آورده است و بعد از مدتها، روز قبل آبدانان یکصدا اعتصاب کرد و شامگاه شنبه هم صدای فریاد اعتراض مردم در خیابانها پیچید.»
پیشتر گروه حقوقی «دادبان» که در حوزه ارائه مشاوره حقوقی به معترضان و بازداشتشدگان جنبشهای اجتماعی سالهای اخیر فعالیت میکند، نوشته بود: «سوم خرداد ۱۴۰۲، او پس از آزادی از بازداشتگاه، با علائم عصبانیت و سردرد شدید به خانه برمیگردد و پس از خوردن دو عدد قرص مسکن به خواب میرود. ساعت ۱۲ نیمهشب خانواده او متوجه میشوند که از دهانش کف خارج شده است. بلافاصله او را به بیمارستان رازی ایلام میبرند، که با معاینات اولیه مشخص میشود کتف و دو دنده او شکسته، آثار ضربوجرح روی بدنش محرز و یک زخم عمیق ناشی از خاموش کردن سیگار نیز روی دست بامشاد مشهود است.»
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده است، میگوید: «مردم آبدانان پیش از این هم در اعتراضات سراسری از جان گذشتند. هنوز خیلی از کسانی که در جریان اعتراضات شش ماه قبل بازداشت شدهاند، بلاتکلیف در زندانند. خیلی از کسانی که آزاد شدهاند هر روز تهدید میشوند اما مردم این ظلم را تاب نمیآورند. جوان سلامت را روی پای خودش بردند بازداشتگاه و حالا بعد از آزادی میگویند خودکشی کرده. اولا که ما در آبدانان این دروغ را باور نداریم اما حتی اگر اینطور باشد، با او چه کردند؟ چه بلایی سرش آوردند که خودش را بکشد؟»
مقامات حکومتی در ایلام به سیاق همه ماههای گذشته مرگ مشکوک بامشاد سلیمانخانی را «خودکشی» دانستهاند. بر اساس اخبار منتشر شده در رسانههای رسمی ایران، رییس دادگستری استان ایلام، اعلام کرده است که بامشاد سلیمانخانی «بنابر انگیزه شخصی اقدام به خودکشی با مصرف قرص کرده» است.
«عمران علیمحمدی»، همچنین «احضار و بازداشت» بامشاد سلیمانخانی توسط نهادهای امنیتی ایلام را تکذیب کرده و گفته است او هرگز «احضار و بازداشت نشده بود.»
این در حالی است که شهروندان آبدانان خانواده بامشاد سلیمانخانی را از «خانوادههای سیاسی شناخته شده» در این شهر و دارای سابقه فعالیت سیاسی میدانند و علاوه بر آن انجام چندین آزمایش پزشکی بر روی این جوان ۲۱ توسط پزشکان فرضیه خودکشی کاملا منتفی شده است: «آثار ضربوشتم روی بدون بامشاد و همچنین خونریزی مغزی و ریوی این اطمینان را به پزشکان داده است که او بر اثر جراحات ناشی از ضربوشتم، به «قتل» رسیده است. هم پزشکان بیمارستان و هم پزشک معتمد خانواده گفتهاند اعضای داخلی بدن بامشاد از جمله طحال، کلیەها و دستگاه گوارش او از کار افتادە بوده است. او همچنین دچار خونریزی مغزی و ریوی شده بود. پزشک معتمد خانواده سلیمانخانی که از خانوادههای سرشناس و سیاسی ایلام هستند تایید کرده که این میزان آسیب به بدن تنها دو عامل میتواند داشتە باشد؛ وارد شدن ضربە محکم بە جمجمە یا مصرف مواد مخدر صنعتی که مورد دوم مطلقا در مورد بامشاد قابل قبول نیست. هرچند پزشکان بیمارستان رازی ایلام بعدا تحت فشار نهادهای امنیتی اظهارات خود را رد کردند.»
«عیسی بازیار»، فعال مدنی اهل ایلام در حساب کاربری توییتر خود نوشته است خانواده بامشاد سلیمانخانی «از طرف نیروهای امنیتی بهطور جدی در مورد اطلاعرسانی و رسانهای کردن این خبر تهدید شدهاند.»
در آبدانان چه گذشت؟
سه روز بعد از اعلام خبر مرگ مشکوک بامداد سلیمانخانی، مردم آبدانان محلهای کسب و کار و مغازهها را بستند و دست از کار کشیدند.
شامگاهان شهروندان خشمگین و معترض به خیابان آمدند و بیتوجه به حضور پرتعداد نیروهای امنیتی، دفتر امامجمعه و همچنین ساختمان فرمانداری آبدانان را به آتش کشیدند.
ویدیوهای منتشرشده در رسانههای اجتماعی نشان میدهد که مردم در آبدانان، با شعار علیه رهبر جمهوری اسلامی اعتراضات را آغاز کردند. فریادهای «مرگ بر خامنهای»، «سیدعلی بیریشه، خیزش تموم نمیشه» و «جمهوری بچهکش، نمیخوایم، نمیخوایم» موجب شد که نیروهای سرکوبگر مستقر در خیابانها به سمت مردم معترض تیراندازی کنند.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده است، میگوید: « بالغ بر بیست نفر زخمی شدهاند. بیشتر از ناحیه پشت کمر و پایین تنه ساچمه خوردند اما حتی برای خرید وسایل پانسمان و ضدعفونی به داروخانهها هم مراجعه نکردهاند. هر نوع مراجعه به داروخانه یا درمانگاه را به نیروهای امنیتی گزارش میکنند و به همین دلیل مردم هراس دارند و برای درمان مراجعه نمیکنند. میزان خشونت نیروهای امنیتی را میتوانید از تصاویر زخمیها در رسانههای اجتماعی ببینید. از فاصله خیلی نزدیک به مردم تیرهای ساچمهای شلیک شده است.»
شلیک گلولههای ساچمهای از فاصله نزدیک به سمت شهروندان در جریان جنبش اعتراضی اخیر، به مرگ صدها نفر و نابینا شدن دهها شهروند معترض منجر شده، اما نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی همچنان از همین روش برای سرکوب معترضان آبدانان استفاده کردند.
بر اساس اطلاع ایرانوایر، فضای شهر، جمعه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۱ آرام گزارش شده است و حضور نیروهای لباس شخصی و یگان ویژه در برخی نقاط شهر محسوس است.
این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی مسئولیت بدرفتاری و شکنجه بازداشتشدگان را برعهده نمیگیرد. در جریان اعتراضات سراسری علیه جمهوری اسلامی، حاکمیت روایت دیگری از کشتهشدن معترضان ارایه میدهد و تلاش میکند فرضیه خودکشی از طریق خوردن قرص یا سقوط از بلندی و تصادف را درباره آنها مطرح کند.
روز دوشنبه ۸خرداد، مادر «مریم آروین»، وکیل دادگستری که در فاصله کوتاهی پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد، در حساب کاربری اینستاگرام خود نوشت علت مرگ دخترش وقایع رخ داده در جریان بازداشت و «وصل سرم» در زندان به او بوده است.
بر اساس یادداشتی که «طیبه نظری» نوشته است، مریم آروین، وکیل دادگستری که بهدلیل دفاع از موکلش در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده بود، «به بهانه آرامبخش و مسکن و تقویتی» در زندان «سرم وصل کرده» و او را «نابود» کردهاند.
خانم نظری نوشته است که پزشک زندان در نامهای آسیبهایی که به مریم آروین رسیده است را تایید کرده است.
مریم آروین تنها فرد بازداشت شده نیست که بعد از مدت کوتاهی از آزادی به شکلی مشکوک جانباخته است. در ماههای گذشته، شماری از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری، پس از آزادی بهطور مشکوک درگذشتهاند و علت مرگ آنها «خودکشی» اعلام شده است.
در آخرین نمونه، یک جوان معترض به نام «اميرحسين تروال ايمان»، یک هفته پس از آزادی از زندان، دست به خودکشی زد. مرگ این معترض توسط یک وکیل دادگستری تایید شد.
«مریم کیانارثی»، وکیل دادگستری، روز چهارشنبه ۲۷اردیبهشت۱۴۰۲، در حساب کاربری خود در توییتر نوشت که امیرحسین تروال ايمان، موکلش «پس از گذشت حدود هشت ماه بازداشت، هفته گذشته با برگزاری دادگاه، مشمول عفو و آزاد شد و بعد از چند روز، بر اثر سكته قلبی در خواب درگذشت.»
پیش از این، «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» در گزارشی نوشته بود که یک جوان معترض به نام امیرحسین تروال ايمان، ۲آبان۱۴۰۱، در پی یورش ماموران حکومتی به خانهاش در منطقه علیآباد تهران بازداشت شده، و در دوران بازداشت تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفته است.
دادگاه در ابتدای رسیدگی به اتهامات آقای تروال به او اتهام «محاربه» نسبت داده بود.
فروردینماه ۱۴۰۲ نیز منابع خبری از مرگ مشکوک «آرش [میلاد] فروزنده»، معترض اهل آبادان، پس از آزادی از یکی از بازداشتگاههای جمهوری اسلامی خبر دادند. بر اساس اطلاعات رسیده به ایرانوایر، آرش فروزنده پس از نوشیدن آبی که در بازجوییها به او داده بودند، دچار مسمومیت شد و جان باخت.
بنا بر مطالب منتشر شده در حساب اینستاگرام آقای فروزنده، او در اعتراضات سراسری فعال بود و برای تدوین فراخوانها، راهکارهای تحلیلی ارائه داده بود.
«عرشیا امامقلیزاده علمداری»، نوجوان ۱۶ ساله دیگری است که چند روز پس از آزادی از زندان بهقید وثیقه، خودکشی کرد.
عرشیا در جریان اعتراضات اخیر بهدلیل عمامهپرانی در هادیشهر آذربایجان شرقی بازداشت و پس از ۱۰ روز، با تلاش پدرش به قید وثیقه آزاد شده بود. او روز ۶آذر به خاک سپرده شد.
ثبت نظر