«میراکبر حسینی»، جوان ۲۱ سالهای که در ۱۸ سالگی بهخاطر حرف زدن از خانوادههای دادخواه آبان بین همخدمتیهایش، توسط حفاظت اطلاعات ارتش بازداشت، شکنجه و زندان کشیده بود، اخیرا بابت اتهامات مشابه بازداشت شده و مورد تعقیب قضایی قرار گرفته است. یک فرد مطلع به «ایرانوایر» میگوید که بازجوهای اداره اطلاعات تبریز میراکبر حسینی را تهدید به مرگ کردهاند و بازپرس شعبه یک دادسرای عمومی و انقلاب تبریز هم به او گفته که «میفرستمت تا آن قدر تو را بزنند که آدم بشوی و دیگر عکس دادخواهان را استوری نکنی».
***
میراکبر حسینی کیست و چرا تهدید به مرگ شده؟
میراکبر حسینی، متولد ۱۳۸۱ است. ماموران اداره اطلاعات تبریز روز ششم آبان، این جوان اهل مرند را تلفنی به اداره اطلاعات تبریز احضار میکنند.
در حالیکه احضار تلفنی نهادهای امنیتی در قوانین جمهوری اسلامی جایی ندارد و تخلف محسوب میشود، آنها در پاسخ به درخواست میراکبر برای فرستادن احضاریه کتبی، میگویند که اگر نیاید خودشان میآیند او را میبرند و «برایش بد میشود».
روز هفتم آبان، آقای حسینی به اداره اطلاعات مراجعه میکند و آنجا، بازجوها با تحقیر، به او میگویند که تو هیچکس نیستی و اگر تو را همینجا هم بکشیم، کسی متوجه نمیشود.
فرد آگاهی که درباره وضعیت میراکبر با ایرانوایر صحبت کرده، میگوید که ماموران اطلاعات از او پرسیده بودند که چرا از مادران و خانوادههای دادخواه، استوری میگذارد و با تحقیر به او گفته بودند، کم بود زندانی که کشیدی، «آدم نمیشوی» و تهدید کرده بودند که برایش پروندهای درست میکنند که بیشتر از قبل زندان بکشد.
پس از آن، میراکبر تا روز چهارشنبه ۱۰ آبانماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات در تبریز محبوس بوده است. روز چهارشنبه، او را به شعبه یک دادسرای عمومی و انقلاب شهر تبریز، فرستاندند.
در دادسرا، بازپرس نیز با زبانی مشابه او را تهدید کرده و در پایان، از میراکبر برگههایی را بدون اینکه اجازه خواندن بدهد، امضا گرفته است.
آقای حسینی همان روز با فیش حقوقی و قرار کفالت ۱۰۰ دمیلیون تومانی آزاد شده است.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده میگوید که او نگران است چون نتوانسته نوشتههای داخل برگههایی که امضا کرده را بخواند و نمیداند درباره چه از او امضا گرفتهاند.
زندان، تهدید و پروندهسازی برای عضویت در کانال «راسویاب»
این اولینبار نیست که گذر میراکبر حسینی به اداره اطلاعات تبریز رسیده است. پیش از این در دیماه سال ۱۳۹۹، میراکبر وقتی که فقط ۱۸ سال داشت و در پادگان «عجبشیر» مراغه، یکی از بدنامترین پادگانهای ارتش جمهوری اسلامی سرباز بود، بازداشت شد.
مامورانی که از حفاظت اطلاعات ارتش تهران برای بردن او آمده بودند، این جوان ۱۸ ساله را تهدید کرده بودند که اگر موقع خروج از پادگان صدایش در بیاید، او را کتک میزنند. آنها پیراهنی را روی دستهای دستبند شده او انداخته بودند که معلوم نشود، ولی موقع خروج وقتی میراکبر ساکت نماند، او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده، میگوید که این جوان ۱۸ ساله چون درباره خانوادههای دادخواه آبان ۹۸، مانند خانواده «پویا بختیاری»، «پژمان قلیپور»، «علی سرتیپی» و «نوید بهبودی» با دیگر سربازهایی که در آسایشگاه بودند، حرف میزد، بازداشت شده است.
او میگوید: «صدایش را ضبط و برایش پرونده درست کرده بودند که در فضای مجازی از گروههای معارض و معاند نظام دستور گرفتی».
اسنادی که به دست ایرانوایر رسیده، این گفتهها را تایید میکند. در این سند که از سوی شعبه اول دادگاه نظامی استان آذربایجان شرقی، صادر شده، مصادیق اتهام میراکبر، عضویت در «کانالهای منتسب به نفاق، از جمله نبض تبریز و راسویاب»، بعد از ارتباط با ادمین آن کانالها، عنوان شده است. همچنین آمده که او چندین بار «اقدام به شعارنویسی و فیلمبرداری از آن» و «پارهکردن عکس سردار سلیمانی» کرده است.
«راسویاب»، کانالی در پیامرسان تلگرام است و صفحاتی نیز در شبکههای اجتماعی دیگر دارد. راسویاب در بحبوحه اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، موسوم به «جنبش سبز» شکل گرفت و در فیسبوک فعال بود.
از آن زمان، این مجموعه، با انتشار تصاویری از نیروهای سرکوبگر و لباسشخصی که در ضرب و شتم و شلیک به شهروندان معترض نقش داشتهاند، به شناسایی این نیروها و معرفی آن ها به افکار عمومی، مشغول است.
کانال «نبض تبریز» نیز در تلگرام، اخبار اعتراضات مناطق ترکنشین ایران را منتشر میکند و در زمان اعتراضات سراسری به کشته شدن «ژینا (مهسا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد، نیز فعال بود.
بنا بر اسنادی که به دست ایرانوایر رسیده، سه اتهام «جاسوسی»، «عضویت در جمعیتهای معارض کشور» و «تبلیغ علیه نظام»، در ابتدا به میراکبر تفهیم شده بوده ولی نهایتا او بعد از بیش از ۳ ماه انفرادی، بازجوییهای مکرر و به دست نیامدن مدارک، از اتهام جاسوسی تبرئه میشود.
فرد آگاهی که با ایرانوایر صحبت کرده، میگوی: «ده روز میراکبر را در یک خانه امن در تبریز با ضرب و شتم و شکنجه بازجویی کردند. سه ماه هم در انفرادی در بند نظامی زندان تبریز نگه داشتند و مدام بین خودشان پاسکاری میکردند تا بتوانند پروندهسازی کنند».
او توضیح میدهد: «این فرد ۱۸ ساله را اول حفاظت اطلاعات ارتش گرفت، بعد فرستادند پروندهاش دست اطلاعات سپاه، از آنجا هم پرونده رفت دست اداره اطلاعات تبریز. خلاصه بین خودشان آن قدر پاسکاری کرده بودند که بتوانند پرونده سنگینی برایش درست کنند، ولی نتوانستند».
زندان، بازداشت دوباره و ضرب و شتم به دست پلیس آگاهی
اسنادی که بهدست ایرانوایر رسیده نشان میدهد که شعبه یک دادگاه نظامی آذربایجان شرقی، آقای حسینی را بابت اتهام عضویت در گروههای معارض کشور، به ۹ ماه حبس و بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۴ ماه حبس محکوم کرده که ۹ ماه آن قابل اجرا بوده است.
او در پی بازداشت سال ۹۹، مدتی بیش از ۳ ماه را در سلول انفرادی بوده و حدودا ۲۰ روز را نیز در بند عمومی سپری کرده است.
در فروردینماه ۱۴۰۰ با درخواست آزادی مشروط او موافقت شده و از زندان تبریز آزاد میشود.
اما، زمان زیادی طول نمیکشد که دوباره در مردادماه ۱۴۰۰، در حالیکه در بازار طلافروشان مرند ایستاده بوده، چند مامور پلیس به او نزدیک میشوند و از او میخواهند که گوشیاش را بدهد، چون به او مشکوک هستند.
با مقاومت این جوان، او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و در نهایت به بازداشتگاه آگاهی شهر مرند منتقل میشود.
او پیشتر درباره برخورد ماموران پلیس با خود به بخش فارسی شبکه «صدای آمریکا» گفته بود که در بازداشتگاه آگاهی مرند، دستها و پاهایش را بسته و به مدت ۲۰ روز او را با «بیرحمی» مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.
آقای حسینی اگرچه بابت محتویات موبایلش در آن بازداشت به حبس محکوم نمیشود ولی به این علت که «سرباز فراری» بوده، به سه ماه زندان محکوم میشود و سرانجام در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ با اتمام دوران محکومیت از زندان تبریز آزاد میشود.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده، میگوید که نیروهای امنیتی هر کاری که در توانشان بود، انجام دادند تا اون مدت بیشتری را در زندان بماند ولی نتوانستند.
او میگوید که فشارها برای میراکبر از بعد از آزادی از زندان هرگز تمام نشده است: «بعد از زندان رفت سر خدمت. حین ورود حفاظت اطلاعات از او خواسته بود که بنشیند جلوی دوربین و بگوید پشیمان شده و فریب خورده است».
این فرد مطلع ادامه میدهد «گفته بودند باید بگویی این مخالفین نظام هرچه میگویند دروغ است و حکومت همه چیز را راست میگوید. میخواستند از او برای ترساندن بقیه استفاده کنند، ولی میراکبر قبول نکرده بود و همان لحظه از پادگان بیرون آمده بود. برای همین هم گفتند سرباز فراری است و سه ماه به زندان انداختندش».
به گفته این شخص آگاه که بهدلایل امنیتی از بردن نام او معذوریم، برای ادامه سربازی، حفاظت پادگان برای اتمام دوران سربازی او، اعتراف اجباری را شرط گذاشته بودند و با توجه به عدم موافقت این جوان با اعتراف مقابل دوربین، او همچنان بلاتکلیف مانده است.
در ایران، مطابق قوانین، تمامی مردان بالای ۱۸ سال موظف به اتمام دوران خدمت سربازی هستند، مگر اینکه از آن معاف شوند. مردانی که کارت پایان خدمت یا کارت معافیت ندارد و دوران سربازی اجباری را به پایان نرساندهاند، از بسیاری از حقوق، امتیازها و خدمات عمومی شهروندی محرومند.
در بسیاری از موارد، آنها از دریافت وام، استخدام در سازمانهای رسمی و دولتی، داشتن گذرنامه محروم هستند و تا چند سال پیش از داشتن گواهینامه رانندگی و سند زدن ملک و خودرو هم منع میشدند؛ راه دیگری برای نظام جمهوری اسلامی تا یک جوان دیگر را از زندگی عادی و دست یافتن به حداقلها محروم کند.
چهلم آیلار حقی؛ شکنجه با شوکر و مشت و لگد
میراکبر حسینی، روز ششم دیماه ۱۴۰۱، همزمان با چهلم «آیلار حقی»، دانشجوی پزشکی اهل تبریز که در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی»، در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در تبریز به دست سرکوبگران حکومت کشته شد، نیز بازداشت شد.
او به همراه چند نفر دیگر در این مراسم بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد. فرد مطلعی که درباره او با ایرانوایر گفتگو کرده میگوید که در بازداشتگاه سپاه، او را با شوکر برقی، سیلی و مشت و لگد برای یک ساعت شکنجه کرده و بعد از این که متوجه میشوند او سرباز فراری ارتش است، او را به اطلاعات ارتش میفرستند.
میراکبر یک هفته نیز در بازداشتگاه اطلاعات ارتش تحت بازجویی بوده و پس از آن بازپرسی در شعبه یک دادسرای نظامی آذربایجان شرقی، با نام «جلیلی عبدی»، با تفهیم اتهام «تبلیغ علیه نظام»، برای او قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر میکند و او موقتا از زندان آزاد میشود.
به گفته فرد مطلع ایرانوایر، این پرونده میراکبر حسینی نیز با امضای تعهدنامه و به شرط عدم حضور دوباره در اعتراضات، مشمول «عفو رهبری» شده است.
در بهمنماه۱ ۴۰۱، قوه قضاییه جمهوری اسلامی بخشنامهای را صادر کرد که مطابق آن شماری از بازداشتیهای اعتراضات مورد «عفو» رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفته و در واقع، قرار منع تعقیب برای آنها صادر شده است.
ثبت نظر