دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم، روز جمعه ۲۱اردیبهشت۱۴۰۳ در ۲۲ حوزه انتخابیه، برای تعیین ۴۵ نماینده از میان ۹۰ کاندیدای حاضر در این مرحله از انتخابات، برگزار میشود.
رایدهندگان در حوزههای انتخابیه «تبریز، آذرشهر و اسکو» ، «شبستر»، «میانه»، «پارس آباد، بیلهسوار و اصلاندوز مغان »، «سمیرم»، «لنجان»، «کرج، اشتهارد و فردیس»، «تهران، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس»، «بیرجند، درمیان و خوسف»، «مشهد و کلات»، «آبادان»، «رامهرمز و رامشیر»، «خدا بنده»، «زنجان و طارم»، «شیراز و زرقان»، «مرودشت، ارسنجان و پاسارگاد»، «کرمانشاه»، «گنبد کاووس»، «خرمآباد و چگنی»، «قائمشهر، سوادکوه، جویبار، سیمرغ و سوادکوه شمالی» ، «ملایر» و «ورامین»، جمعه پیش رو، بین مشارکت در انتخابات یا تکرار تحریم انتخابات تصمیم خواهند گرفت.
در مرحله اول انتخابات مجلس دوازدهم، اکثریت واجدین شرایط رای دادن، ترجیح دادند در انتخابات مهندسی شده مجلسین (مجلس شورا و مجلس خبرگان) شرکت نکنند، یا با رای باطله، مشارکت معنادار در انتخابات داشته باشند. در نتیجه انتخابات مجلس دوازدهم، رکورد کمترین مشارکت در انتخابات ادوار مجلس شورای اسلامی را ثبت و طیف تندرو جریان اصولگرا (جبهه پایداری) که معمولا در انتخابات پرشور، شانسی برای پیروزی ندارند، در اکثر کلان شهرهای ایران موفق شدند بالاترین آرا را کسب و کرسیهای متعددی در مجلس دوازدهم را تصاحب و خود را برای تصدی ریاست مجلس آماده کنند.
***
آلترناتیوی برای رای دادن به جای شرکت در انتخابات کنترل شده
حال پرسش این است که «آیا استراتژی تحریم انتخابات، در نظامهای اقتدارگرا که به پیروزی آسانتر نیروهای افراطی وفادار به حکومت منجر میشود، دستاوردی هم برای جنبش دموکراسیخواهی ایران دارد؟»
«چنین انتخاباتی با مشارکت حداقلی شهروندان، آیا باعث قوام حکومت میشود، یا میتواند پایههای نظام را سست کند؟»، «چه نوع کنشی در برابر انتخابات مهندسی شده، میتواند بهعنوان آلترناتیو رای دادن، برای دستیابی به آیندهای دموکراتیک مورد توجه قرار گیرد؟»
در برابر این پرسشها، همواره پاسخهای متفاوتی وجود دارد. شماری زیادی از فعالان سیاسی قائل به مشارکت در چنین انتخاباتی نیستند و مضار آن را بر منافعاش بیشتر میدانند، بهطوری که حتی «محمد خاتمی»، رهبر جنبش اصلاحات و اکثر احزاب اصلاحطلب به همین تحلیل، انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم کردند و حاضر نشدند پای صندوق رای حاضر شوند. اما در نقطه مقابل، سیاسیونی هم وجود دارند که از تحریم انتخابات حمایت نمیکنند و قائل به نفوذ در لایههای قدرت و تاثیرگذاری از بالا هستند؛ هرچند ایجاد چنین شکافی در بلوک قدرت پیچیده و سخت و اثر آن بسیار محدود باشد.
نامور حقیقی: تحریم انتخابات دستاوردی برای جنبش دموکراسیخواهی ندارد
«علیرضا نامور حقیقی»، تحلیلگر سیاسی، با «نفتی خواندن دولت در ایران» معتقد است بین دولتهای نفتی و غیرنفتی در تعیین کنشهای سیاسی باید تفاوت قائل شد. به باور او، برای ایجاد تغییر در دولتهای نفتی باید راهی به بلوک قدرت پیدا کرد و ذرهذره بر تغییر سیاستها اثر گذاشت، حال آنکه در نظامهای غیرنفتی، سازماندهی نیروهای جامعه مدنی و بسیج تودهها اهمیت بیشتری دارد، چراکه در دولتهای غیرنفتی، تغییر باید از پایین دنبال شود.
این تحلیلگر سیاسی قائل به عمل سیاسی در برابر انفعال است و به ایرانوایر میگوید: «هر نیروی سیاسی به وسع خود باید عمل کند، باید تلاش کند برای ایجاد گفتمان، ایجاد قدرت، ایجاد ثروت و ساختن تشکیلات صنفی، علمی، سیاس؛ ولی هیچکدام از این فعالیتها نباید آلترناتیو انتخابات در نظامهای بسته تلقی شود. چراکه اینها منافاتی با انتخابات ندارد. نمیشود کاری نکرد و تنها بنشینیم و بگویم انتخابات بهدرد نمیخورد، پس باید تحریم شود. چنین تحریمی هیچ دستاوردی برای جنبش دموکراسیخواهی ندارد و در بهترین حالت، از مشروعیت نظام سیاسی میکاهد که آن هم اثر چندانی ندارد. حکومت همیشه میتواند نرخ مشارکت را بین ۳۸ درصد تا ۴۰ درصد اعلام کند، کارش را پیش ببرد و هیچکس هم نمیتواند ثابت کند مشارکت کمتر از این بوده است.»
دستاورد مشارکت در چنین انتخاباتی چیست؟
«میثاق پارسا»، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «دموکراسی در ایران چرا شکست خورد و چگونه ممکن است پیروز شود»، که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، در پاسخ به این پرسش به «ایرانوایر» میگوید: «انتخاباتی که در ایران برگزار میشود هیچ دستاوردی برای جنبش دموکراسیخواهی ایران ندارد، این را تجربه ۴۵ ساله جمهوری اسلامی ثابت کرده است.» او میافزاید: «ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی به گونهای است که نهادهای انتخابی، قدرت تغییر شرایط را ندارند و حتی اگر بهطور اتفاقی و براثر محاسبات اشتباه نهاد قدرت، افرادی به مجلس راه یابند، اولا اجازه نمییابند به خط قرمزها نزدیک شوند و اگر هم بتوانند طرحی را تصویب کنند، باز شورای نگهبان اجازه تصویب آن را نمیدهد.»
او قائل به آیندهای دموکراتیک از طریق اصلاحات تدریجی و مشارکت در انتخابات بستهای که در این نظام برگزار میشود، نیست و میگوید: «اصلاحات تدریجی یک مدل موفق در دنیا برای دموکراتیزاسیون بوده و هست، در ایران جواب نداده؛ بهطوری که حتی خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی هم باوجود تلاشهای بسیار، از این راه ناامید شدهاند. ما نیاز به اتحاد فراگیر میان جنبشهای مدنی، صنفی و سیاسی برای ایجاد یک دگرگونی هستیم تا این ائتلاف شکل نگیرد و تا میل به تغییر از ابراز بیانی به عمل منجر نشود، هیچ تغییری در این ساختار رخ نمیدهد.»
او تحریم انتخابات در اسفند سال گذشته را یک اقدام سیاسی مهم از سوی مخالفان میداند و بر این باور است که اثر این تحریم، در سالهای آینده مشخص خواهد شد. به باور میثاق پارسا، اتحاد مخالفان، عرصه را برای سپاه بهعنوان بازیگر اصلی سرکوب خونین تنگ خواهد کرد و در چنین روزی، حکومت برای سرکوب مجبور میشود ارتش را برای مقابله با مخالفان فراخواند. آن روز، روز موفقیت جنبشهای اجتماعی خواهد بود؛ چون وقتی ارتش با بدنه جامعه مدنی تماس پیدا کند، راهی جز حمایت از جنبش برایش باقی نمیماند. این اتفاقی است که در بسیاری از کشورها دنیا ازجمله ایران دوره شاه رخ داد.
او از نیکاراگوئه، اندونزی، کره جنوبی، روسیه تزار و …، بهعنوان حکومتهایی که تجربه انتخابات بسته را دارند، ولی در نهایت مجبور شدند قدرت را واگذار کنند نام میبرد و میگوید «موجاعدامها و شدت یافتن سرکوب نشان میدهد که حکومت روزهای سختی را تجربه میکند و بهزودی خواهد فهمید که با اعدام، نمیتوان مشکلات نظام را حل کرد.»
علیرضا نامور حقیقی در نقطه مقابل، ورود به بلوک قدرت را راه ایجاد تغییر در این نظام میداند و معتقد است ورود به بلوک قدرت، این امکان را میدهد که فضای عمومی پارلمان را تغییر دهیم، در لایحه بودجه تاثیر بگذاریم، فضای نقد در مجلس را تقویت کنیم و به اطلاعات دسترسی پیدا کنیم؛ اینها دستاوردهای کمی نیست. نباید اجازه دهیم مجلس یک دست در اختیار یک اقلیت تندرو باشد. او اصلاح قانون تابعیت فرزندان مادران ایرانی را، نتیجه متفاوت بودن فضای مجلس دهم و حضور نمایندگان قائل به تغییر همچون خانم سلحشور میداند و می گوید این سطح از حضور در قدرت را نباید از دست بدهیم.
او در پاسخ به کسانی که قائل به ناکارآمدی نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی برای جریان تحولخواه هستند، میگوید: «هر فرد و جریان سیاسی میتواند کار موثری انجام دهد، یا اگر راهحل بهتری دارد باید انجام دهد. بحث این است که نمیتوان کاری نکرد و تنها بگویم باید انتخابات را تحریم کرد. تحریم بهخودیخود برای حکومت بهتر است.»
او شرایط ایران را یک شرایط خاص میداند و معتقد است کمتر مشابهی میتوان در دنیا پیدا کرد: «جامعه ایران حداقل ۲۰ هزار استاد دانشگاه دارد؛ این یعنی قدرت. ما از این داشتهها باید بهره ببریم برای تغییر، ولی نمیبریم. اگر برویم به این سمت که هر فردی در حوزه تخصصی خود مداوم نقد کند، گفتمان ایجاد کند و ناامید نشود، تغییر بهوجود میآید. مثل عاشقی که هر روز برای عشق خود شعر میگوید و دست بردار نیست. اگر برای هر مطالبهای یک کمپین ایجاد کنیم و هر روز فریاد بزنیم، مطالبهمان محقق میشود.»
علیرضا نامور حقیقی نقشی برای عنصر خارجی در تغییرات دموکراتیک در ایران قائل نیست و میگوید: «عنصر خارجی قادر به تاثیرگذاری بر قدرت در ایران نیست. ایران نه بدهی خارجی چندانی دارد و نه وابستگی خاصی.»
او تلاش دولتهای خارجی خصوصا آمریکا برای تغییرات در ونزوئلا را مورد توجه قرار میدهد و میگوید: «نیروی خارجی باوجود همراهی یک اپوزیسیون قوی و یک رهبر اپوزیسیون شجاع، نتوانست هیچ تاثیری در ونزوئلا داشته باشد؛ چون ونزوئلا نیز یک دولت نفتی است. دولتهای نفتی با برخورداری ۳۰ درصدی از ظرفیت اقتصادی خود میتوانند کار خود را پیش ببرند. مخالفان و منتقدان باید بتوانند در بلوک قدرت روزنهای باز کنند و از بالا تغییرات را دنبال کنند وگرنه فشار اقتصادی خارجی، تنها نیروهای وفادار حکومت را کاسب میکند و در بلندمدت، خطر این نیروها برای تغییر بیشتر است.»
میثاق پارسا نقش عنصر خارجی در آینده دموکراتیک را کلیدی میداند و معتقد است «تحریمها» بهعنوان یک ابزار مهم بینالمللی، در تضعیف نظام سیاسی در ایران موفق عمل کرده و همین استراتژی، زمینه را برای فعالان داخلی مهیا کرده تا اعتراضات را فراگیر کنند. تعطیلی بازار تهران در چهلم «مهسا (ژینا) امینی»، اتفاق بزرگی بود. تکرار این رویداد، به شکلگیری جنبش اعتراضی فراگیر منجر و روند برای تغییرات دموکراتیک مهیا میشود.
انتخابات کنترل شده راهی به آینده دموکراتیک نیست
فشار بینالمللی، تحریمهای اقتصادی و بحرانهای مالی، به تغییر ساختار قدرت در برخی کشورها منجر شده، ولی الزاما در همه کشورها پاسخگو نیست. به همین دلیل نمیتوان به آن بهعنوان یک آلترناتیو قطعی گذار به دموکراسی نگاه کرد.
از سوی دیگر، روشن است که انتخابات کنترل شده در نظامهای بسته نیز راهی به سوی دموکراسی نیست، منتهی انتخابات فضایی ایجاد میکند که مخالفان میتوانند حول آن، نیروهای خود را منسجم، سازماندهی و به قدرت فشار بیاورند تا برخی تغییرات را بپذیرد. این باور گروهی است که معتقدند نباید انتخابات را به امید فروپاشی احتمالی نظام، به کنار نهاد.
بهنظر میرسد، اتحاد مخالفان و پافشاری بر مطالبات و کوشش برای ایجاد شکاف در حکومت با ورود به بلوک قدرت، در کنار مشارکت هدفمند در انتخابات، گزینه مخالفان تحریم انتخابات است؛ هرچند تجربه جنبش اصلاحات و تصویر اصلاحناپذیری نظام، به تقویت ایده براندازی منجر شده است. ایدهای که بهنظر میرسد امروز طرفداران آن در اکثریت باشند، ولی اینکه چگونه بتوانند کنشی جایگزین انتخابات طراحی کنند که آینده دموکراتیک را رقم زند، سوالی است که هنوز پاسخ قطعی برای آن نداریم.
میثاق پارسا میگوید «فعلا جنبشهای اجتماعی در ایران، اعتراضات خیابانی موقتی را جایگزین شرکت در انتخابات بسته کردهاند و رای خود را در خیابانها فریاد میزنند و البته پس از سرکوب، به خانه باز میگردند؛ ولی همیشه مقلوب جریان سرکوب نمیشوند و آن، روزی است که اتحاد فراگیر در ایران شکل میگیرد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر