آثار باستانی و حتی قبرستانهایشان تخریب میشود، ثبتاحوال نامهای آیینی آنها را ثبت نمیکند و نمیتوانند به استخدام رسمی ادارات درآیند؛ اینها تنها بخشی از تبعیضهایی است که منداییان در ایران تجربه میکنند. درباره آنها چه میدانیم؟
***
منداییان گروهی از اقلیتهای غیررسمی در ایران هستند که باوجود سابقه طولانی حضور در ایران، در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشدهاند. رسمیت نداشتن به معنای سلب حقوق اجتماعی و کیفری برای آنهاست و حق معاش و تحصیل آنهارا نیز تحتتاثیر قرار داده است.
زدوده شدن از دل تاریخ
منداییان از قدیمیترین ادیانی هستند که پیروانشان در ایران ساکن شدهاند. «ترمیدا ساهی زهرونی»، یکی از روحانیون با سابقه مندایی میگوید که دستکم از دوران هخامنشیان، آثاری از منداییان در ایران وجود دارد، اما به نظر میرسد در سالهای گذشته به حضور این گروه اهمیت چندانی داده نشده و در مواردی، آثار باستانی که نشانی از آنها داشته نیز تخریب شده است.
ترمیدا زهرونی در همین باره، به تخریب پلی تاریخی در رودخانه کارون اشاره میکند که در زمان قاجار گروهی از منداییان در آنجا قتلعام شده بودند. به گفته زهرونی، این پل به دستور «محمود احمدینژاد»، رییسجمهور وقت تخریب شد و پیگیری سازمان میراث فرهنگی وقت دراینباره نیز جوابی نداد. در نهایت و اکنون تنها بخش کوچکی از آن پل تاریخی باقی مانده است که شمایل آن چندان به پل شباهتی ندارد.
بخش دیگری از این برنامه تبعیضآمیز، به تخریب قبرستانهای مندایی برمیگردد. بهعنوان نمونه، در سال ۱۳۸۴ قبرستان منداییان در شهر سوسنگرد خوزستان مورد تعرض واقع شد و تعدادی از سنگ قبرهای این آرامگاه نیز شکسته شد، اما پیگیریهایی که دراینباره صورت گرفت، نتیجهای نداشت.
فرهنگزدایی؛ جایگزینی با فرهنگ اسلامی
یکی از تبعیضهایی که برای هویتزدایی از جوامع اقلیت در ایران انجام میشود، هویتزدایی از طریق بیارزش جلوه دادن ارزشهای دینی و اعتقادی در جوامع غیر اقلیت است. در این شیوه، هرچند فرد در معرض آموزشهای اعتقادی غالب مثل اسلام قرار گرفته و هویت دینی خودش را انکار میکند یا آنها را کمارزشتر از ادیان دیگر فرض میکند. در نهایت نیز هویت خودش را فراموش کرده و جایگزینی در جوامع دیگر پیدا میکند. این فرایند در مورد بقیه ادیان رسمی و غیررسمی هم وجود دارد. نبود یا کمبود رسانهها و ابزار آموزشی دینی قدرتمند برای اقلیتها، آنها را بهمرور با بحران هویت مواجه میکند.
در مورد جامعه مندایی نیز روش مشابهی در پیش گرفته میشود.
تنها رسانه این جامعه، ماهنامه «بیت مندا» است از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۳ منتشر میشده و کارکرد یک بولتن خبری داخلی با مطالب اجتماعی و دینی را داشته که بهصورت محدود منتشر میشود.
در رسانههای بزرگ نیز اخبار این گروه بهصورت محدود پوشش داده میشود.
ترمیدا ساهی زهرونی به «ایرانوایر» میگوید: «ما میتوانیم مراسممان را برگزار کنیم، ولی برای حضور در مراسم یا پوشش خبری، افراد غیرمندایی باید مجوز داشته باشند. بهعنوان مثال، برای پوشش خبری مراسم تعمید سالیانه که در کنار رود کارون برگذار میشود، باید افراد از وزارت ارشاد مجوز بگیرند.»
بررسیهای ما در ایرانوایر نشان میدهد، مراسم غسل تعمید منداییان در طی سالیان اخیر، توسط چند خبرگزاری مثل «ایسنا» و «تسنیم» پوشش داده شدهاست.
صابئی یا مندایی؛ کدام نام درستتر است؟
بخشی از آنچه هویتزدایی منداییان برشمرده میشود، به نامونشان قومیت آنها برمیگردد. ثبتاحوال نامهای مندایی را ثبت نمیکند و بهناچار منداییان نام شناسنامهای متفاوتی را دارند. همینطور بهخاطر مشکلات استخدامی و اینکه، هیچ مندایی نمیتواند در ادارات مختلف استخدام رسمی شود، برخی خودشان را مسلمان معرفی میکنند.
پیروان ادیان مختلف در ایران ممکن است به نامهای مختلفی خوانده شوند که لزوما همه آنها معنای یکسانی ندارند و در مواردی، از آنها معنای توهینآمیز و تبعیضآمیزی برداشت میشود.
بهعنوان نمونه، گبر و آتشپرست نامیدن زرتشتیان یا کلیمی دانستن یهودیان، نامهای تبعیضآمیز و نادرستی به شمار میآیند. در مورد منداییها که با عنوان صابئین نیز شناخته و نامیده میشوند، چنین امری وجود دارد؟
ترمیدا ساهی زهرونی میگوید: «هر دو کلمه صابئین و منداییها در مورد ما به کار میرود و هیچکدام از آنها حالت تبعیضآمیز ندارند. در گذشتههای دور، ما دو فرقه صابی و فرقه مندایی داشتیم که در زمان حضرت یحیی این دو با یکدیگر متحد شدند و یک فرقه متحد را شکل دادند. به همین دلیل، نامگذاری ما با هریک از این عناوین، درست و بدون اشکال است.»
نگاه خاص تبعیضآمیز حکومت به منداییها، به رویکرد قرآن به آنها برمیگردد. نام گروه «صابئین» یا «صابئون»، به معنای خارجشدگان از یک دین و کسانی که به دین دیگری گرویدهاند، سه بار آمده است. اما بهدلیل اینکه عاملیتی در گرویدن به این دین خاص نداشتهاند، قانون اساسی جمهوری اسلامی این افراد را بهعنوان اقلیت رسمی نپذیرفته، اما در عین حال به آنها امان داده است.
ترمیدا ساهی زهرونی میگوید: «ما با اسلام در تقابل نیستیم و حتی معتقد هستیم بخشی از تعالیم اسلام -مثل روش نماز خواندن- از منداییان گرفته شده است. بااینوجود، نام ما در قانون اساسی بهعنوان اقلیت رسمی ثبت نشده است.»
اماننامه یعنی حق زندگی دارید، نه بیشتر
«اماننامه»، صرفا حق زندگی کردن در پهنه سرزمینی و بهجای آوردن محدود برخی مراسم را برای منداییها فراهم کرده است، اما حقوق آنها در همه موارد با مسلمانان یا حتی اقلیتهای رسمی یکسان نیست.
بهعنوان نمونه، امکان آموزش اصول آیین مندایی بهصورت رسمی -حتی در مناطقی که این گروه زندگی میکنند- وجود ندارد. به همین دلیل، منداییها ناچار هستند در مدارس اصول اسلامی را یاد بگیرند.
برای مقایسه، اقلیتهای رسمی در ایران حق دارند در مدارس مخصوص خودشان تحصیل کنند یا در صورت تحصیل در مدارس عمومی مسلمانان، میتوانند دروس دینی خودشان را در مراکز آموزشی دیگری و در روزهای مشخصی (معمولا جمعهها) فرا بگیرند. این امکان برای منداییان - باوجود اینکه طبق نوشته علی خامنهای از آنها با عنوان «اهل کتاب» نام برده شده- وجود ندارد.
تاریخچه زندگی اجتماعی و اعتقادات منداییان
ترمیدا ساهی زهرونی که بیش از ۴۰ سال است در امور روحانی مربوط به جامعه مندایی تخصص دارد و اکنون ساکن استرالیاست، درباره باورهای منداییان به ایرانوایر میگوید: «ما باور داریم، مندایی نخستین دینی است که در کره زمین به وجود آمد و اولین پیامبر از نگاه ما حضرت آدم بود. ۴۷۰ هزار سال پیش از ما ادیان ابراهیمی به وجود آمدند و بسیاری از تعالیم ادیان دیگر، از دین مندایی گرفته شده است. بهعنوان مثال، حضرت محمد، پیامبر مسلمانان، شیوه نماز خواندن در این دین را از مادرشان - که مندایی بودند- فرا گرفتند.»
منداییها معتقدند اولین پیامبر حضرت آدم، بعد حضرت شیث، فرزند او، سپس حضرت نوح، حضرت سام و در نهایت آخرین پیامبر، حضرت یحیی یا آنطور که بین بسیاری از مردم معروف است، یحیی تعمیددهنده، آخرین پیامبر منداییاست. در دورههای زمانی مختلف نیز عدهای رهبر اجتماعی وجود دارند که وظیفه هدایت اجتماع دینی را برعهده دارند و باوجود اینکه جایگاه روحانی دارند، ولی پیامبر نیستند.
نوشتار منداییان نیز با زبان فارسی متفاوت است. اینطور که ترمیدا ساهی زهرونی میگوید: «الفبای مندایی از ۲۲ حرف اصلی و یک حرف ربط تشکیل شده است. به باور منداییان، هریک از حروف الفبای مندایی دارای معانی عمیقی هستند که «نیرویی از زندگی و نور» در آن وجود دارد.
برای مثال ایشان به حرف «آ» بهعنوان کمال و منشاء و همچنین آغاز و پایان هرچیز نگاه میکنند؛ حرف «ه» بهعنوان چشم خداوند در نظر گرفته میشود؛ «با» درخت زندگی است و «شا» نشان از خورشید دارد. در باور منداییان، یحیی تعمیددهنده، این حروف را در سن هفت سالگی از یک فرشته فرا گرفته است.»
منداییها گاهشماری و جشنهای خاص خودشان را هم دارند. ترمیدا میگوید: «در گاهشمار مندایی دوازده، ماه سی روزه داریم و در پایان هر سال پنج روز موسوم به پنج روز پنجه قرار میگیرد. در مورد نگه داشتن سال کبیسه بین علمای مندایی اختلاف نظر وجود دارد و برخی باور دارند که ما نباید کبیسه را نگه داریم.» شیوه و زمان برگزاری جشن سال نو در میان منداییان، همزمان با خلقت حضرت آدم در روز ۲۵تیر خورشیدی (ماه دولا مندایی) جشن گرفته میشود. منداییان ۲ روز ابتدایی سال نو را عید بزرگ مینامند و با خانهتکانی به استقبال آن میروند. اعتکاف ۳۶ ساعته نیز بخش دیگری از مراسم سال نوی مندایی است که در آن، افراد نزدیک هر خانواده در یک محل مشخص گرد هم آمده و کتابهای دینی و روحانی را در کنار هم میخوانند.
منداییها درحالحاضر عمدتا در استان خوزستان ایران متمرکز هستند. به گفته ترمیدا ساهی زهرونی، «تا پیش از اسلام، منداییها بهصورت قبیلهای و در ۴۰ قبیله زندگی میکردند، اما الان بیش از ۱۷ قبیله مندایی وجود ندارد و دیگران به زور شمشیر دین دیگری اختیار کردهاند.»
اینطور که آقای زهرونی میگوید، در اوایل انقلاب جمعیت منداییهای ایران بیش از ۳۰ هزار نفر تخمین زده میشد، اما اخیرا حدود ۷ هزار نفر مندایی در ایران سکونت دارند.
این گروه بهطور سنتی در صنایع محلی و هنرهای دستی مثل طلاسازی، قایقسازی و کشتیسازی فعال هستند و معاششان از این راه تامین میشود.
تبعیض مشابه با بقیه اقلیتهای رسمی
در جامعه ایرانی، اقلیتهای رسمی و غیررسمی شرایط تقریبا مشابهی از نظر تبعیض تجربه میکنند؛ هر دو از استخدام رسمی در ادارههای دولتی و آموزشوپرورش منع شدهاند، دیهشان برابر با مسلمان نیست و حق قصاص ندارند. در مقابل اقلیتهای رسمی خردهامتیازهایی دارند؛ برای مثال امکان انتخاب نماینده مجلس را در اختیار دارند. تفاوت دو گروه اقلیتهای رسمی و غیررسمی اما در این است که غیررسمیها صدایی نیز ندارند تا بتوانند صدایشان را به گوش حکومت برسانند و حقشان را بگیرند.
ترمیدا ساهی زهرونی، روحانی مندایی دراینباره به ایرانوایر میگوید: «فرق ما با اقلیتهای دیگری که در قانون اساسی ثبت شدهاند، این است که آنها نماینده دارند و میتوانند حرف بزنند. ما ولی مشکلمان را با ریشسفیدی حل میکنیم و با واسطه مشکلمان را به گوش دیگران میرسانیم.»
آیا این روش مشکلات آنها را حل کرده است؟ لزوما نه. اینطور که ترمیدا ساهی زهرونی میگوید: «خیلی از مشکلات ریشه در قانون دارد و تا وقتی پایگاهی برای دفاع نداشته باشی، حق با تو نیست و چیزی عاید تو نمیشود. در مورد حق قصاص و استخدام، ما شرایط مطلوبی نداریم؛ اما صدایمان هم به جایی نمیرسد.»
ترمیدا زهرونی یک خاطره شخصی دراینباره دارد: «یکی از اقوام ما سالها قبل زمانی، که دیه ۵۰۰ هزار تومان بود، بههمراه همسر و فرزندش در یک تصادف کشته شد. دیهای که برای ما در نظر گرفتند ۷۵ هزار تومان (نفری ۲۵ هزار تومان) بود.»
به گفته آقای زهرونی، بعد از نامه و کتابی که «علی خامنهای» در آن به اهل کتاب بودن منداییان اشاره کرد، اوضاع از این نظر مقداری بهتر شد، اما مشکلات معیشتی، استخدامی و بسیاری مشکلات دیگر همچنان پابرجاست.
او میگوید، از زمان ریاستجمهوری «محمد خاتمی»، در فرمهای استخدام ادارهها برای بخش دین، یک گزینه «سایر» نیز در نظر گرفته شده که منداییان میتوانند از آن استفاده کنند، ولی این موضوع باعث میشود که از لیست استخدام رسمی خط بخورند؛ چون کارفرما ترجیح میدهد سراغ گزینههای نامشخص نرود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر