close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

فاطمه شاهینی: برادرم قربانی شده است

۶ آبان ۱۳۹۵
ماهرخ غلامحسین پور
خواندن در ۷ دقیقه
رضا شاهینی توسط دادگاه انقلاب شهرستان گرگان به ۱۸ سال زندان محکوم شده است.
رضا شاهینی توسط دادگاه انقلاب شهرستان گرگان به ۱۸ سال زندان محکوم شده است.

«رضا (رابین) شاهینی»، شهروند ایرانی - امریکایی چند ماه پیش برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرد و پس از مدتی اقامت در شهر گرگان، هنگامی که با دوستانش راهی رستوران بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او به تازگی از سوی دادگاه انقلاب شهرستان گرگان به 18 سال زندان محکوم شده است.

خبرگزاری «آسوشیتدپرس» این حکم را برای این شهروند دو تابعیتی، سنگین ترین مجازات برای افرادی دانست که به اعتقاد تحلیل گران، از آن ها به عنوان برگ چانه زنی در معادلات سیاسی استفاده کنند.

«ایران‏وایر» از «فاطمه شاهینی»، خواهر رضا شاهینی درباره این پرونده و حکم صادر شده ای که او را شوکه کرده، پرسیده است: 

برادرتان هنگام سفر به ایران، نگران نبود که بازداشت شود؟

  • خیر، هیچ نگرانی نداشت. اصلا احتمال بازداشت نمی داد. او رفت که خانواده ام را ملاقات کند. این تهمت ها و حکم 18 سالی که برای برادرم صادر کرده اند، هیچ اعتبار قانونی ندارند. زمانی که گفت می خواهم به ایران سفر کنم، من که نسبت به شرایط کشور آگاهی بیش تری دارم و تا همین چند سال پیش آن جا زندگی کرده ام، نگران شدم اما خودش به هیچ وجه نگران نبود. او هفت سال به ایران نرفته بود. در این سفر آن قدر لذت برد که هر جا می رفت، عکسی از مناظر اطراف می گذاشت و از طبیعت زیبای ایران می نوشت.

آقای شاهینی مسایل داخلی ایران را هم تعقیب می کرد؟

  • سال 1388 رضا برای دیدار خانواده ام به ایران رفته بود؛ درست وسط بحران اتفاقات سیاسی آن سال. برایش خیلی جالب بود که جوان ها در آن شرایط اکتیو و فعال بودند و هم شادی هست و هم محیطی برای اظهار نظر وجود دارد. به من تلفن می زد و می گفت این جا چه کشور دموکراتیک و آزادی است و مردم با آزادی عمل، حرف خود را می زنند. اما یک باره مسیر این جریان های آرام به خشونت کشیده شد و او یک باره جا خورد و وحشت کرد. چند روز آخری که در ایران بود، هم‏زمان بود با بگیر و ببندهایی که رخ داد.

گویا بخشی از اتهامات ایشان هم حمایت از اعتراضات سال 1388 است.

  • برادرم فرد بسیار برون گرا، صادق و مهربانی است. به هیچ وجه این اتهاماتی که وارد می کنند، در مورد او درست نیست. تمام کسانی که او را می شناسند، به واهی بودن این اتهامات ایمان دارند. او کلا به ثبت وقایع و عکاسی خیلی علاقه دارد. همیشه هم با دوربین، لحظات مختلف زندگی را ثبت می کند. همیشه مشتاق است از همه جریانات و افراد عکس بگیرد. روزهای آخری که در ایران بود، در جریان اعتراضات عکس هایی هم گرفته بود.  

چه طور در تمام این مدت در مورد وضعیت برادرتان اطلاع رسانی نکردید؟

  • آن ها به خانواده ام در ایران گفته بودند به نفع شما است که حرفی در مورد این مورد نزنید. خانواده ام واقعا باور کرده بودند. آن ها هیچ نگفتند تا شرایط پیچیده تر نشود. ملاحظه کردند و به خواست جمهوری اسلامی احترام گذاشتند. اصلا انتظار نداشتند به یک فرد بی گناه 18 سال زندان بدهند. خانواده ام ایمان داشتند که برادرم صد در صد بی گناه است و بی تردید، سریع آزاد خواهد شد. خود برادرم هم امیدوار بود به زودی آزاد می شود و خیلی سریع برمی گردد. او باید برمی گشت و برای ترم جدید فوق لیسانس خود در دانشگاه ثبت نام می کرد.

در منزل او را بازداشت کردند؟

  • خیر؛ دوستانش او را به رستوران دعوت کرده بودند در گرگان. در حال رفتن به رستوران بوده است که او را بازداشت می کنند، چشمانش را می بندند و می برند.

چه مدت در انفرادی و بازجویی به سر برده است؟

  • به مدت 12 روز خانواده من هیچ خبری از برادرم نداشتند. بعد از 12 روز که به شدت نگران بودیم، متوجه شدیم او در انفرادی است. 20روز در انفرادی و تحت بازجویی بود و بعد به بند منتقل شد.

در طول دوران بازرسی وکیل داشت؟

  • بله وکیل داشت. فردی به نام «حاج رمضان مشهدی» که گویا کلا از او تعهد گرفته بودند که با رسانه ها مصاحبه نکند. این چیزی است که شنیده ام. او اصلا وکیل قدرتمندی نبود و نسبت به شرایط برادرم اطلاع رسانی نکرد.

وکیل تسخیری بود؟

  • خیر، انتخابی بود.

واکنش برادرتان نسبت به  صدورحکم 18 سال زندان چه بود؟

  • گفت وقتی این خبر را شنیدم، فقط خنده ام گرفت. مدام می گفت من زود می آیم، من کاری نکرده ام.

تلفنی با شما در تماس است؟

  • بله. تا همین اواخر که هنوز خودش با رسانه ها تماس نگرفته بود، اجازه می دادند حتی با من هم صحبت کند.

تحت فشار فیزیکی یا شکنجه نبود؟

  • خیر. می گفت به جز همان 20 روز انفرادی که تحت بازجویی فشرده بوده، وضعیت خوبی داشت. خانواده ام با روند ماجرا مطمئن شده بودند که اشتباهی پیش آمده است. اصلا نگران نبودند. خیال ‎ما راحت بود که خیلی زود رها می شود. حتی در زندان گرگان به او اتاق جدا داده و برخی وسایل شخصی را هم از خانه برایش برده بودند. همه ما با این حکم 18 سال شوکه شدیم. چه طور ممکن است؟ چه تصوری این ها از انسان و زندگی آدم ها دارند؟ خودش هم می گفت اصلا من را اذیت نکردند جز زمانی که در سلول انفرادی بودم و صبح و شب بازجویی می شدم.

یکی از مواردی که مطرح شده، عکس هایی است که برادرتان با کسانی مثل ابوالحسن بنی صدر، اکبر گنجی یا رضا پهلوی گرفته است.

  • برادر من هیچ تمایل سیاسی خاصی نداشت؛ نه سلطنت طلب بود و نه معترض. او یک فرد روشن و باز و آگاه است که در جریان دیدارهای اتفاقی با این افراد عکس می گرفت. تا جایی که خبر دارم، مثلا اکبر گنجی را اتفاقی دیده بود و بعد از معرفی، با ایشان عکس انداخته بود. گرایش سیاسی خاصی نداشت و با کنجکاوی ذهنی شخصی خود بعد از این که شاهد ماجراهای بعد از انتخابات بود، با این افراد عکس انداخته بود. بعد از آن که وارد دانشگاه «سن دیگو» شد، کلا این کنجکاوی هایش را هم کنار گذاشت و حسابی درگیر درس و دانشگاه شد و از این مسایل دور بود. چه طور ممکن است کسی را که اصلا اهل سیاست نیست، خشونت در وجود و کلامش وجود ندارد و فقط نظرات شخصی خود را در صفحه فیس بوک یا وبلاگش، آن هم هشت سال پیش و نه الان نوشته است، به 18 سال زندان محکوم کرد.

به شما هم در مورد تصمیم خود برای اعتصاب غذا گفته است؟

  • بله. من تمام مدت گریه می کنم. ابزاری ندارم که بی گناهی برادرم را ثابت کنم. او را به خوبی می شناسم و به او نزدیک هستم.

به شما نگفت تحت فشار به چیزی هم اعتراف کرده است یا نه؟

  • نه، در این مورد چیزی نگفت. او کلا اهل پنهان کردن نیست. یک فرد برون گرا است و شخصیتش، انسان پنهان کاری نیست. بسیار شفاف است و مطمئنم هر چه سوال کرده اند، به درستی جواب داده است چون گرهی در کارش نبود. او به شدت یک دست و صادق است.

اتهاماتی که وارد شده، همکاری با دولت امریکا و اقدام علیه امنیت ملی است؟

  • این تصور و تخیل آن ها است. آن ها قدرت تصور منفی بالایی دارند و با استناد به چند عکس و ویدیو، فردی را به چنین اتهامات سنگینی متهم می کنند. دلم می خواهد به قاضی این پرونده بگویم به قلبش رجوع کند.

به نظرتان چه عاملی باعث شد که بعد از دو ماه حضور برادرتان در گرگان، یک باره نسبت به او حساسیت ایجاد شود؟

  • برداشت ما این است که این اتفاق برای برادرم با شیطنت یک فرد از نزدیکان ما به وجود آمد. خواهرزاده من از همسرش جدا شد و برادرم که با خشونت میانه خوبی ندارد، می گفت دلیل این زندگی خشونت بار را درک نمی کنم. بعد از این ماجرا، شوهر خواهرزاده ام کینه برادرم را به دل گرفت و آن طور که شاهدان ماجرا می گویند، ایشان نامه نگاری کرده که رضا «ضد انقلاب» است. گویا شوهر خواهر این فرد، یکی از افراد بانفوذ حکومتی است. به هر حال، کل این ماجرا از سر اطلاعات و گزارش های کاملا نادرست و مغرضانه رخ داده است. من به شدت نگرانم و نمی دانم برادرم بعد از این که در مورد شرایط خودش اطلاع رسانی کرده، آیا محدودش کرده اند یا نه؟ او هر روز با خانواده ام تماس می گرفت و از شرایطش ناراحت نبود. می گفت یک تجربه جدید است اما در طول دو شب گذشته با من تماس نگرفته است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

ملاقات با دیویدی‌ها میسر نشد

۶ آبان ۱۳۹۵
شیما شهرابی
خواندن در ۴ دقیقه
ملاقات با دیویدی‌ها میسر نشد